سینا، نبرد

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


موشه دایان رئیس ستاد ارتش اسرائیل طرح عملیات "کادش" را تهیه کرد. در آن طرح یک رشته احتمالاتنظامی و سیاسی و پیش بینی شده بود، و همچنین تهدیدی برای کانال سوئز ایجاد می کرد و راه را برای مداخله انگلیس و فرانسه می گشود.

این عملیات با اهداف مشخصی و به منظور کسب یک پیروزی بزرگ انجام می شد و می باید در عرض یک هفته پایان می یافت، پشتیبانی فرانسه و اغماض انگلستان، اسرائیل را قادر می ساخت که شکست خردکننده ای بر ارتش مصر وارد کند، حیثیت ناصر را محو کند و بیهودگی تهاجم عرب را تأیید نماید.

الف ـ موقعیت نیروهای اسرائیل در عملیات کادش:

دلیل نهفته در طرح عملیات کادش عبارت بود از اینکه اسرائیل با یک ارتش درجه دوم روبه رو خواهد شد، که فاقد تحرک و قابلیت انعطاف تاکتیکی است.

بسیاری از هدف های تعیین شده که غیرممکن یا بلندگرایانه می نمود، به عقیده دایان خیلی معقول بود. او چنین فرضی کرده بود که در بسیاری از موارد مانع عمده در برابر پیشروی سریع اسرائیل، وضع زمین است نه ارتش مصر. شدیدترین خطر برای نیروهای اسرائیلی، نیروهای هوایی مصر بود که آن هم سازمان جاسوسی اسرائیل فرض کرده بود که قسمت قابل ملاحظه ای از جنگنده های مصری غیرفعالند و بقیه آنها دارای خلبانان درجه دوم هستند، و کیفیت ضعیف نگهداری تجهیزات هوایی مصر در شرایط نبرد قاعدتا باید از تعداد حملات هوایی بکاهد. تفوق نیروی زرهی و توپخانه مصر مسئله مهمی محسوب نمی شد.

دایان معتقد بود که سربازان خوب در تانک هایدرجه دوم بر سربازان ناآزموده در تانک های خوب، فایق خواهند آمد و همچنین از جهت گسترش تاکتیکی در اواخر اکتبر، حتی فکر امکان نیروهای کمکی مصر از آن سوی کانال برای دایان قابل قبول نبود و او تصور می کرد که در حدود دو روز نیروهای اسرائیل مواضعی را اشغال خواهند کرد که دفاع مصر را غیرممکن خواهد ساخت.

ب ـ موقعیت ارتش مصر قبل از عملیات کادش:

ارتش مصر بنا به ادعای قاهره به پیشتاز انقلاب تبدیل شده بود. پس از کودتای سال 1952 یکی از هدفهای عمده افسران آزادی خواه عبارت بود از تجدید حیات ارتش، محو فساد و جلب افراد فداکار. ارتش می بایست به یک مؤسسه برگزیده، بنیان استوار کشور و نشانه بارز مصر نوین تبدیل شود. چون ماهیت یک ارتش، سخت وابسته به شالوده یک ملت است.

پس از آغاز بحران سوئز و بند و بست فرانسه و انگلیس که به تجمع نیروهای هر دو کشور در قبرس منتهی گشت، فرمانده مصر در صحرای سینا، ژنرال علی عامر، با یک مشکل دیگر روبه رو شد.

ناصر و ژنرال عامر تصمیم گرفتند که قسمتی از سپاهیان مصر را در صورت حمله انگلیسی ها و فرانسوی ها از سینا بیرون بکشد. ناصر و ژنرال علی عامر فرمانده کل نیروهای مصر گول تهدیدهای نظامی انگلیس و فرانسه، وضع اردن و معاهده سه جانبه جدید اعراب را خوردند. در 23 اکتبر ژنرال عامر جهت امضای معاهده به اردن پرواز کرد. و بعد از او افسران ارشد زیردستش عازم شرکت در یک دوره طولانی از کنفرانس ها در اردن و سوریه شدند. بدتر ازهمه اینکه هواپیمای حمل و نقلی که افسران مصری را از دمشق برمی گرداند در شب قبل از عملیات کادش توسط اسرائیلی ها سرنگون شده، در نتیجه بیشتر فرماندهان عالیرتبه مصر یکباره از میان رفتند.

بنابراین در 29 اکتبر فرماندهی جبهه سینا عده کمی سرباز داشت، مواضعش آسیب پذیر بود و هیچ گونه اطلاعی از خطر نداشت. و از این گذشته فرماندهی عالی نیروهای مصر نیز گمراه شده بود. در 3 سپتامبر ژنرال حکیم عامر اعلام کرده بود که "ارتش مصر از هر حیث آماده است". اما نبرد سینا عکس این مدعا را ثابت کرده.

