بازداشتگاه خیام

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


بازداشتگاه خیام توسط رژیم صهیونیستی در جنوب لبنان احداث شده است و حصارها و سیمهای خاردار آن بر روی کسانی که بایستی عمر خود را در سختی زندان صهیونیستها و مزدوران آنها سپری کنند بسته می شود. در درون زندان که به وسیله حصارهای آهنین احاطه شده، مبارزان زیر شلاقهای شکنجه گران قرار می گیرند و صدای ناله آنها از درون اطاقهای شکنجه شنیده می شود.

قبل از بحث درباره زندان خیام بایستی به مراکز بازجویی بازداشتگاههای سرزمین اشغالی اشاره ای نمود که این خود مقدمه ای جهت رسیدن به بحث مربوط به سیاه چالهای بازداشتگاه خیام و صحبت درباره آنها می باشد.

الف انواع زندانها:

1 ـ سری:

زندانهای سری عبارتند از: سیاه چالهای زیرزمینی که هوا به آنها فقط از طریق لوله هایی که در سقف تعبیه شده، می رسد. این نوع زندانها به علت کتمان شدید دشمن از این مناطق و نیز نوع و حجم این مراکز برای کسی شناخته نشد.

2 ـ آشکار:

مراکز علنی و آشکار به شش قسمت تقسیم می شوند:

1 ـ مراکز بازجویی "پادگان حولا".

2 ـ مراکز بازداشتگاه موقت که غالبا کسی که وارد این بازداشتگاه می شود، به بازداشتگاه خیام منتقل می شود. این مرکز در پادگان البیکار شهر اشغالی "بنت جبیل" قرار داشت.

3 ـ بازداشتگاه (17) که در نزدیکی "بیت یاحون" واقع است.

4 ـ مرکز بازجویی شهر "القلیعه". این بازداشتگاه در سال 1987 م. برای زندانیان منطقه "جزین" که هنگام قیام مردمی علیه خدمت سربازی اجباری از سوی مقامات اسرائیلی بازداشت شده بودند، اختصاص یافت.

5 ـ بازداشتگاه شهر "الطیبه" که در نزدیکی مرکز فرماندهی ارتش مزدور آنتوان لحد قرار داشت.

6 ـ بازداشتگاه "مرجعیون" که پس از مدتی به بازداشتگاه دائمی تبدیل شد و در داخل پادگان نظامی مرجعیون قرار داشت.

تعدادی از افسران اسرائیلی و برخی از مزدوران نظامی آن در این بازداشتگاه مستقر بودند.

بنابر اظهار برخی افراد ساکن نوار اشغالی جنوب لبنان، این بازداشتگاه، دهها تن از زندانیان را در خود جای می داد، بدون این که از اوضاع و شرایط داخل زندان اطلاعی داشته باشند.

ب ـ سابقه تاریخی:

بازداشتگاه خیام مرکز اصلی بازجویی و بازداشت ارتش جنوب لبنان است. این شعبه نظامیان لبنانی را اسرائیل مسلح کرده و مورد حمایت قرارمی داد. از اواخر دهه 1970 م. "نیروی دفاعی اسرائیل" و ارتش جنوب لبنان منطقه ای از جنوب لبنان را که عمدتا هم مرز با اسرائیل است، در سلطه و مهار گرفتند. این منطقه از شمال تا شهر جزین امتداد داشت و به "حوزه امنیتی" اسرائیل معروف بود. با کمک اسرائیل، ارتش جنوب لبنان عملاً وظایف دولت لبنان در این منطقه را در دست خود گرفت.

در سال 1978 م. به دنبال عملیات نظامی بزرگ اسرائیل در جنوب لبنان، نیروی حایل سازمان ملل در لبنان که یک نیروی چند ملیتی حافظ صلح است، "به منظور تأیید عقب نشینی نیروهای اسرائیلی، اعاده صلح و امنیت بین المللی و یاری کردن دولت لبنان در تأمین اقتدار مؤثر خود در این منطقه" در جنوب لبنان مستقر شد.از آن به بعد مأموریت این نیرو هر شش ماه یکبار تمدید شده است و این نیرو هنوز مأموریت خود را انجام نداده است. منطقه ای که در آن بیش از 5700 سرباز سازمان ملل مستقر می باشند، عمدتا همان منطقه ای است که تحت سلطه ارتش جنوب لبنان و نیروی دفاعی اسرائیل است، حداقل در بخشهای نزدیک مرز اسرائیل.

