شرم الشیخ، اجلاس ـ 2003

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


نشست چند جانبه شرم الشیخ با حضور [[بوش، جورج، فرایند صلح با اسرائیل در دوره ریاست جمهوری|جورج بوش]] رئیس جمهور آمریکا، حسنی مبارک رئیس جمهور مصر، ملک عبداللّه پادشاه اردن، امیرعبداللّه ولیعهد عربستان، پادشاه بحرین و محمودعباس (ابومازن) نخست وزیر تشکیلات خودگردان روز سه شنبه سوم ژوئن 2003 برگزار شد.

در این نشست پادشاه مراکش به دلایلی شرکت نکرد ولی از سوریه و لبنان به عنوان دو کشور مهم در بحران فلسطین، دعوت نشد. این نشست به منظور بحث و گفتگو بر روی طرح "نقشه راه" و حل مرحله ای بحران اسرائیل ـ فلسطین طبق این سند برگزار شده است.

[[بوش، جورج، فرایند صلح با اسرائیل در دوره ریاست جمهوری|جورج بوش]] پس از دو سال حاشیه نشینی در قبال بحران فلسطین سرانجام با حضور در شرم الشیخ و عقبه، به میدان آمد تا پرونده مناسبات عربی ـ اسرائیلی را به فرجام برساند.

به عوامل متعددی در دو بعد منطقه ای و فرامنطقه ای برای این رویکرد آمریکا می توان اشاره کرد:

1ـ پیروزی سریع و شگفت انگیز آمریکا درجنگ با رژیم بعثی عراق و به دست گرفتن سرنوشت این کشور توسط یک حاکم آمریکایی، و درپی آن سقوط صدام به عنوان یکی از حامیان فلسطین و تشکیلات خودگردان، معادلات منطقه ای را به سود رژیم صهیونیستی و به ضرر و زیان فلسطینی ها رقم زد.

2ـ سوریه به عنوان یکی از سرسخت ترین دشمنان اسرائیل، بعد از عراق مورد هدف اتهامات آمریکا و اسرائیل واقع شد. پیامد فشارهای آمریکا بر سوریه برای قطع حمایت از حزب اللّه لبنان و گروه های مبارز فلسطینی اعلام این موضع گیری از سوی بشاراسد بود که بلندی های جولان تنها دغدغه این کشور در برابر اسرائیل می باشد. درپی اتهامات متعدد آمریکا به سوریه و سفر پاول به منطقه، بوش اعلام نمود که سوریه حرف ما را شنید. به بیان دیگر سوریه سیاست های خود را با آمریکا هماهنگ نمود و بدین ترتیب توازن منطقه ای به سود اسرائیل، افزایش یافت.

3ـ ایران نیز بلافاصله، مورد هجوم تبلیغات و اتهامات پی درپی و شدید آمریکا واقع شد. حمایت از تروریسم و پناه دادن به اعضای القاعده، تلاش در راستای دستیابی به سلاح های هسته ای، کمک به گروه های فلسطینی و حزب اللّه لبنان، دخالت در امور عراق، نقض حقوق بشر و ... از موارد اتهامی آمریکا علیه ایران بود.

آمریکا با ساقط کردن حکومت بعثی عراق، ساکت نمودن سوریه و اتهامات پی درپی علیه ایران، توازن منطقه ای را در حد بسیار بالایی به نفع اسرائیل سوق داد. از سوی دیگر کشورهای آلمان، روسیه و فرانسه که مخالف حمله آمریکا و انگلستان به عراق بودند با مشاهده پیروزی سریع آنها در عراق، درحاشیه جشن سیصدمین سالگرد تأسیس شهر سن پترزبورگ روسیه که با حضور سران 44 کشور جهان برگزار شده بود طی نشستی تلاش کردند تا با سیاست های آمریکا اعلام همراهی نمایند.

در چنین شرایطی که دولت آمریکا، خود را در سطح جهانی قدرت مسلط و هژمون می پنداشت و در سطح منطقه ای (خاورمیانه) نیز مخالفان روند سازش را ساقط، ساکت یا مقهور نموده بود، زمینه را برای تشکیل نشست صلح بدون سوریه و لبنان و با حضور کشورهای موافق با روند سازش همچون مصر، اردن و عربستان، مطلوب فرض نمود.

آن گونه که از قرائن و شواهد برمی آید، آمریکا درپی اهدافی ورای اهداف اعلان شده اش بود و رژیم صهیونیستی نیز شرایط آن زمان را، بهترین موقعیت برای پیشبرد اهداف خود می دید:

1ـ آمریکا درصدد پاسخگویی به افکار عمومی خاورمیانه بود. بیش از نیم قرن بود که "بحران خاورمیانه" معادل "بحران فلسطین" تصور می شد. وجود صدام در رأس حکومت عراق و ساقط نمودن آن، هیچ وقت در افکار عمومی منطقه ای در حد بحران فلسطین فرض نشده بود. آمریکا برای پاسخگویی به این تناقض در قبال افکار عمومی منطقه ای، بایستی از کانال برگزاری نشست و یا پیگیری طرح "نقشه راه" به ابزار حساسیت فوق الذکر پاسخ می داد. پس آمریکا به منظور ادامه استقرار و حکومت در عراق نیازمند حداقل عدم مخالفت جدی از سوی افکار عمومی بود.

