مصر و اسرائیل، جنگ فرسایشی

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


در جنگ ژوئن 1967 انتظار اسرائیل این بود که پیروی نظامی اش پیروزیهای سیاسی به ارمغان آورد و از این راه به اهداف خود از تجاوز دست یافته و مطابق با شرایط اسرائیل قراردادی با اعراب منعقد کند، ولی نه تنها هیچ یک از این خواسته ها عملی نشد، بلکه دولتهای عربی پیرامون اسرائیل از جانب سایر دولتهای عرب تأیید و مورد حمایت قرار گرفتند، و سعی کردند عوامل پایداری را افزایش داده، نیروهای مسلح را بازسازی کرده و از نو آنها را مسلح کنند. در همان وقت دولتهای عربی در را مقابل تلاشها سیاسی بین المللی مسالمت آمیز برای ایجاد حل عادلانه مسئله فلسطین با روشهای مسالمت آمیز نیستند.

اسرائیل از زمان پایان جنگ 1967 تا شروع جنگ فرسایشی در جبهه مصر در مارس 1969 از تلاشهای خود برای تحکیم مواضع اشغالی خود و فرو نشاندن طرحهای عربی برای ایجاد نیروهای مسلح و پیشرفته ساختن تسلیح آنها به دیگر سلاحهای جنگی دست بر نداشت و به تجاوزهای پی درپی علیه کشورهای عربی پیرامون آن دست می زد. مهمترین این تجاوزها و رویدادها عبارتند از:

1) نبرد "رأس العش". ارتش اسرائیلی تلاش کرد شهر پورفؤاد را به اشغال درآورند. در 1/7/1967 یک واحد زرهی به این منطقه فرستاد که در محل رأس العش نزدیک پورسعید با نیروهای حمایتی مصر برخوردار کردند که منجر به تیراندازی سنگین و وارد آمدن خسارتهای زیاد شد و باعث گردید که دیگر نیروهای اسرائیلی چنین تلاشی را تکرار نکنند.

2) تلاش برای ویران کردن مراکز دفاع مصریکه این کشور در کرانه غربی ایجاد کرده بود و از آنها آتش توپخانه سنگین دوربرد بر روی اسرائیلیها ریخته می شد. به همین منظور اسرائیلیها نیروهای هوایی شان را همراه با توپخانه در اختیار گرفته بودند لیکن نیروهای مصری اقدامات استحکامی خود را دنبال کردند و در همان وقت به تجاوزات دشمن جواب دندان شکنی دادند.

3) ورود ناوگان اسرائیلی ایلات به آبهای منطقه ای مصر که توسط موشکهای مصری غرق شد. این حادثه برای اسرائیل بسیار گران و ناراحت کننده بود.

4) تبادل آتش توپخانه سنگین و جبهه اسماعیلیه و سوئز واکنش مصر توان آن را افزایش داد و به مرور زمان تأثیر مثبتی روی نیروهای مصری داشت. دوره از سپتامبر 1968 تا مارس 1969 با افزایش فعالیتهای دفاعی در جبهه مصر که در آن خسارتهای وارده به دشمن فزونی یافت متمایز می گردد. اوج این فعالیت در 8/9/1968 بود که طی آن 150 قبضه توپ مصر حدود 1000 گلوله توپ بر روی مواضع اسرائیلیها ریختند و نیروهای اسرائیلی با بمباران شدید در شهر سوئز و اسماعیلیه که منجر به خالی شدن شهر از 400 هزار سکنه مصری آن شد جواب دادند.

5) احداث خط دفاعی بارلیو در طول کرانه شرقی کانال سوئز توسط اسرائیل (نک: استحکامات خطوط ـ اسرائیل) و رهبری سیاسی مصر با همکاری با دولتهای عربی و دولتهای دوست تلاشهای بسیاری برای دستیابی به حل مسالمت آمیز این مشکل دنبال کرد. لیکن تلاشهای مختلف دیپلماسی بین المللی که در اوان سال 1968 نماینده سازمان ملل "یارنگ" انجام داد با شکست مواجه شد. همان طور که گفتگوهای دولتهای چهارگانه بزرگ برای دستیابی به راه حل مسالمت آمیز براساس قطعنامه شماره 242 شورای امنیت صادره در نوامبر 1967 با شکست مواجه گردید. اهداف و نیات ایالات متحده آمریکا در سیاست حمایت نظامی، اقتصادی آن از رژیم صهیونیستی با اعلام ارسال محموله های سلاح به ویژه هواپیماهای فانتوم پنجاه در تاریخ 28/12/1968 به اسرائیل روشن و مشخص شد.

