آرامیان

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


آرامیان (Aramean) گروهی از اقوام سامی نژاد (Semitic) بودند که به زبان آرامی که یکی از لهجه های سامی شمالی و غربی مانند کنعانی و عبری است صحبت می کردند. این زبان از جهات مختلف به زبان عبری شباهت داشته به طوری که سبب شده است محقّقین معتقد شوند که یا اصل و ریشه آرامیان به جزیره العرب برمی گردد و یا اینکه آنها پیش از ورود به بین النهرین و شام، مدتی در جزیره العرب زندگی می کردند.

براساس شواهد و مدارک موجود این مطلب استفاده می شود که آرامیان از صحرای شام به سرزمین "هلال خصیب" (هلال سرسبز) آمده و بین بابل و حوض خاپور و فرات و شمال سوریه تا فلسطین پراکنده شده اند. منابعی که می توان از آنها در مورد این قوم اطلاعاتی به دست آورد شامل عهد عتیق، نقاشیها و دست نوشته های آشوری و برخی کتیبه ها و آثار آرامی است.

در تورات اخبار زیادی راجع به آرامیان آمده است که به روابط نسبی حاکم بر آرامیها و عبرانیها اشاره دارد. همچنین تورات تاریخ جنگهای بین آرامیان و یهودیان و آشوریان را از قرن هجده تا یازده ق.م ذکر کرده و آرام را یکی از پسران (سام بن نوح) دانسته و فرزندان او را بدین ترتیب ذکر کرده است:عوص، حول، جائر، ماش (کتاب تکوین 10/13/23).

بعد به ذکر سرزمینهای "آرام النهرین" و "فران ـ آرام" پرداخته (کتاب تکوین 24/10) و سپس از سرزمین "آرام ـ دمشق" و "آرم ـ صوبه" (کتاب حموئیل الثانی، 8/5) یاد کرده است و در ادامه به سفر ابراهیم (ع) از شهر کلدانیان به حرّان و از هجرت یعقوب به سرزمین کنعان سخن به میان آورده است.

در آن به جنگهای طولانی بین آرامیان و یهودیان اشاره کرده و به موفقیتها و حکومتهایی که در مقاطع مختلف قوم آرامی تشکیل داده نیر اشاره هایی دارد.

نقوش و تصاویر باقی مانده از این قوم نخست به نامه ای اشاره دارد که به فرمانروایی "تیگلات پلاسر اول" پادشاه آشور (1115ـ1077 ق.م) مربوط می شود. در کنار اسم "تیگلات پلاسر اول" نام "اخلامو" نیز آمده است که به معنی "دوستی و پیمانها" است. از نوشته های نامه بر می آید که "تیگلات پلاسر اول" هم پیمانان آرامی (اخلامو ـ آرامین) را تا قلعه هایشان در آن سوی فرات مجبور به عقب نشینی کرد و همچنین استنباط می شود که او 28 بار با آرامیان جنگید و در طول یک سال دو بار رود فرات را تصرف کرد. علاوه بر آن توانست آرامیان را از تدمر در سرزمین آمور عقب رانده و اموال آنها را به غنیمت درآورد.

از این نوشته ها برمی آید که اخلاموها قبایل صحرانشینی بودند که محل زندگیشان صحرای شام و اطراف رود فرات بوده و در مواقعی به شهرهای اطراف یورش می برده اند.

قبل از اینکه نام "اخلامو" در این نامه بیاید، در یکی از نامه های "تل العمارنه" در سال 1375 ق.م آمده و خوی تجاوزگری آنها را بیان می کند.

به نظر می رسد که آرامیان بخشی از اخلاموها بودند که به تدریج از تاریخ آشوریان محو شده و به جای اخلامو نام آرامی بر جای مانده است.

