خودمختاری فلسطین

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


یکی از مهمترین محورهای حل و فصل بحران اعراب و اسرائیل در چارچوب مذاکرات سال 1991 صلح خاورمیانه حل مسأله فلسطین بود. از آغاز شکل گیری طرح کنفرانس منطقه ای صلح خاورمیانه حل مشکل فلسطین براساس طرحی برای خودمختاری فلسطینیان در دو منطقه کرانه غربی و نوار غزه قرار گرفته که اساس مذاکرات انجام شده بین صهیونیستها و فلسطینیان را تاکنون این امر به خود اختصاص داده است.

فلسطینیان با پذیرش اصل خودمختاری تلاش کردند تا با دستیابی به چارچوبی در این راستا زمینه های ایجاد دولت مستقل فلسطینی را در سرزمینها اشغالی 1967 فراهم نماید. در مقابل رژیم صهیونیستی با مردود دانستن حکومت مستقل به صورت مطلق، تنها با حکومت خودمختاری محدودی موافقت نموده است.

رژیم صهیونیستی (رابین) با اصرار بر سیاست جداسازی فلسطینیان از پرو سه صلح خاورمیانه، حل مسأله فلسطین را در اولویت حل مسائلش با اعراب قرارداد. از این رو در دور ششم مذاکرات صلح خاورمیانه (سپتامبر 1992) طرح خودمختاری به صورتی جدی تر از سوی این رژیم مطرح گردید.

نظر به اهمیت موضوع فلسطین و تأثیر تحولات مربوط به آن در حل بحران خاورمیانه، در این نوشتار "طرح خودمختاری فلسطین" از آغاز تاکنون مورد بررسی قرار گرفته است.

الف ـ ریشه تاریخی حکومت خودمختاری فلسطین:

حکومت خودمختار که مذاکرات جاری اعراب و اسرائیل و مشخصا مذاکرات هیأت فلسطینی اسرائیلی بر روی آن دور می زند در حقیقت به توافقنامه ای که انورسادات و مناخیم بگین در سال 1978 امضا نمودند بر نمی گردد بلکه سابقه آن به اولین هفته های عمر قیمومیت بریتانیا بر فلسطین یعنی حدود هفتاد سال قبل برمی گردد، که ارائه تفکر خودمختاری به صورت پیشنهادات در حال دوران قیمومیت بریتانیا در سالهای 1922 تا 1948 تکرار گردید.

در اینجا به طور خلاصه و گذرا به برخی از این پیشنهادات اشاره می شود.

1ـ شورای قانون گذاری:

وینسون چرچیل وزیر مستعمرات وقت بریتانیا در سپتامبر 1922 طرح شورای قانون گذار را ارائه نمود لیکن این طرح فاقد هرگونه مضمون حاکمیت بود و فرماندار عالی بریتانیا در قدس به تنهایی حق تعیین اعضای این شورا را براساس نظام طائفه ای داشت، این شورا شامل 12 عضو (10 عضو عرب و 2 عضو یهودی) می شد، به علاوه ده تن از کارمندان عالی رتبه بریتانیا به اضافه ریاست مجلس که به عهده فرماندار عالی بود.

به دنبال ناکامی طرح شورای قانون گذار حکومت بریتانیا از طرح دیگر وزیر مستعمرات خود دیگوشایر که در اکتبر 1923 ارائه شد، نیز ناامید گردید.

در این طرح تنها یک هیأت عمومی برای انجام مشورت در اداره و همکاری با انگلیسیها در امور اقتصادی و اجتماعی که بر مصالح ساکنان غیریهود بود را درنظر می گرفت. نکته قابل توجه در این طرح این بود که بریتانیا ضمن این طرح شهروندان عربفلسطین را ساکنان غیریهود قلمداد می نماید.