ج ـ عوامل بازدارنده ارتش مصر در مقابل نیروهای اسرائیل

عوامل بازدارنده در ارتش عبارت بودند از:

1 ـ فرق طبقاتی و خصومت میان افسران و سربازان که مانع اعتماد می شد و وجود یک ارتش واقعا ملی را غیرممکن می ساخت.

2 ـ سازمان و آموزش ارتش طبق موازین غربی بود که از زمان انگلیسی ها باقی ماند و هنوز و هنوز تغییری نیافته بود.

3 ـ وارد کردن برگ مدرن نظامی علی رغم تخصص کافی و آموزش های لازم جهت استفاده از آن.

4 ـ نداشتن زمان مورد نیاز برای آموزش های لازم.

5 ـ گسترش منطقه عملیات عوارض زمین.

6 ـ وجود ضعف در فرماندهی ارتش مصر.

د ـ عملیات کادش و مراحل آن:

عملیات یک هفته ای کادش که مستقیما تحتفرماندهی موشه دایان صورت گرفت، در ساعت 30/3 دقیقه بامداد 29 اکتبر که با ظاهر شدن داکوتاهای اسرائیل که توسط تعدادی از جنهای جنگنده اسرائیلی اسکورت می شدند در صحرای سینا آغاز شد و چتربازان در نقطه ای که 3 مایل با هدف فاصله داشت فرود آمدند و تا ساعت 30/7 به مواضع تعیین شده (گذرگاه مِتلا) رسیده و سنگر کنده بودند. تیپ 202 چترباز به فرماندهی آریل شارون (Ariel Sharon)تقریبا طبق نقشه یک ساعت پیش از فرود چتربازان وارد صحرای سینا شده بود شارون جلودار خود را برای ضربت زدن به نخستین مواضع دفاعی مصر (کونتیلا وثمد) تعیین کرده بود.

او توانست با تعداد 4 تن کشته و شش زخمی ـ در حالی که مصری ها پنجاه کشته و یازده زخمی داده بودند ـ (کونتیلا وثمد) را تصرف کند و سپس با آنکه پنجاه و دو ساعت سرپا بود و افرادش به چرت زدن افتاده بودند می خواستند هرچه زودتر به هدف بعدی که (فحل) بود دست یابند، که توسط هواپیماهای مصر مورد حمله قرار گرفتند، از طرفی نیروی هوایی (جنگنده های) اسرائیل مواضع مصری ها را مورد هجوم قرار دادند که شارون توانست بدون از دست دادن یک سرباز (فحل) را تصرف کند.

در سه شنبه شب (30 اکتبر) اسرائیلی ها احتمال واکنش از سوی ارتش مصر را می دادند. این در حالی بود که ارتش مصر به محض اطلاع از نفوذ عمیق اسرائیل نیروی دریایی و هوایی خود را به حال آماده باش درآورد و به نیروها مصری مستقر در صحرای سینا فرمان داده شد تا نیروهای خود را متمرکز سازد، و کاملاً به هوش باشد. قاهره به تیپ یکم فرمان داد که برای تقویت واحدهای مصری به سوی (العریش) حرکت کند و تیپ دوم خود را بهطرف ناحیه فرود چتربازان اسرائیلی در (متلا) اعزام داشت. (نک: گذرگاه متلا ـ عملیات ـ )

در سپیده دم روز چهارشنبه 31 اکتبر نیروهای مصری مستقر در مواضع خارپشتی مورد حمل نیروهای اسرائیلی قرار گرفتند و با به جای گذاشتن غنایم بسیار از مواضع خود عقب نشینی کردند. فرماندهی نیروهای مصری پس از بررسی موقعیت به سپاهیان خود گفت که هرکس باید به فکر خود باشد. گرچه مواضع آنها از سه طرف زیر فشار اسرائیلی ها بود، او پیشنهاد کرد که آنها آهسته از موضع خارپشتی به سمت شمال خارج شوند و راه خود را از دریای شن به (العریش) که در فاصله 52 میلی قرار داشت بگشاید.

این تدبیر بسیار بد و خطرناکی بود، از این جهت که پیمودن مسافت طولانی در شن نوعی خودکشی تدریجی بود، مصری ها از نقطه بدون بازگشت گذشته بودند. هواپیماهای اسرائیلی که در تعقیب نیروهای مصری بودند مشاهده می کرد که آنها تلوتلو می خورند و می لغزیدند و می افتادند، برخی از آنها هرگز برنخواستند و برخی حرکت را به جلو ادامه دادند. بدوی ها در سر راه مردگان و مشرفان مرگ به جنبش درآمدند و مردگان را لخت می کردند، با رسیدن شب همه به جز چند تن مصری از تشنگی یا گرما مرده بودند از 2500 تا 3000 تن مصریان موضع خارپشتی فقط 700 تن اسیر شدند. بقیه به کام بیابان فرو رفتند.

