فویربرگ، موردخای (1899ـ1874): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل
 
جز (۱ نسخه واردشده)
 
(بدون تفاوت)

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۲۶


موردخای فویربرگ (Mordecai Feuerberg) ادیب روسی یهودی و عبری نویس است. وی در نووگورد از خانواده ای حسیدیست و شدیدا متدین به دنیا آمد. پدرش یک روحانی متعصب بود. در کودکی کابالا و فلسفه یهودا لاوی و ابن میمون را خواند. پس از آن به دروس غیردینی و ادبیات مدرن و مرتبط با روشنگری یهودی پرداخت. همین درس های غیردینی خشم پدرش را برانگیخت و در زمانی که رابطه اش با انجمن دوستداران صهیون عمیق تر و محکم تر می شد، پیوندش با پدر سست تر گشت. پدر می خواست او را از این راه بازگرداند و به همین دلیل یک دکان بقالی برایش باز کرد و دختر یک روحانی حسیدیست را به همسری اش درآورد. اما این ازدواج به دلیل بیماری فویربرگ و ابتلایش به سل، نافرجام ماند.

در سال 1896 برای آن که در ادبیات عبری، نام و شهرتی برای خود درست کند به ورشو رفت؛ زیرا ورشو در آن هنگام مرکز ادبیات عبری به شمار می رفت. در آن جا با ناحوم سوخوف ـ که مجله ای ادبی به زبان عبری منتشر می کرد ـ آشنا شد. هر چه شعر و قصه داشت به سوخوف نشان داد و او به فویربرگ توصیه کرد که شعر را کنار بگذارد و فقط داستان کوتاه بنویسد.

نخستین داستانش را با نام یاکوپ نگهبان منتشر نمود (1897). با آحاد هاعام نیز آشنا شد و دوست صمیمی اش گشت. آحاد هاعام همه داستان هایش را در مجله خود منتشر می کرد و فویربرگ از 1897 تا 1899 خبرنگار همین مجله شد.

فویربرگ در 1899 تصمیم گرفت رمانی تاریخی درباره زندگی اسرائیل بعل شیم طوف، بنیان گذار حسیدیسم، بنویسد. در همین زمان، هاعام تنها رمان فویربرگ با نام برای چه؟ را آماده چاپ می کرد. البته پیش از چاپ، با موافقت فویربرگ تغییرهای بسیاری در آن ایجاد کرده بود. فویربرگ در 1899 در اثر بیماری سل مرد و نتوانست هیچ یک از طرح های ادبی اش را کامل کند. تنها رمان و بعضی از داستان های او پس از مرگش منتشر گردید. اگرچه آثار ادبی اش فاقد پختگی بیان است و اصولاً آثار اندکی دارد، اما از مهم ترین نویسندگان عبری زبان به شمار می آید.

جنگ میان سکولاریسم فزاینده و سیطره گرایش اروپای غربی بر یهودیان از یک سو و ارزش های سنتی یهودیت ارتدوکس از سوی دیگر، موضوع اصلی آثارش بود. او از داستان کوتاه شعری برای بیان اعتراف های درونی انسان ناامید و روح از هم گسسته و فروشکسته استفاده می کند.

فویربرگ اعتقاد داشت وظیفه ادبیات عبری زبان، ترسیم "تصویر اصیل یهودی" است؛ تصویری بیانگر وضعیت خاص یهودیان شرق اروپا که شرایط تربیتی و محیطی سنتی بر آن حاکم است. مرجع این نگاه، اعتقاد به این نکته است که انسان یهودی با دیگر افراد بشر تفاوت دارد و حتی آن چه می بیند، می شنود، حس می کند و می خورد، با دیگران متفاوت است و ارزشی خاص دارد که فقط یهودیان آن را درک می کنند و به آن عشق می ورزند. به اعتقاد فویربرگ، هرگونه کوشش ادبیات عبری برای پرداختن به موضوعات فراگیر و جهانی یا شبیه شدن به ادبیات اروپایی، کوششی نافرجام و محکوم به شکست خواهد بود.

داستان های او بازتاب همین عقاید است و شخصیت های او بازتاب همین عقاید است که غالبا میان جدید و قدیم، سرگردان اند.

داستان های فویربرگ همچنین پر است از وصف زندگی اقلیت های یهودی در اروپای شرقی. اوبرای ربط دادن قهرمان به سنت های دینی از اسطوره های حسیدیستی استفاده می کند و خاطرات کودکی از این دست است. رمان برای چه؟ به رغم ضعف ساختاری، گسستگی زبانی و کاربرد الفاظ آهنگین و انفعالی، از مهم ترین رمان های ادبیات نوین عبری به شمار می رود که آینه رنج قهرمان و تردیدش میان اعتقاد دینی و سکولاریستی و کوشش او برای رهایی است؛ البته این رهایی را ابتدا در عقاید مشیحانی می جوید و سپس در اعتقاد به علم خاص. پایان رمان را نیز خطاب قهرمان داستان (ناتان) به مردم یهودی تشکیل می دهد؛ خطابی که در آن از ایشان می خواهد که برای رهایی تنها و تنها باید به شرق روی آورند. فویربرگ پیشوای جریان خاصی در ادبیات عبری زبان است که با اندیشه روشنگری موافق نیست.

مأخذ:

  1. مسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد سوم، زمستان 1382.