بیلو، جنبش

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


بیلو (Bilu) اولین جنبش صهیونیستی وطن گزین معاصر است که نام خود را از حروف اول یک عبارت دینی برگرفته است؛ "بیت یعقوب لخی ونیلخاه" به معنای "ای بیت یعقوب بیایید برویم" (سفر اشعیاء 2/5). اعضای بیلو، این لحن وطن گزین را بر لحن وطنی سفر خروج 14/15 که بنی اسرائیل را به خروج تشویق می کند، ترجیح دادند.

جنبش بیلو به دست بعضی از دانشجویان عضو گروه دوستداران صهیون در شهر خارکف روسیه تأسیس شد. تشکیل جنبش بیلو واکنشی به قتل عام یهودیان و قوانین ماه مه بود. دانشجویان دانشگاههای یهودی روسیه که تحصیل را ترک گفته و با انگیزه هایی که در رأس همه "عشق به صهیون" را قرار داده بودند، یهودیان را به مهاجرت به فلسطین فرا می خواندند. "بیلویی"، منسوب به "بیلو" اطلاق می شود. خلاصه عقاید آنان چنین است:

"اسکان یهودیان در سرزمین اسرائیل (فلسطین) نخستین گام برای برانگیختن ملت ماست، و کلیه (عناصر) ممتاز ملت ما از هم اکنون می بایست همه چیز خود را در این راه قربانی کنند...این کاریاست سخت دشوار، اما بزرگ. پس خود را در خدمت پیشرفت و مدنیت اروپا قرار ندهید".

جنبش بیلو به سال 1881، پس از اغتشاشات ضد یهود، در همان تاریخ، در روسیه تأسیس شد و یهودیان را به "بازگشت به فلسطین و سکونت در آنجا" فرا خواند.

اعضای بیلو کار خود را بر این مبنا آغاز کردند که در تمدن اروپا جایگاهی برای یهودیان وجود ندارد و ناچار باید قومیت یهود را از طریق مهاجرت به فلسطین زنده کرد و یهودیان را به پا داشت و آنان را از طریق بازگشت به زراعت، از نظر اقتصادی مولد نمود؛ یعنی اعضای بیلو مضمون اصلی صهیونیسم را کشف کردند و پوشش های مردم گرایانه (روسی) و یهودی نیز بر آن افزودند. گروه تصمیم به بسیج سه هزار یهودی و مهاجرت دادن آنان و نیز جمع آوری پول از ثروتمندان یهودی روس گرفت (که در هر دو هدف ناکام ماند).

یکی از اهداف آشکار جنبش بیلو "رستاخیز سیاسی ـ اقتصادی و علمی ـ معنوی در ملت عبری که در سوریه و سرزمین اسرائیل زندگی می کنند"، احیای زبان عبری و احراز هویت و شخصیت یهود است. تعداد 500 تن دیگر نیز که بیشتر آنها را تحصیلکرده های یهود از اعضای جنبش سوسیالیستی روسیه تشکیل می دادند به این جنبش پیوستند.

جنبش در جمع دانشجویان محصور نماند و حتی در جاهای دیگر غیر از خارکف هم گسترش یافت و شمار اعضای آن به 525 نفر رسید.

در مرام نامه بیلو از تأسیس مرکزی سیاسی و نیز مرکزی معنوی برای ملت یهود سخن رفته بود؛ یعنی همان اختلافاتی که ویژگی جنبش صهیونیسم بود،[در این جا هم ]از همان ابتدا بروز کرد. اختلاف دیگری نیز پدید آمد و اعضای بیلو به دو گروه منشعب شدند: یک گروه معتقد بودند مهاجرت و اسکان مستقیم (نفوذی) تنها راه حل است؛ و گروه دیگر معتقد بودند که دستیابی به موافقت باب عالی ضروری است (صهیونیسم دیپلماتیک).

"بیلوییها" شاخه هایی از سازمان خود در نقاط مختلف روسیه تأسیس کردند و سازمان مرکزی آن را در خارکوف بنیاد نهادند ولی بعدا آن را به مسکو و سپس به ادسا انتقال دادند، تا راه مهاجرت خود را به فلسطین از طریق ترکیه هموار کرده باشند. هیأتی پانزده نفره به نمایندگی از جنبش مذکور به قسطنطنیه (استانبول) رفتند و با صهیونیست غیریهودی لورنس الیفانت دیدار کردند و از او خواستند نزد دولت عثمانی میانجی گری کند تا به آنان اجازه مهاجرت و اسکان [در فلسطین ]بدهد.

این شخص که روزنامه نگاری انگلیسی بود از نخستین مبلغان صهیونیسم به شمار می رود. وی در سال 1880 کتابی تحت عنوان "زمین جلعاد" منتشر کرد که در آن یهودیان را به تأسیس دولتی یهودی در شرق رود اردن فرا می خواند.

