بیت المقدس در سازمان ملل متحد

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


مسأله بیت المقدس در جلسات سازمان ملل متحد موقعیت ویژه ای را به خود اختصاص داده و از مهم ترین مسائلی است که از مسأله محوری یعنی فلسطین منشعب گردیده است. بسیاری از ارگانهای اصلی سازمان ملل متحد مانند مجمع عمومی، شورای قیمومیت، شورای امنیت و کمیسیونهای مهم آن، این مسأله را مورد بحث و بررسی قرار داده اند. هیأتهای مذکور ضمن اتخاذ تصمیمات و تدابیر گوناگون در قبال آن، راه حلهای مخصوص به آن را نیز تهیه نموده اند چرا که این قضیه از ویژگیها و ارزشهای خاصی برخوردار می باشد. و توجهی که در چهارچوب سازمان بین الملل نسبت به آن مبذول گردیده، چیزی جز انعکاس توجهات دیرینه افکار عمومی جهان نسبت به این قضیه نمی باشد.

پیدایش و طرح قضیه در سازمان ملل متحد در واقع نتیجه مستقیم قطعنامه شماره 181 تقسیم فلسطین بود که مجمع عمومی در تاریخ 29 نوامبر 1947 صادر کرد. در این قطعنامه تصریح شده است که بین المللی کردن بیت المقدس بهترین وسیله برای حفظ تمامی مصالح دینی در شهر قدس می باشد.

قطعنامه تقسیم همچنین تصریح نموده است که در منطقه بیت المقدس، نه تنها شهر بیت المقدس به صورت یک منطقه مستقل درآید بلکه علاوه بر شهرداری بیت المقدس، روستاهای اطراف آن را نیزدربرگیرد به طوری که روستاهای ابودیس، بیت لحم، عین کارم و شعفاط، دورترین نقاط در جهات چهارگانه جغرافیایی شهر باشند. در آن زمان مجمع عمومی، شورای قیمومیت را مأمور ساخت تا آیین نامه خاصی برای منطقه بیت المقدس تدوین نماید که با وحدت اقتصادی دو دولت عربی و یهودی پیوند داشته باشد.

همان گونه که در طرح آمده است، کشورهای عربی ضمن مخالفت با کل طرح تقسیم، با طرح بین المللی کردن بیت المقدس نیز مخالفت کردند. با وجود این که صهیونیستها بر سر قبول و یا رد مسأله بین المللی کردن اختلاف نظرهایی با یکدیگر پیدا کردند، ولی در نهایت به منظور جلب آرای موافق طرح تقسیم به ویژه آرای نمایندگان کشورهای کاتولیکی در سازمان ملل متحد و به خاطر طمعی که در تشکیل یک دولت یهودی داشتند، در نهایت به هدفشان نایل شدند و به طور هماهنگ با قضیه بین المللی شدن موافقت نمودند و چیزی که در درجه اول برای صهیونیستها اهمیت داشت، تثبیت پایه و اساس حکومت بود تا در صورت تحقق آن، در جهت گسترش قلمرو حکومت و حد و مرزهای آن، در موقعیت مناسب گامی بردارند.

شورای امنیت سازمان ملل متحد در تاریخ 21 آوریل 1948 به منظور اجرای قطعنامه تقسیم، آیین نامه بین المللی کردن منطقه بیت المقدس را عرضه داشت. از مهم ترین مسائلی که شورای امنیت با آن برخورد نمود، مشکل انتخابات مجلس قانونگذاری بود.

در قطعنامه مجمع عمومی آمده است که نظام حکومتی بیت المقدس بایستی "براساس آرای عمومی مخفی و نمایندگی نسبی ساکنان در مجلس" تشکیل گردد. ولی اعراب و صهیونیستها با موضوعنمایندگی براساس اکثریت نسبی جمعیتی، مخالفت نمودند. و چون دامنه اختلاف بین اعراب و صهیونیستها در فلسطین بالا گرفت، شورای امنیت درصدد برآمد طرح آیین نامه خود را به مجمع عمومی که در آن موقع طی دوره خاصی تشکیل می شد ارائه نماید. سپس از مجمع عمومی دستورالعملهای جدیدی را درخواست نمود. آن زمان، مسأله در این حد متوقف گردید.

مجمع عمومی در تاریخ 13 مه 1948 (دوره ویژه ـ 2) ضمن صدور قطعنامه 187 از دولت قیمومیت خواست قبل از تاریخ 15 مه 1948 از بین اعراب و یهودیان، شخص بیطرف مورد تأییدی را به عنوان استاندار شهر بیت المقدس تعیین کند تا با همکاری کمیته های خود در بیت المقدس، طرحهایی را که توسط کمیسیون شهرداری اجرا می شد، در شهر عملی سازد. و عملاً هارولد ایوانس شهروند آمریکایی از فرقه دوستان مذهبی "کویکرز" انتخاب گردید و راهی بیت المقدس شد ولی بعد از مدت کوتاهی اقامت در این شهر، به دلیل عدم همکاری طرفین ذی ربط، به آمریکا بازگشت.

