کبوترها و بازها

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۲۷ توسط Wikiadmin (بحث | مشارکت‌ها) (۱ نسخه واردشده)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


این دو اصطلاح معمولاً برای تقسیم بندی سیاستمداران اسرائیلی براساس موضع گیریهای آنان در مورد نبردهای اعراب و اسرائیل به کار برده می شود. برای مثال صهیونیستهای تندرو که خواستار گسترش سلطه صهیونیستها بر اراضی و حقوق اعراب می باشند را بازها می گویند و آنهایی که نسبت به گروه اول معتدگر هستند هرچند که در اصل تفاوتی با هم ندارند را کبوترها می نامند.

اولین کسانی که این دو اصطلاح را به کار بردند دو خبرنگار آمریکایی بنام سیتورات اولسوب و شارل بارتل در زمان بحران موشکها در کوبا در سال 1962 برای جدایی موضع گیری سیاستمداران آمریکایی در رابطه با اتحاد جماهیر شوروی (سابق) بود. این دو اصطلاح در نوشته های سیاسی آمریکا در زمان جنگ ویتنام نیز به کار برده شد، کبوترها به کسانی اطلاق می شد که خواستار خروج ایالات متحده از جنگ بودند و بازها به کسانی اطلاق می گردید که خواستارادامه نبرد بودند.

پس از تجاوز 5 ژوئن سال 1967 این دو اصطلاح مجددا برای تفکیک موضع گیری سیاستمداران اسرائیلی در مورد صلح بکار برده شد به ویژه در حزب کارگر که حزب حاکم آن زمان بود. با اشاره به این نکته که اصطلاح کبوتر و باز یک امر نسبی است چرا که همیشه بحث بین دو طرف بر نحوه دشمنی و توسعه طلبی است و نه بر سر چیز دیگر. چرا که هر دو طرف در نهایت خواستار تحقق سیاست خصمانه صهیونیسم می باشند و اختلافات ظاهری فقط در تاکتیک اجرای استراتژی مورد نظر آنان می باشد.

بازها معتقدند که موضع گیری سخت آنان مقاومت آنان را در برابر فشارهای خارجی بیشتر خواهد کرد درحالی که کبوترها معتقدند که موضع گیری آنان از نظر تبلیغاتی و تأثیر بر روی افکار عمومی در خارج به نفع اسرائیل خواهد بود. البته با توجه به این نکته که موضع گیری آنان سرانجام مورد پذیرش اکثریت اسرائیلیها و طرفداران آنان در خارج باشد.

اینان با این سیاست درصدد بوده که خود را صلح طلب معرفی نموده و اعراب را متهم به ادامه بحران نمایند. همچنین اینان تلاش می نمایند که در صورت بروز جنگ مسئولیت آن را بر دوش اعراب بگذارند و به اسرائیلیها بفهمانند که ما برای صلح تلاش نمودیم ولی اعراب نپذیرفتند. این در حالی است که بازها مدعی هستند که آنچه که در جنگ 5 ژوئن 1967 اتفاق افتاد یک واقعیت ثابتی است که بایستی آن را پذیرفت و به گونه ای عمل می نمایند که خود را حاکم دائم مناطق اشغالی می دانند. همچنین کبوترها در باطن معتقدند که ما باید به گونه ای عمل بنماییم که حاکمیت دایم به دست آوریم ولی در ظاهر و در بعد تبلیغاتی به عنوان حکومت موقت ظاهر شویم.

پس ملاحظه می گردد که بین دو جناح تفاوت زیادی در ایجاد زمینه مناسب برای یک حاکمیت دائمدر سرزمینهای اشغالی وجود ندارد چرا که هر دو معتقد به ایجاد شهرکهای یهودی نشین، ارتباط اقتصادی مناطق اشغالی با سایر مناطق، پایان بخشیدن به وضعیت آوارگان و... غیره هستند.

بازها علنا خواستار الحاق اراضی اشغالی به اسرائیل می باشند درحالی که کبوترها در ظاهر مخالف این مطلب هستند و نگرانی بیشتر آنان از تشکیل حکومت دو ملیتی است لذا بیشتر خواستار تضمین مرزهای امن برای رژیم صهیونیستی و تعدیل مرزها و الحاق اراضی که اعراب در آن جزو اقلیت هستند.

نتیجه گرفته می شود که کبوترها و بازها در رژیم صهیونیستی هر دو در مورد تحکیم تفکر توسعه طلبانه استعماری، خصمانه، نژادپرستانه صهیونیستی متفق القولند و اختلاف بین آنان، اختلاف ظاهری است که در نهایت اختلاف بین رادیکال و رادیکالتر می باشد.

مأخذ:

  1. الموسوعة الفلسطینیة: الحمائم و الصقور، جلد دوم، 1984.