بازداشتگاه خیام که بر روی تپه ای مشرف بر شهر خیام اشغالی شهر مرجعیون در "محدوده" تحت سلطه اسرائیل و ارتش جنوب لبنان واقع شده بود، در مجتمعی قرار داشت که نیروهای مأمور فرانسوی در سال 1933 م. به عنوان یک پادگان ساخته اند. و تاریخ آن به زمان استعمار فرانسه باز می گردد. برخی از قسمتهایی که برای نگهداری بازداشتیها استفاده می شد در اصل برای اصطبل اسبان در نظر گرفته شده بود. در سال 1943 م. ارتش لبنان این مجتمع را در اختیار گرفت و در سال 1978 م. به دنبال مداخله نظامی اسرائیل در جنوب لبنان، شبه نظامیان ارتشجنوب لبنان اختیار این پادگان را به دست گرفتند و شروع به استفاده از آن ـ به عنوان ستاد محلی و مرکز بازجویی ـ کرد. این پادگان در ماههای اول سال 1985 م. در جریان عقب نشینی رسمی اسرائیل از بخشهای مناطق صیدا، صور، نبطیه و بنت جبیل و مسکونی کردن این شهرها، بیشتر به صورت یک مرکز بازجویی و بازداشتگاه دائمی که ظرفیت صدها تن زندانی را داشت، درآمد. در آوریل 1985 م. بازداشتگاه بزرگ اسرائیلی "انصار" نزدیک نبطیه، در جنوب لبنان، به وسیله نیروی دفاعی اسرائیل که در حال عقب نشینی بود، تعطیل شد.

ج ـ طرح ساختمان و دستگاه اداری:

بازداشتگاه خیام را می توان متشکل از بخش بازداشت، منطقه بازجویی و مقرهای ارتش جنوب لبنان توصیف کرد. این بخشها گرداگرد یک حیاط مرکزی ساخته شده اند و شامل هشت ساختمان می باشند که پنج ساختمان برای بازداشت اشخاص استفاده می شد و در سه ساختمان باقی مانده، نیروهای ارتش آنتوان لحد وابسته به رژیم صهیونیستی مستقر بودند.

این پنج ساختمان شامل 90 سیاه چال بود. در میان آنها 23 سلول به مساحت یک متر مربع و نیز آشپزخانه و مراکز بهداشتی، اطاقهای نگهبانی، پلیس، انبارهای تدارکات و پوشاک، اطاقهای بازجویی و اعتراف گیری وجود داشت. اطاقهایی نیز برای ملاقات با خانواده های زندانیان در نظر گرفته شده بود، به طوری که دستگاه سازمان امنیت اسرائیل (موساد) توسط تعدادی از افسران عالی رتبه "کلنل" بر زندانیان نظارت کامل داشتند. گروهی از دستگاه امنیت مزدوران آنتوان لحد نیز بازجویی مستقیم از زندانیانرا برعهده داشتند، به گونه ای که عملیات بازجویی و اعتراف گیری و شکنجه همزمان با هم صورت می گرفت. لازم به ذکر است که مدت بازداشت را صهیونیستها تعیین می کردند.

د ـ تقسیمات بازداشتگاه:

براساس میل و خواست صهیونیستها تقسیم بندی این پنج ساختمان به صورت زیر بود:

1 ـ ساختمان اول:

زندان شماره یک نامیده شده و ساختمان دوم به نام زندان شماره دو به آن اضافه شد. این دو زندان دارای اطاقهایی برای بازجویی و شکنجه زندانیان بود و دفتری برای عناصر امنیتی زندان داشت. دو تن از مزدوران آنتوان لحد بر این زندان نظارت داشتند.

2 ـ زندان شماره (3):

شامل یک ساختمان مستقل از دیگر ساختمانهای پنج گانه بود. سیاه چالهای موجود در آن برای مجاهدان مسلمان انقلابی اختصاص یافته بود. این زندان دارای تعدادی سیاه چالهای تنگ و انفرادی بوده و در آنها انواع شکنجه های روحی و جسمی بر روی زندانیان انجام می گرفت. یکی از آزادشدگان می گوید: کسی که وارد سیاه چالهای این زندان می شود از آنها خارج نمی شود مگر این که وضعیت جسمانی اش او را به بیمارستان بکشاند.

3 ـ زندان شماره (4):

این زندان به وسیله دو مزدور ارتش آنتوان لحد اداره می شد در این زندان تعدادی سیاه چال و ستونهایی به ابعاد دو متر در یک متر و نیم قرار داشتکه هر یک دارای چهار یا پنج زندانی بودند.

4 ـ زندان شماره (5):

این زندان، ویژه بانوان بوده و معمولاً تعداد زندانیان آن حدود 20 تن بود.