مجمع عمومی در تاریخ 14 مه 1948 طی صدور (قطعنامه شماره 168 ـ دوره ویژه ـ 2) اعزام یک میانجی بین المللی به فلسطین را مقرر داشت. در تاریخ 20 مه 1948 کنت فولک برنادوت انتخاب گردید، به فلسطین رفت و اوضاع منطقه را مورد رسیدگی قرار داد. او در تاریخ 27 ژوئن 1948 راه حلهای سیاسی خود در رابطه با مسأله فلسطین را عرضه داشت و الحاق منطقه بیت المقدس به دولت عربی را به این شرط توصیه نمود که یهودیها در چهارچوب این دولت از عدم تمرکز اداری برخوردار باشند. برنادوت قاطعانه تأکید کرد که دولت عربیبه طور طبیعی شامل بیت المقدس بوده و یک وحدت اقتصادی و سیاسی با این سرزمین تشکیل می دهد. (نک: برنادوت، طرح)

شورای امنیت در تاریخ 19/8/1948 اوضاع بیت المقدس را مورد رسیدگی قرار داد و قطعنامه شماره 56/1 را به تصویب رسانید در این قطعنامه به طرفین متخاصم هشدار داده شد که در قبال هرگونه ضرر و زیان وارده از ناحیه نیروهای منظم و غیرمنظم، مسئول می باشند و هیچیک از آنها حق ندارند که از نتایج ناشی از نقض آتش بس، بهره برداری می کنند. ضمناً از میانجی بین المللی خواست تا برای مصون نگه داشتن بیت المقدس از کشتار و خرابی، به خلع سلاح (گروههای درگیر) منطقه اقدام نماید.

توجهات بین المللی نسبت به اوضاع بیت المقدس در درجه اول به خلع سلاح این منطقه متمرکز گردید. و در مقابل استقبال اعراب از این تلاشها، صهیونیستها زیر بار قبول آن نرفتند. بعد از این که صهیونیستها مناطق وسیعی در لد و رمله را اشغال نمودند و با احداث جاده ای بین تل آویو و بیت المقدس، ذخایر و تدارکات را به بیت المقدس انتقال دادند، و به شهر مقدس به عنوان جزو جدا نشدنی از دولت یهودی، چشم دوختند، تغییری در موضع صهیونیست ها به وجود آمد و سپس شرایط نظامی به شکل ملموس به نفع چریکهای صهیونیستی تغییر یافت و این مسأله موجب گردید که میانجی بین المللی از تصمیم سابق خود مبنی بر الحاق بیت المقدس به دولت عربی صرف نظر کند و خواستار بین المللی کردن آن گردد.

وی قبل از این که یک صهیونیست متعصب ترور شود، در آخرین گزارشی که امضا کرد و در تاریخ 16/9/1948 به مجمع عمومی عرضه داشت،توصیه نمود که "بیت المقدس شکل مستقلی داشته باشد و تحت نظارت مستقیم سازمان ملل متحد قرار گیرد و به یهودیان و اعراب ساکن آن نوعی عدم تمرکز اداری اعطا شود و امنیت اماکن مقدس و سهولت رفت و آمد به آنجا تضمین گردد".

مجمع عمومی سومین جلسه عادی خود را در پاییز 1948 تشکیل داد. نیروهای اسرائیلی شهر بیت المقدس جدید با تمامی محله های فقیرنشین آن را اشغال نموده بودند. همچنین نیروهای اردنی، بیت المقدس قدیم و تمامی اماکن مقدس موجود در آن را به اشغال خود درآوردند و نیروهای طرفین متخاصم در مناطق خودشان استقرار یافتند.

با وجود این، شورای امنیت همچنان بر بین المللی شدن منطقه بیت المقدس اصرار می ورزید و در تاریخ 11 دسامبر 1948 قطعنامه شماره 194 (دوره سوم) را که به موجب آن، کمیسیون آشتی تشکیل گردید، تصویب نمود و از جمله وظایفی که به این کمیسیون محول کرد، تدوین آیین نامه دائمی برای بین المللی کردن منطقه بیت المقدس بود. مجمع عمومی در این قطعنامه بار دیگر حدود و مرزهای این منطقه همراه با حراست از اماکن مقدس را همانگونه که در قطعنامه تقسیم قید شده بود، مورد تأکید قرار داد. (بند 8 قطعنامه)

کمیسیون آشتی در سال 1949 جلسه ای با حضور هیأتهای عربی و اسرائیلی تشکیل داد. از مهم ترین این جلسات، اجلاسی بود که در لوزان تشکیل شد و در تاریخ 12 مه 1949 به امضای پروتوکل لوزان منتهی گردید. لازم به تذکر است که قبل از امضای این پروتوکل، تفصیلات و ملحقات آن در سومین گزارش کمیسیون آشتی (سند 927) مورخ 21/6/1949 که شامل بند ویژه ای مربوط به مسألهبیت المقدس می باشد (بندهای 34 ـ 38)، درج گردید.

