آتش بس اول و دوم بین اعراب و اسرائیل، موافقتنامه ها

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


علی رغم هرج و مرج و زدوخوردهای مسلحانه میان ساکنین عرب و مهاجرین صهیونیستی اشغالگر که دارای سلاح و تشکیلات نظامی مجهزی بودند، نماینده عالی بریتانیا در نیمه شب 14ـ15/5/1948 بندر حیفا را ترک کرد و پایان قیمومیت انگلستان را اعلام نمود. در همان زمان ارتشهای عربی از شمال و شرق و جنوب به سوی فلسطین پیشروی کرده و محاصره دریایی را اعلام کردند. همراه با پیشروی نیروهای کشورهای عربی، دفتر دبیرکل اتحادیه عرب یادداشتی به سازمان ملل متحد درباره مداخله نیروهای نظامی کشورهای عربی در فلسطین فرستاد که در آن آمده بود:

"... اکنون که حالت قیمومیت بر فلسطین به پایان رسیده و بدون آن که در کشور حاکمیت قانونی مشروعی به وجود آورده شود، تا وظیفه حمایت از امنیت و اطاعت از قانون را به عهده بگیرد و جان و مال مردم را نگهبانی کند، حکومتهای کشورهای عربی چنین اعلان می کنند:

اول: حاکمیت در فلسطین براساس منشور مجمع عمومی سازمان ملل متحده تنها به مردم آن تعلق دارد و تنها آنها هستند که حق تعیین سرنوشت خود را دارند.

دوم: شیرازه امنیت و نظم در فلسطین از هم گسیخته شده است. تعدیات و تجاوزات صهیونیستها باعث شده تا حدود 250 هزار نفر از ساکنان آن، خانه و کاشانه خود را ترک کنند و به کشورهای عربی همجوار پناهنده شوند. جنایات و تجاوزاتی که صهیونیستها علیه مردم مظلوم و بی گناه عرب و به خصوص در دیریاسین و طبریه مرتکب شدند پرده از نیتهای پلید صهیونیستها برداشت و واقعیت تجاوزگری و استعماری آنها را فاش ساخت. اینان حتی حرمت کنسولگریها را نیز رعایت نکردند و به کنسولگریهای کشورهای عربی در بیت المقدس تجاوز کردند

ششم: از این رو و چون فلسطین ودیعه ای مقدس است در دست کشورهای عربی... حکومتهای کشورهای عربی خود را ناگزیر دیدند که در فلسطین مداخله کنند و این تنها برای یاری رساندن به مردم آن بود تا صلح و امنیت و حکومت عدل و قانون را بهکشور خود بازگردانند و جلوی خونریزیها گرفته شود.

هفتم: حکومتهای کشورهای عربی اقرار دارند که استقلال فلسطین یک حقیقت مسلم است که به دست سکنه قانونی آن سپرده می شود و تنها آنهاهستند که حق دارند کشور خود را به نظم و آسایش راهبری کنند و نهادهای حکومتی را با اتکاء بر سلطه و حاکمیت قانونی خود برپا دارند..."

دو هفته از پیشروی اعراب نگذشته بود که ارتشهای عربی تمامی مناطق فلسطین را که طبق طرح تقسیم به اعراب اختصاص داشت، را به استثنای بندر یافا و قسمتی از منطقه جلیله علیا به زیر سیطره خود درآوردند (نک: تقسیم فلسطین). ارتشهای عربی تقریبا تل آویو را محاصره کردند و پس از آن که مردم پیروزی را خیلی نزدیک دیدند، امید می رفت که نیروهای عربی به زودی فعالیتهای جنگی خود را پایان دهند.

الف ـ آتش بس اول:

در برابر چنین اوضاعی مقامات صهیونیستی از ایالات متحده آمریکا استمداد طلبیدند و این کشور بلافاصله به شورای امنیت پیشنهاد کرد تا اعلام کند که وضعیت فلسطین صلح جهانی را به خطر انداخته است. این مقدمه ای بود که شورا در این درگیری مداخله کند و با زور و اجرای عقوبتهایی که در منشور سازمان ملل متحده آمده اعراب را چنانچه توجهی به قطعنامه های آن نکند، از ادامه جنگ باز دارد. در تاریخ 22/5/1948 شورای امنیت قطعنامه ای را تصویب کرد که در آن از دو طرف متخاصم خواسته شده بود تا جنگ را در مدت سی و شش ساعت از نیمه شب 22ـ23 ماه می متوقف کنند. اما حکومتهای عربی این تقاضا را رد کردند چون به نظر آنها در فلسطین جنگ میان دو دولت به طور رسمی رخ نداده است، و این که اعراب با دستجات یاغیانی که مردم بی گناه را کشته و آواره کرده است جنگ می کنند، توقف جنگ از طرف اعراب ارتشهای آنها را به خطر می اندازد و فرصت را برای خیانت یهودیان باز می گذارد و به موقعیت فلسطین به عنوان یک واحد سیاسی و همچنین به موقعیت اعراب که با رضایت اعلام کرده بودند راه حل عادلانه ای برای فلسطین نمی بینند به جز با تأسیس یک دولت فلسطین متحد، لطمه می زند."