ه ـ مدیریت بازداشتگاه:

اداره بازداشتگاه خیام به عهده یکی از افسران عالی رتبه ارتش آنتوان لحد بود. در سال 1985 م. یک مسیحی کاتولیک به نام "جان الحمصی" که در سال 1977 م. معاون ضداطلاعات ارتش لبنان بود، اداره بازداشتگاه را به عهده داشت. وی که از اهالی شهر "الخربه" نزدیک مرجعیون بود در بازداشتگاه به "ابونبیل" معروف بود. و هنگام بازجویی از صبر و بردباری برخوردار بود و سعی داشت به زندانیان نزدیک شود و تظاهر نماید که دوست آنان بوده و چیزی جز مصلحت آنان نمی خواهد. در حالی که همواره به بازجویان سفارش می کرد که از شدیدترین شیوه های شکنجه استفاده کنند. وی از سال 1975 م. در ضداطلاعات اسرائیل فعالیت می کرد و در سال 1985 م. اداره بازداشتگاه خیام را به جای "سلیمان سعید" به عهده گرفت. "جان الحمصی" دوره های آموزش ضداطلاعات را نزد صهیونیستها به ویژه افسران "موساد" فرا گرفت.

اداره زندان خیام را "سلیمان سعید" از شهر القلیعه قبل از سال 1985 م. به عهده گرفت. وی بنابه اظهارات برخی بازداشت شدگان، اسرا را می کشت. آنان می گفتند تعدادی از دوستانشان در پی دستور وی مبنی بر کشتن آنان در زندان خیام ناپدید شدند.

در این رابطه مدیر بازداشتگاه را دو مزدور یاری می کردند. مزدور اول وظیفه نماینده اول مدیربازداشتگاه را بر عهده داشت. نماینده دوم نیز علاوه بر بازجویی و تشکیل پرونده، امور اداری و سازماندهی زندانیان را برعهده داشت.

بازجویان نظامی بازداشتگاه، زیر بنای اصلی امنیتی بازداشتگاه را تشکیل می دادند. آنها مسئولیت پرونده های بازجویی از زندانیان را به عهده داشتند.

و ـ بازجویان:

هنگام ورود شخص بازداشت شده به زندان خیام یکی از مسئولین زندان پرونده ای برای وی باز می کرد و بازجویی که مسئولیت این پرونده را به عهده می گیرد را مشخص می کرد. این بازجو کار بازجویی از اهالی منطقه و مذهب خود را به عهده می گرفت.

علی رغم تعدد مذاهب و تفاوتهای منطقه ای موجود در بین بازجویان، اغلب از یک شیوه بازجویی پیروی می کنند. برای مثال ضرب و شتم شدید و شکنجه های دردناک، خصوصیت مشترک آنهاست .اکثرا بازجویان در به دست آوردن اطلاعات از زندانیان با یکدیگر به رقابت می پردازند و برای این کار از وحشیانه ترین شیوه های شکنجه استفاده می کردند.

بازجویان از فرصت به دست آمده در بین زندانیان در بند، برای تحکیم موقعیت خود و بالا بردن مقام خود در میان شبه نظامیان مزدور استفاده می کردند به گونه ای که زندانیان در بند به شکاری در دست بازجویان تبدیل می شدند.

چندین زندانی جان خود را در زیر شکنجه از دست داده اند. تعداد بازجویان معمولاً ده تن بود که به شکل نوبه ای تغییر می کردند ولی نیمی از آنها همواره در زندان حضور داشتند. اکثریت بازجویان علاوه بر مصرف مشروبات الکلی در هنگام شکنجه، معتادبوده و این نقطه مشترک بین آنها و مدیریت زندان می باشد.

علاوه بر بازجویان مزدور ارتش آنتوان لحد، مسئولین اسرائیلی نیز بازجویان جدیدی را استخدام می کردند تا بر روی زندانیان آموزش شکنجه را فراگیرند. آنها همچنین به طور مستقیم به شکنجه و بازجویی از زندانیان بازداشتگاه خیام دست می زدند.

ز ـ گزارش های سازمان عفو بین الملل:

کمی پس از این که خیام در سال 1985 م. به صورت یک بازداشتگاه و مرکز بازجویی دایم درآمد. سازمان عفو بین الملل گزارشهایی دریافت کرد مبنی بر آن که در این مرکز لبنانیها و دیگران، از جمله فلسطینیان، تحت بازجویی قرار دارند، شکنجه می شوند و خارج از هرگونه چارچوب قانونی نگهداری می شوند. شهادت بازداشتیهایی که در سال 1985 م. آزاد شده بودند حکایت از یک الگوی نظامند. شکنجه شامل زدن با کابل برق، خیس نگه داشتن با آب و شوکهای الکتریکی داشت. بازداشتیها از شرکت مستقیم افراد اسرائیلی در بازجوئیها و شکنجه سخن می گفتند. تا نوامبر 1985 م. که سازمان عفو بین الملل نخستین درخواستهای خود را برای مسئولان اسرائیلی و ارتش جنوب لبنان فرستاد وجود حدود 120 بازداشتی در خیام گزارش شد.