هیأتهای عربی در اجرای قطعنامه های مجمع عمومی همراه با حفظ یکپارچگی منطقه از خطر تجزیه و ایجاد مؤسسات بین المللی، پیشنهاداتی مبنی بر بین المللی کردن تمام منطقه بیت المقدس ارائه نمودند. در آن حال صهیونیستها از کمیسیون درخواست نمودند تا نظر قطعی خود را در مورد بیت المقدس ابراز دارد، و بین المللی شدن، تنها به اماکن مقدس منحصر گردد. البته مسأله به همین جا ختم نشد بلکه دولت اسرائیل، طبق تعبیر خود نسبت به گزارش، برخی از وزارتخانه ها و مؤسات دولتی خود را به بیت المقدس انتقال داد و آنها را در منطقه تعیین شده در بند 8 قطعنامه 194 (دوره سوم) که طی آن مجمع عمومی از کمیسیون آشتی خواسته بود تا پیشنهادات جامعی در مورد تدوین یک آیین نامه بین المللی دایمی برای شهر ارایه دهد (بند 36 گزارش) اسکان داد.

هیأتهای عربی ضمن ارسال یادداشت اعتراض آمیز شدید به کمیسیون آشتی، خواهان بیرون راندن دوایر و مؤساتی که (اسرائیل) به بیت المقدس انتقال داده بود، شدند. کمیسیون آشتی متقابلاً هیأت اسرائیلی را از مفاد این اعتراضنامه آگاه ساخت و در این زمینه با مقامات اسرائیلی مکاتباتی انجام داد. کمیسیون آشتی علی رغم پافشاری (اسرائیل) بر عمل انجام شده، مأموریتی را که مجمع عمومی در مورد تدوین آیین نامه بین المللی شدن بیت المقدس به آن کمیسیون محول کرده بود، دنبال نمود و با تهیه طرحی، مسأله بین المللی کردن را در ساده ترین شکل خود مطرح ساخته و آن را به مجمع عمومی در دوره افتتاحی آن در پاییز سال 1949 تسلیم نمود (سند 1979). بارزترین نکات مندرج درطرح مذکور به شرح زیر می باشد:

هدف اصلی از تهیه و ارائه طرح، ایجاد هماهنگی بین خواسته های مجمع عمومی مبنی بر خودگردانی اداری بیت المقدس و مصالح مجمع بین المللی است. برای تحقق این هدف، بیت المقدس به دو منطقه تقسیم می شود: منطقه عرب نشین و منطقه یهودی نشین. مقامات دو طرف اداره امور منطقه تابع خود و رسیدگی به تمامی امور، به استثنای امور بین المللی را برعهده می گیرند و نمایندگانی از جانب خودشان در سازمان ملل متحد با تأیید شورای امنیت تعیین می نمایند که وظیفه آن پاسداری از امنیت اماکن منطقه، نظارت بر خلع سلاح منطقه و بی طرفی آن و تضمین حقوق بشر و حقوق اقشار و دستجات می باشد. مجلس عمومی از نمایندگان اعراب و اسرائیل، به ریاست نماینده سازمان ملل متحد جهت هماهنگ ساختن مسایل مربوط به دو طرف تشکیل می گردد.

وظیفه این مجلس، جنبه مشورتی دارد. همچنین دو دادگاه بین المللی و مختلط تشکیل می گردد. لکن این دو دادگاه هرگز جای ارگانهای قضایی موجود در هر یک از دو منطقه را نمی گیرند. وظیفه دادگاه، تضمین رعایت احکام این طرح توسط نمایندگان سازمان ملل متحد در بیت المقدس و مقامات دو طرف در منطقه می باشد. دادگاه مختلط عمدتاً به دعاوی بین اعراب و یهودیها رسیدگی نموده و سعی می کند صدور احکام عادلانه را در مورد اعرابی که در منطقه یهودی نشین محاکمه می شوند و یا بالعکس، در مورد یهودیها که در منطقه عرب نشین محاکمه می شوند، را تضمین نماید. تحقق این احتمالات در صورتی است که روابط بین دو منطقه به حال عادی باز گردد و دیدار از اماکن مقدسه واقع دردو منطقه و در دو سوی خط آتش بس از سر گرفته شود.

طرح مذکور همچنین شامل احکام شرعی درخصوص حفظ و حراست از اماکن مقدس و بناهای مذهبی است. در این زمینه به نماینده سازمان ملل متحد مأموریت داده شده تا بر اجرای تعهداتی که ممکن است دو طرف در ازای حراست از اماکن مقدسه و بناهای مذهبی فلسطین در خارج از منطقه بیت المقدس بدهند، نظارت داشته باشد. در این طرح صریحاً آمده است که اعراب و یهودیان حق ندارند که بیت المقدس را به عنوان پایتخت خودشان را قرار دهند.کمیسیون تحقیق نماینده ای برای سازمان ملل متحد تعیین نمود ولی او هنوز مسئولیتهای خود را به عهده نگرفته است.

