چرنوفسکی، شائول (1943ـ1875)

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


شائول چرنوفسکی(Saul Tschernohvsky) شاعر روسی یهودی و عبری نویس است که با بیالیک، دو قطب ادبیات عبری زبان روسیه را تشکیل می دادند. چرنوفسکی پدر و مادری مذهبی و متأثر از ادبیات روشنگری یهودی داشت که البته به انجمن دوستداران صهیون پیوستند. آنها پسر خود را به مدرسه ای یهودی فرستادند تا در آن جا دروس دینی و زبان عبری بیاموزد.

سپس وی را راهی یک مدرسه بازرگانی نمودند. اما شائول با این همه، شمار بسیاری از آثار ادبی و فکری جهانی را خواند. آثار ژول ورن و الکساندر دوما، ایلیاد، ادیسه و آثار نیچه از آن جمله بود. در آلمان پزشکی خواند و با زنی روسی مسیحی از خانواده اشراف ازدواج کرد. او زنی پارسا و شدیدا پای بند به آداب دینی بود. پس از پایان تحصیلات، به روسیه بازگشت و با رنج بسیار در شغل پیشین خود مشغول کار شد. اما با اوج گیری انقلاب بلشویکی وضعیت طبقاتی اش به هم ریخت و ناچار شد که از روسیه بکوچد.

چرنوفسکی کوشش بسیار کرد تا در فلسطین پزشک شود، اما نتوانست و برای همین به برلین رفت. در چکامه آب گندیده رنج های روحی و جسمی روشنفکری را به تصویر می کشد که به دلیل اوضاع جدید اجتماعی، جایگاهش را از دست می دهد اما هنوز در رؤیای گذشته های سرشار از خوشبختی است. در سال 1931 هنگامی که به وی اجازه طبابت دادند، حاضر شد در فلسطین بماند. در آنجا از جنگ های صهیونیستی هواداری می کرد و آشکارا برای صهیونیسم تبلیغ می نمود.

با این حال لحظه هایی بر او می گذشت که سراسر وجودش از آن چه انجام می داد، در شک فرو می رفت. قصیده من هیچ چیز خاصی ندارم بیانگرچنین حالتی است. شعر چرنوفسکی را می توان دارای سه آهنگ اصلی دانست: نخست، آهنگ سکولاریستی و حلول گرایانه که در آن با سرکشی، میراث سنتی یهود را به سویی می افکند، با وجود و طبیعت متحد می گردد و خیزش یهودیان و پیدایش ملتی را که حاضر نیست زیر یوغ امور غیبی زندگی بگذراند در خیال می پروراند. قصیده های به خورشید و من معتقدم از این دست اند.

دوم، آهنگ یهودیت قبیله ای که شاعر در آن احساس خود در مورد تمایز از غیرخودی ها و نیز دشمنی اش با آنها را بیان می کند. قصیده این باید انتقام ما باشد از این قسم است. سوم، آهنگ غیب گرایانه غیردینی که شاعر در آن می کوشد دو بخش پیشین را با هم بیامیزد. او موفق می شود تصویری از صهیونیسم سکولار ارائه دهد که به ظاهر، خردگرا و در باطن، غیب گرا است. قصیده در برابر مجسمه آپولو از این جمله است.

او از اندیشه های بردیشفسکی، اندیشمند صهیونیست، اثر پذیرفته بود و شیوه ای کنعانی داشت. وی خواهان نوعی ناسیونالیسم اسرائیلی و نوین بود که با ناسیونالیسم یهودیان در تبعید، تفاوت داشته باشد. چرنوفسکی داستان ها، مقاله ها و شعرهایی نیز برای کودکان نوشته است. وی از شکل ها و قالب های ادبی غرب تقلید می کرد، از غزل و حماسه گرفته تا خمریه های آناکرونیستی یونانی. بسیاری از شعرهای غربی را نیز به عبری ترجمه کرد. وی در شعر عبری زبان، از نوگرایان به شمار می رود.

مأخذ:

  1. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد سوم، زمستان 1382.