سازمان عفو بین الملل در سالهای بعد مکررا از مسئولان اسرائیل و ارتش جنوب لبنان خواست که ادعاهای شکنجه در خیام را بررسی کنند و وضعیت افرادی را که گزارش شده در آنجا زندانی هستند، روشن سازند.

طی گزارشی که از سازمان عفو بین المللی به دست آمده حدود 200 زندانی از این بازداشتگاه،رابطه شان با جهان خارج قطع بود.این گزارش می افزاید:

"بازجویان اسرائیلی اکثر مردان و زنان بازداشت شده را برای گرفتن اطلاعات، زیر شکنجه قرار می دهند و ما از شیوه ای که تابه حال نیز ادامه دارد بیم داریم".

این سازمان در گزارش خود نیز اشاره می کند که علی رغم بهبودی اوضاع نسبت به گذشته هنوز به زندانیان اجازه داده نمی شود تا با خانواده های خود یا نمایندگان سازمانها و مجامع بشر دوستانه مانند صلیب سرخ ملاقات کنند. این سازمان تأکید دارد که زندانیان خارج از هر گونه دلیل قانونی دستگیر شده اند. این گزارش از قول برخی زندانیان سابق این بازداشتگاه که به وسیله کابلهای ضخیم برق دار مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند و یا از قول خانواده هایی که در زیر شکنجه مزدوران صهیونیستی و بدرفتاریهای آنان بوده اند نقل شده است که یکی از آنان گفت: ما در 50 ساله او هنگامی که در زندان بوده سه ماه مورد شکنجه قرار داشته است.

این سازمان می گوید علی رغم این که مقامات زندان از شبه نظامیان ارتش جنوب لبنان هستند ولی دلایل نشان می دهند که مسئولین اسرائیلی حداقل تا سال 1988 م. به طور مستقیم در عملیات شکنجه شرکت داشته و پس از آن نیز به طور غیرمستقیم به کار خود ادامه داده اند.

سازمان عفو بین الملل تلاشهای ناموفقی برای ارتباط با ارتش جنوب لبنان به طور مستقیم و از طریق مسئولان اسرائیلی داشته است.اما بخش پست این وزارتخانه دفاع اسرائیل، نامه هایی را که اعضای عفو بین الملل در سال 1985 م. از طریق این وزارتخانه برای ژنرال آنتوان لحد فرمانده ارتش جنوب لبنانفرستادند، بازگرداند و اعلام داشت...

"نمی تواند به هیچ آدرسی در لبنان نامه برساند". نامه ها و تلگرافهایی که در سالهای 1986 و 1987 م. مستقیما برای ژنرال لحد ارسال شدند، بی پاسخ ماندند و ممکن است به وی نرسیده باشد. تلاشهای بعدی برای کمک گرفتن از مسئولین اسرائیلی در برقرار کردن ارتباط با ارتش جنوب لبنان نیز بی ثمر مانده اند. دولت اسرائیل پیوسته استدلال می کند که هیچ گونه مسئولیتی در قبال بازداشتگاه خیام ندارد.

در این گزارش، سازمان عفو بین الملل، اطلاعاتی را که در مورد بازداشتگاه خیام در دست داشت، از جمله روشهای شکنجه و شرایط بازداشت را تا حدی که معلوم شده اند، منتشر می کرد. منبع اصلی اطلاعات عبارت است از گواهی بازداشتیهای سابق که در زمانهای مختلف بین سالهای 1985 و 1991 م. در این بازداشتگاه بوده اند. از جمله این گواهیها، یکی مربوط به فردی می شود که در سال 1986 م. در لبنان از طرف سازمان عفو بین الملل مورد مصاحبه و معاینه پزشکی قرار گرفت.

وی گزارش مشروحی از روشهای شکنجه در طول بازداشت خود در اوایل سال 1986 م. ارایه داد... در معاینه پزشکی وی نیز شواهد جسمانی و روانی حاکی از صدق ادعاهای وی در مورد شکنجه بود. سایر بازداشتیهای سابق نیز در اکتبر 1991 م. توسط یک هیأت عضو بین الملل در لبنان، به طور کامل و همه جانبه مورد مصاحبه قرار گرفتند.