اما شورای امنیت بار دیگر دعوت خود را تکرار کرد و درخواست برقراری آتش بس را نمود. این بار همراه با دعوت، فشارهایی بر اعراب وارد آمد تا آن را بپذیرند. نماینده انگلیس در شورای امنیت اعلام کرد که حکومت او آماده است تا در کمکهای خود به شرق اردن براساس قطعنامه های سازمان ملل متحد تجدیدنظر نماید. و چنانچه شورای امنیت فرستادن اسلحه برای اعراب و یهودیان را ممنوع اعلام کند، انگلیس محموله های اسلحه خود را به مصر و عراق و اردن علی رغم موافقتنامه ها که در این مورد وجود دارد، متوقف خواهد ساخت.

انگلیس طرحی را به شورای امنیت ارائه کرد که از دو طرف می خواست تا جنگ را در مدت چهار هفته متوقف کنند. در ضمن دوطرف تعهد کنند که در این مدت سرباز و ابزار جنگی به فلسطین ارسال نکنند و چنانچه هریک از دو طرف با این مقررات مخالفت کند، مجازات مدنی و نظامی مربوطه در مورد او اجرا گردد.

در تاریخ 29/5/1948 شورای امنیت در قطعنامه شماره 50 خود در جلسه شماره 310، درباره اجزاء طرح انگلیس و نه همه آن رأی گیری کرد و آن رابه تصویب رساند.

در این میان سازمان ملل متحده درباره شخصی به عنوان میانجی گر بین المللی توافق کرده بود و به او وکالت داده بود، تا به محض متوقف شدن جنگ با تمام طرفهایی درگیر تماس بگیرد و یک راه حل عادلانه ای برای مسأله فلسطین بیابد. همچنین به او اختیار داده شده بود تا آتش بس را اعلام کند. این میانجی گر "کنت سوئدی فولک برنادوت" بود که در تاریخ 20/5/1948 رسما به این مقام منصوب گردید.

کمیته سیاسی اتحادیه کشورهای عربی در تاریخ 2/6/1948 با درخواست شورای امنیت موافقت کرد. در پاسخی که به این شورا فرستاد چنین آمده بود: "پاسخ مثبت کشورهای عربی به درخواست شورای امنیت مبنی بر توقف جنگ به مدت چهار هفته علی رغم شکست تمام تلاشها بیانگر همکاری صادقانه این کشورها با سازمان ملل متحد می باشد تا بتوان راه حلی برای این مشکل یافت هرچند که ارتشهای این کشورها ابتکار عملیات را در دست دارند."

اسرائیلیها نیز آتش بس را پذیرفتند ولی قبول خود را به ادعای خود با این امر که واقعیت دولت اسرائیل یک امر پایان یافته است اعلام داشتند.

در تاریخ 7/6/1948 کنت برنادت یادداشتی برای دو طرف متخاصم فرستاد و در آن ضمن ذکر شرایط و تفسیرات خود، ساعت شش صبح روز جمعه 11/6/1948 را به عنوان آغاز آتش بس زیرنظر او و دستیارانش، تعیین کرد. جنگ عملاً در زمان مقرر متوقف شد اما این توقف برای اعراب مصیبت بزرگی را به دنبال داشت. انگلیسها در زمان آتش بس از بندر حیفا خارج شدند (با آن که حکومت انگلیسی قبل از آتش بس اعلام کرده بود که خروج نهایی نیروهای آن از بندر حیفا قبل از ماه اوت نخواهد بود) و این به اسرائیلیها فرصت داد تا از این بندر برای مقاصد جنگی خود بهره بگیرند به خصوص که نیروی هوایی مصر خسارتهای فراوانی قبل از آتش بس به تأسیسات بندری تل آویو وارد کرده بود. اسرائیلیها همچنین توانستند مقادیر زیادی اسلحه (از انواع مختلف) را وارد کنند و آنها را به مستعمره های یهودی نشین دورافتاده خود بفرستند تا توان مقاومت آنها را برای مدتی دیگر طولانی کنند. آنها در این مدت نیز به مقاومت اعراب در مناطق خود پایان دادند و بدین صورت خطوط ارتباطی خود را ایمن کردند.

