اَونیری، یوری

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


وی، روزنامه نگار، نویسنده و نماینده سابق پارلمان اسرائیل می باشد. در سال 1923 در آلمان متولد شد و در سال 1933 به فلسطین مهاجرت کرد. بعدا به گروه تروریستی "اِرگون" پیوست و در جنگ سال 1948 در کنار گروه هاگاناه علیه اعراب شرکت کرد. ولی بعدها مستقل شد و سازمان "الکفاح" (مبارزه) را تشکیل داد. این سازمان مجله ای به همین نام منتشر ساخت. در سال 1947 کتاب "جنگ وصلح در منطقه سامی" را منتشر کرد و خواستار ایجاد "اتحاد فدرال سامی" در خاورمیانه شد.

وی در سال 1949 به هیأت تحریریه روزنامه معتبر اسرائیلی "هاآرتس" پیوست. مجله "هاعولام هازیه" (Haoolam Hazeih) را در سال 1950 تأسیس کرد. اونیری، سردبیر مجله "هاعولام هازیه" بود که از آن در جهت ارائه اندیشه های جنبش سامی گری استفاده کرد. این جنبش در "دیاسپورا" خواستار جدایی از گذشته یهود، تفاهم با اعراب و پذیرش قومیت عرب بود.

گروه "اقدام سامی" را که گروهی سیاسی است در سال 1956 و اونیری سپس گروهی به نام "هاعولام هازیه" (جنبش نیروهای جدید) را در سال 1956 پایه گذاری کرد و از سوی این جنبش به عنوان نامزد نمایندگی پارلمان معرفی و نماینده آن در مجلس شد.

ولی در انتخابات سال 1974 شکست خورد. در سال 1966 مجله "هذا العالم" را به زبان عربی منتشر کرد. پس از جنگ [جنوب ]لبنان در سال 1982، خط مشی "جناح کبوتران" را اتخاذ کرد و خواستار انجام گفت وگو برای حل مسائل فیمابین به ویژه با فلسطینیان، و به طور عام با عربها شد. وی از بارزترین روزنامه نگاران و نویسندگان سیاسی اسرائیل است.

علی رغم اینکه اونیری بسیاری از نشانه های اسطوره ای تفکر صهیونیستی و ابعاد محدود آن را کنار گذاشته بود ولی با این حال، به تشکیلات نظامی اسرائیل و بن گوریون علاقه مند بود.

او اندیشه ایجاد کشور صهیونیستی را رد نمی کرد، بلکه اشتباه صهیونیستها را در نادیده گرفتن واقعیت وجود اعراب و موجودیت فلسطینمی دانست و معتقد بود که تنها راه حل، اسرائیل بدون صهیونیسم است. به طوری که بعدها کتابی با همین نام تألیف کرد و در آن خواستار برپایی کشور فدرال بی مذهب خاورمیانه ای (که پایتخت آن قدس بوده و دو حکومت مستقل داشته باشد) گردید: یکی کشور فلسطین در خارج از مرزهای امن اسرائیل و دیگری کشور اسرائیل که براساس به رسمیت شناختن دو ملت برپا شود.

می توان گفت که اونیری، مفهوم منفی و تاریخی تشکیل رژیم صهیونیستی در قلب سرزمینهای عربی و ناممکن بودن موجودیت اسرائیل بدون صهیونیسم را درک نمی کند. (ن.ر.: ادعای اسرائیل بر فلسطین) اونیری پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و قطع کامل روابط ایران و اسرائیل طی مقاله خود در مجله "هاعولام هازیه" زیانهای این قطع رابطه را چنین برشمرده است:

1ـ از دست دادن منبع نفت که در گذشته تضمین شده بود.

2ـ از دست دادن تنها تأمین کننده لوله نفتی ایلات ـ عسقلان.

3ـ از دست دادن یک خریدار مهم فرآورده های صنعتی و کشاورزی اسرائیل.

4ـ از دست دادن یکی از بسیار معدود کشورهای مجاوری که اسرائیل می توانست با تضمین کار و سودهای بسیار هنگفت برای شرکتهای اسرائیلی، امکانات تکنولوژی در اختیار آن بگذارد.

5ـ از دست دادن یک هم پیمان نیرومند علیه نفوذ و رخنه گری شوروی.

6ـاز دست دادن یک هم پیمان مقتدر در سطح استراتژی ـ سیاسی در مقابله با هر گونه تسلط عربی بر جنوب دریای سرخ.

7ـایران رژیم شاه، یکی از معدود کشورهای اسلامی بود که برای تقویت سادات جهت ایجاد روابط عادی با اسرائیل ابراز آمادگی کرد.

آثار وی عبارتند از: تلاش و کوشش ما، جنگ یا صلح در منطقه سامی، جنگ تمام عیار، در مناطق فلسطینیان، روی دیگر سکه، سواستیکا، اسرائیل بدون صهیونیستها (به زبان انگلیسی)، دوست من، دشمن (به انگلیسی).

مآخذ:

  1. مؤسه "الارض" ویژه مطالعات فلسطینی: استراتژی صهیونیسم در منطقه عربی و کشورهای همجوار آن، انتشارات بین الملل اسلامی، پاییز 1363.
  2. کیالی، عبدالوهاب: موسوعة السیاسة، المؤسة العربیة للدراسات و النشر، جلد اول، چاپ دوم، 1991.
  3. شریدة، محمّد: رهبران اسرائیل، بیژن اسدی و مسعود رحیمی، انتشارات کویر، 1378.