مواضع کشورها در قبال این طرح متفاوت بود، و صهیونیستها ضمن اعتراض شدید علیه آن گفتند که شکل جایگزین وضعیت فعلی بیت المقدس را پذیرا نیستند. همچنین اعضای سازمان تروریستی "اِرگون" که بعد از تشکیل اسرائیل، حزب "حیروت" را تشکیل دادند، تهدید کردند که در جهت احیای سازمانشان خواهند کوشید و با تمام قدرت از ورود هر نماینده سازمان ملل متحد به بیت المقدس جلوگیری خواهند کرد. بیت المقدس در نظر آنها بایستی تا ابد به عنوان پایتخت برای اسرائیل باقی بماند. ولی کشورهای عربی به استثنای اردن که بر بیت المقدس قدیم تسلط داشت، بانظر اسرائیل مخالفت کرده، و همچنان بر موضوع بین المللی کردن واقعی و اصولی، همان گونه که مجمع عمومی تصریح نمود، اصرار می ورزیدند.

به طور اجمال می توان گفت که طرح کمیسیون با استقبالی سرد روبه رو شد. در نتیجه، طرحهای جایگزین دیگری ارائه گردید که تماما مسألهبین المللی کردن را تحت الشعاع قرار داد. ولی مجمع عمومی در چهارمین دوره عالی خود نه تنها حاضر به قبول راه حلهای ضعیف نبود بلکه برعکس، تمایل به تثبیت یک نظام بین المللی دائمی که تمامی بیت المقدس را دربرگیرد، نشان می داد و حتی موضع پاپ و به دنبال او، کشورهای کاتولیکی در حمایت از مسأله بین المللی کردن کمک مؤری به پیشبرد نظریه مجمع عمومی نمود. ابرقدرتها (از جمله اتحاد جماهیر شوروی) نیز بین المللی شدن بیت المقدس را مورد تأیید قرار دادند.

مجمع عمومی در آخرین جلسات دوره چهارم، شاهد بحث و جدل شدیدی پیرامون مسأله بیت المقدس بود و در تاریخ 9/12/1949 با صدور قطعنامه شماره 303 مجددا ضرورت قرار گرفتن بیت المقدس تحت پوشش یک نظام بین المللی دائمی را همان گونه که در قطعنامه تقسیم و قطعنامه شماره 194 (دوره 3) مورخ 11/12/1948 تصریح شده بود، مورد تأکید قرار داد و از شورای امنیت خواست در تنظیم آیین نامه بین المللی کردن بیت المقدس، تحولات جدیدی را که از زمان تصویب دو قطعنامه فوق الذکر حاصل شده، مورد نظر قرار دهد، و از آنجایی که اصلاحات و تغییراتی به منظور ایجاد دموکراسی گسترده انجام گرفت، شورای امنیت به هیچ دولتی و حتی دولتهای ذیربط اجازه نمی دهد که با انجام برخی اقدامات، از تهیه آیین نامه برای بیت المقدس و یا عملی شدن آن، جلوگیری نمایند.

مجمع عمومی در تاریخ 9/12/1948 گشایش اعتباری به مبلغ 8 میلیون دلار را برای اجرای مفاد آیین نامه بین المللی مذکور مقرر داشت. اسرائیل ضمن دادن رأی منفی علیه این تصمیم، درصدد برآمد قبل از این که سازمان ملل امکان اجرای تصمیم خود رابه دست آورد با دست زدن به عملی انجام شده، وزارتخانه ها و ادارات دولتی خود را از تل آویو به بیت المقدس منتقل سازد و آنجا را به عنوان پایتخت خود برگزیند. و در این زمینه، به هشدارهای مجامع توجهی ننمود، و قطعنامه صادره از سوی شورای امنیت را نادیده گرفت. شورای امنیت در این قطعنامه از عملکرد اسرائیل ابراز نگرانی نموده و از آن خواسته بود این اقدامات را متوقف سازد و از مبادرت به انجام کاری که ممکن است موجب عدم اجرای قطعنامه مجمع عمومی مورخ 9/12/1949 گردد، خودداری نماید.

کنیست اسرائیل از تاریخ 26/12/1949 جلسات خود را در بیت المقدس تشکیل داد و در تاریخ 23/1/1950 ضمن موافقت با انتخاب بیت المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل گفت که این شهر از نخستین روز اعلام تشکیل اسرائیل، پایتخت بود. سرانجام تمامی وزارتخانه ها به استثنای وزارت امور خارجه که در ژوئیه 1950 بدانجا منتقل گردید، به بیت المقدس انتقال یافت.