در تاریخ 27/6/1948 میانجی بین المللی یادداشتی برای حکومتهای عربی و (اسرائیل) فرستاد که ضمن آن پیشنهادهای خود را که فکر می کرد پایه خوبی برای یک راه مسالمت آمیز باشد، ارائه داد. خلاصه پیشنهادهای یادشده چنین است:

1) اتحادیه ای در فلسطین ایجاد شود که شامل دو دولت مستقل باشد، یکی عربی که شرق اردن و منطقه نقب و شهرهای مجدل، فالوجه و همچنین منطقه لدورمله را در برمی گیرد و دیگری یهودی که شامل منطقه جلیله غربی باشد و مرزهای این دو کشور با همکاری میانجی گر تعیین خواهند شد. 2) شهر بیت المقدس ضمیمه سرزمینهای عربی شود ولی یهودیان در آن از حق خودمختاری برخوردار شوند.

3) درباره یافا و حل مسأله آن جداگانه مذاکره شود.

4) ساکنین فلسطین که به دلیل شرایط و اوضاع به وجود آمده به دنبال درگیریها و جنگ، سرزمینهای خود را ترک کرده اند حق خواهند داشت که بدون هیچ قید و شرطی به سرزمین خود بازگردند و املاک خود را پس بگیرند.

5) مهاجرت به هریک از دو دولت این اتحادیه در دو سال اول در اختیار خود دولتهاست که بنابر ظرفیت و امکانات خود تعیین خواهند کرد. هریک از دو دولت حق خواهد داشت تا از مجلس اتحادیه بخواهد در سیاست دولت دیگر در مورد مهاجرت اعمال نظر کند. چنانچه این مجلس نتواند در این باره تصمیم گیری کند، مسأله به کمیسیون اقتصادی اجتماعی وابسته به سازمان ملل متحد محول خواهد شد و نظر این کمیسیون الزامی و قطعی خواهد بود. البته اعراب و یهودیان هریک به دلایل خاص خود، پیشنهادهای میانجی را رد کردند. دلایل اعراب برای رد آنها چنین بوده است:

1) پیشنهادهای برنادت تقریبا همانند توصیه های کمیسیون "بیل" در سال 1937 بود. حتی از آن اضافه تر هم بود چون شرق اردن را که یک کشور مستقل است و از سوی جهانیان شناسایی شده، قسمتی از فلسطین قلمداد کرده است.

2) این پیشنهادها از حد قطعنامه تقسیم که توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد تعیین شده بود تجاوز کرد و به یهودیان این فرصت را داد تا به همه قسمتهای فلسطین و حتی به شرق اردن مهاجرت کنند، در حالی که قطعنامه مجمع عمومی، مهاجرت یهودیان را به منطقه ایله برای دولت یهود که در محدوده مرزهای بین المللی فلسطین معین شده بود محدود می کرد.

3) این امکان که از کمیسیون اقتصادی ـ اجتماعی بتوان استمداد کرد امتیازی برای پیشنهادات محسوب نمی شود بلکه نقطه ضعفی در آنها خواهد بود چون به ادامه مخاصمات میان دو دولت اتحادیه می انجامد و صهیونیستها آن را بهانه ای قرار داده سعی خواهند داشت تا مهاجرت وسیع یهودیان را بر مناطق عرب نشین تحمیل کنند.

ولی یهودیان از این نظر، پیشنهادات برنادت را پذیرفتند که در آنها صحرای نقب و بیت القدس به اعراب واگذار شده است و نیز درخواست بازگشت آوارگان عرب به سرزمینهای خود را حق آنها دانسته است.

در مقابل رد این پیشنهادات از سوی دو طرف کنت برنادت خواستار تمدید مهلت آتش بس شد. ولی کمیته سیاسی اتحادیه کشورهای عربی درخواست او را رد کرد. چون همان گونه که در یادداشت خود به میانجیگر بین المللی و شورای امنیت که در شب ـ 10/7/1948 فرستاده شد ذکر کرده بود، تصریح کرد که این پیشنهاد مسأله ما و هدف نهایی ما را که برقراری صلح در خاورمیانه است با ضایعه ای جبران ناپذیر روبه رو می کند. ما نمی توانیم به دشمن خود فرصت کاملی بدهیم تا بتواند نیروهای خود را تقویت کند و آنها را برای رویارویی خونین با ملتهای عرب سازمان دهد و بسیج کند. تجربیات اخیر به ما ثابت کرد که در حالی که سیل مهاجران یهودی در دوران آتش بس به صورت وسیعی به طرف فلسطین سرازیر می شد، آوارگان عرب دسته دسته، درپی سیاست ترور و ایجاد وحشت مقامات یهودی ازفلسطین فرار می کردند. آتش بس در این صورت که هست تنها به نفع یکی از دو طرف می باشد. البته کنت برنادت می تواند به کوششهای خود برای ایجاد یک راه حل عادلانه و دائمی ادامه دهد و مطمئن باشد که اعراب در راه این هدف با او همکاری خواهند کرد."

