سایکس، مارک (1919ـ1879)
مارک سایکس (Mark Sykes) دیپلمات و جهانگرد بریتانیایی که در لندن متولد شد و در موناکو، بروکسل و کمبریج تحصیل کرد. مدتی در آفریقای جنوبی در خدمت ارتش بریتانیا بود (1902). پس از آن به سوریه و عراق سفر کرد و سپس به عنوانوابسته افتخاری سفارت بریتانیا در استانبول انتخاب شد. به لحاظ تجربه زیادی که در امور مربوط به شرق داشت، معاون وزیر جنگ بریتانیا شد. وی موظف بود اطلاعات و مشورت های مربوط به امور خاورمیانه را در اختیار هیأت وزیران بگذارد. سایکس از جمله تصمیم گیرندگان نبود؛ اما شهرتی که به عنوان کارشناس مسائل خاورمیانه داشت و اعتبار و منزلت خاصی که نزد صاحبان قدرت به دست آورده بود باعث می شد که بر تصمیم گیری ها تأثیر بسیار زیادی داشته باشد.
حتی نویسنده زندگینامه وی معتقد است که او نیروی محرک سیاست بریتانیا درباره فلسطین بوده است؛ سیاستی که منجر به صدور اعلامیه بالفور و پس از آن قیمومیت بریتانیا بر فلسطین شد. نکته قابل توجه درباره سایکس این است که وی برخلاف اکثریت مطلق صهیونیست های غیریهودی (که برخاسته از محافل پروتستانی بودند) کاتولیک بود.
سایکس به دلیل مقامی که داشت، در مذاکرات لندن به نمایندگی از بریتانیا شرکت کرد. "فرانسوا ژرژ پیکو"، کنسول سابق فرانسه در بیروت و مشاور سفارت فرانسه در لندن نیز نماینده فرانسه در این گفتگوها بود. محور مذاکرات "مسأله سوریه" یعنی آینده منطقه عربی (خصوصاً شام" و تقسیم متصرفات آسیایی دولت عثمانی بود. این مذاکرات در سال 1916 به صورت اصولی با امضای قرارداد معروف سایکس ـ پیکو برای تقسیم مناطق نفوذ میان انگلستان و فرانسه به پایان رسید. براساس این توافق، فلسطین با نظارت بین المللی اداره می شد.
پس از این توافق اولیه سر مارک سایکس به یادداشتی دست یافت که هربرت ساموئل در میان اعضای کابینه بریتانیا پخش نموده و در آن پیشنهاد کرده بود که انگلستان جانب طرح صهیونیستی را بگیرد. سایکس بلافاصله دریافت که جانب داریانگلستان از طرح صهیونیستی می تواند جای پای محکمی در خاورمیانه برای امپراتوری ایجاد کند. سایکس همچنین دریافت که می تواند برای شانه خالی کردن از آن بخش از قرارداد که برای فلسطین مدیریت بین المللی (یعنی فرانسوی ـ انگلیسی) تعیین می کرد، از صهیونیست ها استفاده کند.
نکته ای که در اینجا بسیار گویا و معنی دار است، این است که رهبران صهیونیسم هیچ اطلاعی از این توافقنامه محرمانه نداشتند (یعنی این که قطعنامه همچنین یک قطعنامه استعماری است که بعداً صهیونیست ها را به خدمت خود می گیرد).
وایزمن در 16 آوریل 1917 از طریق "چارلز اسکات"، سردبیر "منچستر گاردیان"، از توافقنامه باخبر شد. قرار بر آن شد که صهیونیست ها اظهار تمایل کنند که فلسطین فقط تحت حکومت انگلستان باشد و تقسیم نشود. صهیونیست ها به آنچه از آنان خواسته شده بود عمل کردند.
"سوکولوف" در دیدار با پیکو دیدگاه صهیونیسم را تشریح و تأکید کرد که دولت صهیونیستی هیچ زیانی به منافع فرانسه وارد نخواهد آورد. اما عامل تعیین کننده در تغییر موضع فرانسه فشارهای صهیونیست ها نبود، بلکه وقتی نیروهای بریتانیا به فرماندهی "آلنبی" به فلسطین رسیدند و بر آن مسلط شدند و خبری از نیروهای کمکی فرانسه نشد،این تغییر موضع صورت گرفت. برپایی انقلاب بلشویکی و کناره گیری روسیه از جنگ هم وضع را کاملاً عوض کرد. در نهایت فرانسه به نفع انگلیس از فلسطین دست کشید. سایکس در تدوین نهایی اعلامیه بالفور نقش عمده ای داشت.
سایکس ـ مانند سایر صهیونیست های غیریهودی ـ صریحاً یهودستیز و دیدگاه های او برآمده از مفهوم ملت اندام وار مطرود بود. از دید او یهودی صرفاً یک سرمایه گذار جهانی بود و یهودیان به دودسته تقسیم می شدند. دسته اول یهودیان انگلیسی شده (همانند شده)اند که هویت (اندام وار) خود را ترک کرده اند و به همین دلیل در کشور خود می مانند و از آن مهاجرت نمی کنند. سایکس عمیقاً آنها را به چشم حقارت می نگریست. دسته دوم عبرانیان واقعی بودند که انگلستان را ترک می کردند تا در کشور اندامی (ارگانیک) خود ساکن شوند. سایکس این دسته دوم را دوست می داشت. وی در این مورد مانند نازی ها و تمامی کسانی بود که می خواستند یهودیان به "وطن ملی خود" در فلسطین "بازگردند" تا اروپا از ساکنان یهودی اش خالی شود. پس، عجیب نیست که سایکس از طرح صهیونیسم حمایت کند.
مأخذ:
- المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد ششم، چاپ اول، پاییز 1382.