عربهای بدوی
این نوشتار با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی به وضعیت اقلیت عرب بدوی در فلسطین اشغالی 1948 به ویژه وضعیت آنان در منطقه نقب (در جنوب اسرائیل) را بررسی می کند.
الف ـ عربهای بدوی در اسرائیل:
نظام اجتماعی حاکم بر بدویان، نظامی قبیله ای است که در چارچوب این نظام، هر قبیله از محدوده و قلمرو خاصی برخوردار است که می تواند در آن محدوده جابه جا شود و از منابع آن به نفع تمام اعضای قبیله استفاده کند. در دوران حاکمیت امپراتوری عثمانی بر فلسطین، عملکرد دولت در کنترل فعالیتهای قبایل بدوی، به حدی ضعیف بود که این وضعیت در نهایت موجب رشد نفوذ و قدرت شیوخ قبایل شد. لذا این مسئله موجب شد تا دولت عثمانی در آن مقطع، اقدامات جدی را در جهتکنترل بدویان انجام دهد. تأسیس شورایی متشکل از بزرگان قبایل (بدوی) برای اداره امور بدویها از جمله این اقدامات بود.
در دوره قیمومیت انگلیس بر فلسطین نیز وضع رفاهی و اقتصادی بدویان به خاطر عدم توجه حکومت روبه کاستی گذاشت و زمینهایی که قبلاً متعلق به قبایل مختلف بدوی بود با کمک دولت (وقت) به تدریج به یهودیان منتقل شد.
به عبارت دیگر از سال 1935 به بعد جنبش صهیونیسم متوجه مناطق بدویان شد و شروع به خرید زمینهای آنان و ساخت شهرکهای یهودی در این زمینها کرد. بدین ترتیب روند استقرار و یکجانشین شدن بدویها قبل از سال 1948 و در دوره قیمومیت بریتانیا (بر فلسطین) آغاز شد. در این زمان بسیاری از بدویان منطقه برای اشتغال به دوایر وابسته به حکومت تحت قیمومیت انگلیس مراجعه کردند. به طوری که قبل از تأسیس رژیم صهیونیستی، تقریبا نیمی از بدویان منطقه، کوچ نشینی را کنار گذاشته بودند (نک: کوچ نشینی و استقرار).
گفتنی است که جمعیت بدویان در ابتدای دوره قیمومیت انگلیس (سال 1922) بالغ بر 13 هزار و 300 نفر بود که این تعداد عمدتا در منطقه نقب (در جنوب اسرائیل) ساکن بودند.
اما پس از اشغال فلسطین و پایان جنگ 1948، وحدت و یکپارچگی بدویها و زمینهای آنها با تفکیک و تقسیم زمینهایشان از دست رفت. لذا این وضعیت موجب خروج تعدادی از بدویان از فلسطین اشغالی 1948 شد. این در حالی است که تعداد دیگری از آنها نیز توسط رژیم صهیونیستی اخراج و آواره شدند. بدین ترتیب 75 درصد از بدویان منطقه بئرالسبع (در جنوب فلسطین اشغالی 1948) از مناطق خود اخراج و آواره شده و تعدادی از آنها نیز در سال 1959 به کشورهای مصر و اردن تبعید شدند.
در طول سالهای 1966 ـ 1948 رژیم صهیونیستی به دلایل امنیتی جابه جایی و کوچ بدویان را ممنوع کرد و رفت و آمد آنها در داخلمناطق مشخص شده در شمال نقب محدود شد. بدین ترتیب شیوه سنتی زندگی بدویان بر اثر از دست دادن زمینهای کشاورزی دستخوش تغییرات زیادی شد. از سوی دیگر برنامه اسکان بدویان (در هفت شهر واقع در شمال منطقه نقب) و از دست دادن منابع سنتی، باعث شد تا این گروه اقلیت (بدویان) بدون آمادگی و مهارت به مکانهای تازه روی آورند و به همین دلیل زندگی بدویان، همواره از سطح بسیار پایینی برخوردار بوده است.
ضمن اینکه ارائه خدمات دولتی به این گروه اقلیت عرب در داخل فلسطین اشغالی 1948 در مقایسه با سایر اقلیتهای موجود در جامعه اسرائیل (از جمله دروزیها، مسیحیان و...) بسیار محدود بوده است. این محدودیت در مورد بدویان نقب بیشتر به چشم می خورد، زیرا قسمت اعظم جمعیت بدویان در منطقه نقب در روستاهایی زندگی می کنند که نه تنها از سوی رژیم صهیونیستی به رسمیت شناخته نشده، بلکه حتی ساکنین این روستاها از ابتدایی ترین حقوق انسانی نیز بی بهره اند. به عبارت دیگر، رژیم صهیونیستی علی رغم قدمت 100 ساله این روستاها هنوز آنها را به رسمیت نشناخته و هیچ حقوقی نیز برای ساکنین آنها قائل نیست.
از سوی دیگر، این رژیم مکررا سیاست خود را مبنی بر انتقال بدویها به مناطق مسکونی دایمی و اسکان آنها در مناطق ثابتی از نقب اعلام کرده است که هدف از این اقدام، تسلط هرچه آسان تر بر این گروه اقلیت (جامعه اسرائیل) است. ضمن اینکه این رژیم در جهت نیل به هدف مذکور، رؤسا و شیوخ قبایل را برای همکاری با خود تطمیع کرده و با ارائه کمکهای مالی به آنها سعی دارد تا زمینه همراهی اعضای قبایلشان با سیاستهای دولتی را فراهم سازد.
