آفریقای شرقی، طرح اسکان یهودیان در

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


"طرح آفریقای شرقی" (East Africa project) به نام"طرح اوگاندا" هم معروف است. با این نام معمولاً از پیشنهاد سال 1903 دولت انگلیس به یهودیان یاد می شود. این پیشنهاد آن بود که انگلستان برای یهودیان در بخش انگلیسی آفریقای شرقی (کنیای کنونی که به غلط به اوگاندا معروف شد) در منطقه ای مرتفع، صعب العبور و غیرقابل کشت به مساحت 18 هزار میل یک ایالت صهیونیستی ایجاد کند.

به نظر می رسد اشتباه در نامگذاری مربوط به چمبرلین باشد. وی هنگام صحبت با هرتزل درباره پروژه به راه آهن اوگاندا اشاره کرد و هرتزل پنداشت که اوگاندا مکان پیشنهادی برای مهاجرت و اسکان است. دولت بریتانیا در زمانی این پیشنهاد را مطرح کرد که فعالیت استعماری آلمان و ایتالیا افزایش یافته بود و عملیات احداث راه آهنی که ساحل آفریقا را به دریاچه ویکتوریا پیوند می داد در حال پایان بود.

در همین زمان مهاجرت یهودیان یدیشی به انگلستان نیز زیادتر شده بود. به همین دلیل وقت آن رسیده بود که با تبدیل مهاجران به ماده وطن گزین قابل اسکان در داخل یک منطقه تحت الحمایه انگلیس که از موقعیت جدید استراتژیک حمایت می کرد، شکل و مضمون اصلی صهیونیسم به مورد اجرا گذارده شود. انگلیسی ها آفریقای شرقی را به عنوان محل مهاجرت و اسکان پیشنهاد کردند و نه فلسطین را. زیرا دولت عثمانی هم پیمان بریتانیا بود وانگلیسی ها تصمیم داشتند یکپارچگی عثمانی را حفظ کنند تا در مقابل پیشروی روس ها بایستد؛ یعنیهنوز مقرر نشده بود که کشور عثمانی تقسیم شود. ایالت تحت الحمایه می بایست تابع سلطنت بریتانیا باشد، یک حاکم یهودی بر آن حکم راند و "فلسطین جدید" نامیده شود.

دفتر لوید جرج مجوز شرکتی را که مأمور عمران و توسعه منطقه بود آماده کرد. هرتزل با طرح موافق بود و نوردو هم با "پناهگاه شبانه" نامیدن آن موافقت خود را اعلام کرد و [[زانگویل، اسرائیل (1926-1864)|اسرائیل زانگویل]] رهبری جنبش را برعهده گرفت.

مجله جویش کرونیکل در آن زمان نوشت که یهودیان روسیه بیش از رهبران صهیونیستشان از این طرح حمایت کرده اند. مهاجران صهیونیست در فلسطین هم از پر شورترین مدافعان آن بودند. اما وقتی پروژه در کنگره ششم صهیونیسم (1903) مطرح شد نمایندگان روس به شدت با آن مخالفت کردند. وایزمن و اوسیشکین هم در میان مخالفان بودند. مخالفان، "صهیونیست های صهیون" نامیده شدند، زیرا اصرار داشتند که صهیونیسم در خود صهیون، یعنی در فلسطین، تقویت شود.

یهودیان ارتدوکس هم این طرح را تأیید کردند؛ زیرا بازگشت به فلسطین را نوعی بدعت می شمردند. برخلاف آنچه همواره در منابع و مآخذ صهیونیستی می آید، سرانجام کنگره با 295 رأی موافق و 178 رأی مخالف پیشنهاد را تصویب کرد؛ 143 نفر هم از رأی دادن خودداری کردند. این وضع شکافی در جنبش صهیونیسم ایجاد کرد و یک جوان یهودی هم کوشید نوردوی "طرفدار طرح آفریقای شرقی" را ترور کند.