ح ـ وضعیت امنیتی:

عناصر پلیس و گارد، وظایف امنیتی بازداشتگاه خیام را بر عهده داشتند در این رابطه مسئولین کنترلامنیتی بازداشتگاه از حاکمیت عناصر دستگاه امنیتی ارتش آنتوان لحد خارج شده و زیر نظر فاز نظامی ارتش قرار گرفت.

شمار نظامیان عهده دار حفاظت از بازداشتگاه، حدود 60 سرباز بود. و فرماندهی این پادگان به عهده یکی از مسیحیان مارونی مزدور اسرائیل بود.

سربازان یگان نظامی که عهده دار حفاظت از بازداشتگاه بودند بر راههای ورودی زندان و برجهای مراقبت (دیده بانی) تقسیم می شدند آنها به اسلحه فردی از نوع کلاشینکف به اضافه مسلسلهای سنگین مجهز بودند. تعداد سربازان 25 تن بود و به مجموعه هایی تقسیم شده بودند یک تن مسیحی مسئولیت فرماندهی آنها را بر عهده داشت و شخص دیگری نیز وی را کمک و یاری می کرد.

سربازان به لحاظ اداری به دو گروه تقسیم شده و نگهبانی زندان را به طور متناوب به عهده داشتند. هر گروهی به 3 تا 4 مجموعه تقسیم می شدند و هر مجموعه ای از سه سرباز تشکیل شده و نظارت داخل بازداشتگاه را به عهده داشتند.

گروهی ویژه از زنان سربازان از شبه نظامیان مزدور نیز اداره بازداشتگاه را به عهده داشتند.

فرماندهی گروه اول را یک گروهبان یکم از ارتش آنتوان لحد به عهده داشت فرماندهی گروه دوم نیز به عهده فرد درجه دار دیگری بود.

به طور کلی وظایف سربازان مستقر در بازداشتگاه، چنین خلاصه شده است.

1 ـ آزار و شکنجه زندانیان در هنگام بازجوئی.

2 ـ تقسیم غذا میان زندانیان.

3 ـ نظافت بازداشتگاه.

4 ـ نظارت بر خروج زندانیان برای اطاق بازجوئی.

5 ـ همراهی کردن زندانیان تا اطاق بازجوئی.

6 ـ تنظیم و اجرای برنامه ورود زندانیان به حمام.

7 ـ بازرسی اطاقها و ایجاد مزاحمت برای زندانیان.

ط ـ وضعیت غذا و آشپزی:

مسئولین تدارکاتی بازداشتگاه خیام عادت داشتند که جیره زندانیان را در خارج از زندان بفروشند.

مسئول تدارکات زندان را مزدوری از ارتش آنتوان لحد به عهده دارد. مسئول زندان موظف به نظارت بر غذای زندان و تأمین احتیاجات آشپزخانه بود آشپزی زندان را فرد مزدور دیگری به عهده داشت و تعدادی از آشپزهای ارتش آنتوان لحد به وی کمک می کردند. گاهی اوقات مدیریت زندان بعضی از زندانیان را مجبور ساخته بود تا در پخت غذا به آشپزها کمک کنند.

در زندان سه پرستار وجود داشت که صرفا قرص مسکن به بیماران می دادند و معمولاً اقدام به آزار و شکنجه زندانیان می کردند. در نتیجه شرایط بد و غیربهداشتی زندان، همچون نور کم، کمبود غذا، بیماریهای چشم، معده، دردکمر، پادرد به اضافه بیماریهای پوستی در میان زندانیان شایع شده بود.

ی ـ وسایل شکنجه و شیوه های آن:

در تلاش خبیثانه برای سرپوش گذاشتن بر شکنجه و قتل زندانیان "اوری لوبرانی" هماهنگ کننده فعالیتهای اسرائیل در نوار اشغالی جنوب لبنان گفته است: "بازداشتگاه خیام یک زندان لبنانی و تحت نظارت ژنرال لحد می باشد."

یکی از زندانیان که 4 سال در زندان خیام به سربرده بود نقل می کند صهیونیستها در سال 1986 م. کارشناسانی برای آموزش مزدوران برای چگونگی اداره امور زندان و عملیات شکنجه به وسیله دستگاههای مدرن، اعزام کردند. از جمله شیوه های شکنجه می توان به موارد زیر اشاره کرد:

1 ـ شلاق زدن به وسیله کابلهای فلزی و پلاستیکی.

2 ـ مجروح کردن.

3 ـ شوک الکتریکی.

4 ـ ریختن آب سرد و سپس آب داغ بر بدن زندانی.

5 ـ جلوگیری از تابیدن نور آفتاب به زندان به نحوی که سه ماه یک بار به مدت 5 الی 10 دقیقه اجازه استفاده از نور خورشید را به زندانی می دهند.