در همین زمینه، یکی از مهمترین طرحهایی که برای تمرکز بدویان در سکونتگاههای دایمی مطرح شده، از سوی "افیگدور لیبرمن" (Avigdor Liberman) از چهره های راستگرای افراطی رژیم صهیونیستی (که طی 2 دهه گذشته همواره طرحهاینژادپرستانه بسیاری را علیه اقلیت عرب 48 ارائه داده است) در سال 1997 ارائه شد و در اواسط همان سال نیز در صحرای نقب به اجرا درآمد. اگرچه اجرای این طرح، با اعتراضات گسترده ای از سوی بدویان همراه بود.
شایان ذکر است که فرایند جذب بدویان در جامعه اسرائیل که در دو سطح رسمی (از طریق سیاستهای دولت) و غیررسمی (از طریق ایجاد ارتباط و تعامل میان بدویان با یهودیان در جامعه اسرائیل) صورت گرفته، با موانع و مشکلات متعددی روبه رو بوده است که از جمله آنها می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
1 ـ مشکلات ناشی از انتقال از یک جامعه سنتی محافظه کار با ارزشهای اقتصادی و فرهنگی سنتی به یک جامعه مدرن و شهری.
2 ـ عدم هماهنگی و ناسازگاری بدویان با ارزشها و هنجارهای حاکم بر جوامع مدرن.
ب ـ ویژگیهای جمعیتی:
واقعیت این است که رژیم صهیونیستی در گردآوری و تمرکز بدویها و قرار دادن آنها در یک محدوده قابل کنترل موفق بوده است. تعداد بدویان در منطقه نقب به ویژه ناحیه بئرالسبع از 13 هزار نفر در سال 1948 به 18 هزار و 300 نفر در سال 1961 و 48 هزار و 400 نفر در سال 1979 و 53 هزار و 200 نفر در سال 1998 افزایش یافت.
جمعیت اعراب بدوی براساس آخرین آمار ارائه شده از سوی مرکز آمار اسرائیل (در سال 2004) بالغ بر 170 هزار نفر (یعنی چیزی حدود 12% از کل جمعیت اقلیت عرب ساکن در اراضی اشغالی 1948) است. این تعداد در سه منطقه ذیل ساکن می باشند.
1 ـ منطقه نقب در جنوب اسرائیل با 110 هزار نفر جمعیت.
(گفتنی است که در حدود 60% از این جمعیت در هفت حوزه واقع در منطقه نقب که بین سالهای 1966 تا 1990 توسط رژیم صهیونیستی ایجادشده اند، زندگی می کنند).
2 ـ منطقه مرکزی با جمعیتی بالغ بر 10 هزار نفر.
3 ـ منطقه الجیل (در شمال اسرائیل) با 150 هزار نفر جمعیت.
محدودیتهایی که رژیم صهیونیستی برای مقابله با رشد بالای جمعیت اعراب بدوی و استفاده آنها از زمینهای منطقه به وجود آورده، این دسته از اعراب را در مورد وضع معیشتی آینده شان بسیار نگران کرده است، زیرا این محدودیتها که تحت شعار "رشد و توسعه منطقه نقب" توسط رژیم صهیونیستی ایجاد می شوند، نقض کننده قانون مصوب 1996 این رژیم است که به بدویان اجازه می دهد آزادانه در صحرای نقب جابه جایی و تحرک داشته باشند.
واقعیت این است که فرایند سریع مدرنیزانسیون و نوگرایی که بدویان نقب طی 5 دهه اخیر پشت سر گذاشته اند، هزینه های سنگینی را در عرصه های اجتماعی و اقتصادی برای آنان به همراه داشته است. بدین ترتیب در حالی که بدویان در آستانه از دست دادن میراث گذشتگان خود قرار دارند، آینده آنان نیز در هاله ای از ابهام فرو رفته است. کمااینکه جایگاه سازمانهای سنتی اقتصادی و اجتماعی بدویان نیز شدیدا دچار تزلزل شده است. در همین راستا، گفتنی است که شهرها و روستاهای غیررسمی در منطقه نیز در مقایسه با شهرهای یهودی نشین در پایین سطح اقتصادی و اجتماعی قرار دارند.
وضعیت فوق که ناشی از فقدان تأسیسات زیربنایی و رفاهی در این مناطق، کم بودن نیروی انسانی متخصص، پایین بودن بودجه اختصاصی دولت برای توسعه و پیشرفت این روستاها و موارد دیگر... است، آثار منفی بسیاری را به ویژه در زندگی اقتصادی و اجتماعی بدویان برجای گذاشته است.
ضمن اینکه این اوضاع به صورت مانعی مهم بر سر راه پیشرفت اقلیت بدوی در تمام زمینه ها، به ویژه بخشهای اقتصادی و اجتماعی باقی خواهد ماند که تنها راه حل واقعی برای حل معضلات و مشکلاتاین گروه اقلیت، سازماندهی و ایجاد مؤسسات و نهادهای بومی برای تعقیب مطالبات آنان است. در همین راستا مرکز "توسعه مطالعات بدویان نقیب" (نک: مرکز توسعه مطالعات بدویان) از جمله نهادهای غیردولتی است که اقدامات مثبت و سازنده ای را برای بهبود وضعیت اجتماعی، اقتصادی و آموزشی بدویان در نقب آغاز کرده است.
مآخذ:
- بولتن رویداد و گزارش اسرائیل، مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی ـ علمی ندا، 30/9/1384، شماره 277.
- The Bedounis in Israel: A Special Report, united Nation Human Rights Comission, Human Rights Comission, Naama Yashuri April 1998.