اسرائیل به تجاوزات و تحکیم استحکامات خود در خط بارلیو ادامه داد. در جبهه مقابل نیز، تواناییهای نظامی مصر با دریافت سلاحهای شوروی افزایش یافت. در مقابل آن رهبر سیاسی و نظامی مصر تصمیم گرفت استراتژی نظامی ایجابی با شرایط توازن نیرو مطابقت داشته باشد. این راهبرد، در ابتدای امر استراتژی "دفاع وقایع" و سپس استراتژی "جنگ فرسایشی" نام گرفت.

در ساعت 40 و 17 روز 8/3/1969 توپخانه مصر شروع به بمباران شدید مواضع و استحکامات خط بارلیو به طور کامل کرد و هواپیماهای اسرائیل نتوانستند دخالت کنند. جمال عبدالناصر رئیس جمهور مصر در همان روز اعلام کرد که مرحله جدیدی از درگیری عربی ـ اسرائیلی که مرحله جنگ فرسایشی است آغاز شد. سرلشکر عبدالمنعم ریاض رئیس ستاد نیروهای مسلح مصر اهداف این مرحله را چنین بیان داشت.

1 ـ تخریب کامل استحکامات خط بارلیو و جلوگیری از ساخت مجدد آن توسط اسرائیلیها.

2 ـ قرار دادن یک زندگی غیرممکن برای نیروهای اسرائیلی در کرانه شرقی کانال.

3 ـ ایجاد روحیه مهاجمی در دلهای سربازان مصری.

4 ـ بازگشت نیروهای مصر به عملیات عبور از کانال و عملیات پشت خطوط دشمن.

بدین ترتیب روز 8 مارس مرحله ای شروع شد که به طور مستمر 80 روز بمباران متقابل و عملیات محدود ادامه داشت و در آن دو طرف از همه سلاحها استفاده کردند.

در روز بعد از شروع جنگ فرسایشی، هنگامی که سرلشکر عبدالمنعم ریاض با تعدادی از افسرانش نزدیک اسماعیلیه مراحل نبرد را از نزدیک مشاهده و دنبال می کرد، تعدادی گلوله توپ اسرائیلی نزدیک آن به زمین خورد و وی در صحنه نبرد به شهادت رسید و سرلشکر احمد اسماعیل ریاست ستاد نیروهای مسلح را به عهده گرفت.

مصریها در خلال ماههای مارس و آوریل 1969 با آتش بار توپخانه در طول خط بارلیو به شکل مستمر نفوذ کردند و خسارتهای زیادی را بر تجهیزاتنیروهای اسرائیلی وارد کردند. و به طور جزئی استحکامات آن را ویران کردند. در اواسط ماه آوریل مصریها عملیات خود را متکامل کردند. واحدهای شناور دریایی حملاتی را از طریق کانال انجام دادند و استحکامات خط بارلیو و گشتیهای دشمن که بین آن و کاروانهای امدادرسانی و تدارکاتی و پایگاههای عقبه اسرائیل ناچار شد تعداد نیروهای موجود در این استحکامات را افزایش دهد و دو تیپ زرهی موجود در این استحکامات را افزایش دهد و دو تیپ زرهی را در منطقه مستقر کند. اضافه بر آن تیپ سوم زرهی را به عنوان احتیاط در نزدیک استحکامات نگه دارد و تیپ چهارم آماده برای تحکیم مواضع خط مقدم در صورت هجوم نیروهای مصری آماده و مجهز باشد.

علی رغم این مسئله یک شناور مصری با نیروهای خود اقدام به هجوم ناگهانی کرد و در هنگام سپیده صبح بر یک واحد زرهی اسرائیلی پیروز شد و خسارتهای زیادی را به دشمن وارد کرد در پی این عملیات نگرانی حکومت اسرائیل را فرا گرفت و با پیشنهاد رئیس ستاد نیروهای هوایی اسرائیل در نبرد موافقت کرد.

