الیاف، طرح: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل
 
جز (۱ نسخه واردشده)
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۶:۳۸


آرییه الیاف یهودی به سال 1921 در روسیهمتولد شد و در سه سالگی به همراه خانواده اش به فلسطین رفت. در دوران قیمومیت انگلیس به گروه هاگاناه پیوست. وی پس از تأسیس اسرائیل چندین پست نظامی و سیاسی را عهده دار شد.

همچنین به تدریس درسهای تاریخ و جامعه شناسی در دانشگاه عبری پرداخت و در سال 1977 رهبری جناح "شلی" در پارلمان را که دو کرسی به خود اختصاص داده بودند و خود یکی از این دو کرسی را تصاحب کرده بود به عهده گرفت.

الیاف کتابهای زیادی را تألیف کرد. از جمله آنها کتاب "سرزمین آهو" است که در سال 1974 منتشر شد. این کتاب شاما طرحی برای حل مسأله درگیری اعراب و اسرائیل بود که در آن حل مسأله فلسطین را اساس و پایه این جنگ دانست.

افکار الیاف با وجود اینکه در محافل صهیونیستی سر و صدای زیادی به وجود آورد ولی به طور کلی از چارچوب ایدئولوژی صهیونیسم و دیدگاه کلی آن جدا نبود برای این که موضوع اعتراف به حقوق مردم فلسطین را مطرح نمود. در حالی که رهبران اسرائیل منکر این حق بودند. افکار و دیدگاههای الیاف که در این کتاب ارایه شده و تحت عنوان طرح الیاف معروف است شامل سه موضوع می شود:

1 ـ مشکل فلسطین: از نظر وی انکار وجود مشکل فلسطین یا فلسطینیان هیچ گونه کمکی به اسرائیل نمی کند و هر گونه راه حل موقت یا دائم با کشورهای عربی بدون حل مسأله فلسطین، جنگ اعراب و اسرائیل را خاتمه نمی دهد و اسرائیل بدین وسیله به صلح واقعی نخواهد رسید.

لذا به نظر الیاف؛ اسرائیل باید به طور مستقیم با این مسأله برخورد کند زیرا فلسطینیان حدود 13 قرندر آنجا زندگی کردند پس فقط رهگذر نیستند. اکنون آنها در میان ما و در داخل مرزهای ما زندگی می کنند و ما در برابر حدود یک میلیون تن آنها مسئولیم و از میان آنها پیوسته دشمنان سرسختی پدید می آید در حالی که ما می توانیم برای همیشه در کنار یکدیگر به زندگی خود ادامه بدهیم.

الحاق سرزمینهای اشغالی به اسرائیل مشکلات امنیتی، جغرافیایی، اخلاقی و دموکراسی زیادی به وجود می آورد. اسرائیل برای رسیدن به صلح دائمی باید بخشی از حقوق تاریخی خود را کنار بگذارد. لازم است که اسرائیل برای بازگرداندن ـ و نه عقب نشینی از آن ـ بخش اعظم کرانه غربی و قسمتی از نوار غزه به اعراب فلسطین اعلام آمادگی کند. به طوری که بتوانند همراه با اردن کشور مستقلی با نوع حکومتی آزاد تحت عنوان (اردنی ـ فلسطینی) یا (فلسطینی ـ اردنی و...) تشکیل دهند.

به نظر وی این امر بهتر از ایجاد کشور کوچکی در کرانه غربی و بخشهایی از نوار غزه می باشد چرا که مشکل فلسطینیان را حل نمی کند. در این صورت نیمی از آنها خارج از این کشور قرار می گیرند و ایجاد این کشور راه حلی برای مشکل فلسطینیان تلقی نخواهد شد.