الیفانت تلاش زیادی کرد ولی به نتیجه ای نرسید. بیلوییها دفتری ویژه خود در فلسطین تأسیس کردند تا به همراهی مقامات ترکیه، به ایجاد مهاجرنشین در فلسطین توفیق یابند.

در تاریخ ششم ژوئیه 1882، نخستین دسته از اعضای بیلو (متشکل از 14 تن که دختری نیز در میان آنها بود) برای تأسیس یک مستعمره مهاجرنشین کشاورزی بر پایه تعاونی وارد سواحل فلسطین شدند. سپس در سال 1884 حدود 34 عضو دیگر (که 4 تناز آنها زن بودند) به آنها پیوستند. در تاریخ جنبش صهیونیسم، مهاجرت این 48 تن "بیلویی" "نخستین مهاجرت" نامگذاری شده است. در حالی که شمار اعضای گروه در روسیه به پانصد نفر می رسید. می توان گفت که سال 1882، سال آغاز مهاجرت صهیونیستی وطن گزین به فلسطین است.

اولین "بیلوییها" که به فلسطین رسیدند، ابتدا در مدرسه کشاورزی "مکفیه یسرائیل"، و سپس در مهاجرنشین "ریشوان لتسیون" به کار پرداختند، و در سال 1884 توانستند سنگ پایه مهاجرنشین "جدیرا" را بنیاد نهند. ولی به علت عدم آشنایی با مسایل کشاورزی و عادت نداشتن به آب و هوای فلسطین، با مشکلات بسیار روبه رو شدند.

همچنین کمک هزینه بسیار کمی به آنان پرداخت می شد و مدیر مدرسه هم با تندی و خشونت با آنان رفتار می کرد. آنان با "چارلز نتر" بینانگذار مدرسه صحبت کردند و او آنان را به ادامه کار تشویق کرد و اگر کمکهای دلگرم کننده خانواده روچیلد نبود، نزدیک بود طرحهای خود را رها سازند. آنها همچنین با "میخائیل باینس"، که به عنوان رئیس بیلو انتخابش کرده بودند، ملاقات کردند. چند تن از آنان به قدس رفتند تا در آن جا پیشه وری کنند. این عده جمعیتی به نام "شیحو" تشکیل دادند (حروف اول عبارت "شوات هی حاریش بی هامسجر" به معنای "تا پیشه ور و آهنگر به شمار آییم" دوم پادشاهان 24/16.) اما این برنامه نیز شکست خورد و اعضای بیلو پراکنده شدند.

سپس بعضی از اعضای بیلو به شهرک مهاجرنشین ریشون لسیون رفتند و در شورای شهرک به عنوان کارگر مزدبگیر مشغول کار شدند. اما روابطمیان آنان پرتنش بود. بنابراین اعضای بیلو از ریشون لسیون و مدرسه مکفیه یسرائیل نیز رفتند. گروه دوستداران صهیون هم از آنان مأیوس و دلسرد شدند و دیگر کمکی به آنان نکردند. اعضای گروه با وساطت باینس اراضی یک دهکده عربی را خریدند و بدین ترتیب مهاجرنشین گدیرا را تأسیس کردند.

روچیلد تا مدتی به اعضای بیلو کمک می کرد، اما وقتی اعضای گروه از سلطه جویی روچیلد و رفتار بد مدیر مهاجرنشین ریشون لسیون به تنگ آمدند و صدای خود را بلند کردند، از ریشون لسیون بیرونشان کردند روچیلد هم از تأمین مهاجرنشین گدیرا، به این دلیل که بیشتر ساکنان آن از گروه بیلو بودند، کنار کشید. بعضی از اعضای گروه بیلو به روسیه بازگشتند و بعضی دیگر متوجه ایالات متحده شدند؛ عده ای هم در فلسطین ماندند.

بنابراین، محدودیت اقتصادی، بیکاری، دستمزدهای پایین و بیماریها و اوضاع اجتماعی در ییشوف قدیمی یهود در فلسطین، ناتوانی هواداران صهیون، در اعطای کمک به بیلوییها و اختلاف میان خود اعضای جنبش، باعث شد که فقط بیست تن از اعضای جنبش بیلو در فلسطین باقی بمانند.

علی رغم آن که تعداد بیلوییهای باقی مانده و کسانی که در فلسطین به آنها پیوسته بودند اندک بود، به عنصری پر جوش و خروش برای سایر اسکان یافتگان تبدیل شدند تا اندیشه "رستاخیز ملی و مهاجرت" و زنده نگاه داشتن کار تولیدی در فلسطین را در آنها تقویت کنند، و این معنی باعث برخورد دایمی آنها با مسئولان سازماندهی عملیات اسکان صهیونیستی در فلسطین شد. چنانکه یهودیان ارتدکس در بیت المقدس، از اعضای بیلو استقبالنکردند حتی آنها را عامل پریشانی دانستند و به دشمنی با آنها پرداختند. مقامات دولت ترکیه[عثمانی ]نیز به مخالفت برخاستند و مهاجرت یهودیان روس و خرید زمین از سوی آنها را در فلسطین ممنوع ساختند. اما بیلوییها با رشوه دادن به کارمندان ترک دست به نیرنگ زدند و زمینهای فلسطینی را به نام یهودیانی از اروپای شرقی به ثبت رساندند.

