املاک اوقاف اسلامی، ماجرای

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


1 ـ مسجد بیرالسبع:

در مرکز شهر کهن "بیرالسبع" و در دل یک باغ پوشیده از درختان و گیاهان سرسبز، مناره های مسجدی سر برافراشته اند که در اواخر قرن نوزدهم توسط اعراب صحرای نقب و با کمک سازمان اوقاف اسلامی ساخته شد. این مسجد تا هنگام تشکیل اسرائیل، مکان عبادت مسلمانان شهر و آن منطقه بود.

در آن هنگام حکومت نظامی اسرائیل بر املاک و اماکن عبادت مردم شهر تسلط پیدا کرد و به موجب فرامین حکومت نظامی که بر آن منطقه تحمیل گردید از ورود اعراب صحرای نقب به شهر خویش جلوگیری کرد. اعضای یهودی انجمن شهر از فرصت استفاده کرده و برخلاف عرف و قانون مسجد یادشده را به تصرف درآوردند و آن را به موزه تبدیل کردند.

پس از پایان حکومت نظامی در دهه شصت، مردم عرب منطقه، شکایتهای فراوانی تسلیم شهرداری بیرالسبع کردند و از مسئولان آن خواستند تا از مسجد دست برداشته و آن را با صاحبان مسلمان آن برگردانند. اما شهردار آن "الیاهوناوی" و خود شهرداری به این تقاضا پاسخ منفی دادند.

علاوه بر آن در تاریخ 30/3/1973 نامه ای به امضا وزیر ادیان آن زمان به شهردار یادشده ارسال شده و از وی خواسته شد تا مسجد را تخلیه کند اما نتیجه ای در بر نداشت. هنگامی که در نوامبر سال1974 از وزیر ادیان درباره این موضوع سؤال شد در پاسخ گفت:

"نامه ای برای شهرداری بیرالسبع فرستادیم و در آن خواهان تخلیه مسجد و تحویل آن به مسلمانان شدیم."

"راقائل لیول" مدیر کل تحقیقات ادیان و معاون آن هنگام وزیر ادیان اسرائیل نیز گفته بود که:

"تلاشهایی برای بازگرداندن مسجد به مسلمانان انجام گرفته است، اما به سبب عدم پذیرش شهرداری بیرالسبع در مورد تخلیه مسجد، تلاشها به نتیجه ای نرسیده است. خداوند مؤمنان را از شر جنگ و جدال دور نگه دارد!"

سالم سلیمان از دانشگاه بیرالسبع در مقاله ای که در روزنامه اتحاد در آغاز ماه نوامبر به چاپ رسیده گفته است:

قانون در "دولت قانون" کجاست؟، در "دولت دینداران"، آزادی عبادت کجاست؟ آیا می خواهند به ما بقبولانند که آقای "لیاهوناوی" در این کشور، حاکم به فرمان خویش است.

موضوع قانون نسبت به این مسأله چیست؟

و خود پاسخ می دهد: "پاسخ برای همه ما مشخص است هنگامی که گروهی از سالمندان عرب منطقه پس از خریدن بلیت و به مقصد برگزاری نماز جمعه وارد مسجد موزه ـ که نزد آنان عزیز است ـ شدند، پلیس به آن مکان یورش برد و کفشهای نمازگزاران را مصادره کرد و آنان را پای برهنه به مرکز پلیس بردند و در آنجا به آنان گفته شد که عملی را برخلاف قانون (!) مرتکب شده اند. دلیل آنها این بود که سالمندان عرب به مکانی که به آنان تعلق ندارد نفوذ کرده اند؟!"

سخنگوی رسمی و مشاور حقوقی شهرداری"بیرالسبع" در پاسخ به شکایتی که از سوی "کمیته دفاع از حقوق چادرنشینان عرب ارسال شده بود، گفت:

"خواست بازگرداندن مسجد به مسلمانان از روی انگیزه مذهبی نبوده، بلکه دارای انگیزه های سیاسی است."

وی گفت که "درباره چیرگی شهرداری بر مسجد با وزارت ادیان و اداره املاک متروکه تابع اداره اراضی (رژیم صهیونیستی) توافق شده است." وی طی سخنان زشتی گفت:

"چادرنشین عرب نیازی به مسجد جامع ندارد تا در آن نماز بگزارد و می تواند در صحراها نماز بخواند."!