آرامیان در قرن یازدهم ق.م به واسطه ضعف امپراطوری آشور و اضمحلال امپراطوری حتیه، در عربستان و شام استقرار یافتند. در آن دوره آرامیها از صحرای شام به طرف جزیره حرکت کردند و موفق به تصرف رودخانه خاپور شدند و پس از اینکه به سوی رودخانه دجله پیشروی کردند توانستند از سمت شمال به نصیبین برسند و در جنوب به تحکیم مواضع خود بپردازند و سرانجام یکی از سران آرامی توانست پادشاه بابل به نام "اداد ـ ابال الدین" (1067ـ1046 ق.م) را شکست بدهد. در این دوره آرامیها توانستند دولتها و امارتهای زیادی تا شرق فرات تأسیس کنند از جمله دولت "بیت عدن" که پایتخت آن "تل بار سبب" بر دو دولت آرام النهرین که پایتخت آن "گوزانو" بود و دولت "فران" آرام که پایتخت آن حران بود.

همچنین در ناحیه شام با استفاده از شکست امپراطوری حتیان در سال (1200 ق.م) به صورت گروهی به نواحی آسیای صغیر و سوریه مهاجرتکرده و آنجا را اشغال کردند و زمانی که فرعون مصر از شکست دادن آنها ناامید شد، عده ای از آنان در سواحل فلسطین استقرار یافتند و گروهی نیز به ارتش فرعون پیوستند. آنها با استفاده از این مسأله توانستند در غرب فرات و شامات دولتهایی را به وجود بیاورند از جمله این دولتها می توان دولت شمال را که پایتخت آن "زنجرلی" و امارت "بیت آگوشی" در منطقه حلب که پایتخت آن ارباض ـ تل رفعت و حکومت حماة در منطقه عاصی و حکومت "آرام رصوبه" در منطقه بقاع را نام برد.

در عین حال مشهورترین دولتی را که آرامیها به وجود آوردند دولت آرام ـ دمشق بود. نکته مهمی که درباره این قوم باید گفت این است که آرامیان علی رغم تشکیل حکومتهای متعدد نتوانستند تمامی قبایل پراکنده آرامی را متحد ساخته و دولت قدرتمند واحدی را به وجود آوردند. بلکه فقط توانستند حکومتهای مستقل کوچکی تشکیل دهند و هرچند گاهی به منظور مقابله با دشمنان خارجی گرد هم آیند.

داوود به هنگام فرمانروایی خود در (1004ـ963 ق.م) توانست بر آرامیها و هم پیمانان آنها غلبه پیدا کند. "رمین اول" پادشاه دمشق در سال 963ـ923 ق.م در زمان فرمانروایی سلیمان با اسرائیلیان وارد جنگ شد و بسیاری از دولتهای کوچک آرامی را شکست داده و پادشاه دمشق "بن حود اول" (843ـ789 ق.م) را روی کار آورد. به طور کلی می توان گفت اقوام آرامی در نبردهایشان بیشتر با ناکامی روبه رو می شدند.

همان طور که ذکر شد تنها در دوران پادشاهی "ملک حزائیل" (842ـ796 ق.م) بود که حکومت آرام ـ دمشق از قدرت نظامی زیادی برخوردار بود به طوری که توانست با اسرائیلی ها بجنگد و به تمامی اردوگاهها و مراکز آنها حمله کند و با حملات خود اورشلیم را نیز مورد تهدید قرار بدهد. ولی سایر پادشاهان آرامی مکرراً مورد حمله دولت آشور قرار گرفتند در نتیجه نیروی نظامی آنها دچار ضعف و اختلال شد.

سرانجام "تیگلات پلاسر سوم" که از پادشاهان آشوری بود در سال 732 ق.م توانست شهر دمشق را به تصرف خود در آورد و در مقابل اعتراض و شورش سکنه آن در سال 720 ق.م، "سارگون دوم" پادشاه آشور برای مقابله با قیام آنها به دمشق رفت و آنان را به مناطق دیگر تبعید کرد. بدین ترتیب اقوام آرامی پراکنده شدند و به استقلال آنها خاتمه داده شد.

