کوهن، موریس (1948-1880)

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۲۷ توسط Wikiadmin (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


موریس کوهن (Moris Cohen) فیلسوف آمریکایی یهودی است که در روسیه متولد شد و در دوازده سالگی با خانواده اش به ایالات متحده مهاجرت کرد. در سیتی کالج تحصیل کرد و هنگام تحصیل در هاروارد با ویلیام جیمز و جوشیا رویس (فیلسوفان پراگماتیسم) هم درس بود. در سال 1912 استاد فلسفه سیتی کالج شد و تا سال 1938 به تدریس در آن جا ادامه داد. سپس در فاصله سال های 1938 و 1940 استاد فلسفه دانشگاه شیکاگو شد. رئیس انجمن آمریکایی فلسفه هم شد (1928).

توجه کوهن به فقر طبقات کارگر معطوف بود. وی برای تعمیق بینش خود در این زمینه به مطالعه فلسفه حقوق پرداخت. او دریافت که موضع گیری مرتجعانه و محافظه کارانه بسیاری از قضات آمریکایی ناشی از نظریه حقوق طبیعی است؛ درحالی که او معتقد بود که حقوق نتیجه تکامل تاریخی بشریت است. اما مهم ترین کتاب او عقل و طبیعت: گفتاری در باب معنای روش علمی (1931) است. پژوهش دیگری را هم با همکاری ارنست ناگل درباره همین موضوع نوشت که نام آن مقدمه ای بر منطق و روش علمی (1934) است. کتاب مبنای منطق (1945) هم درباره رابطه منطق با علوم دیگر است.

کوهن دامنه تحقیقات خود را به حوزه اخلاق نیز کشاند و پژوهشی با عنوان معنای تاریخ بشری (1947) نگاشت. وی در این کتاب تاریخ را به عنوان دوره هایی از برآمدن و افول و نه یک خط مستقیم معرفی کرد و اظهار داشت که تاریخ مسیری دایره ای دارد، اما در این حرکت دایره ای گاه گاه حقیقت خود را نشان می دهد؛ یعنی سیر تاریخ در یک دایره بسته نیست. کوهن نظریات مشابهی را هم در مجموعه مقالات خود به نام عقیده یک لیبرال (1946) ارائه داد.

کوهن آشکار کرد که افکار قومیت اندام وار (که در مقابل قومیت لیبرال قرار می گیرد) چگونه بر اذهانتسلط یافت و خود را از طریق اندیشه صهیونیسم بروز داد. کوهن معتقد است که فلسفه لیبرالیستی همانند شدن به عقاید اسپینوزا باز می گردد که اظهار داشت یهودیان، مانند دیگر جمعیت های بشری، با رشته های درد و رنج به یکدیگر پیوسته اند و ملت ها هر قدر علم و آگاهی بیشتری بیابند و قید و بندهای تحمیلی بر یهودیان را از میان بردارند، یهودیان به عادات فرهنگی غربی می گرایند و بدین ترتیب مسأله یهود حل خواهد شد. اما فرایند آزادسازی یهودیان تا قرن نوزدهم آغاز نشد و با این که یهودیان الگوها و آرمان های لیبرالیسم عقل گرا را پذیرفتند، آزادسازی کامل آنان عملی نشد و تا پایان قرن نوزدهم به همه حقوق خویش دست نیافتند.

از این رو، برخی از یهودیان به آرمان های ناسیونالیسم رومانتیک روی آوردند که در آلمان و در واکنش به آرمان های لیبرالیستی، عقل گرا و روشنگر انقلاب فرانسه آغاز شد. این وضع هم به نوبه خود به گسترش اندیشه صهیونیسم، که بر مقولات نظری نژادی متکی است، منجر شد. اما صهیونیست ها به جای آن که نژاد تیوتونی را نژاد برتر بدانند، یهودیان را به عنوان ملتی که "روح" بی نظیر خود را دارد، در همان جایگاه برتر می نشانند؛ (که به اعتقاد آنان) این روح بی نظیر فقط در فلسطین و از طریق زبان عبری می تواند خود را بروز دهد.

پس از مرگ کوهن مجموعه مقالاتی با عنوان تأملات یک یهودی سرگردان (1950) که مقالات کوتاهی درباره یهودیت است، منتشر شد.

مأخذ:

  1. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد ششم، چاپ اول، پاییز 1382.