کتاب سفید و کتاب سیاه:

در سال 1929 هیأتی از لندن به نام "کمیته شو" با هدف تلاش برای محدود ساختن خواستهای ملت فلسطین وارد فلسطین شد و کار خود را با ارائه توصیه حکومت خودمختاری به فلسطینیان پایان داد. حکومت بریتانیا در سال 1930 در این زمینه کتاب سفیدی صادر کرد که طی آن به اجرای توصیه های کمیته شو وعده داد. رهبری حرکت ملی فلسطین این کتاب را رد نکرد علی رغم نکته طرح مجلس قانون گذاری آن با طرحی که در سال 1922 ارائه شده بود، تفاوت چندانی نداشت. اما بریتانیا در برابر فشار صهیونیستها کتاب سفید دیگری منتشر کرده که در آن از تعهداتش که در کتاب سفید اول داده بود تنازل نمود و به همین دلیل فلسطینیان ضمن رد کردن، آن را به نام کتاب سیاه خواندند. (نک: کتاب سیاه)

پس از حرکت ملی مسلحانه عزالدین قسام فرماندار عالی "آرتر واکهرب" احساس خطر نمود و طرحی را برای شورای قانون گذاری مشتمل بر 28 عضو (14 عضو فلسطینی که 9 تن از آنها انتخاب خواهد شد در مقابل 7 عضو یهودی که 3 تن از آنان انتخاب می شدند به علاوه 5 نفر بریتانیایی و 2 فرد خارجی دیگر) در این زمان یهودیان که تنها 27 درصد ساکنان فلسطین را تشکیل می دادند خواستار نیمی از کرسیهای شورا شدند.

پس از اوج گیری حرکت انقلابی ملت فلسطین در بهار 1936 و استمرار این قیام به مدت 4 سال حکومت بریتانیا کوشید تا با ارسال کمیته های پیاپی از این حرکت جلوگیری کند. هیأتهای اعزامی هر یک طرحهایی ارائه می داشتند که مهمترین محور آن را اصل تقسیم فلسطین بین اعراب ـ یهودیان و مستعمره بریتانیا تشکیل می داد. بروز جنگ جهانی دوم و درگیری انگلستان در آن، این کشور را ناچار نمود تا مستعمرات خود را آرام سازد. و در این راستافلسطینیان علاوه بر فشار استعمار از سوی اعراب برای پذیرفتن پیشنهادات بریتانیا در فشار قرار می گرفتند.

حکومت بریتانیا در 19 ماه می 1939 کتاب سفید دیگری منتشر کرد و کوشید تا طی آن فلسطینیان را مطمئن سازد که فلسطین را تحویل دولتی یهودی و یا عربی نخواهد داد. لیکن در نظر داشت تا حکومت مستقل فلسطین با مشارکت اعراب و یهود بعد از دوره انتقالی ده ساله و ورود 75 هزار یهودی به فلسطین به اجرا درآورد. (نک: کتاب سفید)

جنگ جهانی دوم تغییرات وسیعی را در جهان ایجاد نمود که از جمله آن کسب موقعیت انگلستان در خاورمیانه از سوی آمریکا به شمار می رود. در سال 1946 علی رغم مخالفت انگلیس کمیته ای انگلیسی ـ آمریکایی تشکیل شد که نتیجه آن صدور مجوز ورود یک صدهزار یهودی به فلسطین بود.

در سپتامبر 1946 به دعوت بریتانیا کنفرانسی در لندن تشکیل شد که در آن "موریسون" معاون نخست وزیر وقت طرحی را ارائه کرد که هدف از آن برپایی حکومت خودمختاری برای کلیه اعراب و یهودیان با اشراف حکومت مرکزی که اعضای آن و ریاست آن از سوی فرماندار عالی تعیین می گردد، بود. در این زمان یهودیان با رد کردن این طرح خواستار تقسیم فلسطین با لحاظ دو سوم خاک فلسطین برای یهودیان شدند.

کنفرانس مذکور نیز سرانجام با شکست روبه رو شد و پس از آن قطعنامه سازمان ملل در 29/11/1947 مبنی بر تقسیم فلسطین صادر شد.