این کشور جدید باید تعهدات و قیودی را در رابطه با امنیت اسرائیل بپذیرد (مثلاً بین نیروهای عربی و رود اردن مانع ایجاد کند و نوار غزه را از مصر جدا کرده و از هر گونه فعالیت نظامی در آن جلوگیری کند و کرانه غربی و نوار غزه را خلع سلاح کند و در این رابطه به توافق کتبی اکتفا نکند، بلکه ضمانتهای عملی با نظارت اسرائیل و یا ناظران مشترک دو کشور انجام می شود تا پایه های صلح نهایی تحکیم یافته و در روابط بین دو کشور عادی شود.الیاف مخالف سیاست ایجاد شهرکهای یهودی نشین در مناطق اشغالی است و درباره شهرکهای موجود در کرانه غربی معتقد است که بعضی از این شهرکها در پایان گفت وگوها به طور رسمی و نهایی به اسرائیل واگذار شود و برخی دیگر به عنوان پایگاه موقت نیروهای نظامی و ناظران امنیتی که در مفاد پیمانهای صلح ذکر خواهد شد، قرار گیرد، و بخش سوم آنها نیز در محدوده کشور اردنی ـ فلسطینی جدید باقی بماند. ایجاد روابط مستحکم بین دو کشور باعث می شود تا یهودیان به اسکان موقت و یا دایم در سرزمین کشور عربی بپردازند.

براساس نظریه الیاف، ایجاد کشور فلسطینی ـ اردنی در کنار اسرائیل می تواند از شدت مسأله روانی اعراب نسبت به اسرائیل بکاهد. بنا به گفته الیاف این افراد با توجه به هویتشان با مشکل رو به رو می شوند آنها از طرفی بخشی از ملت فلسطین هستند که به اختلاط به یهودیان تمایل ندارند و یهودیان نیز آنها را قبول ندارند و از سوی دیگر آنها ساکنان اسرائیل هستند.

اعراب اسرائیل فقط در صورت ایجاد دولت جدید فلسطینی ـ اردنی می توانند به طور مسالمت آمیز با اسرائیل زندگی کنند. چنین به نظر می رسد که رعیت اسرائیلی در عین حال ادامه و دنباله ملت فلسطین با هویت مخصوص می باشند.

برخی از آنان انتقال دایم و یا موقت به کشور جدید را انتخاب می کنند. الیاف می گوید: "گمان می رود که اغلب اعراب همراه ماند خواهند ماند و پلی میان دو کشور به شمار آیند همچنان که یهودیان در مستعمرات کشورهای عربی پل مشابهی تشکیل داده اند."

الیاف معتقد است که اسرائیل و کشور جدیدعربی با گذشت زمان بازارهای مشترکی تشکیل خواهند داد که کشورهای دیگر عربی و غیرعربی نیز در آن شرکت خواهند جست.

وی در مورد مسأله پناهندگان معتقد است که نباید آن را مشکل بزرگی تلقی کرد و بنا بر نظر وی شاید همین مسأله منافع زیادی در بر داشته باشد. در میان میلیونها پناهنده افراد متخصص و ورزیده ای وجود دارند که با سرمایه لازم می توانند مراکز صنعتی و فرهنگی جدید ایجاد کنند.

اسرائیل باید در این سرمایه گذاری فردی، گروهی شرکت کند. کشورهای نفت خیز عربی و محافل اقتصادی بین المللی نیز باید مشارکت کنند. اسرائیل می تواند از هم اکنون با اقدامات عملی برای برخورد جدی با مشکل پناهندگان شروع به کار کرده و اردوگاههای فعلی را برداشته و پناهندگان را در خانه ها و مناطق جدید و مدرن در اطراف شهرهای نوار غزه و کرانه باختری اسکان دهد.

الیاف این مسأله را نیز در نظر دارد که اسرائیل باید در آینده اموال و املاک یهودیانی که از کشورهای عربی به اسرائیل مهاجرت کرده اند را از دولتهای عرب درخواست و جبران کند.

الیاف در مورد بیت المقدس پس از تشریح مقام و جایگاه آن در میان یهودیان و اعراب می گوید: اسرائیل باید مطالب زیر را توضیح دهد:

1) بیت المقدس پایتخت اسرائیل خواهد ماند و اسرائیل تجزیه و یا باز پس دادن آن را به حکومت عربی قبول نخواهد کرد.

