ممی، آلبر

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۲۹ توسط Wikiadmin (بحث | مشارکت‌ها) (۱ نسخه واردشده)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


آلبر ممی (Albert Memmi) نویسنده و جامعه شناس فرانسوی و یکی از شخصیتهای یهودی فرانسوی و تونسی تبار است که از وی به عنوان "شاهد پویای دوره استعمار" یاد می شود.

وی یکی از شخصیتهای باسابقه و مطرح در عرصه فعالیتهای اجتماعی و فکری، فرهنگی فرانسه است که بیش از پنج دهه، جایگاه خود را به عنوان نویسنده و تحلیلگر مسائل اجتماعی و سیاسی قرن بیستم به ویژه مسئله استعمار و دوره پسا استعماری، وضعیت یهودیان و اعراب تثبیت کرده است. آنچه وی در اغلب آثاری مورد تحلیل قرار می دهد، رویارویی فرهنگها و مذاهب، سلطه گرایی، نژادپرستی و مسئله هویت است.

بررسیهای جامعه شناختی و روان شناختی عمیق او از نسبت میان استعمارگر و استعمار شده، او را در صف شاهدان و منتقدان موشکاف پدیده استعمارگری قرن بیستم قرار داده است.

ممی یک یهودی تونسی تبار و دارای شخصیتی دوگانه است، زیرا از یک طرف، سابقه زیادی در مبارزه فکری با استعمار دارد، اما از سوی دیگر از حامیان اسرائیل که الگوی استعمار مدرن است، محسوب می شود.

در زمینه مناقشه خاورمیانه، وی بیشتر رویه حمایتی و جانبدارانه از رژیم صهیونیستی را در پیشگرفته و بر این نظر است که مورد سؤال قرار دادن موجودیت اسرائیل و حقانیت آن، بزرگترین تهدید برای یهودیان است. اگرچه ممی یک شخصیت متنفذ در زمینه مبارزه با استعمار است، اما این وظیفه اساسی را در مقابل استعمار اسرائیل که فلسطین را به صورت یک مستعمره درآورده است، فراموش می کند.

آلبر ممی در 15 دسامبر 1920 در محله یهودی "لاهارای" (lahara) تونس و در خانواده یهودی عرب زبان و از قبایل بربر متولد شد. وی تحصیلات خود را در مدرسه ای فرانسوی آغاز کرد و از آن زمان، با زبان فرانسه آشنا شد. وی در جریان جنگ جهانی دوم در صفوف مبارزان فرانسه آزاد جنگید و پس از آن در دانشگاه الجزیره به آموختن فلسفه پرداخت. ادامه تحصیلات عالیه خود را در دانشگاه سوربن (Surbonne) پاریس پی گرفت و در سال 1950 از دانشگاه پاریس مدرک دکتری گرفت. ممی پس از تحصیل، به همراه همسر فرانسوی خود به تونس تحت استعمار بازگشت و فعالیتهای ادبی و اجتماعی را در سرزمین مادری خود آغاز کرد. وی همچنین ریاست یک انستیتو روان شناسی را برعهده گرفت. از جنبش آزادیخواهی تونس حمایت کرده و بر همین اساس مجله "جوان آفریقایی" را راه اندازی کرد. اما محور اصلی فعالیت ممی، تدریس و نوشتن است. اولین رمان وی "مجسمه خاکی" در سال 1953 و با مقدمه آلبرکامو (Camus) منتشر شد. مشهورترین اثر او با عنوان "تصویر استعمار شونده مقدم بر تصویر استعمارگر" با مقدمه روشنفکر بزرگ قرن بیستم، ژان پل سارتر (Sartre) عرضه شد. بعد از استقلال تونس، این نویسنده برای همیشه در فرانسه ماندگار شد (سال 1956) و در آنجا به تدریس در مؤسسات آموزش عالی پرداخت. در سال 1959 به مرکز ملی پژوهش های علمی در پاریس آمد و سال 1966 استاد مدرسه عالی مطالعات تطبیقی پاریس شد.

