هشلر، ویلیام (1931-1845)

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


ویلیام هشلر (William Hechler) صهیونیست مسیحی بود. پدرش در هند در کارهای تبشیری مسیحیت انجیلی مشغول بود و او نیز در همانجا به دنیا آمد. در سال 1871 به عنوان مبلغ مسیحی در نیجریه مشغول به کار شد. در سال 1874 معلم فرزندان دوک بزرگ بادن، عموی ویلهلم دوم قیصر آلمان، شد. هشلر در سال 1882 در نشست عده ای از مسیحیان سرشناس شرکت کرد. این نشست برای بحث و گفتگو پیرامون بررسی امکان اسکان مهاجران یهودی یدیشی در فلسطین تشکیل شده بود. سپس هشلر برای رساندن نامه ملکه ویکتوریا به سلطان عثمانی به استانبول رفت؛ ملکه ویکتوریا در این نامه خواستار اجازه اسکان یهودیانروسیه در اراضی مقدس شده بود.

هشلر در زمانی که به عنوان کشیش در سفارت وین کار می کرد از طریق کتاب دولت یهود با هرتزل آشنا شد. همو درباره این کتاب در نامه ای خطاب به دوک بادن نوشت: "این اولین تلاش عملی و علمی و بی طرفانه برای یهودیان است تا یاد بگیرند که چگونه می توانند بار دیگر برای تشکیل یک ملت در سرزمین موعودی که خدا بدانان وعده داده، مبارزه کنند". از این به بعد هشلر تمام تلاش خود را به کار برد تا میان هرتزل و دوک بادن و قیصر آلمان رابطه برقرار کند.

صهیونیسم هشلر بعد دیگری نیز دارد؛ او شوقی وافر به محاسبات مربوط به زمان پایان جهان و آغاز عصر هزاره طلایی و مسیحی شدن یهودیان داشت. او این محاسبات را در کتاب خود به نام بازگشت یهودیان به فلسطین بر طبق پیشگویی های پیامبران (1884) آورده است. طبق این محاسبات و طبق تصورات او درباره ارزش عددی بعضی از حروف و کلمات در پیشگویی های توراتی و کابالایی، به این نتیجه رسید که بازگشت یهودیان بین دو سال 1897 و 1898 واقع خواهد شد. هشلر مقاله ای مفصل در نشریه صهیونیستی دی ولت نوشت. محتوای این مقاله پیرامون نتیجه گیری قطعی و نهایی او درباره نزدیک بودن نجات و رهایی ابدی بود. هشلر در این مقاله تأکید کرده بود که صهیونیسم همان راه حل نهایی برای رسیدن به رهایی و نجات است.

هشلر در کنگره اول صهیونیسم (1897) شرکت کرد و هرتزل نیز به این خاطر از او تشکر نمود. سپس هر دو با هم در سال 1898 به فلسطین رفتند و در آنجا با قیصر آلمان دیدار کردند. هشلر آلبوم مصوری از مهاجرنشین های یهودی به قیصر تقدیم کرد. نظر به روابط مستحکم و هم پیمانی میان آلمان و عثمانی، هشلر در تلاش های خود برای میانجی گری بین هرتزل و دولت آلمان شکست خورد. از این رو در صدد ایجاد پل دیگری میان صهیونیست ها و دولت های اروپایی برآمد و کوشید از طریق برادر زن تزار روسیه، میان هرتزل و تزار روسیه (دشمن سرسخت عثمانی) دیداری ترتیب دهد.

هشلر در خانه خود مجموعه ای از اشیای عتیقه صهیونیستی نگهداری می کرد که کالسکه مونتفیوری هم جزو آن مجموعه بود. پس از مرگش بنا به وصیت او، این مجموعه به موزه سرزمین اسرائیل در قدس منتقل شد.

هشلر تجسم کامل اندیشه صهیونیستی با پوشش مسیحی بود؛ تربیت مسیحی کابالایی او را معتقد به قدرت جادویی افکار و ضرورت اجرای دقیق و عینی پیشگویی های عهد عتیق کرده بود. در نظر او عهد عتیق دربردارنده هیچ صورت مجازی و استعاری نبود، بلکه نص مقدسی بود که باید به ظاهر آن دقیقا عمل کرد. توجه او به یهودیان هم از باب زمینه سازی برای نجات از شر یهودیان بود؛ آنان باید به سرزمین موعود بازمی گشتند تا مسیح دوباره بیاید و آنان را از شری که در نهادشان سرشته شده است رهایی بخشد.

فضای کلی اروپا در آن دوران نیز برای گوش دادن به افکار غیبی، مشیحانی و ابلهانه هشلر آمادگی داشت. او به راحتی می توانست با ملکه انگلستان، قیصر آلمان و تزار روسیه دیدار و مذاکره کند و حتی از آنان قول و وعده بگیرد. از این رو می توان ماهیت این دوره از تاریخ تمدن و فرهنگ غرب را به وضوح مشاهده کرد؛ دوره ای که در آن آمیزه ای از افکار نژادی و علمی و کابالایی رواج داشت و بینش معرفتی سکولار امپریالیستی در آن حاکم بود که جز خود را ابزار و قربانی اهداف خود می کرد.

مأخذ:

  1. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد ششم، چاپ اول، پاییز 1382.