6 ـ بازداشتن زندانیان از استحمام در صورت اجازه دادن نیز، هر 4 یا 8 تن با هم وارد حمام می کنند. قابل ذکر است که مساحت حمامها 3 متر مربع بوده و هر زندانی فقط چهار دقیقه فرصت داشت که استحمام نماید.

7 ـ جیره بندی غذا که هر بار نصف تخم مرغ پخته و چند حبه زیتون در اختیار زندانی قرار می دادند.

8 ـ گذاشتن سنگهای سنگین بر روی سینه زندانی و پریدن سرباز بر روی آن و دهها مورد دیگر...

ک ـ قیامهای داخل زندان:

زندانیان به منظور دستیابی به خواسته های ضروری خویش اقدام به اعتصاب غذا و آتش کشیدن زندانها می کردند. نمونه هایی از تحرک زندانیان در زیر اشاره می شود:

1 ـ در تاریخ 5/6/1985 اولین قیام صورتگرفت که طی آن زندانیان خواستار بهبودی وضع زندان و رفتار مزدوران در برخورد با زندانیان شدند.

2 ـ در تاریخ 10/10/1985 به منظور ملاقات با خانواده های خود دست به اعتصاب غذا زدند.

3 ـ در تاریخ 10/12/1985 زندانیان به اعتصاب گسترده ای دست زده و اقدام به آتش زدن زندان کردند و خواستار بهبودی وضعیت داخل زندان شدند.

4 ـ در تاریخ 23/6/1986 زندانیان به منظور بهبودی شرایط بهداشتی اقدام به اعتصاب غذا کردند.

5 ـ انتفاضه نوامبر 1989 م. در بازداشتگاه:

با شدت گرفتن انتفاضه در سرزمینهای اشغالی فلسطین، تشنج در خیام در طول هفته های نخست نوامبر 1989 م. شدید شد. در ابتدای این ماه، یک اعتصاب غذای دو روزه در بخش دو روی داد. خواسته های بازداشتیها شامل اجازه دریافت روزنامه و داشتن سوزن خیاطی در سلولها بود.این خواسته ها پذیرفته نشدند. در 20 نوامبر یا حوالی همین تاریخ، نگهبانی در بخش سه یکی از بازداشتیها را به طوری که گزارش شده است در شرایطی نامعلوم کتک زد. دو روز بعد دو نگهبان در همین بخش به طوری که گزارش شده است، نماز خواندن پنج بازداشتی سلول شماره 7 را ممنوع کردند و در زمانی که آنها سرپیچی می کردند، آنان را به شدت با چوب می زدند.

در نتیجه، به طوری که گفته می شود، سه تن از این بازداشتیها به اسامی "رفیق دباجه"، "احمد یحیی" و "جهاد حمود" به بیمارستان منتقل می شدند. به گفته بازداشتیهای سابق، در صبح 25 نوامبر 1989 م. نگهبانان یکی از بازداشتیها به نام "امین تورموس" که 18 ساله بود از سلول بیرون بردند. در راهرو به وسیله سرپرست نگهبانان مورد ضرب و شتم قرار گرفت. با"محمدهزیمه" نیز علی رغم مقاومت او هنگام بیرون کشیده شدن از سلول و اعتراض سایرین، همین گونه رفتار می شد. بازداشتیهای این بخش پس از این جریان از خوردن ناهار امتناع می کردند و خواستار صحبت با افسران اسرائیلی می شدند.

در پاسخ، نگهبانان به سلول شماره 20 رفته، و "عدتان ابراهیم" را به راهرو آوردند و او را کتک زدند. سایر بازداشتیها شروع به کوبیدن بر درها می کردند و فریاد "همه ما را بیرون بیاورید" و "الله اکبر" سرمی دادند. نگهبانان در داخل بخش تیراندازی هوایی می کردند و سپس بیرون می رفتند. فرمانده زندان سعی می کرد با زندانیان مذاکره کند، ولی آنها بر خواسته خود یعنی صحبت با افسران اسرائیلی پافشاری می کردند.

گفته می شود با ادامه این جریان، سربازان ارتش جنوب لبنان و نیروی دفاعی اسرائیل در داخل و اطراف بخش 3 موضع گرفتند. یک بمب دودزا به داخل بخش پرتاب می شد، ولی دود آن که قرمز بوده، پخش نشد. به دنبال تلاش ناموفق دیگری از سوی فرمانده زندان برای مذاکره، بمب دودزای دیگری به داخل بخش پرتاب شد، این یکی دود سیاهی ایجاد می کرد.از آنجا که بازداشتیها در حال خفه شدن بودن نگهبانان اجازه دادند آنهایی که بیشتر تحت تأثیر قرار گرفته اند، مدت 15 دقیقه به حیاط بروند. دو بازداشتی به نامهای "عمادعواد" و "علی فوقانی" به نظر بدحال می رسیدند. آن شب، حدود 10 بازداشتی را که "خبرچینها" در بخش نشان کرده بودند، به حیاط بردند، کتک زدند و همانجا نگه داشتند.

