مایر کاهانا، برنامه ـ برای اخراج اعراب از فلسطین

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


حاخام "مایر کاهانا" یکی از صهیونیستهای افراطی در کتاب خود به نام "همچون خاری در چشمان شما" که به سبک نازی و به زبان عبری در فلسطین اشغالی چاپ شد برنامه نژادپرستانه ای را با عنوان "حل مسئله اعراب در سرزمین اسرائیل" ارائه داد. او در این کتاب اعراب را منشأ تمام بدبختیهای ملت اسرائیل دانسته و راندن آنان را یگانه راه حل مسائل اقتصادی، امنیتی، اجتماعی و اخلاقی ملت اسرائیل معرفی کرده است.

او در کتاب خود درباره مسائل مختلفی از جمله شرایط شهروندی و اقامت در اسرائیل، نحوه پرداخت مالیات اعراب، نحوه بیرون راندن اعراب، پرداخت غرامت به مسلمانان و... سخن گفته است. او در قسمتی از کتابش آورده است:

"حق غیر یهودیان برای زندگی در کشور توسط صاحبان زمین شهروندان یهود تعیین می شود. همچنین اجازه ماندن یا راندن این افراد توسط صاحبان زمین همساز با مصلحت مردم و ملت که مالک کشور و دولت هستند تعیین می گردد".

طبق این قاعده مقرر کرده است که یگانگیمیان دولت و ملت براساس تعیین شهروندی و وابستگی به دولت اسرائیل است. او ادامه می دهد که دولت اسرائیل تنها به خاطره ملت یهود بر پا شده و همچنان تنها به آنان اختصاص دارد. بدین ترتیب این ملت، کشور یهودی ـ زادگان مردم یهود ـ را تشکیل می دهد و تنها وابستگی به این ملت می تواند تابعیت کشور یهودی را به بار آورد. همه فرزندان یهود هر جا که باشند از حق تابعیت کشور یهود بهره مند می شوند و هر کس که از ملت یهود نباشد نمی تواند به این تابعیت دست یابد. همچنین او وابستگی به ملت اسرائیل را تنها در چهارچوب احکام شریعت دینی یهود ممکن دانسته و به غیر یهودیان تنها اجازه سکونت در کشور داده است.

"مایر کاهانا" درباره کوچ اعراب می گوید: "به هر فرد عرب در سرزمین اسرائیل پیشنهاد می شود داوطلبانه به هر کشور عرب که بخواهند یا در صورت امکان به کشور دیگری که می خواهد برود. هر کسی با این پیشنهاد موافقت کند بابت املاکش غرامت کاملی دریافت می کند و از حق اولویت برای گرفتن روادید به کشورهای عربی و در صورت لزوم از شغل مناسب برخوردار خواهد شد.یک نهاد بی طرف ارزش غرامت املاک را تعیین می کند که به صورت اقساط پرداخت خواهد شد.

در این نهاد بی طرف یهودیانی از کشورهای عربی که میلیاردها اموال خود را از دست داده اند و تاکنون غرامتی بابت آن نگرفته اند شرکت خواهند کرد. غرامت عربها بابت املاکشان با توجه به وامهای کشورهای عرب به یهودیانی که از آنجا کوچ کرده اند پرداخت خواهد شد. از کشورهای نفتی عرب خواسته می شود که معادل املاک یهودیانی که بدون غرامت مصادره نشده اند غرامت پرداخت کند. پیشنهاد مربوط به پرداخت غرامت و کمک تا دو ماه اعتبار خواهد داشت تا عربهای کشور بتوانند به ژرف نگری به بررسی آن بپردازند. از اعرابی که این پیشنهاد را نپذیرند خواسته می شود تا در پیروی از دولت یهود سوگند یاد کنند. در این سوگند باید اعتراف کنند که سرزمین اسرائیل میهن قومی ملت یهود است که زیر حاکمیت کامل یهود می باشد.

