پاسداران قدیم

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


"پاسداران قدیم" (Old Gyard) اصطلاحیاست که در گفتمان سیاسی اسرائیل به کار می رود و منظور از آن نخبگان حاکم اسرائیل از میان نسل بنیانگذار اسرائیل است. تجمع صهیونیستی در فلسطین را می توان از لحاظ نسل های مختلف مدنظر قرار داد؛ چه سه نسل پی درپی بر این تجمع حکومت کردند که در میان آنها اختلافات و تشابهات فکری و رفتاری زیادی وجود داشت، لذا این تجمع رهبرانی را به خود دید که دیدگاه های متفاوتی با یکدیگر داشتند. پس از تأسیس کشور صهیونیستی، منازعاتی در سطوح مختلف و به صورت آشکار بر سر کسب قدرت بروز کرد.

یکی از این سطوح، منازعه میان اعضای نسل بنیانگذار ("پدران بنیانگذار" یا "پیشگامان") که نام "پاسداران قدیم" بر آنها نهاده می شود از یک سو و اعضای نسل پس از آن (یا "نسل سازنده کشور") که نام "پاسداران جدید" بر آنها نهاده می شود از سوی دیگر است. این منازعه هنوز هم وجود دارد. اخیرا نیز اعضای "نخبگان جدید" (که گاه "نسل قدرت" خوانده می شود) ظهور کردند.

پیش از اعلام تأسیس کشور صهیونیستی و در دو دهه اول پس از تأسیس آن، پاسداران قدیم بر زندگی سیاسی مهاجرنشین صهیونیستی سلطه داشتند. افراد پاسداران قدیم که بیشترشان با موج های دوم و سوم مهاجرت به فلسطین اشغالی آمدند، دارای ویژگی های مشترکی هستند؛ مثلاً همه آنها از اروپای شرقی آمدند و بیشترشان تنها تا حد آموزش متوسطه تحصیل کرده اند. این شخصیت ها در بیست و پنج سال سوم قرن گذشته در اتخاذ کلیه تصمیم های راهبردی، نقش تعیین کننده ای ایفا کردند؛ مثلاً دیوید بن گوریون و موشه شارت (از سال 1948 تا 1956) نخست وزیر اسرائیل بودند و اسحاق سابیر و لویاشکول نیز امور اقتصادی را در انحصار خود داشتند. اما گلدامایر در یک دهه کامل (از سال 1956 تا 1966) مسؤولیت سیاست خارجی را به عهده داشت تا آبا ابان جای او را گرفت. افراد پاسداران قدیم به کلی از موج اول مهاجرت بودند؛ به همین خاطر تفاوتی میان آنها وجود نداشت و همواره نقش ها در میان آنها عوض می شد.

اما در نیمه دهه هفتاد نیز اتحادی بروز کرد که شامل نظامیان و سیاستمداران حرفه ای بود و جای پاسداران قدیم را گرفت. در همین رابطه گفته می شد که پس از استعفای گلدامایر و روی کار آمدن اسحاق رابین در سال 1974، دوران حضور پدران بنیانگذار در زندگی سیاسی اسرائیل به پایان رسیده است. علاوه بر این قابل ملاحظه است که نمایندگان صهیونیسم اصلاح گرا به کلی کنار گذاشته شدند و به نمایندگان یهودیان شرقی اجازه داده نشد که به نخبگان حاکم بپیوندند. به علاوه، عناصر مذهبی نیز کنار گذاشته شدند.

نقطه اصلی در نگرش و رفتار نسل بنیانگذار، آرزوی تأسیس کشور و تضمین وجود آن بود؛ زیرا بقای کشور که آنها تأسیس کرده بودند، هر چند هم که قدرتمند باشد، لزوما تضمین نشده بود. لذا دو نگرانی اصلی بر اعضای این نسل چیره شده بود: نگرانی امنیتی و نگرانی همبستگی داخلی. بنابراین از نظر آنها هرگونه خللی ممکن بود که به نابودی این کشور بینجامد و مجددا یهودیان را به پراکندگی در کشورهای دیگر بکشاند. حتی وضعیت بی ثباتی ممکن است به فروپاشی جامعه بینجامد.

این نگرانی های نسل بنیانگذار، در رفتارهای سیاسی آنها نمود پیدا می کند؛ مثلاً آنها بر توسعه طلبی و ابقاء در وضعیت دائمی جنگی و خلقدشمن مشترک در خارج، پافشاری می کنند.

مأخذ:

  1. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد هفتم، چاپ اول، 1383.