صهیونیسم غربی
"صهیونیسم غربی" (Western Zionism) اصطلاحی است که از آن برای اشاره به این حقیقتاستفاده شده که صهیونیسم، جنبشی جهانی نیست، بلکه جنبشی است غربی که ریشه در ساختار و شاکله فرهنگی، تمدنی و سیاسی غربی دارد. صهیونیسم غربی از دو شکل اساسی و فراگیر سرچشمه می گیرد و می توان آن را به دو بخش تقسیم کرد.
1ـ صهیونیسم غیریهودیان؛ که صهیونیسم کسانی است که به شکل اساسی صهیونیسم رسیده اند. این عده به یهودیان به عنوان ماده قابل انتقال نگاه می کنند. بعضی نیز این نوع صهیونیسم را "صهیونیسم بیگانگان" می نامند؛ و اگر دارای پوششی از مسیحیت هم باشد به آن "صهیونیسم مسیحی" می گویند.
2ـ صهیونیسم یهودیان غربی؛ که صهیونیسم یهودیانی است که شکل و محتوای اصلی صهیونیسم را پذیرفته اند. این صهیونیسم به صهیونیسم وطنی یهودیان اروپای غربی و صهیونیسم وطن گزین یهودیان اروپای شرقی تقسیم می شوند. صهیونیسم اول [وطنی اروپای غربی] از نظر ساختاری به صهیونیسم غیریهودیان تعلق و بستگی دارد و از خارج به یهودیان نظر می اندازد.
اگر فرقی میان صهیونیسم غیر یهودیان و صهیونیسم یهودیان باشد، این فرق در دیدگاه و در پوشش ها نهفته است و تنها به ساختار اساسی بر نمی گردد؛ یهودیان از نظر صهیونیست های یهودی و غیریهودی ملت اندام وار (ارگانیک) مطرود اروپا هستند که باید به خارج اروپا منتقل گردند تا در جهت منافع اروپا به کار گرفته شوند.
صهیونیست های غیریهودی به یهودیان، از خارج نگاه می کنند؛ به این اعتبار که آنها صرفاً ماده انسانی به کار گرفته شده در جهت منافع غرب هستند (یا به این اعتبار که آنان فقط موضوع و وسیله هستند و به خودی خود ارزشی ندارند). در حالی کهصهیونیست های یهودی به یهودیان، به عنوان شی ء مقدس، از داخل نگاه می کنند؛ یعنی آنان ساختار اساسی و فراگیر صهیونیسم را یهودی می کنند.
این "یهودی کردن" از طریق به میان آوردن اصطلاحات حلولی کمونی یهودی بر صهیونیسم و بازگشت به تثلیث حلولی ملت ـ سرزمین ـ و یک قدرت (خدا ـ روح ملت ـ تورات ـ فرهنگ) که میان ملت و سرزمین جریان می یابد و در آنها حلول می کند و آن دو را به هم مربوط می سازد، انجام می پذیرد.
اگر از دید صهیونیست های غیریهودی ملت یهود فقط یک ابزار و وسیله است، از دید صهیونیست های یهودی، به دلیل مرکزیت ملت یهود، وسیله ای مهم است که در چارچوب بزرگ جهانی و تاریخی به کار گرفته می شود. بسیاری از صهیونیست های غیریهودی بینش حلولی کمونی یهودی را پذیرفته اند و معمولاً نیز بینش حلولی با بینش مادی منفعت گرا در هم می آمیزد که این درآمیختن در چارچوب فرهنگ و تمدن سکولار مدرن غرب که مطلق را در ماده حلول می دهد، امری ممکن است؛ همان گونه که تعبیر از امور مادی به شیوه معنوی و تعبیر از امور معنوی به شیوه مادی، از طریق ساختار هگلی، امکان پذیر می شود.
در نتیجه این آمیختن به فلسطین به عنوان سرزمین موعود و نیز منطقه ای بسیار مهم از نظر اقتصادی و راهبردی، و به ملت یهودی به عنوان ملت برگزیده واقع در مرکز هستی و سنگ بنای خلاص و رهایی و نیز در عین حال ماده وطن گزین در خدمت تمدن غرب نظر انداخته می شود. در اینجا اسرائیل همان ابزار مطیع خدا و در عین حال مزدور فرمانبر تمدن غرب است.
مأخذ:
- المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد ششم، چاپ اول، پاییز 1382.