ممی در سال 1973 تابعیت فرانسوی گرفت. وی در پژوهش آثار اجتماعی و روانی استعمار تخصص داشت و طی پژوهش های خود دریافت که اوضاع یهودیان و دیگر ملت های استعمار شده ـ خصوصا در نگرشی که به قضیه هویت دارند ـشباهت هایی وجود دارد. مسأله هویت، از قضایای محوری در همه آثار اوست؛ زیرا خود او از بحران هویت رنج می برده است؛ از یک سو در خانواده ای یهودی در جامعه ای عربی اسلامی پرورش یافته بود و از سوی دیگر فرهنگ فرانسوی و غربی استعمار فرانسه را پذیرفته بود که می کوشید یهودیان مغرب عربی را از محیط عربی خود جدا ساخته، به گروه هایی کارکردی در خدمت منافع خود تبدیل نماید.

چنین می نماید که ممی این واقعیت را درک کرده بود و با این که مشتاقانه از استقلال کشورهای مغرب عربی حمایت می کرد، این را می دانست که تحقق چنین چیزی سبب می شود که بیشتر یهودیان منطقه به دامن استعمار فرانسه پناه آوردند.

در رمان ستون های نمک (1953) که بیشتر به زندگینامه اش شبیه است به داستان جوانی یهودی از مغرب عربی می پردازد که از محیط محدود خود بیرون می آید تا با فرهنگ استعمارگر فرانسوی آشنا شود، اما به جهت تناقض این دو فرهنگ، باورهای انسانی و دینی اش را از دست می دهد و از مفهومی که غرب برای انسان ارائه می کند ناامید می شود. رمان بیگانگان (1955) نیز داستان یک یهودی تونسی است که از سوی فرانسوی ها و عرب ها به یک اندازه طرد می شود.

در مقالات و پژوهشهایش همچون تصویر یهودی (1962) و آزادسازی یهود (1966) شخصیت یهودی را به عنوان "شخصیتی در سایه" مطرح می کند. این شخصیت، هنوز به طور کامل با جامعه همگون نشده است و نمی خواهد از برخی ویژگی هایش دست بشوید؛ او پیوسته در هامش رویدادهای تاریخی جهان به سر می برد. برای همین، حکومت یهود یا اسرائیل از نظر ممی "یگانه راه حل، برگ برنده و آخرین فرصت تاریخی یهودیان است" (البته این حکومت، دیگر در هامش تاریخ عربی و تاریخ غربی جای نمی گیرد، بلکه به رغم حضورش در منطقه شرق عربی دشمن آن است و به رغم بیرون بودنش از منطقه کشورهای غربی، وابسته به آنهاست).

ممی توانسته است با انبوه آثار خود درزمینه های ادبی و جامعه شناختی، جایگاه خاصی را در میان نویسندگان فرانسوی زبان به دست آورد.

الف ـ سوابق:

برجستگی و شهرت قابل توجه آلبر ممی در جامعه فرانسه و بعضا در جوامع دیگر، در وهله اول به سبب آثار قابل توجه و جنجالی اوست. مجموعه آثار منتشر شده او به بیش از 40 رساله، رمان و داستان کوتاه می رسد که تاکنون به 52 زبان زنده دنیا ترجمه شده است. موضوعهای اصلی ای که این نویسنده یهودی در اغلب نوشته های خود بدانها پرداخته، مسائلی چون سلطه گری، استعمار، هویت، نژادپرستی و مسائل یهودیان است. تحلیلهای عمیق او از استعمارگری قرن 20، وضعیت بررسی جریان استعمارزدایی و استقلال، او را به یکی از شاهدان ممتاز تاریخ استعماری قرن بیستم تبدیل کرده است.

وی جوایز متعدد ادبی را به خود اختصاص داده است.

اما فعالیت این شخصیت یهودی به زمینه ادبیات محدود نمی شود. ممی به عنوان یک روشنفکر لائیک واومانیست نیز مطرح است و گفتارهای صریح و بی پرده او در زمینه مسائل فرهنگی ـ اجتماعی و رویدادهای سیاسی و بزرگ جهانی همواره مباحث زیادی را برانگیخته است.