2ـ شکست کابینه جنگی شارون در عرصه نظامی در برابر مبارزین فلسطینی و روی آوردن به سیاست آزموده شده مذاکره، در این راستا قابل ذکر است. شارون پس از پیروزی در انتخاباتنخست وزیری 2001، شعار پیروزی نظامی در برابر انتفاضه طی 100 روز می داد. ناکارآمدی این سیاست، شارون را واداشت تا سیاست مذاکره با نخست وزیر فلسطین را در پیش بگیرد. نشست شرم الشیخ به هدف تعقیب طرح نقشه راه، درحالی صورت گرفت که شارون بر عدم عقب نشینی از مواردی که علیه امنیت این رژیم باشد، صراحتا تأکید نمود بود.

پیشینه حزبی، سیاسی و نظامی شارون به وضوح بر اندیشه های صلح طلبانه وی خط بطلان می کشید و این فرضیه را تقویت می کرد که فراهم شدن نسبی شرایط منطقه ای و شکست سیاست های نظامی شارون، وی را بالاجبار به سوی پذیرش طرح راهنمای مسیر سوق داده است. تأمین امنیت و مهار انتفاضه همواره مهمترین اصل در جهت گیری سیاست های رژیم صهیونیستی قرار داشته است. این هدف چه از راه سیاسی (مذاکره) و چه از راه نظامی (سیاست مشت آهنین) باید تحصیل می شد.

3ـ انزوای عرفات را می توان یکی دیگر از دلایل نشست شرم الشیخ عنوان نمود. محاصره عرفات توسط شارون، بر محبوبیت عرفات افزود. ترور و تبعید عرفات از دیگر سناریوهای شارون برای مقابله با عرفات بود که هزینه های آن بیش از فرصت های احتمالی، برآورد شده بود. در نتیجه انزوای عرفات به بهانه اصلاحات در تشکیلات خودگردان بهترین آلترناتیو در برابر شارون و بوش قرار گرفت.

ایجاد پست نخست وزیری به عنوان یکی از اصول مهم اصلاحات در دستور کار تشکیلات خودگردان قرار گرفت. درپی آن ابومازن به عنوان نخست وزیر انتخاب شد. آمریکا و رژیم صهیونیستی نیز از ابومازن، به عنوان نخست وزیر برای شرکت دراجلاس شرم الشیخ و عقبه دعوت نمودند و بدین ترتیب به هدف خود که همانا انزوای عرفات بود، نائل شدند.

4ـ گشایش در روابط خارجی رژیم صهیونیستی با جهان عرب و لغو تحریمهای اقتصادی عربی علیه این رژیم از دیگر اهداف برگزاری نشست شرم الشیخ به نظر می رسد. هدف مذکور زمانی بهتر قابل مشاهده است که به این نکته توجه شود بوش ترجیح داده بود بیشتر درباره کلیات مناسبات اعراب و اسرائیل، بحث و گفت وگو شود تا نقشه راه، بی تردید 55 سال انزوای رژیم صهیونیستی در منطقه و جهان عرب، خسارات اقتصادی قابل توجهی براین رژیم وارد ساخته بود. در این راستا تقاضای سیلوان شالوم وزیر خارجه اسرائیل از هیأت آمریکایی که به فلسطین اشغالی سفر نموده مبنی بر شرکت در بازسازی عراق، قابل ذکر است.

بعضی از کشورهای عربی همچون مصر و اردن نیازمند کمک های آمریکا بودند. از سوی دیگر آمریکا با استفاده ابزاری از فضای جهانی مقابله با تروریسم، دیگر کشورها را در صورت عدم همراهی با سیاست های این دولت، متهم به حمایت از تروریسم می کرد، در نتیجه سیاست های جهان عرب همگام با سیاست های خاورمیانه ای آمریکا قرار گرفت. رژیم صهیونیستی با علم به این موضوع، ضمن پذیرش طرح "نقشه راه" (البته به شرط یکسری قیودات) درصدد دستیابی به هدف استراتژیکیش (گشایش در روابط خارجی) بود.

نشست شرم الشیخ همچون نشست های پیشین، به خاطر مبهم بودن تعهدات رژیم صهیونیستی در طرح نقشه راه، عدم وجود پشتوانه و ضمانت اجرایی لازم، نامشخص بودن وضعیتآوارگان فلسطینی و قدس، ابهام در وضعیت مرزهای کشور فلسطین، مخالفت گروه های مبارز فلسطینی و عدم اطمینان از صداقت طرف صهیونیستی در اجرای مفاد طرح نقشه راه بی نتیجه بود.

مأخذ:

  1. بولتن رویداد و گزارش اسرائیل، مؤسسه تحقیقات و پژوهش های علمی سیاسی ندا: شماره 181، 20/3/1382.