گفتنی است که یهودیان ارتدوکس قدس، چندان علاقه ای به اعضای گروه بیلو نداشتند و حتی به آنان به چشم عامل آشوب و نگرانی و مکنده و جذب کننده بخشی از حالوقا (صدقه) ارسالی از خارج نگاه می کردند و به این سبب با آنان دشمنی می کردند. مقامات عثمانی نیز در برابر این مهاجران ایستادند و مهاجرت یهودیان روسیه و خرید زمین در فلسطین را ممنوع ساختند. اما این عده با فریب و نیرنگ و پرداخت رشوه به کارگزاران ترک و ثبت زمین ها به نام یهودیان اروپای شرقی به این محدودیت ها و ممنوعیت ها فائق می شدند.

پدیده قابل ملاحظه در این میان، همان کشمکش ها و درگیری هایی بود که بی درنگ میان اعضای گروه بیلو و مهاجران روس دوره مهاجرت دوم که پیشگامان نامیده می شدند، پدید آمد. این پیشگامان، عناصر موج اول مهاجرت و اسکان را به آمیخته و همانند شدن با اعراب و سکونت در شهرها و استفاده از کارگران عرب در مزارع، و حتی سخن گفتن به زبان عربی و پوشیدن لباس عربی متهم می کردند.

بیلوییها ییشوف قدیم را دوباره تشکیل داده بودند ولی به سبب اوضاع اقتصادی و اجتماعینامطلوبی که بر مهاجرنشینهای نخستین دوره مهاجرت حاکم بود، نمی توانست افراد جدید را در خود بپذیرد. بیلوییها با کار کردن آنها، به دلیل تجربه اندک شان در کار و کشاورزی و نیز به سبب دستمزدهای اندک کارگران عرب، به مخالفت برخاستند. بنابراین "پیشگامان" نسبت به اسکان یافتگان پیش از خود، مهمانانی ناخوانده محسوب شدند. این وضع به مطرح شدن شعار "دعوت به کار عبری" از سوی پیشگامان انجامید.

به گونه ای که این دعوت، به عنصری جهت بیان مصالح زندگی این مهاجران جدید تبدیل شد، و به دنبال آن، دعوت به دو شعار زیر پدیدار گردید: "اشغالِ کار و اشغال زمین".

به هرحال جنبش "بیلو" نخستین سازمانی است که یک جنبش ایالتی در روسیه تشکیل داد و اندیشه مهاجرت دسته جمعی و سازمان یافته یهودیان را تبلیغ کرد و کوشید تا جنبش ملی گسترده ای پدید آورد و مهاجرت به فلسطین را بر اعضای خود لازم بداند. همچنین چنانچه نخستین جنبشی بود که با هدف ایجاد مهاجرنشینهای کشاورزی، برای مهاجرت دسته جمعی و سازمان یافته یهودیان فعالیت کرد.

اعضای بیلو با بینش رمانتیک و غرب ستیز خود (مشابه افکاری که میان جنبش های مردم گرایانه در روسیه رواج داشت) تصور می کردند که فرهنگ و تمدن شرق را خواهند پذیرفت و بخشی از آن خواهند شد؛ بعضی از آنان آثار ادبی ای نوشتند که در آنها از عرب تمجید شده بود و هاله ای رمانتیک، به عنوان "وحشی نجیب" به دور عرب کشیده شده بود. عکس هایی از اعضای گروه بیلو در حالی کهلباس عربی پوشیده اند، در دست است.

در واقع گروه بیلو گروهی صهیونیستی، البته در مراحل ابتدایی و جنینی، بود که به بیشتر عناصر تشکیل دهنده طرح صهیونیستی و مشکلات آن پی برده بود، اما ضرورت و ناگزیری تکیه بر امپریالیسم را برای عملی کردن طرح صهیونیستی درک نکرده بود. با این حال می توان گفت که اعضای گروه در روی آوردنشان به باب عالی و روچیلد راه خود را به سوی امپریالیسم پیدا کردند. هرتزل آمد و سازوکار بزرگ برای عملی کردن طرح صهیونیسم (یعنی امپریالیسم) را پیدا کرد.

مآخذ:

  1. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد ششم، چاپ اول، پاییز 1382.
  2. المسیری، عبدالوهاب: موسوعة المفاهیم و المصطلحات الصهیونیة، قاهره 1975 م.
  3. جریس، صبری: تاریخ الصهیونیة، ج 1، بیروت 1977 م.
  4. رزوق، اسعد: اسرائیل الکبری، بیروت 1968 م.