فرماندهی اسرائیل دریافت که عملیات نظامی مصر جدای از بمباران توپخانه فعال یا عملیات هجومی محدود که واحدهای شناور مصری انجام دادند بر روحیه سربازان و ساکنین اسرائیل تأثیر منفی می گذارد لذا دست به چندین ضد حمله زد. و در شب 20ـ19 ژوئیه یک واحد شناور اسرائیلی که سوار بر قایق بودند به یک پایگاه مصری رادار در جزیره خضراء در خلیج سوئز هجوم بردند و توانستند دستگاههای رادار و سلاحهای ضد هوایی نزدیک آن را منهدم کنند. آنها پس از اینکه شش کشته بر جای گذاردند به پایگاه خود برگشتند. شایان ذکر است که هنگامی که فرمانده پایگاه مصری متوجه شد که افرادش توان پایداری در برابر مهاجمان را ندارند از طریق بی سیم از توپخانه مصر خواست تا برای درهم کوبیدن حمله نیروهای اسرائیلی همان موضع خودشان را علی رغم اینکه می دانست منجر به شهادت او می شود بمباران کند.

پس از اینکه حکومت اسرائیل با وارد کردن نیروی هوایی در نبرد موافقت کرد هواپیمای اسرائیلیاز روز 20/7/1969 شروع به یک سری حمله هوایی کرد که ده روز متوالی ادامه داشت که مرکزیت این حملات هوایی مراکز توپخانه و پایگاههای موشکی ضد هوایی در کرانه غربی کانال سوئز بود. این اولین باری بود که اسرائیل پس از جنگ ژوئن به شکل بسیار زیادی از سلاح هوایی استفاده کرد. سپس اسرائیلیها عملیات دوم را شروع کردند و یک قایق مصری را در خلیج سوئز غرق کردند. در صبح روز 9/9/1969 نیروهای اسرائیلی متشکل از صدها نفر جنگجو که توسط تانکها و زره پوشهای روسی که در خلال جنگ ژوئن آنها استیلا یافته بودند حمایت می شدند به وسیله گشتیها به موضع جنوبی کانالها و سنگرهای زیرزمینی در ساحل غربی خلیج سوئز وارد شدند و به سمت جاده ساحلی حرکت کردند و توانستند به طور ناگهانی تعدادی از پایگاههای رادار مصری و پایگاههای موشکی خالی به اضافه چندین دستگاه نفربر زرهی را منهدم سازند. هواپیماهای اسرائیلی در همان وقت در عملیات شرکت کردند و سنگرهای زیرزمینی و مواضع مصریها را در رأس زعفرانه و اطراف آن و نیز کاروانهای در حال حرکت از سوی شهر سوئز به طرف آن را بمباران کردند. در اثر این عملیات رئیس جمهور مصر جمال عبدالناصر دستور برکنار کردن سرلشکر احمد اسماعیل را از سمت خود صادر کرد.

عملیات عبور نیروهای مصر از بخشهای مختلف جبهه پیگیری شد و شدت یافت و هر شب دو یا سه عملیات انجام می گرفت و جرئت اجرا و عمق طول عملیات افزایش یافت تا اینکه گاهی اوقات تا عمق پنج کیلومتری شرق کانال پیش می رفتند.

این مسئله علاوه بر گوناگونی نیروهای مشترک در آن بود که حجم نیروها از یک واحد کوچک به یک گروهان و سپس به دو گروهان می رسید. در روز 6/11/1969 مصریها با استعداد دو گروهان رأس جسر را از طریق کرانه شرقی کانال در منطقه بالح اشغال کردند و به مدت 24 ساعت در آن باقی ماندند.