همچنین باید به حق مطلق و قاطع ملت اسرائیل اعتراف نماید. کسی که این کار را بکند دراینجا مقیم خواهد بود بدون اینکه از حق تابعیت یا حاکمیت ملی و حقوق سیاسی (نظیر انتخاب برای کنیست) برخوردار گردد. زیرا وی جزء ملت یهود نیست. لیکن حقوق شخصی وی مصون شناخته می شود. او از زندگی فرهنگی،اقتصادی دینی و اجتماعی خویش برخوردار خواهد بود. بدون آنکه از کمکهای دولت که تنها به شهروندان کشور پرداخت خواهد شد بهره ای ببرد. دولت نیز به نوبه خود شمار ساکنان غیر یهودی را با توجه به مسائل امنیتی تعیین خواهد کرد. همچنین آمده است: عربهایی که این وضع را پذیرفته اند در برابر املاکشان غرامت دریافت خواهند کرد لیکن از کمکهای مالی محروم خواهند شد. و به یک کشور عرب نه یک کشور غربی منتقل خواهند شد.

عملیات کوچ دادن عربها اگر ممکن باشد بدون اعمال زور صورت خواند گرفت ولی اگر فرد عرب بر عدم پذیرش خود اصرار ورزید به زور و بدون غرامت کوچانده خواهد شد. عربها به مرزهای لبنان و اردن یا منطقه میان اسرائیل و مصر منتقل خواهند شد. فرد عربی که پس از ادای سوگند وفاداری به دولت یهود با بردنش در کشور موافقت می شود اگر مرتکب جنایتی در چهار چوب مالی یا امنیتی گردد یا به شخصی که مرتکب چنین جنایتی شده کمک کند بدون هیچ غرامتی از کشور رانده خواهد شد.

در این برنامه نژادپرستانه همچنین از هر فرد مقیم غیر شهروندی خواسته می شود به مدت سه سال در چهار چوب یک گردان فعالیت کند. این امر در سن دوازده سالگی اجباری می شود. پس از آن لازم است هر سال به مدت یک ماه در این گردان کار کند. درباره وضعیت فرهنگی و تحصیلی آمده است: هیچ عربی برای تحصیل در دانشگاه پذیرفته نمی شود مگر آنکه سوگند وفاداری به دولت یهود ادا کند.

درباره نحوه گرفتن مالیات از اعراب آمده است: از اعراب اسرائیل به طور کامل مالیات گرفته می شود و به کسی اجازه داده نخواهد شد از این امر شانه خالی کند. همچنین آمده است عربهایی که بر اراضی دولتی دست بگذارند و نیز کسانی که به طور غیر مجاز ساختمان کنند، سیاست قاطعی در برابر آنان اتخاذ خواهد شد.

در سال 1979 "مایر هارتسیون" یکی از افرادارتش اسرائیل درباره نحوه رفتار با اعراب داخل فلسطین نوشت:

"من نمی گویم که باید عربها را در کامیون ریخت و سپس کشت. بلکه باید وضعی پدید آید که زندگی در اینجا برای آنان بی نتیجه باشد و بتوانند در اردن، عربستان سعودی یا هر کشور عرب دیگر زندگی کنند. آری نظریه پردازان صهیونیست به این امر معتقدند که: باید بر اعراب و بر زندگیشان فشار آورید تا به مهاجرت راضی شوند. باید امور به جایی برسد که به نظر آنان مهاجرت بهترین راه حل باشد. البته تعدادی از اعراب هستند که کوچ داوطلبانه را نمی پذیرند، این اشخاص از نظر ما منفورترین و خطرناک ترین افرادند. در نتیجه کوچ دادن آنها بسیار مهم است. لذا کوچاندن آنان باید بی تردید و با سرعت انجام شود.این افراد باید به مرزهای لبنان و پادشاهی اردن منتقل شده و در آنجا رها گردند. ما برای انجام این کار از لبنان و پادشاهی هاشمی که همچون دیگران تمایل به غلبه بر اسرائیل را دارند اجازه نخواهیم گرفت."

