روسیه، تاریخ صهیونیسم

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


روسیه نقش مهمی در تاریخ جنبش صهیونیسم وطن گزین بازی کرده است. اوضاع یهودیان روسیه زمینه مساعدی بود برای پا گرفتن افکاری که رهایی و رستگاری را بشارت می دادند؛ فرقی نمی کرد که این افکار جنبه فردی داشته باشند مثل حسیدیسم و یا جنبه قومی و جمعی مانند صهیونیسم. از این نظر روسیه مثل دیگر کشورهای اروپای شرقی بود. اولین نشانه های رویکرد صهیونیستی در روسیه با جنبش دوستداران صهیون در سال های هشتاد قرن نوزدهمبروز کرد.

وقتی هرتزل کتاب دولت یهود را منتشر کرد، صهیونیست های روسیه دور او جمع شدند. این توجه صهیونیست ها به هرتزل از شمار نمایندگان روسی در کنگره اول صهیونیسم (1897) نمایان می شود که از مجموع 197 نماینده اعزامی به کنگره 66 نفرشان از روسیه بودند. "لئو موتزکین"، "ولادیمیر تیومکین"، "هرمان شاپیرا" و عده ای دیگر از جمله نمایندگان روسی شرکت کننده در کنگره اول بودند که بعدها مناصب و مراکز مهمی را در حرکت صهیونیسم در دست گرفتند.

قبل از تشکیل کنگره دوم صهیونیسم (1898)، رهبران صهیونیست روسیه و از جمله صهیونیست های بخش روسی لهستان، در ورشو اجتماع کردند و در این اجتماع مشخص شد که میان آنان و رهبری سازمان جهانی صهیونیسم اختلاف نظر وجود دارد. این اختلاف، نشان دهنده اختلاف در رویکرد بود؛ رهبری سازمان با گرایش های وطنی به گفتگو با دولت عثمانی روی آورده بود تا سندی از آن دولت بگیرد که از طریق آن به یهودیان اجازه مهاجرت و اسکان در فلسطین داده شود. اما در برابر آنها صهیونیست های روسیه با گرایش های وطن گزین خواهان اجرای عملی طرح های وطن گزینی (مهاجرت و اسکان) در فلسطین و تنظیم برنامه ای فرهنگی برای زمینه سازی اسکان یهودیان در فلسطین بودند.

با این همه، اختلاف نظر به حد جدایی و یا ایجاد شکاف نرسید؛ چه هر یک از دو گروه به دیگری محتاج بود. روس ها (وطن گزین ها) به پشتیبانی مادی و سیاسی غربی ها (وطنی ها) نیاز داشتند و غربی ها هم نیازمند روس ها، به عنوان نمایندگان ماده خام بشری (نیروی انسانی) بودند. بنابراین، صهیونیست های روس، از جمله یاحیل چیلینوف، حیم وایزمن، ناحوم سوکولوف، شماریا لوین و موتزکین در کنگره حضور پیدا کردند و موتزکین گزارشی از سفر خود به فلسطین به کنگره ارائه داد. این سفر مأموریتی بود که از سوی کنگره اول صهیونیسم (1897) به عهده او گذاشته شده بود.

قدرت صهیونیست های روسیه در سازمان جهانی صهیونیسم به مرور زمان بیشتر شد؛ به طوری که در کنگره چهارم لندن (1900) بیش از 200 نماینده از روسیه شرکت کردند. همچنین در کنگره پنجم در بال (1901) "جناح دموکرات" را به ریاست وایزمن و موتزکین تشکیل دادند که نشان دهنده خواسته ها و گرایش های روس های وطن گزین در برابر تلاش های وطنی بود که غربی ها از طریق فعالیت های دیپلماتیک و فشارهای سیاسی بدان دست می زدند.

تشکیل جنبش مزراحی، از سوی جناح متدین ارتدوکس به رهبری حاخام اسحاق رنیز بیانگر ترس و نگرانی متدینان از سلطه سکولارها بر کنگره بود. اولین کنگره صهیونیستی سراسری روسیه در سال 1902 در شهر مینسک تشکیل شد.