ب ـ حکومت خودمختار در مذاکرات صلح مصر و اسرائیل (کمپ دیوید):

همزمان با امضای معاهده صلح بین مصر و اسرائیل توافقنامه تاکتیکی دیگری پیرامون کرانهباختری و نوار غزه که از سوی انور سادات و مناخیم بگین در 26 مارس 1979 به امضا رسید. هدف از توافقنامه برپایی یک حکومت خودمختار برای فلسطینیان در این دو منطقه بود که در زیر به متن کامل این توافقنامه اشاره می شود:

1ـ مصر، اسرائیل، اردن و نمایندگان مصر و فلسطین باید در مذاکرات حل مسأله فلسطین شرکت کنند و مذاکرات مربوط به ساحل غربی و نوار غزه باید در سه مرحله زیر صورت گیرد:

الف) مصر و اسرائیل موافقت می کنند که به منظور تضمین انتقال صلح آمیز و در نظر گرفتن مسائل امنیتی تمام طرفها قرار و مدارهای انتقالی جهت ساحل غربی و نوار غزه نباید بیش از 5 سال به طول انجامد، با این هدف که خودمختاری کامل برای ساکنین این مناطق فراهم شود (به موجب قرار و مدارها) به محض این که ساکنین این مناطق قدرت خودمختاری را آزادانه انتخاب نمودند، حکومت نظامی اسرائیل و همچنین اداره غیر نظامیان اسرائیلی از این مناطق عقب نشینی می کنند.

برای مذاکره در مورد جزئیات این انتقال (قدرت) از دولت اردن دعوت خواهد شد که به این مذاکرات بپیوندد.

ب) مصر، اسرائیل و اردن بر روی چگونگی تأسیس یک حکومت خودمختار انتخابی در ساحل غربی و نوار غزه توافق خواهند کرد. هیأتهای نمایندگی مصر و اردن می توانند افراد فلسطینی از ساحل غربی و نوار غزه و یا سایر فلسطینیانی دیگر را در صورت توافق متقابل در لیستهای خود بگنجانند.

طرفهای مذاکره موافقتنامه ای را که حدود اختیارات و مسئولیتهای قدرت خودمختار در ساحل غربی و نوار غزه را تعیین کند مورد مذاکره قرار خواهند داد. عقب نشینی نیروهای مسلح اسرائیل صورت خواهد گرفت و بقیه نیروهای اسرائیلی در نقاط امنیتی خاص مستقر خواهد شد.

این مذاکرات براساس مفاد و اصول قطعنامه 242 شورای امنیت سازمان ملل متحد خواهد بود. در این مذاکرات همچنین در مورد مرزها و ماهیت توافق امنیتی تصمیم گرفته خواهد شد. در مذاکرات همچنین باید حقوق مشروع مردم فلسطین و نیازهای عادلانه آنها به رسمیت شناخته شود.

بدین ترتیب فلسطینیان در تعیین آینده خود از طریق:

1) مذاکره میان مصر، اسرائیل، اردن و نمایندگان ساکنین ساحل غربی و نوار غزه، برای توافق بر سر وضع نهایی کرانه غربی و نوار غزه و سایر مسائل معوقه تا پایان دوره انتقالی.

2) واگذاری موافقت خود به رأی نمایندگان منتخب ساکنان کرانه غربی و غزه.

3) فرصت دادن به نمایندگان نوار غزه و کرانه غربی برای تعیین روش حکومت.

4) ساکنین ساحل غربی در کار کمیته ای که پیمان صلح بین اسرائیل و اردن را مورد مذاکره قرار می دهد، شرکت می کنند.

این موافقتنامه همچنین ترتیبات برقراری امنیت داخلی و خارجی و نظم عمومی را پیش بینی می کند. بدین منظور یک نیروی پلیس قوی تأسیس می گردد که ممکن است شهروندان اردن نیز در آن شرکت داشته باشند. به علاوه نیروهای اردنی و اسرائیلی در نیروهای گشت زنی و پستهای کنترل در مرزها شرکت خواهند کرد.