همپای این اظهار نظرها از سوی سران و شخصیتهای مزدور صهیونیستی در رابطه با کوچاندن اعراب، شمار قابل توجهی از یهودیان اسرائیل که نفوذ فراوانی هم دارند مشاهده می شود که محدود ساختن کشور اسرائیل را به عنوان یک کشور یهودی بر مسئله کوچاندن عربها ترجیح می دهند. بدون شک بسیاری از یهودیان لیبرال و افراد مؤسه یهودی آمریکا در این زمینه به آنها خواهند پیوست. البته انگیزه این افراد نه به دلیل نوع دوستی و پایبندی به مسائل انسانی است، بلکه مخالفت آنها با کوچ دادن یا به خاطر مفاهیم لیبرالی غربی است و یا بیم از دست دادن موقعیتشان به عنوان یک اقلیت مهاجر فلسطین اشغالی می باشد. وجود این چنین یهودیان را از روی مخالفت جدی آنان بر ضد کوچ کردن یهودیها در مناطق اشغالی و همچنین از خلال تقاضای آنان مبنی بر عقب نشینی اسرائیل از بخشهای گسترده آن مناطق می توان درک کرد.

او اضافه می کند: آنها در عمل و تفکر صهیونیست نیستند و تمایلات ملی گرایی ندارند بلکه تمایلات آنها انترناسیونالیستی می باشد. آنها از اصطلاحات عوام فریبانه ای نظیر غیر اخلاقی،غیرانسانی، غیر یهودی، و شبه نازی استفاده می کنند که افراد نیک سیرت و ساده لوح آن را می پذیرند. بنابراین ضروری است که هر چه زودتر به منظور توضیح ابعاد نفرت عربها از ما و خط پنهان آن به هر روش وسیعی در میان محافل یهودی جهان بپردازیم. برای بیرون راندن عربها از کشور و افشای خطر نهفته در مفاهیم لیبرالیستی یهود باید تمامی حقیقت را به توده های نیک سیرت یهود گفت. مخالفت یهودیان داخلی مانعی است در برابر موفقیت عملیات کوچاندن عربها و نجات دولت یهود. مشکل ما با "اغیار" نیست مشکل ما فقط با یهودیانی است که بر نابودی خود اصرار دارند.

مشکل ما با آن یهودی است که ابلهانه عملیات کوچاندن عربها توسط یهودیان را با عملیات نابودی یهودیان توسط هیتلر مقایسه می کند. در این رابطه پرسشهای فراوانی مطرح می شود: ما چگونه عربها را به کوچ کردن قانع کنیم. باید پاسخ داد که ما از عربها در خواست نمی کنیم و کوششی برای اقناع آنها انجام نمی دهیم. حکومت ما پس از دستیابی به حاکمیت بر آنان درخواستی نمی کند. در برابر آنان این راه حل گذاشته می شود: یا پذیرش موقعیت شخصی که در این صورت از تابعیت کشور یهود محروم خواهند بود و بالتبع این موقعیت شرایط جدید و دشواری را به وجود می آورد که آن یا کوچ داوطلبانه همراه با دریافت غرامت پیشنهادی است و یا کوچ اجباری و بدون غرامت.

البته نسبت اندکی از آنان با شرایط اقامت به عنوان یک بیگانه مقیم که از تابعیت برخوردار نیست موافقت خواهند کرد. این نسبت از سالمندان خواهد بود و اکثریت قاطع آنان با این کار موافقت نخواهند کرد زیرا مجبورند که واقعیت را بپذیرند و درک خواهند کرد که آنان دیر یا زود مجبور به کوچ کردن خواهند شد.

مآخذ:

  1. شریدة، محمّد: رهبران اسرائیل، بیژن اسدی و مسعود رحیمی، انتشارات کویر، 1378.
  2. بولتن خبری وفا، شماره 1287، فاشیسم در فلسطین اشغال شده.
  3. بولتن خبری سازمان آزادیبخش فلسطین،

"حاخام کاهانا ـ هیتلر اسرائیلی" شماره های 1392، 1393 و 1397.

  1. بولتن خبری وفا، "پایان خونین عمر یک نژادپرست"، سفارت فلسطین در تهران.