کینگ ـ کرین، کمیته

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۲۷ توسط Wikiadmin (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


در سال 1919 دولتهای متحد [در جنگ جهانی اول] ، با تشکیل "کنفرانس صلح" در لندن به تقسیم مناطقی که در جنگ بر آن مسلط شده بودند پرداختند. از جمله تصمیمات این کنفرانس، فرستادن کمیته ای سه جانبه به سوریه و فلسطین بود تا برای تعیین سرنوشت منطقه، از دیدگاههای اهالی مناطق یادشده، مطلع گردد، ولی نگرانی فرانسه و بریتانیا از نفوذ و تسلط آمریکا در منطقه فرانسه را واداشت که از تعیین نماینده خودداری کند و بریتانیا را مجبور به فراخواندن نماینده خود کند. با نیاوردن این دو نماینده، تعداد اعضای این کمیته از افراد زیر تشکیل گردید:

دو نماینده از آمریکا به نامهای هنری سی کینگ و چارلز کرین. سه مشاور به نامهای دکتر لیبایرو والمستر، مُنت کومری و کاپیتال ویلیام ییل، منشی کمیته به نام بروری و مدیر داخلی کمیته، مستر مور.

سازمان جهانی صهیونیسم بیشتر یادداشت رسمی خود را که شامل خواسته های صهیونیستها از "کنفرانس صلح" بود، در تاریخ 3/2/1919 به شورایعالی کنفرانس تسلیم کرده بود، از مهمترین خواسته های آنها به رسمیت شناختن چیزی بود که خود، آن را "حق تاریخی ملت یهود در تشکیل دولت ملی در فلسطین" نامیه بودند، بود.

همزمان با این، اعراب فلسطین نیز یادداشتهای اعتراض آمیزی به کنفرانس فرستادند. از جمله آنها، یادداشت اعتراض بزرگان و معتمدان شهر نابلس و روستاهای حومه آن به تاریخ 11/1/1919، یادداشت اعتراض اولین کنفرانس عربی فلسطینی به تاریخ 3/2/1919 و یادداشت اعتراضی که اهالی شهر نابلس در باب امتیازدهی به یهودیان در فلسطین، در کنفرانس صلح تسلیم ملک فیصل گردید.

همه این یادداشتها، تأکید نموده بودند که فلسطین، بخش جداناشدنی از سوریه است و یهودیان صهیونیسم حق تأسیس دولت در فلسطین را ندارند.

در همان روزها بود که اعراب فلسطین به ساماندهی خود برای رویارویی با صهیونیسم پرداختند و سازمانها و گروههای ملی بسیاری تشکیل دادند. از مهمترین آن تشکیلات "جمعیت اسلامی ـ مسیحی" بود که کمی پیش از رسیدن کمیته کینگ ـ کرین به فلسطین اعلام موجودیت نمود. (ر: جمعیتهای اسلامی ـ مسیحی)

پس از آنکه کلنل انگلیسی جان هارد، فرماندار نظامی منطقه، مسئله آمدن کمیته کینگ ـ کرین را اعلام نمود بلادرنگ جمعیت اسلامی ـ مسیحی، خواسته های کنفرانس عربی فلسطینی را به این کمیته تسلیم داشت. محتوای آن خواسته ها عبارت بودند از:

1) کشور سوریه که از شمال به کوههای طوروس و از جنوب به عریش منتهی می شود، باید به طور کامل مستقل باشد.

2) فلسطین که بخش جدا ناشدنی از سوریه است باید استقلال داخلی داشته باشد و تماممسئولین آن نیز باید از میان اهالی انتخاب شوند و قوانین داخلی آن نیز باید مطابق با خواست و نیاز اهالی باشد.

3) رد مسئله مهاجرت صهیونیستها و مخالفت با استقرار یهودیان در فلسطین به عنوان یک دولت و محکوم کردن صهیونیستم، اما یهودیان ساکن فلسطین مثل دیگر اهالی می توانند از تمام امتیازات عمومی برخوردار شوند.

در 10/6/1919 بود که کمیته کار خودش را در یافا شروع کرد و با گروههای آن شهر (مرکز علوم اسلامی، جمعیت جوانان یافا، جمعیت تعاون مسیحی و جمعیت ملی) به گفتار نشست و نمایندگان طایفه ها و نمایندگان 58 روستای لدورمله دیدار نمود. این کمیته در راهش به بیت المقدس در عین قاره با نمایندگان یهودیان ملاقات نمود و خواسته های آنان را هم شنید.