قسمت اعظم عملیات کادش در جبهه شمال بود که مجموعه ای از تپه های مستحکم در جنوب رفح بود که اردوهای ارتش مصر را حفاظت می کرد و در جنوب بیابان های وسیع و چه میدان مین سنگین حفظ می شد. بنابراین مصری ها در مستحکم ترینمواضع دفاعی قرار داشتند که امکان هرگونه تحرک را از نیروهای اسرائیلی سلب کرده بودند.

نیروهای اسرائیلی که در چند جهت در تهدید یک هجوم گسترده بودند در سه شنبه شب 30 اکتبر شکاف هایی در میدان مین مصری ها ایجاد کردند و نیروهای حمله را به جلو حرکت دادند. آتش سنگین توپخانه مصری ها روی نیروهای اسرائیلی تلفاتی به آنها وارد کرد. نبرد شروع شد تمام واحدها درگیر شدند، حرکتی که کار را تمام کند، جنبه حیاتی داشت نیروهای اسرائیلی موفق شدند در یک هجوم همه جانبه علی رغم تلفات زیاد مجتمع (رفح) را تصرف کنند، به طوری که مجتمع به صورت یک دژ اشتغال شده ای درآمده بود.

دایان رئیس ستاد ارتش اسرائیل نیز نبرد را از نزدیک مشاهده می کرد. با فرار کردن باقیمانده نیروهای مصری از منطقه عملیات به هم پیوستن کلیه واحدهای اسرائیلی نبرد (رفح) تمام شد. نیروهای حمله مرحله بعدی، حرکت را که به سمت کانال سوئز بود آغاز کردند و از عقب نشینی نیروهای مصری از مواضع خود آگاه شدند. اول نوامبر قاهره فرمان عقب نشینی عمومی به جز در جبهه (غزه و شرم الشیخ) را صادر کرد، و از طرفی قاهره به این نکته واقف شده بود که بدبختی در سینا نمایان شده است. موضع دفاعی سینا به کشتارگاهی تبدیل شده بود.

خارق العاده ترین مرحله نبرد سینا عبارت بود از راهپیمایی به سوی نوک جنوبی جزیره. موانع احتمالی در این راهپیمایی به قدری بود که دایان مدتی وقت صرف تهیه طرحی برای عبور از طرف غربی شبهه جزیره کرد. این راهپیمایی در روز جمعه 2 نوامبر با پیشروی به سوی (شرم الشیخ) آغاز شد. دایان تصمیم گرفت خود را برای احتمالات آماده کندبنابراین دستور داد دو گروهان چترباز در (طور) فرو افکنند. چتربازان می بایست به طرف (شرم الشیخ) حرکت کنند و با نیروهای مصری درگیر شوند. از طرفی راهپیمایان که در شنزارهای سینا گیر کرده بودند در روز یکشنبه چهار نوامبر به سختی توانستند با گذشتن از صخره های سخت به نزدیکی مواضع مصری ها برسند و در آنجا دریافتند که نیروهای مصری در حال عقب نشینی از مواضع خود هستند.

نیروهای اسرائیلی با حمله های متعدد توانستند تمام مواضع مصری ها را تصرف کنند و نبرد به پایان رسید. دایان پیوسته می کوشید که در جریان نبرد باشد، او در (طور) فرود آمد و همراه یک ستون نظامی از جاده ساحلی عازم جنوب شهر دایان، از پشت یکی از ماشین ها بالا رفت تا نیروهای شکست خورده و فراری ارتش مصر را مشاهده کند. در آن هنگام که سربازان مصری در شنزارهای سینا در حالی که علایم ضعف در چهره آنها نمایان بود به سختی خود را به جلو می کشیدند دایان وستون همراهش از میان نیروهای فراری مصر گذشته و به (شرم الشیخ) رسیدند و نبرد سینا به پایان رسید در حالی که ارتش ناصر به مجموعه ای از مردان از پا افتاده تبدیل شده بود که برای بیرون کشیدن خود از بیابان تلاش می کردند.

در نتیجه اسرائیلی ها طی یک هفته جنگ، پیروزی شایانی به دست آورند و عملیات کادش به قیمت 172 کشته و 817 زخمی خاورمیانه را به سود اسرائیل دگرگون ساخت و ارتش ناصر که مایه امید اعراب برای پیروزی نهایی بر اسرائیل بود، در این نبرد شکست خورد. (ن. ر: مصر و اسرائیل، جنگ فرسایشی)

مأخذ:

  1. بایربل، ج: جنگ طولانی، اعراب و اسرائیل از 1946، ابوطالب صارمی، امیرکبیر، اسفند 1349.