ولی این اقدام اسرائیل از تکمیل مأموریت شورای امنیت که مجمع عمومی به آن محول نموده بود، جلوگیری نکرد، بلکه از تاریخ 8 الی 20/12/1949 جلسه ویژه ای تشکیل داد و ضمن صدور قطعنامه شماره 113 از روژه گارو رئیس شورا تقاضا کرد که دستورالعمل طرح آیین نامه بین المللی کردن بیت المقدس را تهیه کند. و از حکومت اسرائیل خواست در مورد عملکرد خود تجدیدنظر نماید.

در تاریخ 4/4/1950 شورای امنیت تجدیدنظر پیرامون طرح آیین نامه بین المللی دائمی بیت المقدس را به اتمام رسانید و به منظور اجرای طرح، رئیس شورا را مأمور ساخت تا موضوع را به اطلاع مقاماتاسرائیلی و اردنی برساند. شورای امنیت در تاریخ 1/6/1950 تشکیل جلسات در نیویورک را از سر گرفت و رئیس شورا ضمن قرائت شرح وظایف خود اظهار داشت که دولت اردن هنوز بر موضع خود که شورا در آوریل 1950 از آن آگاهی یافته، تکیه می کند و از نظر مقامات اردنی مانعی وجود ندارد که سازمان ملل متحد گاه و بیگاه از امنیت اماکن مقدس و سهولت رفت و آمد به این اماکن اطمینان حاصل نماید. ولی با مسأله بین المللی شدن بیت المقدس مخالفت می ورزد.

اسرائیل نیز به نوبه خود با نظارت مستقیم ایالات متحده بر امنیت اماکن مقدسه موافق است ولی همانند اردن با موضوع بین المللی شدن مخالفت می نماید. ضمنا در تاریخ 26 ماه مه پیشنهاداتی که اساسا در محور تثبیت عمل انجام شده دور می زند و همچنین موضع آشکار خود در قبال بین المللی شدن اماکن مقدسه را به شورای امنیت ارائه نمود. و شورا احساس کرد که مأموریت رئیس شورا چندان موفقیت آمیز نبوده و اجرای طرح بین المللی شدن بیت المقدس در این شرایط تقریبا غیرممکن به نطر می رسد.

شورای امنیت در تاریخ 14/6/1950 تصمیم گرفت مجددا قضیه را همراه با طرح جدید خود برای بین المللی کردن بیت المقدس و گزارشات "گارو" رئیس شورا را به مجمع عمومی در پنجمین دوره عادی آن محول نماید. ولی مجمع، گزارش شورای امنیت را مطرح ننمود و در آن دوره و یا دوره های بعدی تصمیمی درباره موضوع اتخاد نکرد. پیداست که سرپوشی بر روی مسأله بیت المقدس گذاشته شد و تنها اشارات مختصری در مورد آن در گزارشات کمیسیون طی سالهای 1951ـ1950 تا سال 1967دیده می شود.

اسرائیل طرح اشغال بیت المقدس را در خلال جنگ 1967 تکمیل نمود و به بهانه یکپارچه نمودن شهر مقدس، بخش قدیمی بیت المقدس (عربی) را به بیت المقدس جدید ضمیمه ساخت و به منظور یهودی کردن بیت المقدس عربی و تغییر بافت آن، به تدریج شهروندان عرب را از سرزمین خودشان بیرون راند.

مجمع عمومی در پنجمین دوره فوق العاده خود که از تاریخ 4 الی 21/7/1967 تشکیل گردید، بحران خاورمیانه ناشی از جنگ ژوئن را مورد رسیدگی قرار داد و مسأله بیت المقدس تنها مسأله در بین مسایل منشعب از قضیه فلسطین و درگیری اعراب و اسرائیل بود که تصمیماتی قطعی در مورد آن بعد از گذشت یک ماه از جنگ ژوئن 1967 اتخاذ گردید ولی در مورد "قضیه انسانی" یعنی مسایل "مهاجران جدید" و شهروندان عرب ساکن مناطق اشغالی تصمیمی گرفته نشد. تنها تفاوت بین دو قضیه این بود که قضیه بیت المقدس، دارای ابعادی سیاسی، قانونی و مذهبی بود.

مجمع عمومی در تاریخ 4/7/1967 ضمن تصویب قطعنامه شماره 2253 نگرانی شدید خود را از تدابیری که اسرائیل در بیت المقدس اتخاذ کرد، ابراز داشت و آن را ملغی تلقی نمود و از حکومت اسرائیل خواست تا ضمن متوقف ساختن اجرای تصمیمات گرفته شده، از انجام هرگونه اقدامی که ممکن است وضعیت بیت المقدس را تغییر دهد، خودداری نماید. همچنین از دبیرکل خواست در خلال یک هفته بعد از تصویب قطعنامه، مجمع عمومی و شورای امنیت را از اوضاع شهر مقدس و اجرای مفاد این قطعنامه آگاه سازد. عملاً دبیرکل گزارشی به شماره 8050/أ و6753/ج در تاریخ 10/7/1967 ارائه کرد و یادآور شد که اسرائیل نه فقط از تصمیمات خود صرف نظر نکرده بلکه آنها را به مورد اجرا گذاشته است.