ب ـ از سرگیری جنگ:

در تاریخ 9/7/1948 جنگ در تمام جبهه ها از سر گرفته شد ولی این بار جریان حوادث به نفع اعراب پیش نرفت چون همان گونه که گفته شد اسرائیلیها برعکس اعراب آمادگی خود را در مدت اجرای آتش بس بالا برده بودند. از این رو نیروهای اردنی از رمله عقب نشینی کردند و ارتش اسرائیل آنجا را اشغال کرد. این امر به آنها کمک کرد تا مناطق دیگری را اشغال کنند و حملات شدید خود را متوجه نیروهای مصری کنند تا آنها را از نقب برانند و همچنین حملات خود را برای عقب راندن نیروهای سوریه و لبنان از مواضعی که در فلسطین گرفته بودند شدت بخشید. میانجی بین المللی، پس از آن که اعراب درخواست او را رد کردند، صلاح در آن دید که به شورای امنیت متوسل شود تا چنانچه دو طرف آتش بس را قبول نکردند با اعمال زور آن را اجراء کند. ایالات متحده آمریکا و انگلیس از این پیشنهاد حمایت کردند.

شورای امنیت نیز در تاریخ 15/7/1948 قطعنامه صادر کرد و وضعیت در فلسطین را تهدیدی برای صلح جهانی اعلام داشت و به دو طرف دستور داد هر گونه عملیات نظامی را متوقف کنند و در موعد مقرری که میانجی بین المللی تعیین می کند آتش بس را رعایت نمایند. در برابر این واقعیتهای تلخ، کمیته سیاسی اتحادیه کشورهای عربی خود را ناگزیر به پذیرش قطعنامه شورای امنیت دید ولی نظرات خود را در یادداشتی به تاریخ 19/7/1948 برای آن شورا فرستاد که در آن آمده بود دولتهای عربی "هیچ دلیلی برای موضع گیری شورای امنیت جز تمایل برخی کشورهای بزرگ به مسلط کردن یهودیان بر فلسطین به زیان اعراب و انسانیت و به سود منافع خاص خودشان ندارند.

ج ـ آتش بس دوم:

برنادت به استناد قطعنامه شورای امنیت روز شنبه 19/7/1948 را برای آتش بس در بیت المقدس و روز دوشنبه 21/7/1948 را برای آتش بس در سایر جبهه ها تعیین کرد.

پس از آن برنادت به منطقه درگیری بازگشت تا پیشنهادات تازه خود را که ضمن گزارشی که در پاریس در تاریخ 20/9/1948 منتشر شد ذکر کرده است ارایه نماید. در این پیشنهاد چنین آمده است:

1) جهان عرب باید بداند که اکنون در فلسطین یک دولت یهودی با حاکمیت مقتدر به وجود آمده است که اسرائیل نامیده می شود. این دولت حق حاکمیت خود را بدون کم و کاست بر تمامی زمینهایی که تحت اشغال دارد اعمال می کند و هیچ جایی برای این اعتقاد نیست که عمر آن طولانی نخواهد بود.

2) مرزهای این دولت را می باید براساس طرح تقسیم مورخ 29 نوامبر 1947 با رعایت تغییرات زیر،رسمی دانست:

(1) منطقه نقب به اضافه دو شهر مجدل و فالوجه به سرزمینهای عربی ضمیمه می شود.

(2) لُد و رمله از کنترل دولت یهودی خارج می شود.

(3) منطقه جلیله به طور کامل به دولت یهودی واگذار می شود.

3) از آنجا که میان مناطق عربی فلسطین و شرق اردن روابط اقتصادی، تاریخی، جغرافیایی و سیاسی محکمی وجود دارد، ضمیمه کردن این زمینها به خاک شرق اردن شدیدا ترجیح داده می شود.

4) حیفا و تأسیسات فنی به عنوان یک بندر آزاد اعلام می شود و به کشورهای عربی ذیربط به شرط آن که جریان نقت اعراب را تضمین کند اجازه استفاده از این بندر و داشتن راه عبور به دریا داده می شود.