نیروهای اسرائیل در چارچوب واکنش به این عملیات مصریها، اقدام به اجرای چندین عملیات انتقامی کردند که خطرناک ترین آنها عملیاتی بود کهشب 26/11/1969 نزدیک رأس غارب انجام شد و طی آن واحد نیروهای شناور موفق شد دستگاه رادار مصری را به وسیله هلیکوپترهای سنگینی به سینای اشغالی منتقل کند. در 22/1/1970 نیرویی از چتربازان اسرائیلی جزیره شدوان واقع در مدخل خلیج سوئز در 20 کیلومتری جنوب غربی شرم الشیخ را پس از اینکه بمباران هوایی شدید مواضع پشتیبانی توپخانه مصر را در هم کوبیدند و زمینه فراهم شد با استفاده از هلی کوپتر و فرود به قسمت مرتفع جزیره مورد حمله قرار دادند و درگیری خونین در جنوب جزیره که یک واحد مصری اطراف برج و ایستگاه رادار عبری متمرکز بود در گرفت. در جنگ از اسلحه فردی و سلاحهای سرد و نارنجکهای دستی استفاده شد و هر دو طرف متحمل خسارتهای فراوانی شدند.

فرماندهی مصر به عملیات آتشبار توپخانه و عبرو واحدهای ویژه و پیاده نظام از کانال سوئز و حمله به نیروهای اسرائیلی در داخل مواضع مستحکمشان اکتفا نکرد، بلکه دست به اجرای عملیات پیروزمندانه و جسورانه متعددی در عمق صحرای اشغالی سینا برعلیه اهداف گوناگون دشمن زد. صبح روز 28/9/1969 واحدی از چتربازان مصری که توسط هلی کوپترها حمل می شدند، مرکز اداری دشمن را در منطقه "مصفق" ـ واقع در 85 کیلومتری کانال سوئز در راه سینای شمالی که از پل "قنطره" تا "عریش" و "رفح" امتداد دارد ـ را مورد حمله قرار دادند. همین طور نیروی دیگری از مهاجمین نیروی دریایی، پایگاههای اسرائیل را در منطقه "رأس مطارقه" ـ که رأس میدان بر ساحل شرقی خلیج سوئز است ـ به وسیله موشک مورد هجوم قرار دادند و بندر اسرائیلی "ایلات" بر اثر چند حمله توسط واحدهای غواص مصری که به وسیله هلی کوپتر به این ناحیه منتقل شده بودند، مورد تعرض واقع شده و غواصان توانستند برخی از کشتی های اسرائیلی را غرق نمایند.

در همان وقت گروه چریکی ویژه ای که به "سازمان عربی سینا" شناخته می شد، وجود داشت که در داخل سینای اشغالی به طور مداوم دست به اعمالی چون: حمله به کاروانها، مین گذاری و هجوم به بعضی مراکز فرماندهی به وسیله خمپاره وموشکهای کاتیوشا می زد.

فرماندهی اسرائیل از توقف عملیات فرسایشی مصر با روشهای سنتی عاجز ماند و تصمیم گرفت که برای دفع حملات هوایی دشمن به طور مستقیم عمل نماید. به دنبال این تصمیم، اولین عملیات هوایی منظم اسرائیل در روز 20/7/1969 با هجوم به "یورسعید" و هدف قرار دادن سکوهای موشکی ضد هوایی سام 2 و دیگر اهداف آغاز شد. در این هجوم یکی از هواپیماهای اسرائیلی مورد هدف قرار گرفت. اما حملات دشمن بر علیه جبهه مصر به ویژه بر مواضع موشکی ضد هوایی و ایستگاههای رادار ادامه پیدا کرد. هواپیماهای مصری سکوهای موشکی "هوک" که متعلق به اسرائیل بود و بر ضد هواپیماها به کار می رفت و دیگر موضع دشمن را بمباران کردند و بدین وسیله جواب دشمن را دادند. این حملات تا "عریش" کشیده شد. در بعضی حملات تا چهل هواپیما از انواع مختلف شرکت داشتند.

خلال ماههای ژوئیه و اوت و سپتامبر 1969 نبرد هوایی زیادی به وقوع پیوست. هرچند که سکوهای موشکی مصر توسط هواپیماهای اسرائیلی منهدم می گشت، ولی مصریها با سرعت به ساختن سکوهای دیگر می پرداختند. آن گاه برای اسرائیلی ها روشن شد که حملات متمرکز آنها بر جبهه مصر باعث تضعیف اراده فرماندهی مصر و در استمرار و مداومت در عمق مبادین جنگ فرسایشی نمی گردد و به همین سبب به این فکر افتادند که ـ خصوصا بعد از دریافت هواپیماهای پیشرفته فانتوم از آمریکا ـ عملیاتشان را به عمق خاک مصر و اهداف غیر نظامی متوجه سازند.