در صبح 26 نوامبر، بازداشتیها قبول کردند که در ازای بازگشت کسانی که به حیاط برده شده بودند، به اعتصاب و اعتراض خود پایان دهند. اما اعتراضاتقبلاً به سایر بخشها کشیده شده بود.

در بعدازظهر 25 نوامبر، بازداشتیهای بخش 4 از سر و صدایی که از بخش 3 می آمد با مشاهده سربازان مسلح، گوش به زنگ شدند. و زمانی که فهمیدند اعتصاب و اعتراض آغاز شده، شروع به کوبیدن بر در سلولها خود کردند. پس از این که فرمانده زندان موفق به آرام کردن آنها نشد، بمب دودزایی به داخل بخش پرتاب شد و نزدیک در سلول شماره 15 به زمین افتاد. دو تن از زندانیان این سلول به نامهای "بلال السلمان" اهل "مرکبه" و "ابراهیم ابونمر" اهل "بنت جبیل" بودند. صبح روز بعد، یعنی 26 نوامبر، حدود 15 بازداشتی را به حیاط برده و کتک می زدند. بعد از ظهر این 15 بازداشتی را به بخش 2 منتقل می کردند، و "بلال السلمان" و "ابراهیم ابونمر" را به ترتیب در سلولهای شماره 4 و شماره 7 جای می دادند.

آن شب بلال السلمان بر اثر استنشاق دود روز گذشته و نیز کتکی که در حیاط خورده بود. دچار مشکل تنفسی شد هم سلولیهای او درخواست کمک می کردند ولی نگهبانان با تأخیر آمدند و تازه به جای کمک رساندن، به بازداشتیها ناسزا می گویند. سرفه های بلال السلمان در ساعات اولیه بامداد قطع شده، و هم سلولیها فکر می کردند که وی سرانجام توانسته بخوابد. اما در صبح 27 نوامبر دریافتند که او دیگر نفس نمی کشد. آنها پرستار را صدا می کنند ولی "بلال السلمان" فوت کرده بود.

با پخش خبر مرگ بلال السلمان در بخش 2، بازداشتیها شروع به داد و فریاد و کوبیدن بر درها می کردند. نگهبانان گاز اشک آوری به داخل راهروی بخش پرتاب می کردند. کمی بعد مجبور می شدند پنجره ها را بکشند تا گاز خارج شود.

سلولها سرانجام باز شد و بازداشتیها اجازهیافتند به حیاط بروند. ولی برای "ابراهیم ابونمر" دیر شده بود. او کمی بعد در راهروی بخش 2 یا در راه بیمارستان فوت کرد. سه بازداشتی دیگر به نامهای "محمدالمصری"، "حسن عصالی" و "حسین سعد" نیز به بیمارستان مرجعیون انتقال یافتند و چند ساعت آنجا حضور داشتند. بیمارستان از قرار معلوم تحت حفاظت سربازان "نیروی دفاعی اسرائیل" قرار داشت و آنها خانواده ها را که شایعاتی در مورد اعتصاب و اعتراض شنیده بودند، و به آنجا مراجعه کرده بودند از محوطه ورودی بازداشتگاه دور کردند. بازداشتیهای بخش 2 نیز آن شب را در حیاط گذراندند چرا که سلول آنها به گاز اشک آور آلوده بود.

در غروب 25 بازداشتیهای زن نوامبر پس از شنیدن این که مردان مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند، به اعتراض و اعتصاب پیوستند. گرچه آنها از آنچه در سایر بخشهای بازداشتگاه گذشت اطلاعات دقیقی نداشتند. ولی شروع به کوبیدن بر درهای سلولهای خود و خواندن سرودهای ملی کردند. نگهبانان وارد بخش شده و از هر سلول یک زن را کتک زدند. مدیر زندان نیز آنان را به تنبیه بیشتر تهدید کرد. دو ماه بعد زنان از یکی از هم سلولیهای خود، که در مرجعیون بستری بوده، شنیدند که دو بازداشتی مرده اند.

بازداشتیها گفتند یک افسر ارشد اسرائیلی، از افراد ارتش جنوب لبنان بازجویی کرد. و پس از چند هفته نیز دو نگهبان اخراج شدند.

