اسرائیل بزرگ
"اسرائیل بزرگ" اصطلاحی است که در ادبیات صهیونیستی زیاد به کار می رود. در نوشته های میانه روها به طور ضمنی و در نوشته های کسانی که "تندرو" خوانده می شوند، به طور صریح و بی پرده. "اسرائیل بزرگ" اصطلاح نامشخصی است که یقینا اراضی اشغالی در 1967 را دربرمی گیرد. اما از آن جا که مفسران درباره مرزهای سرزمین موعود یا إرتس یسرائیل اختلاف نظر دارند، در اسرائیل در مورد این که چه بخش هایی را باید به اسرائیل ملحق کرد و چه بخش هایی را باید ترک کرد، اختلاف به وجود آمده است.
مفهوم اسرائیل بزرگ، دیگر در برنامه های راهبردی صهیونیستی در اسرائیل، یک مفهوم مهم به شمار نمی رود؛ زیرا پیدایش نظم نوین جهانی،مأموریت و ماهیت نقش اسرائیل را تغییر داده است و دیگر الحاق زمین ها، یک مسأله حیاتی برای اسرائیل به شمار نمی رود، بلکه (از نظر برخی از صهیونیست ها) به یک عنصر منفی تبدیل شده است. بنابراین اسرائیل، مأموریت جدیدی را به عهده گرفته است که بر مبنای آن باید با همکاری برخی از نخبگان فرهنگی و سیاسی حاکم در کشورهای عربی در این کشورها رخنه کند. این مأموریت، بخشی از عملیات بین المللی کردن منطقه و وارد کردن آن در بازار جهانی و نظم نوین جهانی است. بدین منظور، اسرائیل باید رنگ پرزرق و برق یهودی اش و همه آثار سیاسی و نظامی مربوط به این رنگ را کنار بگذارد.
اسرائیل بزرگ، بخشی از آثار دوران قدیم است که اسرائیل را به عنوان یک کشور یهودی غربی و پایگاه استعمار غرب در جهان عرب مطرح کرده است که نقش پلیس را ایفا می کند و می کوشد تا زمین را غصب کند و ساکنان آن را براند و یا بر آنان سلطه پیدا کند. اما اسرائیل نوین، با آن اسرائیل تفاوت بسیار دارد. همان طور که پرز گفته است: "هدف ملت یهود، هیچ گاه سلطه یابی نبوده است... بلکه تنها می خواهد بخرد، بفروشد، مصرف نماید و تولید کند. عظمت اسرائیل در عظمت بازارهایش نهفته است".
لحن صهیونیسم نیز تغییر کرده و رهبران حزب کارگر و چپ اسرائیل، مانند شیمون پرز، یوسی بلین و یوسی سارید نماینده این تحول هستند. این تحول در جهت رویگردانی از نظریه "مرزهای جغرافیایی" و جایگزین کردن نظریه "مرزهای اقتصادی" است. تحول مذکور، ناشی از آن است که آنها به این نتیجه رسیده اند که اشغال زمین های عربی بیشتر غیرممکن است و هزینه های سنگینی دارد؛ زیرا از یک سو کشورهای عربی به سلاح هایی دست یافته اند کهامنیت اسرائیل را تهدید می کند و از سوی دیگر اسرائیل نمی تواند مهاجران یهودی را در زمین های اشغالی اسکان دهد. به علاوه نمی تواند امنیت آنها و نیازهای زندگی شهرک نشینی آنان را تأمین کند.
شرایط اسرائیل و واقعیات، مستلزم آن بود که طرح "اسرائیل بزرگ" از نظر اقتصادی، سیاسی و فن آوری، جایگزین طرح "اسرائیل عظیم" از نظر جغرافیایی شود تا نفوذ و سلطه اقتصادی بتواند اهداف صهیونیسم را به طور مؤثرتر و طولانی تر و با هزینه کمتر و زیان های انسانی کمتر، تحقق بخشد. اما بدنه طرح اسرائیل بزرگ جغرافیایی، هنگامی که فلسطینیان را در بر بگیرد آلوده می شود و مشکلات و ناآرامی هایی را با خود به همراه می آورد و در معرض برخورد مسلحانه با همسایگانش قرار می دهد و روابط بین المللی اش متشنج، و اوضاع اقتصادی اش نابسامان می شود و شمار مهاجران به آن کاهش پیدا می کند.
بنابراین راه اسرائیل بزرگ، از میان جنگ ها و برخوردهای نظامی می گذرد اما راه "اسرائیل عظیم" از دیپلماسی و قدرت نمایی می گذرد و اسرائیل بزرگ اقتصادی، برتری نظامی خود را که مبتنی بر بازدارندگی اتمی است حفظ می کند.
"اسرائیل بزرگ اقتصادی" می پذیرد که از برخی زمین های عربی که دارای انبوه جمعیت است و آن را حق تاریخی خود و بخشی از زمین های اسرائیلی مذکور در تورات می داند عقب نشینی کند. اما همان طور که پرز می گوید، این عقب نشینی "برای ادای تکلیف تاریخی اسرائیل در برابر خود است؛ زیرا اسرائیل با این عقب نشینی از تباهی و تخریب خود جلوگیری می کند". در برابر این عقب نشینی، تحریم اسرائیل از سوی اعراب رفع می شود و بازارهایمنطقه به روی کالاهای اسرائیلی گشوده می شود.
بازار خاورمیانه، مبتنی بر رفع نیازهای متقابل و تقسیم کار میان نفت کشورهای عربی، آب ترکیه، انبوه جمعیت و بازار مصر و کارشناسی و مهارت اسرائیل است و مشکل آب در اسرائیل با طرح های مشترک برای سرمایه گذاری در رودهای بزرگ منطقه، حل می شود. این همان طرحی است که امنیت اسرائیل را تأمین خواهد کرد و "اسرائیل بزرگ اقتصادی" را ـ که نه تنها بر فلسطینیان بلکه بر کل عرب، سلطه خواهد یافت ـ تحقق می بخشد.
این طرح، اسرائیل را بر کل منطقه و ثروت های آن مسلط می گرداند و ملت های عرب را تحت سلطه اسرائیل می برد و ساختار اجتماعی جهان عرب و اسلام را تخریب می کند. این طرح، تداوم طرح اصلی توسعه طلبی اسرائیل است.
با این حال هنوز بخش بزرگی از جناح راست صهیونیسم برای دلگرمی خود، به طرح اسرائیل بزرگ جغرافیایی، پایبند است؛ مثلاً اسحاق شامیر که به هنگام سرازیری مهاجران از شوروی، شدیدا احساساتی شده بود گفته بود: "اسرائیل بزرگ از دریا تا رود، عقیده و آرزوی شخصی من است" و "بدون آن نه روند مهاجرت و صعود به سرزمین موعود تکمیل می شود و نه امنیت اسرائیلی ها تأمین می شود". نتانیاهو نیز هنوز خواهان آن است که اسرائیل بزرگ جغرافیایی، با "مرزهای توراتی" احیا شود.
مأخذ:
- المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس
بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد هفتم، چاپ اول، 1383.