نویسنده شکایت پرسیده بود که:

"اگر از ورود گروهی از یهودیان جهت برگزاری نماز در کنیسه در یک شهر اروپایی جلوگیری می شد، چه رخ می داد؟"

و خود پاسخ داد که:

"جواب آشکار است، غوغایی در اسرائیل به وجود می آمد و اتهامهای سامی ستیزی به سوی آنان سرازیر می شد. پس چگونه است آنچه که انجام آن در مورد یهودیان ممنوع است در مورد عربهای فلسطین اشغال شده مجاز به شمار می رود؟!"

2 ـ گورستان مسلمانان:

نزدیک به مرکز شهر به طور مشخص نزدیک به ایستگاه مرکزی بیرالسبع، گورستان مسلمانان وجود دارد که پیش از تشکیل اسرائیل برای خاکسپاری مردگان اهالی عرب بیرالسبع به کار می رفت. کسی که از شهر دیدن می کند تعجب خواهد کرد که چگونه شهرداری اجازه داده است تا محل گردآوری زباله درمرکز شهر قرار گیرد.

اما همین که به آن نزدیک شود، گورستان را می بیند که آکنده از زباله های متعفن و حلبی و لاستیکهای کهنه خودروهاست که راه میان گورها را بسته است. سنگ گورها کنده شده و عابران با عبور از گورها، حرمت مردگان را ـ که ادیان مختلف، احترام آنها را توصیه کرده اند ـ زیر پا می گذارند.

این گورستان پیش از برپایی رژیم صهیونیستی، ویژه ساکنان شهر بود لیکن امروزه بدون هیچ گونه حفاظ یا نگهبانی و بی توجه به نظافت آن، رها شده است. با وجود آنکه، حتی مردگان می توانستند درخواستهای اهالی نقب و جمعیتهای مردمی را بشنوند که خواستار حفظ و دیوارکشی این گورستان هستند. با این حال تعداد اندکی گور سالم باقی مانده است. لیکن مقامهای صهیونیستی با بی توجهی به خواسته مردم مسلمان این منطقه بر سیاست اسلام زدایی این منطقه و اهانت به اماکن مقدسه مسلمانان تأکید ورزیده و حتی حاضر نشدند مطلبی را در این باره بشنوند.

پس از گذشت چندین سال از این ماجراها، شهرداریهای بیرالسبع، دهان خود را بسته و ـ حتی حاضر نشدند برای یک بار به شکایتها و درخواستهای مردم نقب و جمعیتهای مردمی که خواهان دیوارکشی و ترمیم و نگهداری این گورستان هستند، پاسخ مثبت دهند.

ارتباط با این مسأله کمیته دفاع از حقوق چادرنشینان عرب چندین تلگرام برای وزیر ادیان فرستاد و اجرای موضوع پیش گفته را از وی درخواست کرد. همچنین این کمیته خواهان بازگرداندن مسجد بیرالسبع به مسلمانان و تعمیر آن شده است تا نمازگزاران بتوانند در آن نماز بخوانند. اماوزیر مربوطه به این تلگرامها پاسخ نداد.

سالم سلیمان در پایان گزارش خویش، خشمگینانه می نویسد:

"چرا این گونه به مقدسات اسلامی توهین می کنید؟ در کشوری که به مردگان و گورها احترام می گذارد احترام مردگان و گورها کجا رفته است؟ آیا این امر تنها به مردگان و گورستانها و معابد یهودیان محدود می شود؟ ارزش و حرمت استخوانهای جنگجویان "پارکوخقا" از استخوانهای مردگان عرب بیشتر نیست. چرا میان مردگان تبعیض قائل می شوید؟ آیا تبعیض میان زندگان کافی نیست؟"

در همین رابطه توفیق زیاد ـ شاعر بلندآوازه فلسطین و شهردار شهر نامبرده و نماینده کنیست وابسته به جناح "حداش" ـ خواهان آزادی املاک اوقاف اسلامی شد. ولی در جلسه کنیست اسرائیل که در 27 فوریه 1978 برگزار شد مطالبی را درباره اوقاف اسلامی مطرح کرد.