5) فرودگاه لُد آزاد اعلام می شود و به کشورهای عربی ذیربط اجازه ارتباط با آن داده می شود.

6) لازم می بیند که بیت المقدس زیر نظر سازمان ملل متحد قرار گیرد به شرط آن که به هر یک از اعراب و یهودیان ساکن آنجا حداکثر اختیار در اداره محلی مناطق خود داده شود و آزادی عبادت و زیارت اماکن مقدسه برای کسانی که مایل باشند تضمین شود.

7) بر سازمان ملل متحد است که حق کسانی را که به دلیل نظام وحشت فعلی از خانه های خود فراری شدند مبنی بر بازگشت به خانه های خود، مورد تأیید و تأکید قرار دهد و به کسانی که مایل به بازگشت نیستند در مقابل املاک از دست رفته غرامت پرداخت کند.

8) سازمان ملل متحد یک کمیسیون کارشناسی معرفی خواهد کرد که مسئولیت تعیین مرزها را بر عهده بگیرد و پس از آن در جهت بهبود روابط میان دولت یهودی و اعراب کوشش کند (نک: برنادت، طرح). این گزارش، هر چند که بخششهای سخاوتمندانه ای به نفع (اسرائیل) در بر داشت، اما مورد قبول و موافقت اسرائیلیها قرار نگرفت. ظاهرا آنها قبل از انتشار گزارش، از محتوای آن آگاه شده بودند. از آن رو جنایتکاران آنها کنت برنادت را در تاریخ 7/9/1948 ترور کردند. پس از آن دکتر "رالف پانش" جای "کنت برنادت" را به عنوان میانجی بین المللی گرفت. پانش به شورای امنیت پیشنهاد کرد که اعراب و اسرائیلیها را برای انعقاد یک موافقتنامه آتش بس و ایجاد یک منطقه خالی از سلاح و کاهش نیروهای مسلح طرفین دعوت کند.

شورای امنیت در قطعنامه شماره 62 مورخ 16/11/1948 خود این پیشنهادات را تصویب کرد. این قطعنامه پایه انعقاد موافقتنامه های آتش بس دائمی جنگ میان (اسرائیل) از یک طرف و هر یک از کشورهای مصر، لبنان، اردن و سوریه از طرف دیگر شد.

در تاریخ 11/12/1948 مجمع عمومی سازمان ملل متحد با طرح پیشنهادی کمیته سیاسی موافقت کرد و آن را با شماره 194 (د 30) صادر کرد. مهم ترین موارد این قطعنامه تشکیل کمیسیون برای تعیین محدوده بیت المقدس و قرار دادن آن زیر نظر سازمان ملل متحد بود. همچنین دادن امکان به آوارگانی که مایل به بازگشت هستند تا به خانه و وطنخویش بازگردند و با همسایگان خود در صلح و صفا زندگی کنند و به آنان که تمایلی به بازگشت ندارند غرامت و جبران خسارت پرداخت کنند. علی رغم این قطعنامه و نظایر آن که همگی بیشتر به نفع اسرائیلیها بودند، رژیم صهیونیستی به آن نیز اکتفا نکرد لذا همواره مقررات آتش بس را نقض می کرد.

حملات و جابه جایی های آنها همچنان تا توقف جنگ در جبهه مصر در تاریخ 18/1/1949 ادامه داشت و متوقف نشد مگر پس از اصرار آمریکاییان و انگلیسیها و دکتر پانش در قانع کردن مصریها و اسرائیلیها به رعایت توافق آتش بس.

از آن پس همه جبهه های دیگر آرامش یافتند و موافقتنامه آتش بس دائمی میان اسرائیل و مصر در تاریخ 24/2/1949 میان آن و لبنان در تاریخ 23/3/1949 و میان آن و اردن در تاریخ 2/4/1949 و بالاخره میان آن و سوریه در تاریخ 20/7/1949بسته شد. البته زمانی این نتیجه به دست آمد که رژیم صهیونیستی توانسته بود بیش از مساحت زمینی که به موجب قطعنامه تقسیم، به آن می رسید، سرزمینهای عربی را اشغال کند.

مآخذ:

  1. عیسی، محمد طلعت: قضیة فلسطین أمام القانون الدولی، الاسکندریه 1967.
  2. طعمه، جورج (ترجمه و تحقیق): قرارات الأمم المتحدة بشأن فلسطین و الصراع العربی ـ الاسرائیلی 1974ـ1947، بیروت 1978ـ1973.