در سال 1970 در ماه ژانویه هنگامی که نیروی هوایی اسرائیل دست به حملاتی در عمق سرزمین مصر بر ضد اهداف نظامی و غیرنظامی زد، این تصمیم اسرائیل عملی شد. در روز هفتم همان ماه نیروهای هوایی مصر در نزدیکی "أنشاص" و "حلوان" مورد هجوم واقع شدند، اما بدون اصابت قرار دادن جدی این نیروها، با شکست مواجه شدند.

در اثنای عملیات تبادل آتش گروههای عملیاتی، در ساعت هشت صبح 12/2/1970، اسرائیلی ها با بمباران کارخانه آهن و فولاد در"أبورعبل" بر مواضع خود افزودند. این عملیات منجر به شهادت 70 کارگر غیر نظامی و مجروح شدن عده زیادی از مردم شد. پس از چند روز در حالی که صدای اعتراض علیه حمله به کارگران غیر نظامی ـ برخلاف قراردادهای بین المللی مربوط به عدم تعرض به اهداف غیر نظامی و مردم بی دفاع ـ بالا می گرفت، هواپیماهای اسرائیلی مرتکب حمله ای وحشیانه علیه مدرسه ابتدایی "بحر البقر" شدند که این حمله منجر به قربانی شدن عده زیادی از اطفال معصوم و بی گناه شد. اسرائیل برای توجیه این عمل وحشیانه هیچ توجهی نداشت جز اینکه ادعا می کرد که این عمل صرفا نتیجه اشتباه خلبان بوده است.

اسرائیل سعی در تضعیف روحیه معنوی مردم مصر و فرماندهی آن را داشت، اما هدف حملات اساسی هوایی اسرائیل در انهدام سکوهای موشک ضد هوایی سام 2 محدود ماند. این در حالی بود که کمکهای شوروی که شامل موشکهای پیشرفته سام 3 و هواپیماهای میگ 21 بود، به مصر می رسید. پس از آنکه مصر موفق به برپایی شبکه ضد هوایی شد سقوط هواپیماهای مهاجمی اسرائیل یکی پس از دیگری آغاز شد، به طوری که با ایجاد این شبکه توانست تا عمق مصر را تحت پوشش قرار دهد.

آخرین حمله عمقی (برون مرزی) اسرائیل در تاریخ 13/4/1970 واقع شد و پس از آن آرامش تا مدتی بر منطقه حاکم گشت و هنگامی که دو فروند از فانتومهای اسرائیلی به عمق خاک مصر وارد شدند فورا سقوط کردند. ماه ژوئیه 1970 شاهد فاجعه ای برای سلاحهای هوایی اسرائیل بود، زیرا بیست فروند از هواپیماهای اسرائیلی نابود شدند. این در حالی بود که نظام سیستم دفاعی هوایی مصر تقریبا کامل شده بود. این سیستم شامل استقرار سکوهای موشک سام 2 در ارتفاعات بلند و سام 3 در ارتفاعات پایین بود که شبکه وسیع رادار از آنها حمایت می کرد. این شبکه شامل بیش از هزار ضد هوایی، حدود 600 موشک سبک ضد هوایی از نوع سام 7 و به انضمام تقریبی 100 هواپیما از نوع میگ 21 می شد. مصریها در حالی که زیر بمباران هوایی دشمن و آتش توپخانه قرار داشتند، حقیقتا در شرایط سخت و دشواری موفق به ایجاد سکوههای موشکی و رادارها شدند ودر این راه صدها قربانی از نظامی و غیرنظامی که مشغول ایجاد این سکوها بودند، تقدیم کردند.

در تاریخ 8/8/1970 بر اثر تلاشهای وزیر امور خارجه آمریکا ویلیام راجرز (نک: راجرز، طرح) مصر و اسرائیل بر سر آتش بس به توافق رسیدند. آن گاه اسرائیل ادعا کرد که نیروهای مصری با جلو آوردن سکوههای موشکی به طرف کانال، آتش بس را نقض کرده اند. اسرائیلیها نه تنها دست به هیچ عمل نظامی نزدند، بلکه از فرصت هم استفاده کرده و هواپیماهای بیشتری را از آمریکا خریداری کرده و به استحکام مواضع خود در خط بارلیو سرعت بخشیدند.