مجمع عمومی در تاریخ 14/7/1967 با صدور قطعنامه شماره 2254 مجددا قطعنامه سابق خود را مورد تأکید قرار داد و به دنبال این مسأله دبیرکل نماینده ویژه خود یعنی "تالمن" نماینده سویس در سازمان ملل را برای انجام مأموریتی تعیین نمود. وی راهی بیت المقدس گردید و اوضاع این شهر را مورد رسیدگی قرار داد و در تاریخ 12/9/1967 گزارش دومی موسوم به گزارش تالمن را به مجمع عمومی و شورای امنیت تسلیم نمود و یادآورد شد که اسرائیل، قوانین اسرائیلی را در مورد تمامی بیت المقدس و برخی از مناطق اطراف آن که تابع اردن بود، به اجرا درآورده است.

شورای امنیت در فاصله سالهای 1968 تا 1971 شش قطعنامه در مورد بیت المقدس به تصویب رسانید و در تاریخ 27/4/68 قطعنامه شماره 25 را تصویب کرد. در این قطعنامه از اسرائیل خواسته شده است از اجرای مانور نظامی در بیت المقدس خودداری نماید زیرا این امر بر شدت بحران منطقه خواهد افزود و تأثیری منفی بر راه حل مسالمت آمیز خواهد داشت. ولی اسرائیل تصمیم خود را عملی ساخت. شورای امنیت در تاریخ 2/5/1968 با تصویب قطعنامه 251 "تأسف" شدید خود را از انجام مانور نظامی در بیت المقدس در روز دوم ماه مه و بی توجهی اسرائیل به تصمیمی که اعضای شورا متفقا در روز 27/4/1968 اتخاذ نمودند، ابراز داشت".

اسرائیل اقدامات گسترده خود در جهت یهودی کردن بیت المقدس را همچنان دنبال نمود و به تصاحب زمینهای عرب نشین و اخراج شهروندانعرب از منازل و املاک خودشان و اشغال این زمینها، احداث ساختمانهایی بر روی آنها و گسیل داشتن هزاران مهاجر یهودی برای سکونت در این سرزمین به جای ساکنان اصلی متوسل گردید. در آن موقع اردن مجددا به شورای امنیت شکایت نمود. بعد از تشکیل جلسات متعددی که طی آن شورا به شکایت اردن رسیدگی نمود، قطعنامه شماره 252 را در تاریخ 21/5/1968 به تصویب رسانید.

شورا در این قطعنامه، ضمن یادآوری صدور قطعنامه های مجمع عمومی در پنجمین دوره عادی، خاطرنشان ساخت که "اسرائیل، تصمیمات و تدابیر متعددی اتخاذ نموده است که با روح این دو قطعنامه منافات دارد" و "ضمن اعتراض شدید به تصاحب اجباری زمینها" تأسف شدید خود را "از عدم اطاعت اسرائیل از این قطعنامه ها" ابراز داشت. و با تأکید متن قطعنامه مبنی بر این که "تمامی اقدامات اداری و حقوقی اسرائیل از جمله مصادره زمینها و املاک که ممکن است باعث تغییر وضعیت قانونی بیت المقدس شود، اقدامات باطلی است" قاطعانه از اسرائیل خواست این تدابیر را ملغی سازد و از دست زدن به هرگونه اقدامی که ممکن است به تغییر وضعیت بیت المقدس منجر شود، خودداری نماید.

شورا از دبیرکل خواست گزارشی پیرامون نحوه اجرای این قطعنامه تسلیم نماید. در تاریخ 11/4/1969 دبیرکل ضمن تسلیم گزارش شماره 9194 خود، متذکر گردید که حکومت اسرائیل همچنان فعالیتهای خود را دنبال می کند. و متعاقبا گزارشی به شماره 9199/1 در تاریخ 30/6/1969 تسلیم نمود و در آن، به قوانین اسرائیل مربوط به اوضاع بیت المقدس و ادامه سیاست آن مبنی بر تغییر ماهیت این شهر اشاره نمود. شورای امنیت در تاریخ30/6/1969 جلسه ای به درخواست اردن تشکیل داد و در سوم ژوئیه قطعنامه 267 را صادر کرد و طی آن به دنبال قطعنامه سابق، تدابیر اسرائیل در تغییر وضعیت بیت المقدس، مصادره زمینها و دارایی های اعراب را محکوم ساخت و این اقدامات را ملغی تلقی نمود و به رژیم صهیونیستی هشدار داد که بلافاصله اجرای این طرحها را متوقف سازد. ضمنا از دبیرکل خواست گزارشی پیرامون نحوه اجرای این قطعنامه تهیه و تسلیم نماید.

شورا در تاریخ 15/9/1969 با صدور قطعنامه شماره 171 رژیم صهیونیستی را به خاطر دست داشتن در آتش سوزی مسجدالاقصی محکوم کرد.