به طور خلاصه، اهم فعالیتهای این روشنفکر یهودی را از دوره ورودش به عرصه فعالیتهای اجتماعی در تونس تا سال 2006 می توان بدین صورت برشمرد:

ـ تأسیس یک مرکز روان شناسی اجتماعی در هنگام بازگشت به تونس.

ـ تدریس در دبیرستان کارنو (Carnot) در این کشور.

ـ تدریس در "مدرسه کاربردی تحصیلات عالیه" پاریس به عنوان استاد روان درمانی اجتماعی.

ـ عضو هیأت علمی دانشگاه نانتر (Nanterre) به مدت 20 سال.

ـ همکاری با مؤسسه ملی تحقیقات علمی پاریس (CNRS) .

ـ عضو کمیته سرپرستی جنبش صلح اکنون(Peace Now) : این نهاد فرانسوی با هدف حمایت از صلح میان اسرائیل و فلسطین و پشتیبانی از تبلیغات صلح دوطرف تشکیل شده است.

ـ بنیانگذاری "نهاد یهودیت اومانیست و لائیک" (AJHL) در سال 1989 و مدیریت آن به مدت ده سال. این نهاد در جهت بسط و ترویج هویت متکثر و لائیک ایجاد شده است. آلبر ممی عنوان رئیس افتخاری این سازمان را دارد.

ـ همبستگی و حمایت از "مجمع دو ملت و دو دولت".

ـ همکاری و عضویت مؤثر در "جنبش ضد نژادپرستی و حمایت از دوستی ملتها" (MRAP).

ممی در سالهای متمادی یکی از حامیان و فعالان اصلی این نهاد بود، اما در سال 2004 وی مشی خود را از این نهاد جدا کرده و دلیل آن را "انحرافات خطرناک و فسادآور" این جنبش و لغزش آن به سوی نوعی قوم گرایی و فرقه گرایی دانسته است.

ـ همبستگی با نهاد آفتاب (Coup de soleil) . این مجموعه شامل عده ای از شخصیتهای فکری، سیاسی و فرهنگی تونس است که تعلقهای متفاوت دینی و فرهنگی دارند و هدف مبارزه با نژادپرستی و حمایت از صلح و عدم خشونت را دنبال می کنند.

ب ـ مواضع و دیدگاهها:

اعتقاد محکم به ارزشهای بنیانی جمهوری فرانسه و به ویژه به تفکر لائیک در گفتارها و رفتارهای این روشنفکر تونسی تبار به خوبی نمایان می شود. بر همین اساس باید یهودی بودن او را تفسیر کرد؛ وی در نوشته هایش عدم اعتقاد خود به مفاهیم مصطلحی چون تفاوت، هویت و ریشه ها را بیان می کند و چندان مایل نیست که از او به عنوان نویسنده یهودی یا "روشنفکر یهودی" یاد شود. آلبر ممی در کاربرد اصطلاح "ادبیات یهود" نیز تردید کرده و معتقد است که آثار همه نویسندگان یهودی را نمی توان در این قالب بیان کرد، چراکه در اغلب آنها یهودی بودن هیچ نقش و نشانی در آفرینش ادبی شان ندارد.

آشنایی و تعلق آلبر ممی به سه فرهنگ تونسی، یهودی و غربی، از او چهره ای متکثر و چند زبانه ساخته است. هرچند دلبستگی او به فرهنگ و تفکرغربی در همه آثارش مشهود است، اما همواره به بهانه های مختلف، نسبت خود با فرهنگ یهود و هویت تونسی اش را مورد بحث قرار داده است. وی با وجود عدم پایبندی به مبانی و ریشه های فکری و فرهنگی یهودیت سنتی از هویت یهودی اش همواره با احترام یاد کرده است. به این ترتیب ممی از نظر مذهبی رابطه ای با یهودیت ندارد، اما هرگز تعلق هویتی خود به عنوان یک یهودی را انکار نکرده است. ایده اصلی او درباره نوع ارتباط با وابستگیهای فرهنگی این است که فرد مدرن باید ریشه های هویتی و فرهنگی اش را با مقداری نگاه طنزآلود بنگرد چراکه در این نوع نگاه، فرد به تمجید این ریشه ها نپرداخته و در نتیجه خود را از افتادن در دام بنیادگرایی مذهبی دور نگه داشته است.