آرامیان جزء اقوامی بودند که به علت اختلافات نتوانستند در صحنه های سیاسی و نظامی موفقیتی برای خود کسب کنند و در این زمینه اثری از خود بر تاریخ باقی بگذارند. ولی در عوض در سایر زمینه ها توانستند موجبات پیشرفت اقوام و دیگر ملتها را فراهم کنند.

باید گفت که آرامیان جزء اقوام خشنی به شمار می رفتند که به صورت پراکنده در شام زندگی می کردند و پی درپی در جنگ و ستیز بودند. دولتهای قدرتمندی مانند آکدیها، بابلیها، آشوریها، حتیها در اطراف آنها زندگی می کردند که مانع از پراکنده شدن آنها به نقاط دیگر می شدند. هنگامی که این دولتها ضعیف می شدند آرامیان منطقه خود را ترک کرده و حکومتهایی را به وجود می آوردند و تحت تأثیر تمدن شهرهای اطراف قرار می گرفتند و از این طریق برپیشرفت اقوام و ملل دیگر تأثیر مثبتی می گذاشتند.

آرامیان از نظر تجارت و بازرگانی به پیشرفتهای زیادی نایل شدند. و در جایگاه بلندی را در این زمینه برای خود کسب کردند به طوری که تمامی راههای ارتباطی در منطقه هلال خصیب در کنترل آنان واقع بود و قافله های تجاری آنان از شامات تا بین النهرین و اناضول در رفت و آمد بود. آنان از طریق حمل اجناس و مصنوعات مختلف اقوام دیگر ثروتمند می شدند. در کشاورزی و صنعت نیز پیشرفت کردند و به برقراری روابط گسترده با ملتهای مختلف پرداختند.

آرامیها توانستند از طریق فعالیتهای تجاری بازرگانی به گسترش زبان خود بپردازند به طوری که زبان آنها که با حروف ابجد به راحتی نوشته می شدزبان رایج فلسطین و سایر کشورهای خاور نزدیک شد.

دین اقوام آرامی تحت تأثیر ادیان دیگر بود. آرامیان آنچه را که به عنوان خدا پرستش می کردند متشکل بود از خدایان سومری، آکدی، کنعانی، فنیقی و...

مهم ترین خدای آنها "حدد" بوده که در تورات به نام "هدد" و "رمون" آمده است. "زوابع" و "رعد" خدای آسمان و زمین بود که آرامیان آن را پرستش می کردند. بزرگترین معبد آنها در شهر "هراپولیس" در شمال سوریه واقع بوده، البته در دمشق نیز معبد بزرگ دیگری قرار داشت.

آرامیان خدای "سین" که خدای ماه بابلیها و خدای "شمس" که خدای خورشید آشوریها و خدای "رشف" که خدای طوفان و جنگ فنیقیها بود را پرستش می کردند.

در زمینه هنر، آرامیان تحت تأثیر ملتهای هم دوره خود در شامات و بین النهرین بودند. در سنگتراشی و نقاشی از هنرمندان کنعانی بهره می گرفتند و در هنرهای نقاشی، معماری، تزئین و سنگتراشی از حویها، بابلیها، حنیها تقلید و پیروی می کردند. آثار باستانی که از قصر آرامیان در تپه "حلف" به دست آمده مؤید این مطلب است. همچنین آثار به دست آمده از آرامیان نشان می دهد که آنها در رابطه با ابتکارات فنی به حد خودکفایی و مطلوب نرسیده بودند و این انگیزه آنها برای نزدیکی و پیوند با سایر ملتها و تمدنها بوده است.

مآخذ:

  1. حمیدی، جعفر: تاریخ اورشلیم، امیرکبیر، 1364.
  2. الموسوعة الفلسطینیة، جلد اول تا چهارم، چاپ اول، 1984.