دبیرکل در اجرای قطعنامه 267 شورای امنیت مورخ 3/7/1969 گزارش شماره 9537/الف را در تاریخ 5/12/1969 تسلیم نمود و پاسخ منفی اسرائیل را که حاضر نبود از ادغام دو بخش قدیم و جدید بیت المقدس دست بردارد و همچنان به سیاست خود در جهت یهودی کردن شهر ادامه می داد، در آن درج نمود.

شورای امنیت بار دیگر تصمیمات و عملکردهای اسرائیل در یهودی کردن بیت المقدس و تغییر بافت آن را محکوم نمود و در تاریخ 25/9/1971 قطعنامه شماره 298 خود را صادر کرد و در متن آن به قطعنامه های خود و قطعنامه های سابق مجمع عمومی به ویژه قطعنامه های شماره 2253 و 2254 (دوره فوق العاده پنجم) صادره در ژوئیه 1967 و به گزارشات مکرر دبیرکل در مورد عدم پیروی اسرائیل از نظریات و تمایلات مجمع عمومی سازمان ملل در محترم شمردن موقعیت خاص بیت المقدس اشاره نمود و تأکید کرد که در تمامی این قطعنامه ها از نافرمانی اسرائیل ابراز تأسفو نگرانی شده است.

شورا بار دیگر در کمال صلاحیت اعلام نمود تمامی اقدامات قانونی و اداری اسرائیل برای تغییر وضعیت شهر بیت المقدس از جمله مصادره زمینها، املاک، اخراج و تدوین قانون برای ضمیمه سازی باریکه اشغالی، تماما باطل بوده و نمی تواند اوضاع این شهر را تغییر دهد.

شورا مصرانه از اسرائیل درخواست کرد "تمامی طرحها و تصمیمات قبلی را لغو نماید و از اجرای طرحهای دیگری در بیت المقدس که هدف از آن تغییر وضعیت شهر، زیر پا گذاشتن حقوق ساکنان و مصالح بین المللی و صلح عادلانه دائمی باشد، جلوگیری نماید.

دبیرکل در تاریخ 9/12/1971 گزارشی به شورای امنیت تسلیم نمود. وی در این گزارش متذکر گردید که پس از بحث و مشاوره با رئیس خود، بهترین راه برای اجرای تصمیم را در اعزام هیأتی متشکل از سه عضو شورا (آرژانتین، ایتالیا و سیرالئون) یافته است ولی اسرائیل طبق معمول این قطعنامه و گزارش دبیرکل را نشنیده تلقی نمود. و این امر شورا را در تاریخ 1/3/1980 به صدور قطعنامه شدیداللحن شماره 465 مجبور ساخت، ولی نتیجه ای به دنبال نداشت.

در تاریخ 28/5/1980 نماینده پاکستان و رئیس سازمان کنفرانس اسلامی پیامی به شورای امنیت ارسال داشته و خواستار اتخاذ موضع قاطعی در قبال اصرار اسرائیل بر زیر پاگذاشتن احکام منشور سازمان ملل متحد و تصمیمات هیأت رئیسه آن در مورد بیت المقدس شد.

شورای امنیت در تاریخ 30/6/1980 طی صدور قطعنامه شماره 476 اصرار اسرائیل بر تغییرشرایط مادی، مسکونی و شکل مؤسسات و وضعیت قانونی شهر مقدس بیت المقدس را محکوم ساخته و ضمن ابراز نگرانی شدید خود از طرحهای قانونی متخذه در برنامه اسرائیل به منظور تغییر ویژگی و موقعیت شهر بیت المقدس، امتناع مکرر اسرائیل اشغالگر در پاسخگویی به قطعنامه های شورای امنیت و مجمع عمومی را شدیدا مورد نکوهش قرار داد.

شورا، با صدور این قطعنامه، مفاد قطعنامه های سابق خود را مبنی بر این که اقدامات حقوقی و اداری توسط نیروهای اشغالگر جنبه قانونی ندارد و کان لم یکن تلقی می شود، مورد تأکید قرار داد. و به همین خاطر تصمیم گرفت در صورت عدم پایبندی اسرائیل به این قطعنامه، به راهها و شیوه های عملی مندرج در منشور سازمان ملل برای تضمین اجرای کامل مفاد این قطعنامه متوسل شود. این تصمیم با موافقت 14 کشور صادر گردید و هیچ کشوری علیه آن رأی منفی نداد در حالی که ایالات متحده بر خودداری از دادن رأی مثبت به آن اصرار می ورزید.

ولی اسرائیل با حمایت استکبار جهانی به سرکردگی ایالات متحده آمریکا به هشدارهای سازمان ملل متحد و شورای امنیت توجهی ننمود و در ماه اوت سال 1980 الحاق نهایی بیت المقدس اشغالی و قرار دادن این شهر به عنوان پایتخت همیشگی خود را اعلام نمود. کنیست اسرائیل، قانونی به تصویب رسانید که شامل اصول زیر می باشد:

1) بیت المقدس به طور یکپارچه پایتخت اسرائیل می باشد.