دیدگاههای این نویسنده مطرح فرانسه زبان را درباره مسائل بنیادی چون بحران فلسطین و اسرائیل، نژادپرستی و آنتی سمیتیسم بیان می شود.

1 ـ اسرائیل:

آلبر ممی نسبت به دولت اسرائیل موضعی جانبدارانه و گاهی متعصبانه دارد. البته از نظر او نقد عملکرد دولتهای حاکم بر اسرائیل و یادآوری خطاهای آنان جایز است. او به سلطه اسرائیلیها بر ملت فلسطین اشاره می کند و آن را مسئله ای نپذیرفتنی می داند و با اطمینان از ضرورت پایان این سلطه سخن می گوید، اما هیچ گاه به طور روشن به معنا و واقعیت این سلطه اشاره نمی کند. وی همواره در آثارش موضع مسلمانها و اعراب در قبال این رژیم را مورد انتقاد قرار داده و آن را نوعی اسطوره سازی برای فرافکنی وضع اسفبار عربهای مسلمان می نامد. او همیشه با سرسختی به ایده "نابودی اسرائیل" حمله کرده و آن را تهدید جدی و تازه علیه یهودیان، برشمرده است. از نظر او حتی بیان این ایده اضطراب آور است و مقاطع حساس و تاریک تاریخ یهودیان را یادآوری می کند. وی همواره در نوشته های خود، از اسرائیل به عنوان "دولت یهود" یاد می کند و بر این ادعاست که تقریبا تمام یهودیان دنیا، صرف نظر از مواضع و تعلقات فکری خود شدیدا پایداری این دولت را خواستارند.

وی در پاسخ به مخالفان رژیم صهیونیستی و سیاست ناعادلانه آن، استدلال می آورد که صرف نظر از مسئله "سلطه" ـ که نپذیرفتنی است ـ اسرائیل هیچ یک از ویژگیهای یک دولت استعماری را ندارد و به همین دلیل نباید برای براندازی آن اقدامی صورت گیرد. به باور او، اسرائیل نیز مانند فلسطین یک واقعیت ملی است، اسرائیل به خواست جمعی یهودیان در جهت فراهم آوردن شرایط بهتر زندگی پاسخ گفته و در مسیر تحقق این خواست، به حق یا به ناحق به سرزمین فلسطین وصل شده است. آلبر ممی اعتقادی به مفهوم "سرزمین موعود" ندارد و آن را بیشتر ساخته خیال آدمها می داند، از این رو در تحلیل خود از به اصطلاح "دولت یهود" و تشکیل آن در سرزمین فلسطین، به جبهه گیری محکم اعتقادی نپرداخته و جای شک و تردید را در درستی ادعای یهودیان بازگذاشته است، اما با این وجود در حقانیت تشکیل این رژیم تردیدی به خود راه نمی دهد.

2 ـ مسئله فلسطین:

در نگاه آلبر ممی مسئله فلسطینیها به نوعی عجیب و تعمدی، از سوی رسانه های غربی مورد بزرگنمایی واقع و موضوع، به صورت دردناک و تراژدیک نشان داده شده است.

وی این بزرگنمایی را محصول کار ژورنالیستهای غربی در رسانه های خود می داند که به قول ممی دچار نوعی "فراموشی عمدی" شده اند. و همین غفلت از وقایع خونین و تراژدیک فراوانی که در مناطق دیگر دنیا روی می دهد، باعث پرداختن بیش از حد لزوم به مسئله فلسطینیها شده است. آلبر ممی در توجیه این ادعای خود به واکنشهای جهانی به انتفاضه فلسطینیها اشاره می کند و نتیجه می گیرد که این انتفاضه، موضوع جدی و تازه ای نبوده که این همه توجه رسانه های جهانی را به خود جلب کرده است. وی برای این منظور به تعداد قربانیان انتفاضه و قیاس عددی آن با دیگر وقایع رخ داده در مناطق دیگر چون رواندا، قتل عامهای اوگاندا، کنگو، الجزایر و فجایع صدام حسین در عراق می پردازد و چنین نتیجه می گیرد که روزنامه های غربی بیش از حد اهمیت و بی جهت مسئله فلسطین را بزرگ کرده اند، در حالی کهوقایع رخ داده در مناطق دیگر دنیا به مراتب، از موضوع فلسطین حادترند. آلبر ممی بر این باور است که در چنین فضایی، این تصور در ذهن ایجاد می شود که "قربانیان فلسطینی تنها کسانی اند که باید مورد شفقت قرار گیرند."