ج) زمانی که قدرت خودمختار (شورای اداری) در ساحل غربی و نوار غزه تأسیس شد و افتتاح گردید. دوره انتقالی پنج ساله آغاز می گردد. در اسرع وقت که نباید دیرتر از 3 سال از آغاز شروع دوره انتقالی باشد مذاکرات تعیین وضع نهایی ساحل غربی و نوار غزه و رابطه اش با همسایگان شروع می گردد و تا پایان این دوره انتقالی یک پیمان صلح بین اسرائیل و اردن منعقد می گردد. این مذاکرات میان مصر واسرائیل و اردن و نمایندگان منتخب ساکنین ساحل غربی و غزه صورت خواهد گرفت.

دو کمیته مجزا اما مرتبط به هم که یکی مرکب از نمایندگان چهار طرف تشکیل می گردد که در مورد آینده ساحل غربی و نوار غزه و رابطه آن با همسایگان را مورد مذاکره قرار داده و بر سر آن توافق خواهد کرد. کمیته دومی مرکب از نمایندگان اسرائیل و اردن و نمایندگان ساکنین ساحل غربی و نوار غزه پیمان صلحی بین اسرائیل و اردن را مورد مذاکره قرار خواهند داد که این کمیته موافقتنامه آینده ساحل غربی و نوار غزه را مدنظر قرار خواهد داد.

2ـ تمام اقدامات لازم به منظور تأمین امنیت اسرائیل و همسایگانش طی دوره انتقالی و بعد از آن اتخاذ خواهد شد. برای فراهم کردن چنین امنیتی یک نیروی پلیس محلی قوی توسط قدرت (اتوریته) خودمختار تأسیس می گردد. این نیرو مرکب از ساکنین ساحل غربی و نوار غزه می باشند. این پلیس در موضوعات امنیت داخلی به طور مرتب و دائمی با مأموران اسرائیلی و اردنی و مصری ارتباط خواهد داشت.

3ـ در طول دوران انتقالی، نمایندگان مصر، اسرائیل و اردن و قدرت خودمختار یک کمیته دائمی تأسیس می کنند که این کمیته در مورد کم و کیف ورود اشخاصی که در سال 1967 از ساحل غربی و نوار غزه آواره شده اند تصمیم می گیرد. همچنین این کمیته اقدامات لازم برای جلوگیری از بی نظمی و اختلال را انجام خواهد داد. این کمیته می تواند موضوعات مورد علاقه را نیز مورد بررسی قرار دهد.

مصر و اسرائیل و سایر طرفهای ذینفع برای تعیین آیین و روش کار حل فوری عادلانه و دائمی پناهندگان با یکدیگر همکاری خواهند کرد.

در طی سالهای 1979 تا 1981 بین مصر و اسرائیل به منظور دستیابی به راه حلی برای اجرای پیشنهادات مذکور و برپایی حکومت خودمختار درکرانه باختری و نوار غزه مذاکراتی صورت پذیرفت.

در طول این مذاکرات اسرائیل نظرات مصر را در خصوص داشتن اختیارات قانون گذاری اجرایی و قضایی برای حکومت خودمختاری رد نموده و تنها به اختیارات اداری تکیه می کرد.

همچنین اسرائیل عقب نشینی حکومت نظامی و اداره شهری را رد نموده و براین که حکومت نظامی زیربنایی قدرت حکومت خودمختاری می باشد، اصرار می ورزید.

بدین ترتیب مصریها نتوانستند در ایجاد ارتباط بین حکومت خودمختاری و حق تعیین سرنوشت موفق گردند و به همین دلیل بارها گفت وگوها را به حالت تعلیق درآوردند تا آنکه با توقف کامل این مذاکرات با شکست روبه رو گردید.

مآخذ:

  1. روزنامه لبنانی النهار مورخه 9/4/1922.
  2. مجله الحریة، مورخه 2/1/1992.