وی سخن خود را با یک مقدمه تاریخی درباره مسلمانان، که امروزه 70 درصد عربهای فلسطین ساکن فلسطین اشغال شده ـ 2/11 درصد از کل ساکنان فلسطین اشغال شده ـ را تشکیل می دهند، آغاز کرد و گفت که رژیم صهیونیستی از همان هنگام برپایی خود به بهره کشی از املاک و اوقاف آنان پرداخته است.

آقای "زیاد" افزود که:

"اسلام پیش از برپایی رژیم صهیونیستی بزرگترین دین کشور را تشکیل می داد. املاک مسلمانان ـ علاوه بر صدها مسجد و بیمارستان و اماکن مقدس و گورستانها و شمار بسیاری از ساختمانها و املاک منقول ـ در صدها شهر و روستای عرب قرار داشت که بخش اعظم آنها در سال 1948،پس از بیرون راندن ساکنانشان، ویران گردیدند.

اغلب این املاک در قدس، یافا، رمله، لُد، عکا و حیفا قرار داشتند تا آن هنگام مسلمانان بزرگترین مالک در میان ساکنان کشور بودند و خود بر این گونه املاک نظارت کرده مدیریت و بهره برداری از آنها را به عهده داشتند. این امر در حل مشکلات مذهبی، اجتماعی، اقتصادی و پرورشی مسلمانان نقش مؤثری داشت، آنان بدین ترتیب، چندین مدرسه و آسایشگاه برای سالمندان ایجاد کرده و از گورستانها حفاظت می کردند."

اما رژیم اسرائیل ـ به هنگام برپایی خویش ـ بر تمامی این املاک چیره شد، به طوری که در سال 1953 با تدوین قانون املاک غائبین، به این تصرف و اشغالگری، ویژگی قانونی بخشید (نک: املاک غائبین، قانون) و به موجب آن زیر نظارت سرپرست املاک دولتی قرار گرفت. هدف عمده این قانون، مصادره و تصرف زمینهای بخشی از ملت فلسطین است که اکنون در بیرون از میهن خویش به سر می برد.

در عین حال از نظر قانونی، نمی توان به گونه ای رفتار کرد که مسلمانان جزو غائبان شمرده شوند. هم اکنون بیش از چهارصد هزار مسلمان در کشور زندگی می کنند و می دانیم که املاک اوقاف اسلامی را نمی توان خرید و فروش کرد اما اگر قصد ارزشیابی آنها را داشته باشیم، بهای این املاک به میلیاردها دلار می رسد.

از همان هنگامی که سرپرستی املاک دولتی بر این املاک دست گذاشت، ویرانی آنها همیشه مورد نظرشان بود. بخشی از آنها از سوی رژیم صهیونیستی مصادره شد و بخشی دیگر به افراد فروخته شد. شماری از گورها نبش قبر شدند و نیز گورستانها ازبین رفتند و به جای آنها ساختمانها و هتلها احداث شد.

از سوی دیگر، رژیم صهیونیستی در روستاهایی که در سال 1984 ویران شد و نیز در سایر مناطق، مسلمانان را از تعمیر مساجد باز می دارد. مسأله مسجد "حسن بیک" در یافا، زمانی طولانی است که زبانزد خاص و عام است.

علاوه بر اینها اسرائیل درآمدهای اوقاف اسلامی را حیف و میل کرده و آنها را صرف اجرای طرحهایی کرده که مسلمانان بهره ای از آن نمی برند.

از هنگام تشکیل اسرائیل تاکنون یک مدرسه اسلامی ساخته نشده و اغلب مساجدی هم که در روستاها و شهرهای عربی ساخته شده، به واسطه کمکهای مالی مردم عرب ایجاد شده است.

علاوه بر موارد یاد شده وضع روحانیون مسلمان نیز دست کمی از املاک اسلامی نداشته است. آنها به لحاظ معیشتی نیز در وضعیت اسفباری به سر می برده اند. توفیق زیاد در این باره به وضع رنجبار روحانیون مسلمانان اشاره کرده که "آنها از هیچ گونه جایگاه قانونی در اسرائیل برخوردار نیستند و از سوی دولت هیچ گونه حقوقی به آنان پرداخت نمی شود، بلکه از راه کمکهای مردمی زندگی می کنند."