3 ـ راه حل مناقشه اسرائیل ـ فلسطینیان:

موضع این نویسنده یهودی را می توان در آثار متعددش راجع به یهودیان و اعراب یافت و علاوه بر این، همبستگی با سازمانها و نهادهای سیاسی طرفدار صلح در خاورمیانه نیز بیانگر دیدگاه این شخصیت درباره راه حل این بحران است. ممی با نهادهایی چون "صلح اکنون" و "مجمع دو ملت ـ دو دولت" همکاری و اشتراک نظر دارد و بر این اساس به برقراری صلح پایدار و عادلانه بر مبنای عقب نشینی اسرائیل از سرزمینهای اشغال شده پس از 1967 و به رسمیت شناختن حق دو ملت اسرائیل و فلسطین در داشتن دولتهایی مستقل و پایدار در زمینه های مشخص باشد، معتقد است. آلبر ممی همواره بر ضرورت حل این مناقشه براساس رعایت حقوق بین الملل و قطعنامه های سازمان ملل و توافقنامه های انجام شده میان دو طرف و بر مبنای اصل اساسی، "صلح در برابر زمین" تأکید دارد.

4 ـ آنتی سمیتیسم و مسئله یهود:

آلبر ممی در کتاب "تصویر یک یهودی" که در سال 1962 منتشر شد، به بررسی وضعیت یهودیان در کشورهای عرب آفریقایی پرداخته و از عدم تساهل افراد و جوامع دیگر نسبت به یهودیان سخن گفته است.

در سال 2003 نیز این کتاب مجددا چاپ شد. ممی این بار در یادداشتی بر این کتاب، به ذکر آنچه وی "مسئله همیشگی یهودیان" می نامد، پرداخته است. به اعتقاد وی "یهودی بودن" به مسئله ای رنج آور و دشوار بدل شده است، چرا که همچنان سیل نامهربانیها، اتهامها، محاکمه ها و افتراها به یهودیان در جوامع مختلف (مسلمان و غیرمسلمان) ادامه دارد. وی در این زمینه به موضوع "لابی یهود" اشاره می کند و این اتهام را مورد تردید قرار می دهد،ضمن آنکه یادآوری می کند، مگر تنها یهودیان از چنین لابیهایی برخوردارند؟ در نگاه آلبر ممی، دولتهای فرانسه همواره در قبال حملات زبانی و فیزیکی متداول و هر روزه به یهودیان، ضعیف عمل کرده اند.

وی در پایان این یادداشت، چنین نتیجه گیری می کند که "در هیچ دوره ای اکثریت یهودیان به این اندازه خود را تنها و بی دفاع ندیده اند".

مآخذ:

  1. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد سوم، زمستان 1382.
  2. بولتن رویداد و گزارش صهیونیسم، 14/8/1385، شماره 138.
  3. www.limage.refer.org/Volumes/memmi.htm.
  4. www.minorites.org/article.php? IDA=2326.
  5. www.harissa.com/D-Forum/Culture- Tune/Juiftune francais.htm.
  6. www.lexpress.fr/info/monde/dossier/mondearbe/dossier.asp?ida=428178$$P=1.
  7. www.bnaibrith-france.org/bb/cpp-detail. tpl? sku=31867317623559836$$cstartal=1.
  8. www.col.fr/arch/article.php 3? id-article=392.
  9. www.primo-europe.org/recherché.php? numdoc=Do-939314259.
  10. www.coupdesolel.net/flash/Archives/Ensemble %21 La %20 paix.htm.