برنر، ژوزف (1921ـ1881)

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


ژوزف برنز (Joseph Brenner) نویسنده روسی یهودی که به عبری و یدیشی می نوشت. از آثار و جهان بینی بردیشفسکی و آثار مندلی موخیر سفاریم اثر پذیرفته بود و مانند بسیاری از عبری نویسان روزگار خویش از داستایوفسکی، تولستوی و نیچه متأثر بود. در اوکراین به دنیا آمد و در یکی از مدارس عالی تلمودی درس خواند. به عنوان کاتب (سوفیر) مشغول نوشتن تورات و ادعیه شد و به حزب بوند پیوست. داستان هایی نوشته است که داستان کوتاه در زمستان (1902) از مهم ترین آنهاست.

از سال 1900 به بعد در ورشو زندگی کرد و در سال های 1901 تا 1904 به خدمت ارتش روسیه درآمد.اما به لندن گریخت و در آن جا به فعالیت درجمعیت کارگری صهیون پرداخت. سپس مدتی به عرصه چاپ، نشر و تألیف وارد شد و بعد از آن با استقرار در فلسطین به تدریس عبری در یافا پرداخت (1915)، اگرچه ناچار شد آن جا را هم ترک کند.

البته با نیروهای انگلستان به فلسطین بازگشت و فعالیت های گوناگون صهیونیستی اش را ادامه داد. مهم ترین این فعالیت ها شرکت در تأسیس "هیستادروت" بود. در سال 1921 در جریان عملیات مقاومت فلسطینی علیه استعمار انگلیسی و صهیونیستی به هلاکت رسید. آثار داستانی برنر بازتاب مستقیم زندگی و خصوصا زندگی خود اوست.

به همین دلیل، راوی آنها اول شخص است. نام ها و شخصیت ها اگرچه متفاوت اند، اما در نهایت خود برنر هستند: یورمان در زمستان، آبراسون در پیرامون نقطه، الیعاذر در شب و روز، یوحانان ماهاراشک در پشت مرزها، شائول جمسو در میان جنگها و یحرقئیل جیفز در گریز و شکست همین وضعیت را دارند.

آثار ادبی برنر به گونه های زیر است:

داستان مستند که ماجراهایش پی هم آیی تاریخی دارند.

خاطرات.

روایت یک راوی که شاهد عینی بوده است، اما در جریان دخالت نداشته است.

بسیاری از شخصیت های برنر به شیوه حدیث نفس، اعتراف نموده زوایای دل و ذهن خویش را آشکار می سازند. آنها جای زندگی خود را عوض می کنند، اما در می یابند که این هیچ سودی ندارد و ایراد از خود ایشان است.به همین دلیل، بیشتر داستان هایش با احساسی تلخ نسبت به خود و جهان،پایان می یابد. بسیاری از قهرمانانش، ضد قهرمان اند که برخی در جست وجوی مفهوم زندگی و هویت خویش اند و برخی کاملاً در برابر سرنوشت خویش تسلیم می شوند.

برنر کوشیده است واقعیت را با زبان نوین عبری ـ که در آن زمان وجود نداشت ـ بیان کند. به همین دلیل، زبان عبری را با واژه های یدیشی، روسی و آلمانی تقویت نموده است. ساختار جملات او نیز نشان می دهد که او می خواسته است زبان عبری را جان تازه ای ببخشد. برای همین پیوسته به تکرار، کاربرد جمله های ناقص و علامت های تعجب و سؤال روی می آورد و تنها هنگامی از صور شعری استفاده می کند که رویدادها در اوج خود باشند.

برنر بر سر مفهوم تبعیدگاه، اختلاف شدیدی با آحاد هاعام داشت. برنر زبان دیدگاه تند و افراطی اسکانی بود و اعتقاد داشت یهودیان عالم، کیانی هستند که باید تصفیه شوند و وظیفه یهودیان آن است که به پستی خویش از آغاز تا امروز و به همه کاستی های شخصیتی خود اعتراف کنند. آنها از هر راهی که بشود، حتی مانند مورچه ها یا سگ ها، زنده می مانند. یهودی، جان دوست است و برای ماندن حاضر است خود را پست کند و با هر شرایطی سازگار گردد. تاریخ یهودی، دورانی دراز از پستی و حقارت است.

پس از این آحاد هاعام، سخنگوی جریان نژادی یهودیت تبعیدی، آمد تا به تکریم و تمجید تاریخ سرشار از استضعاف و شهادت بپردازد؛ تاریخی که هویت یهودی در آن با طرد و قربانی شدن شکل گرفته است تا سرانجام، ملتی زنده اما بدون جامعه درست کند که از هر جامعه ای بیرون است: "ملتی سرگردان، تنها و معذب که زندگی اش نه هدفی دارد و نهاستقلالی". پس از این تصویر منفی از یهودیان جهان، راهی جز خروج باقی نماند. برای همین برنر پیشنهاد می دهد جامعه ای نو پدید آید که بتوان در درون آن به عادی سازی شخصیت یهودی پرداخت:"یگانه انقلاب ما ایجاد مستعمره هایی برای این کارگران است". مجموعه آثار برنر در هشت جلد منتشر شده است.

مأخذ:

  1. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد سوم، زمستان 1382.