صرف نظر از مسائل مورد اشاره شده تعیین هیأت امنای اوقاف اسلامی مشکلاتی برای مسلمانان فلسطینی و املاک اوقاف اسلامی به وجود آورده است این هیأتها معمولاً از اشخاص معینی تشکیل می شوند که تعیین آنها همساز با مصالح رژیم اسرائیل صورت می پذیرد.

به عنوان مثال آقای "نظمی جبالی" از یافا در سالهای دهه شصت به این سمت منصوب گردید. امابعدها به سبب اختلاس محاکمه گردید. همین امر درباره "سهیل شکری" رئیس هیأت امنای حیفا صدق می کند که با تقریبا یک میلیون دلار پول از کشور فرار کرد و با این حال رژیم صهیونیستی بدون توجه به خواست مردم فلسطین به تعیین هیأتهای امنا ادامه داده است.

املاک اوقاف اسلامی در دیگر شهرهای فلسطین نیز سرنوشت مشابهی با یکدیگر دارند. در شهرهای حیف و یافا، اکثر مساجد ویران هستند و وضعیت بسیار بدی دارند. به عنوان مثال می توان به مسجد "شیخ ارسلان"، مسجد "بحری"، مسجد "فنار" و مسجد "حسن بیک" در یافا و نیز به مسجد "جرنیه" و مسجد "صغیر" در حیفا اشاره کرد و مقبره "شیخ عزالدین قسام" نیز در مکانی که اکنون "تل حنان" نام گرفته، از سوی شهرک نشینان یهودی نبش قبر شده است.

در خصوص املاک اوقاف اسلامی، توفیق زیاد در کنیست (پارلمان) اسرائیل بر پایبندی مسلمانان به مبارزه خویش برای دفاع از املاک اوقاف اسلامی و دیگر اماکن مقدسه اسلامی تأکید کرده است. وی یادآور شده که مسلمانان در کنگره شهر ناصره در سال 1978 تعهد و پایبندی خود را به این مبارزه ابراز داشتند.

همچنین از دولت اسرائیل و کنیست و دارندگان وجدانهای آگاه خواسته است تا به احساسات مسلمانان احترام بگذارند. وی به کنیست پیشنهاد کرد تا املاک اوقاف اسلامی را آزاد سازد و آنها را به یک شورای اسلامی ـ که به صورت دموکراتیک و با رأی گیری مخفی توسط مسلمانان برگزیده می شود ـ واگذار کند.

توفیق زیاد پیشنهاد کرد تا انتخابات هیأتهایامنای اسلامی در شهرها و روستاها انجام گیرد و روحانیون به عنوان کارمندان دولت به شمار آیند. اما "حییم کوفمن" معاون وزیر دارایی رژیم صهیونیستی به پیشنهاد توفیق زیاد در کنیست اسرائیل پاسخ داد و خواستار حذف این موضوع از دستور کار کنیست گردید.

بالاخره این موضوع حذف گردید، زیرا اغلب آرای جناح ائتلافی لیکود با حذف موافق بود، بیشتر نمایندگان جناح کارگر رأی ممتنع دادند و نمایندگان فراکسیون جبهه دموکراتیک برای صلح و برابری "حداش" و دو نماینده عرب کنیست یعنی محمد وتد (از حزب ماپام) و حمد خلایله (از حزب کارگر) با حذف مخالف بودند.

بدین ترتیب ماجرای املاک اوقاف اسلامی بدون نتیجه مثبتی برای مسلمانان پایان یافت و احزاب مختلف صهیونیستی ـ چه آنها که در حاکمیت اسرائیل قرار داشته و چه آنهایی که در اپوزیسون قرار گرفته بودند ـ نشان دادند که نژادپرستند و بر سیاست تبعیض نژادی علیه مسلمانان و نادیده گرفتن حقوق آنان، پافشاری می کنند.

مأخذ:

  1. بولتن خبری، خبرگزاری وفا، شماره 1300، 1301 و 1302.