احاد هاعام و ناحوم سوکولوف اندیشه سکولارها را درباره فرهنگ و تربیت "یهودی" مطرح کردند. جنبش مزراحی به رهبری رنیز و شموئل یاکوف به شدت به این اندیشه به مخالفت برخاستند. جنبش صهیونیسم [در این گیر و دار] به راه حل تلفیقی و بینابینی دست یافت که حضور هر دو گرایش متضاد در صهیونیسم را درباره تربیت و فرهنگ یهودی می پذیرفت. در واقع این راه حل و آن روش هماهنگ و بینابین و تلفیقی که تا امروز ادامه دارد از یک جنبه مهم و ویژگی اساسی صهیونیسم وطن گزین پرده بر می دارد که همان محوریت نظریه وطن گزینی است همه تضادها و تناقض های دیگر با آن محو می شود.

هرتزل در تابستان 1903 از روسیه دیدار کرد و کوشید با "فون پلوه" دیدار و مذاکره کند. این کار او فریاد اعتراض و مخالفت گسترده صهیونیست های روسیه را بلند کرد. آنان مخالف این شیوه برخورد با کسی بودند که او را جلاد و مسئول کشتار یهودیان می دانستند.

همین مسأله در کنگره ششم صهیونیسم (1902) دستاویزی شد تا با هرتزل در مسأله ای مهم تر مخالفت شود و آن مسأله پیشنهاد هرتزل درباره طرح نقشه ای برای اسکان یهودیان در شرق آفریقا بود.

جنبش صهیونیسم روسیه با شاخه ها و شعبه هایش که تا سال 1903 شمارشان بالغ بر1572 گروه و جمعیت محلی بود، قدرت اول سازمان و نماینده مهم ترین منبع ماده خام بشری (نیروی انسانی) بود. از این رو، مخالفت آنها با این طرح [اسکان در شرق آفریقا] را نمی شد دست کم گرفت. می توان گفت که این مخالفت همچنان رو به فزونی گذاشت تا در اکتبر 1903 به اوج خود رسید و به شکل کنگره کراکوف نمود پیدا کرد؛ در این کنگره تمام رهبران صهیونیست روسیه حاضر شدند و در همین کنگره هرتزل صریحاً تهدید شد که اگر از طرح شرق آفریقا دست برندارد همگی از سازمان کناره گیری می کنند.

در کنگره بال در سال 1905، برخورد شدیدی میان وطنی ها به رهبری [[زانگویل، اسرائیل (1926-1864)|اسرائیل زانگویل]] و صهیونیست های وطن گزین روسیه رخ داد؛ به ویژه که دیگر هرتزل هم زنده نبود. ماجرا با پیروزی وطن گزین ها به پایان رسید و زانگویل از سازمان صهیونیسم جدا شد و خود سازمان صهیونیسم اقلیمی (سرزمینی) را تشکیل داد.

بیشترین تأثیر اقلیمی ها بر جنبش نوپای کارگری صهیونیستی بود که هنوز در میان جنبش های کارگری روسیه آن زمان (1905) اهمیت و اعتباری نداشت؛ زیرا رهبران کارگری معتقد بودند که هر گونه مهاجرت یهودیان به هر کجای عالم، جنبش وطن گزینی را نشان و ویژگی ای کارگری می بخشد و از همین رو مسأله یهود با راه حلی سوسیالیستی حلمی شود. منادی اصلی این جنبش، رهبر صهیونیست، پیر بوروخوف بود.

در این زمان جنبش صهیونیسم با مخالفت قوی یهودیان عضو حزب بوند روبه رو شد. این حزب از یهودیان دعوت می کرد که فکر مهاجرت را کنار بگذارند و به خودمختاری در چارچوب روسیه بزرگ بیندیشند. جنبش کارگری صهیونیستی در موج مهاجرت دوم روسیه که از سال 1904 تا 1914 ادامه داشت و در نتیجه آن مهاجرنشین هایی چون داگانیا برپا شد، سهیم بود.

دولت روسیه رویکردهای وطن گزین را تأیید کرد و از مهاجرت [یهودیان از روسیه ]استقبال نمود؛ با این همه مصوبات کنگره هلسنگفورس که به تقویت جنبش های داخلی و دفاع از حقوق قومی یهود فرا می خواند، نگرانی و سوءظن دولت تزاری را برانگیخت و همین موجب شد که در سال 1907 از فعالیت های جنبش صهیونیسم در خاک روسیه جلوگیری کند. در سال 1908 "دیوید ولفسون"، رئیس سازمان جهانی صهیونیسم از سن پترزبورگ دیدار کرد و موفق شد تا بار دیگر از مسئولان روسی قول بگیرد که فعالیت های صهیونیستی مرتبط با صندوق ملی و صندوق آبادانی را به رسمیت بشناسند. اما دولت تزاری بازگرداندن سازمان صهیونیسم را به عرصه فعالیت های رسمی و قانونی نپذیرفت.