این کمیته در 16/6/1919 در بیت المقدس کار خود را آغاز نمود و با اعضای جمعیت اسلامی ـ مسیحی دیدار کرد، اعضای جمعیت نیز خواست اهالی را مبنی بر وحدت فلسطین و سوریه و استقلال آن و محکوم کردن مهاجرت یهودیان را به اطلاع کمیته رساند.

کمیته روز بعد، به شهر بیت لحم رفت و در "کانون ادبی" با اهالی آنجا دیدار نمود. در این کانون تمام سخنرانان از جمله گروهی از شهرک بیت جالا، درخواستهای جمعیت اسلامی مسیحی را با تقدیم طوماری با بیش از هزار امضاء مورد تأیید خود قرار دادند. کمیته در روز 17/6/1919 به خلیل رفت و با نمایندگان ساکنین آنجا به گفتگو نشست و در همان روز به بئرسبع رفت و روز بعد با نمایندگان عرب بئرسبع و غزه به گفتگو پرداخت. تمام این نمایندگان بر خواسته های جمعیت اسلامی ـ مسیحی تأکید کردند. کمیته بعد از آن به بیت المقدس بازگشت و به گفتگوهای خویش با نمایندگان کاتولیک و پروتستان،انجمنهای ادبی ادامه داد. در همین محل بود که با گروهی که از لدورمله آمده بودند و با خود طوماری در تأیید خواسته های جمعیت، آورده بودند، ملاقات کرد.

کمیته صبح روز 21/6/1919 بیت المقدس را به قصد نابلس ترک گفت. و در رام الله با نمایندگان 40 روستا دیدار کرد. در نابلس کمیته با نمایندگان جمعیت اسلامی ـ مسیحی که حامل طومارهایی از سوی 92 روستای نابلس بود، ملاقات نمود. این طومارها همان خواسته ها را مورد تأیید قرار دادند. در این ملاقات گزارشی در 10 صفحه در شرح همین خواسته ها تقدیم کمیته گردید. کمیته همچنین با برخی از رؤسای طایفه رومیها که خواهان همان خواسته ها بودند، ملاقات نمود.

کمیته در تاریخ 22/6/1919 عازم جنین شد و کار خویش را با مسئولان مذهبی آنجا آغاز نمود. آن گاه به طور جداگانه با شورای شهر و فرمانداری و نمایندگان روستاها تماس گرفت و همه آنان بر خواسته های جمعیت تأکید نمودند.

کمیته صبح 23 ژوئن عازم شهر ناصره شد و با نمایندگانی از ناصره، طبریه و صفد به گفتگو پرداخت و آن گاه به حیفا رفت با مفتی و اعضای جمعیت اسلامی و نمایندگان روستاها و ارتودکس و طولکرم دیدار نمود. همه آنان نیز همان خواسته ها را مورد تأیید خود قرار دادند.

این کمیته در 24 ژوئن، در پایان سفر خویش به دمشق رفت و با علماء و نمایندگان طوایف و اصناف و نمایندگان مجلس شورا و دیگران به گفتگو پرداخت و سپس به شرق اردن رفت و به سخنان نمایندگان عمان، سلط، بلقاء، بنی صخر و شراکسته گوش فراداد و از آنجا عازم حوران شد و با اهالی آنجا به گفتگو نشست. آن گاه به بعلبک و بیروت مسافرت نمود.

در تاریخ 3/7/1919 یک گروه بیست نفره به ریاست هاشم أتاسی به نمایندگی از سوی سوریه،تصمیمات کنفرانسی را که در 2/7/1919 با حضور نمایندگان مناطق جنوبی، شرقی و غربی سوریه تشکیل شده بود، به کمیته تسلیم نمود. از جمله مسائل یادشده قطعنامه پایان کنفرانس، درخواست استقلال سیاسی و اعطای نوعی خودمختاری به آن، رد بند 22 پیمان جامعه ملل که سوریه را در شمار دولتهایی که باید از سوی بریتانیا اداره شوند، آورده بود، درخواست کمک فنی و اقتصادی از آمریکا و یا بریتانیا به شرطی که این کمکها به استقلال و وحدت سوریه لطمه ای نزند، رد هر گونه امتیازی برای فرانسه در سوریه، رد درخواست صهیونیستها در تشکیل دولت ملی یهود در جنوب سوریه (فلسطین)، تأکید بر وحدت و یکپارچگی جنوب، غرب و شرق سوریه، درخواست استقلال کامل عراق و محکوم کردن هر سیاستی که به تجزیه سوریه و تحقق اهداف صهیونیسم منجر شود، بود.