بدین صورت جنگ فرسایشی مصر که از 8/3/1969 تا 7/8/1970 به طول انجامیده بود، خاتمه یافت. این مرحله از مهمترین مراحل، قبل از جنگ 1973 شمرده می شود.

هرچند که مصر متحمل بهای فراوانی شد، ولی این جنگ به بسیاری از اهداف خود دست یافت، زیرا مجال وسیعی برای آزمایش عملی انواع سلاحهایی بود که واحدهای مصر بدانها دست یافته بودند و نیز باعث تقویت روحیه جنگی در قلب جنگجویان مصری گشت و برای دنیا قدرت فعلی ارتش اسرائیل که به گمان خود صهیونیستها "ارتش شکست ناپذیر" خوانده می شد آشکار گردید. واحدهای مصری از طرفی عبور از کانال و نفوذ در عمق صحرای سینا را عملاً آموختند.

از طرف دیگر اسرائیل را مجبور ساختند تا افراد بیشتری را در خدمت نگه دارد که متعاقبا این امر به قدرت اقتصادی اسرائیل تأثیر گذاشته و او را مجبور ساخت تا هزینه هنگفتی برای استحکام و ترمیم خط بارلیو بپردازد.

مسئله بارز دیگری که در جنگ فرسایشی وجود داشت، این بود که این جنگ اولین جنگ منطقه بود که در آن تجهیزات الکترونیکی نقش بارزی را ایفا نمودند و شاهد مبارزه گرم بین تجهیزات الکترونیکی و تجهیزات ضد آنها بود. ایالات متحده آمریکا هواپیماهای تحویلی به اسرائیل را مجهز به دستگاههای الکترونیکی خاصی نموده که خلبان را از شلیک موشک به سوی هواپیما مطلع می ساخت و به کمک این وسایل به خلبان فرصت داده می شد تاتغییر جهت داده و از آن بگریزد. این هواپیماها به وسایل دیگری نیز مجهز شدند که می توانستند رادار موشکها را مشوش سازند. ایالات متحده آمریکا از شناختی که نسبت به ویژگیهای موشک سام 2 در جنگ ویتنام کسب کرده بود، برای در اختیار گرفتن دستگاههای الکترونیکی که مناسب و ضد آنها استفاده نمود. این چیزی بود که به اسرائیل کمک کرده و مایه سیطره هوایی اسرائیل در میدان جنگ و عمق [خاک ]مصر در خلال مرحله اول جنگ فرسایشی گشت و اسرائیل را قادر ساخت که تعداد زیادی از سکوههای موشکی مصر را منهدم نماید.

هنگامی که اتحاد جماهیر شوروی شروع به تجهیز مصر به موشکهای سام 3 نمود این موشکها دارای فعالیت بیشتر و قدرت مقابله با هواپیماهایی که در ارتفاعات پایین پرواز می کردند را داشت و به دستگاههای رادار و الکترونیکی پیشرفته مجهز بودند به طوری که مشوش نمودن آنها دشوار شد، کفه به نفع جبهه عربی مصر در این جنگ الکترونیکی سنگین شد و قدرت عمل هواپیماهای فانتوم محدود گردید. حملات عمقی (برون مرزی) به امید دریافت دستگاههای الکترونیکی آمریکا که قدرت مواجه با موشکها را داشتند متوقف گشت. بدین وسیله جنگ فرسایشی عملاً زمینه ای شده بود برای تجربه دولتهای بزرگ جهت آزمایش سلاحهای جدید خود. به دنبال دروسی که از جنگهای روانه و تجهیزات موجود در طرف دیگر می آموختند، زمینه ای برای پیشرفت و ترقی دستگاههای الکترونیکی آنها شده بود.

مآخذ:

  1. البدری، حسن و المجذوب، طه و زهدی، ضیاءالدین، حرب رمضان، قاهره.
  2. الموسسة العربیة للدراسات و النشر: العسکریة، المجلد اول، بیروت.