به رغم همه اینها تأثیر جهانی سازمان [صهیونیسم] روسیه همچنان برقرار بود و صهیونیست های روس در کنگره دهم در سال 1911 و نیز در کنگره یازدهم در وین در سال 1913 اکثریت کرسی ها کمیته اجرایی سازمان جهانی صهیونیسم را اشغال کردند.

همزمان با برپایی انقلاب فوریه 1917، همه موانعی که روسیه تزاری پیش روی جنبش صهیونیسم گذاشته بود، از میان برداشته شد و شمار زیادی از یهودیان که جنگ آنها را آواره کرده و به آنها زیان رسانده بود، جذب جنبش صهیونیسم شدند. در 24 مه 1917 در شهر پتروگراد کنگره صهیونیستی سراسری روسیه تشکیل شد و 552 نماینده در آن شرکت کردند. در مقایسه با سال 1913 که شمار پرداخت کنندگان شکل [حق عضویت] فقط 26 هزار نفر بود، این عده نماینده 140 هزار نفری بودند که شکل می پرداختند.

این کنگره، مصوبات کنگره هلسنگفورس را تأیید کرد و پیش نویس برنامه مشترکی برای همه گروه های صهیونیستی به منظور مشارکت در انتخاب جمعیت تأسیسی فراگیر یهودیان روسیه تهیه کرد. از کمیته اجرایی جدید نیز دعوت به کار شد تا مقدمات کنگره سراسری را فراهم کند. وقتی کنگره تشکیل شد، "جوزف ترومپلدور" نیز از فلسطین در آن شرکت کرد و خواهان ایجاد ارتشی از یهودیان روس شد تا این ارتش با عبور از قفقاز، فلسطین را اشغال کند. 20 نماینده نیز از افکار ژابوتنسکی حمایت کردند که معتقد به همکاری با بریتانیا به منظور تشکیل لشکر یهودی بود.

اما اکثریت بزرگ نمایندگان از نظریه بی طرفی یهودیان که سازمان جهانی صهیونیسم نیز طرفدار آن بود، حمایت می کردند؛ این بی طرفی با صدور اعلامیه بالفور به پایان رسید.

برپایی انقلاب بلشویکی در 24 اکتبر 1917، در ابتدای امر تأثیری بر جنبش صهیونیسم [در روسیه] نگذاشت و حتی در بهار 1918 صهیونیست ها "هفته فلسطین" را برگزار کردند. صهیونیست ها تجمع های یهودی را که از سوی احزاب طرفدار ادغام و همانندی، تحریم و بایکوت شده بودند، زیر سیطرهخود گرفتند. در کنگره مسکو که در آن 149 نماینده از سوی چهار تجمع محلی روسی شرکت کرده بودند، همه این نمایندگان از صهیونیست ها بودند؛ در اوکراین صهیونیست ها به 55% کرسی های شوراهای یهودی دست یافتند. اما همزمان با افزایش قدرت دولت شوروی و تثبیت اوضاع به نفع کمونیست ها، صهیونیسم هدف اتهامات دولتی قرار گرفت و احزاب و سازمان های صهیونیستی منحل و بعضی از رهبران آنها دستگیر شدند.

بخش یهودی حزب کمونیست شوروی به مبارزه با روحیه "انزواطلب و کاهنی" صهیونیستی در میان یهودیان پرداخت. در سال های بیست، جنبش صهیونیسم تلاش هایی کرد تا شاید به حق فعالیت علنی [در شوروی ]به ویژه در زمینه فرهنگی و نیز در زمینه تشویق مهاجرت به فلسطین دست یابد (شبیه به مذاکرات شبه رسمی م. د ادر عضو کمیته اجرایی سازمان جهانی صهیونیسم در جریان دیدارش از مسکو در سال 1921). اما همه این تلاش ها ناکام ماند و پس از فروپاشی اتحاد شوروی، فعالیت صهیونیسم در روسیه و اوکراین از سر گرفته شد.

مأخذ:

  1. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد ششم، چاپ اول، پاییز 1382.