هیأتی از افسران ارتش جنوب لبنان نیز از بازداشتیهایی که در جریان اعتراضات به بیمارستان مرجعیون منتقل شده بودند، سؤالاتی کرده بود. در دسامبر 1989 م. سازمان عفو بین الملل در نامه ای به ژنرال آنتوان لحد، جویای نتایج این تحقیق شد، ولی هیچ پاسخی دریافت نکرد.

از آن به بعد، حداقل دو اعتصاب دیگر رخ داد.در اواسط آوریل 1990 م. بازداشتیها به طوری که گزارش شده، دست به اعتصاب غذایی کوتاهی زده و خواستار بهبود وضع غذا و بهداشت شدند. در اوت سال 1991 م. نیز به طوری که گفته می شود اعتصابی یک روزه بر سر جیره سیگار روی داده است.

1 ـ شهدای زندان خیام:

1 ـ حسین علی محمود 51 ساله از شهر "حولا" که در اثر شکنجه با برق در تاریخ 23/6/1987 به شهادت رسید.

2 ـ علی عبدالله درویش حمزه از شهر "الجمیجمه" که در تاریخ 15/3/1986 دراثر شکنجه و ضرب و شتم به شهادت رسید.

3 ـ احمد فضل ترمس 65 ساله از شهر "طلوسه" که در اثر شرایط بد زندان در تاریخ 27/11/1987 به شهادت رسید.

4 ـ حسن کنعان از شهر "شبعا".

5 ـ عبدالله غملوش در تاریخ 15/5/1986 به شهادت رسید.

6 ـ زکریا محمد نصر از شهر "عربصالیم" در سال 1985 به شهادت رسید.

7 ـ اسعد بزی از شهر "بنت جبیل".

8 ـ لبیب فارس ابی غیدا از شهر "حاصبیا".

9 ـ بلال السلمان از شهر "مرکبا" در تاریخ 28/11/1989 به شهادت رسید.

و دهها تن دیگر که اسامی آنها مشخص نشده است.

2 ـ کروکی بازداشتگاه خیام برحسب گزارش دو تن از بازداشت شدگان قدیمی:

1 ـ اطاقهای مخصوص ارتش جنوب لبنان و ارتش اسرائیل.

2 ـ اطاقهای بازجوئی.

3 ـ ورودی نگهبانان.

4 ـ سالن شکنجه.

5 ـ سالن بازداشتگاه زنان.

6 ـ حمام.

7 ـ سلولهای بازداشت انفرادی.

8 ـ حیاط زندان.

9 ـ سیاه چالهای دسته جمعی.

10 ـ اطاق ملاقات.

11 ـ اطاق نگهبان.

12 ـ آشپزخانه.

13 ـ زندان جدید.

14 ـ اطاقهای نگهبانی.

ل ـ انتقال بازداشتیها به فلسطین اشغالی:

برخلاف همه قوانین و عرفهای بین المللی به ویژه ماده چهارم موافقتنامه ژنو سال 1949 م. نیروهای رژیم صهیونیستی حدود 75 تن از لبنانیهای دستگیر شده در داخل لبنان را به زندانهای داخل فلسطین اشغالی منتقل کردند. برخی از آنها محاکمه ظاهری شدند به گونه ای که مجازاتهایی در حق آنها صادر شده و برخی بدون محاکمه زندانی شدند. برخی دیگر به زندانهای نامعلومی منتقل شدند که از میان آنان می توان "جواد آصفی"، "شیخ عبدالکریم عبید"، "احمدعبید"، "هاشم فحص"، "یوسف وزنی"، "بلال کروب"، "عامل ترمس" و "مصطفی دیرانی" را نام برد. مسئولین رژیم صهیونیستی اسرائیل طی چندین سال به دلیل افزایش تعداد زندانیان لبنانی یا به دلیل افزایش مدت مجازاتهای زندان از 13 تا 30 سال در محاکمات سختگیری می کنند.

منابع آگاه در نوار اشغالی جنوب لبنان توانستندنامه 9 تن از میان 44 تن که به مجازات زندان محکوم شده اند را به دست آوردند که تمامی آنها در زندان عسقلان به سر می برند. همچنین لازم به اشاره است که نیروهای اسرائیلی در بسیاری از اوقات تعدادی از زندانیان بازداشتگاه خیام را به زندان مذکور انتقال می دهند.

مآخذ:

  1. هفته نامه العهد: معتقل الخیام ـ معتقل سی العصر ـ جمعه 20 ذیقعده 1412 ه . ق.
  2. خبرگزاری جمهوری اسلامی: بازداشتیهای خیام، شکنجه و بدرفتاری، 12/5/71.