2) بیت المقدس، مقر رئیس جمهور کشور، کنیست ، دولت و دادگاه عالی است.

3) اماکن مقدس، از آلودگی و وارد آمدنهرگونه خسارت و یا بروز هرگونه مسأله ای که ممکن است بر دستیابی آسان به اماکن مقدس برای تمامی مذاهب و یا گرایش آنها به سوی این اماکن تأثیر بگذارد، مصون خواهد ماند.

4) دولت، بر توسعه عمران و آبادانی و رفاه ساکنان آن از طریق اختصاص بودجه ای برای شهرداری بیت المقدس با موافقت کمیسیون مالی کنیست، نظارت خواهد کرد، و بیت المقدس در برنامه فعالیتهای مؤسات دولتی برای توسعه و پیشرفت در زمینه های اقتصادی و دیگر زمینه ها از اولیتهای خاصی برخوردار خواهد بود.

شورای امنیت در سالگرد صدور این قانون که طی آن (اسرائیل) ضربه خود را بر ایالات متحده و دنیای متمدن وارد ساخت، تشکیل جلسه داد و در تاریخ 20/8/1980 قطعنامه شماره 478 را صادر کرد. در این قطعنامه نکات زیر درج گردیده است:

"شورای امنیت"

1ـ با جدی ترین و شدیدترین لحن، حمایت اسرائیل از آیین نامه اساسی مربوط به بیت المقدس و عدم تعهد این رژیم به قطعنامه های صادره از سوی شورای امنیت را محکوم می نماید.

2ـ بر این تأکید دارد که تأیید این آیین نامه اساسی توسط اسرائیل به منزله نقض قانون بین المللی است و کوچکترین مطابقتی با چهارمین قرارداد ژنو مورخ 12/8/1949 ندارد.

3ـ تأکید می کند که تمامی اقدامات حقوقی، اداری و اعمالی که اسرائیل ـ حکومت اشغالگر ـ به آن مبادرت ورزیده و قصد دارد بافت شهر مقدس و موقعیت رسمی آن ـ خصوصا قانون اساسی اخیر مربوط به بیت المقدس ـ را تغییر دهد، باطل و مردود است و بایستی لغو شود.

4ـ همچنین تأکید می کند که این عمل، مانع خطرناکی بر سر راه برقراری صلح عادلانه و همه جانبه و دائمی در خاورمیانه به حساب می آید.

5ـ تصریح می نماید که به هیچ وجه قانون اساسی و دیگر اعمال اسرائیلی نشأت گرفته از این قانون که قصد تغییر بافت شهر بیت المقدس و وضعیت قانونی را دارد، به رسمیت نشناخته و تمامی کشورهای عضو سازمان ملل متحد را به موارد زیر دعوت می کند:

الف ـ از این تصمیم پشتیبانی نمایند.

ب ـ کشورهایی که هیأتهای دیپلماتیک را در بیت المقدس مستقر نموده اند، از این هیأتها بخواهند که از شهر مقدس خارج شوند.

6 ـ از دبیرکل می خواهد که قبل از تاریخ 15/11/1980 گزارشی در مورد نحوه اجرای مفاد این قطعنامه ارائه دهد.

7 ـ درصدد است همچنان به این وضعیت خطرناک نماید.

تمامی کشورهای عضو شورای امنیت به جز ایالات متحده که به آسانی از دادن رأی مثبت به قطعنامه خودداری نمود و با این کار، احساسات و افکار عمومی جهانیان را نادیده گرفت، این قطعنامه را مورد تأیید قرار دادند.

شایسته آن بود که شورای امنیت قطعنامه شماره 476 خود (1980) را به مورد اجرا می گذاشت و ماده 6 منشور سازمان ملل متحد را که به موجب آن می توان هر عضوی را که بر نقض احکام منشور سازمان ملل متحد اصرار می ورزد، اخراج کرد، پیاده می کرد و به اعتراضات لفظی بسنده نمی نمود. ولی از آنجایی که آمریکا در مقابل نظریات و پیشنهادات کشورهای عضو به حق وتو متوسل می گردید، آنها بهقطعنامه فوق الذکر اکتفا نمودند.

لازم به تذکر است که تمامی کشورهای عضو به موجب تمایل کشورهای جهان، هیأتهای دیپلماتیک خود را از بیت المقدس اشغالی به تل آویو انتقال دادند. همچنین کشورهای متعدد اعلامیه هایی در تأیید قطعنامه شورای امنیت که بیانگر خواست تمامی کشورهای عضو سازمان ملل متحد مبنی بر اجرای ماده 24 و 25 منشور بود، انتشار دادند.

مآخذ:

ـ سخنرانیهای جلسات مجمع عمومی و شورای امنیت سازمان ملل متحد

  1. مؤسسة الدراسات الفلسطینیة: قرارات الامم المتحدة بشأن فلسطین و الصراع العربی ـ اسرائیلی 1947، 1974 و 1975، بیروت.