یک کمیته تحقیق با عضویت یک انگلیسی مسیحی، یک مهندس روس و یک روزنامه نگار سوئیسی (که بعدها مسلمان شد) تشکیل شد. وقتی کمیته به محل تحقیق رسید، مهاجران سفید پوست با اطلاعات نادرست آنان را گمراه کردند و به زمین های نامرغوب راهنمایی شان کردند. به این ترتیب گزارش کمیته منفی بود. ماجرا در همان سال با عقب نشینی دولت بریتانیا از پیشنهاد خود خاتمه یافت، زیرا مهاجران انگلیسی آفریقای شرقی با آن مخالف بودند. آنان نامه هایی به روزنامه ها و مجلات انگلستان فرستادند. از جمله این نامه ها، تلگراف اتحادیه کشاورزان و باغ داران، تلگراف کمیته مهاجران در نایروبی و شکوائیه ای از اسقف مومباسا بود. آنان در نامه های خود به ورود یهودیان بیگانه و "فرومایه ای" که از جهت اخلاقی، دینی و سیاسی بر قبایل آفریقایی اثر سوء داشتند(!) اعتراض کردند.

کارشناسان امور آفریقا (و در رأس آنان سر هری جانسون) با اظهار این که این زمین گرانبهاست و خط آهن بر آن کشیده شده به طرح حمله کردند. برخی از مخالفان طرح، داوطلب معرفی فلسطین به عنوان مکان منطقی برای وطن گزینی یهودی شدند! گفتنی است که بعضی از یهودیان همانند شده انگلیسی هم به دلیل مفهوم سیاسی طرح و تأکیدی که بر مقوله وفاداری دوگانه داشت با آن مخالفت کردند. کنگره هفتم صهیونیسم (1905) با همه طرح های اسکان خارج از فلسطین مخالفت کرد. زانگویل (به همراه چهل نماینده) راه خود را جدا کرد و جنبش صهیونیسم اقلیمی را بنا نهاد.

طرح آفریقای شرقی اولین تجسم مشکلی بود که جمعیت های یهودی در برقراری ارتباط باصهیونیست ها با آن روبه رو می شدند. این مشکل را می توان با سؤال های زیر طرح کرد: آیا دولت صهیونیستی برای خدمت به یهودیان تأسیس شده یا این که این یهودیان هستند که باید در هر جایی در خدمت دولت قرار گیرند؟ آیا صهیونیسم عملاً جنبشنجات یهودیان اروپایی و غیر اروپایی است یا یک بینش ایدئولوژیک است که هیچ ارتباطی با امداد یا نجات یهودیان ندارد؟ در حالی که پایگاه صهیونیسم در اروپای شرقی قرار داشت و حتی مهاجران صهیونیست در خود فلسطین از طرح آفریقا حمایت کردند، اقلیتی از صهیونیست ها به دلایل عقیدتی و نژادی فقط بر فلسطین اصرار داشتند و با هر مکان دیگر مخالفت کردند، تاریخ های صهیونیستی اشاره می کنند که در طرح آفریقای شرقی هویت مستقل ملت یهودی به طور ضمنی به رسمیت شناخته می شد و طرح در صورت اجرا به تأسیس یک دولت یهودی می انجامید.

اما این نکته به هیچ وجه مورد اختلاف نبود. در ژیش نویس موافقت نامه طرح استعمار یهودی که صهیونیست ها ارائه دادند، سخنان مبهمی هست که شاید بتوان از آن دریافت که مقصود تأسیس یک دولت یهودی است. یک کارمند وزارت خارجه بریتانیا در حاشیه ماده ارائه شده نوشت: "اگر منطقه به مالکیت یهودیان درآید، در عمل به معنای اعطای یک حکومت خودمختار محلی و کامل به آنان خواهد بود؛ مشروط بدان که این حکومت کاملاً تحت تسلط پادشاهی بریتانیا بماند"، وزیر خارجه انگلستان هم اشاره کرد که انتخاب یک شهردار یهودی برای هر شهر حداکثر کاری است که می توان کرد.

در این یادداشت درباره اعطای تابعیت انگلیسی به ساکنان این ایالت هیچ سخنی به میان نیامد زیرا ظاهرا وزارت خارجه نگران بود که یهودیان روس از این وضعیت بهره برداری کرده و در آفریقای شرقی صرفا به عنوان یک نقطه آغاز ساکن شوند و با مجوزهای انگلیسی که در مستعمره به دست می آورند وارد بریتانیا شوند.

زانگویل سرشت واقعی طرح آفریقای شرقی را با وضوح تمام مشخص کرد و گفت" وطن گزینی صهیونیستی در آفریقای شرقی وسیله ای برای افزایش تعداد ساکنان سفیدپوست تابع انگلستان در آنجا خواهد بود".

مأخذ:

  1. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد ششم، چاپ اول، پاییز 1382.