مجموع نامه ها و درخواستهایی که به کمیته رسیده بود حدود 1863 عدد بود که کمیته در آستانه به بررسی آنها پرداخت و در تاریخ 28/8/1919 گزارشی تهیه نمود و به کنفرانس صلح در پاریس و رئیس جمهور آمریکا، ویلسون فرستاد.

گزارش کمیته از چنان اهمیتی برخوردار بود که به عنوان سندی بس ارزشمند مورد توجه مورخان قرار گرفت و ایشان از آن به عنوان منبعی از منابع تاریخ فلسطین یاد کرده اند.

این گزارش خواسته بود که سوریه، فلسطین و لبنان همچنان به صورت متحد و یکپارچه باقی بمانند، ولی در چارچوب وحدت سوریه، نوعی خودمختاری به لبنان داده شود. و نیز آمده بود که سوریه از اینکه توسط دولتهای خارجی اداره شود، سر باز می زند ولی خواهان کمکهای خارجی است. گزارش پیشنهاد کرده بود که سوریه از سوی آمریکا و عراق از سوی بریتانیا اداره شود، ولی مخالفت خود را با اداره سوریه توسط فرانسه اعلام کرده بود.

گزارش خاطرنشان کرده بود که توسعه طلبی صهیونیسم تنها به فلسطین ختم نمی شود، بلکه تمام سوریه را نیز دربرمی گیرد، در حالی که تمام اهالی مناطق مربوطه با برنامه های صهیونیسم به شدت مخالف هستند.

این گزارش تصریح نموده بود که یهودیانی که طرفدار صهیونیسم هستند فقط 10% ساکنین فعلی فلسطین را تشکیل می دهد. آنها گرچه در مورد زمان تشکیل دولت ملی یهود و ارتباط آن با دین یهود، اختلاف نظر دارند، ولی همگی خواهان برپایی چنین دولتی در فلسطین هستند.

در گزارش آمده است که همه یهودیان معتقدند که بریتانیا باید قیم فلسطین باشد تا بتواند در مسئله مهاجرت یهودیان و خرید زمین از وی کمک بگیرند.

گزارش اعتراف کرده بود که همه صهیونیستها علاقه مند هستند از طریق خرید زمینها، اهالی فلسطین را مجبور به ترک وطن کنند.

گزارش به کنفرانس صلح اخطار کرده بود که مبادا احساسات ضد صهیونیستی اهالی مناطق مربوط را نادیده بگیرد و با بریتانیا برای تحقق برنامه های صهیونیستها از سلاح استفاده کند. در همین گزارش به روشنی آمده بود که ادعای مالکیت فلسطین از سوی صهیونیستها به این دلیل است که می گویند قبل از دو هزار سال پیش فلسطین از آن ایشان بوده است در حالی که ادعای آنان بی پایه و واهی است.

گزارش در پایان به بیان توصیه های زیر پرداخته است:

1) جلوگیری از مهاجرت یهودیان به فلسطین و چشم پوشی از تشکیل دولت یهود در آنجا.

2) الحاق فلسطین به دولت متحد سوریه، همچون دیگر مناطق دولت سوریه.

3) اداره اماکن مقدس در فلسطین زیر نظر کمیته مذهبی بین المللی که در یکی از دولتهای اشغالگر و جامعه ملل انجام وظیفه کند، سپرده شود، یهودیان نیز یک عضو در آن کمیته داشته باشند.

این گزارش با مخالفت شدید فرانسه، بریتانیا و جنبش صهیونیسم روبه رو گشت، ویلسون، رئیس جمهور امریکا نیز که از طرفداران فوستون کمیته تحقق در کنفرانس صلح بود، گزارش را بی پایه و اساس خواند. بعضی از صاحب نظران فشار صهیونیستها بر ویلسون و دخالت سازمان جاسوسی آمریکا در مسئله فلسطین به نفع صهیونیسم را از دلایل تغییر موضع آمریکا می دانند. این گزارش به مدت سه سال مخفی ماند تا اینکه در دسامبر 1922 ویلسون اجازه انتشار آن را صادر نمود.

مآخذ:

  1. زعیتر، أدم: من اوراق آدم زعیتر، رتائق الحرکه الوطنیه الفلسطینیه 1918 ـ 1939، بیروت 1979.
  2. کتان، هنری: فلسطین فی ضوءالحق والعدل، بیروت 1970.
  3. صبری خولی، حسن: سیاسه الاستعمار والصهیونیة تجاه فلسطین فی النصف الاول من القرن العشرین، قاهره 1973.
  4. Foreign Relations of the united states, Paris Peace Conferance 1919 vol.12.