2) مسلمانان می توانند در مساجد خود در بیت المقدس نماز بگذارند و برای حل مشکل مربوط به اماکن مقدسه می توانند به شکل واتیکان عمل کنند ـ یعنی مانند وضعیت واتیکان در روم ـ و کارهایمربوط به منطقه قدس را شهرداری شهر مزبور به عهده بگیرد ولی از نظر دینی و مذهبی استقلال داشته باشد.

3) از لحاظ عربی مشکل قدس دارای جنبه ملی و قومی است که پس از برقراری صلح می توان آن را با ایجاد کارگاه محلی از کشور اردنی ـ فلسطینی حل کرد. این گذرگاه منطقه آثار مقدس اسلامی را که می تواند تحت قلمرو کشورهای اسلامی قرار بگیرد شامل می شود.

4) ما باید به اعراب و جهانیان توضیح دهیم که مشکل بیت المقدس را در پایان جربان صلح و آشتی و نه در ابتدای آن بررسی می کنیم.

2 ـ صلح با مصر: الیاف می گوید که اسرائیل هرگز مدعی حقوق تاریخی در سینا که جزء سرزمینهای مملکت و حکومت مصر می باشد نبوده است. پس مسأله فقط مصر و اسرائیل مربوط می شود و مسأله حقوق تاریخی در میان نیست، بلکه فقط یک مسأله امنیتی بوده و برای موجودیت ما اهمیت حیاتی دارد و همچنین پس از ایجاد صلح و عادی شدن روابط مصر و اسرائیل اهمیت و ارزش حیاتی دارد.

اسرائیل باید به طور مرحله ای و پس از خلع صلاح کامل آن، و نظارت مشترک و تعهدات و ضمانتهای بین المللی و دو جانبه صحرای سینا را به مصر بازگرداند.

3 ـ صلح با سوریه: الیاف سوریها را سرسخت ترین اعراب نسبت به صلح با اسرائیل ولی در عین حال واقع گرا توصیف می کند. اما در این واقع بینی امید امکان رسیدن به راه حل و صلح بین سوریه و اسرائیل وجود دارد. الیاف می افزاید به همین دلیل باید موضع آشکار و مشخصی نسبت بهتپه جولان اتخاذ کنیم. اسرائیل باید تسلط نظامی خود بر این رشته کوه را حفظ کرده و در عین حال به سوریها اجازه دهد تا مهاجران خود یا حداقل بعضی از آنها را به این منطقه بازگرداند.

این راه حل همانند جبهه های دیگر مستلزم گفت و گو و امضای پیمان صلح و اقدامات مرحله ای و غیرمسلحانه و با ضمانتهای بین المللی و دو جانبه و نظارت مشترک می باشد.

سرنوشت شهرکهای مهاجرنشین جولان همانند شهرکهای کرانه غربی و نوار غزه خواهد بود و به محض ایجاد صلح، بخشی از آن به پایگاه نیروهای ناظر و بخش دیگر جزئی از سوریه طرفدار اسرائیل، و بخش سوم به اسرائیل ملحق خواهد شد.

و اما در رابطه با لبنان هیچ گونه مشکلی در مورد اعضای پیمان صلح با آن پس از امضای پیمانهای صلح با مصر و فلسطینیان و اردن و شاید سوریه نخواهیم داشت.

تمام آنچه که الیاف می خواهد، ایجاد مرزهای باز در "رأس ناقوره" و "مرجعیون" و مناطق دیگر، و رفت و آمد و انتقال کالا به دو طرف می باشد.

مآخذ:

  1. کیالی، عبدالوهاب: موسوعة السیاسة، المؤسسة العربیة للدراسات و النشر، جلد اول، چاپ سوم، 1990.
  2. Eliav,l.: land of the Hart: Israelis, Arabs, the Territories, and A Vision of the Future. Philadelphia, 1974.