اسرائیل و حقوق بین الملل

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


قیمومیت انگلیس بر فلسطین در تاریخ 15 مه 1948 پایان یافت و در عصر آن روز تشکیل حکومت اسرائیل اعلام شد. مجریان این کار، اعلان تشکیل اسرائیل را به شرح زیر عنوان کردند: "ما اعضای شورای ملی، به نمایندگی مردم یهود فلسطین و جنبش صهیونیسم جهان، امروز، روز پایان قیمومیت فلسطین، در این جلسه مهم گردآمده ایم و به استناد حق طبیعی و تاریخی مرام یهود بر این سرزمین و قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل، بدین وسیله استقرار حکومت یهودی را که مدینة یسرائیل Medinath yisrael(حکومت اسرائیل) نامیده می شود اعلام می داریم." (نک: اعلامیه تأسیس کشور اسرائیل) در اینجا دو سؤل در محافل حقوقی بین المللی مطرح شد: اول، صلاحیت یا شایستگیحقوقی احزابی که این اعلامیه را صادر کردند، دوم، اعتبار زمینه هایی که این اعلامیه بر آنها پایه گذاری شد.

الف ـ صلاحیت یا شایستگی حقوقی احزابی که این اعلامیه را صادر کردند.

این اعلامیه به وسیله "اعضای شورای ملی که نماینده یهودیان فلسطین و جنبش صهیونیسم جهان" بود صادر شد. در زمان تشکیل اسرائیل "مردم فلسطین" اکثرا مهاجران بیگانه بودند و فقط یک دهم آنها مردم بومی این کشور به حساب می آمدند. گروه یهودیانی که در 14 مه 1948 تأسیس حکومت اسرائیل را اعلام کردند و بخش وسیعی از سرزمین فلسطین را تصاحب و به اشغال خود درآوردند، عده ای مهاجر بیگانه بودند که بعضی از آنها به وسیله دولت قیم، عنوان "مهاجران قانونی" را داشتند و عده ای دیگر به طور غیرقانونی وارد این کشور شده بودند و در تمام این حالات، ورود این افراد برخلاف میل و رضایت مردم اصلی فلسطین انجام شده بود. اکثر رهبران سیاسی اسرائیل، از روسیه، لهستان، جنوب آفریقا و سایر کشورها آمدند و حتی نمی توانند ادعا کنند که در خاک فلسطین متولد شده اند.

بن گوریون نخست وزیر اسبق اسرائیل، از اینکه در سال 1906 به عنوان توریستی با گذرنامه سه ماهه از روسیه به فلسطین آمد و در آنجا ماندگار شد، افتخار می کند. اکثریت یهودیان بومی فلسطین در سال 1948 با مفهوم تأسیس یک حکومت یهودی مخالف بودند. افزون برآن بخش عظیم از یهودیانی که در تاریخ فوق، تشکیل حکومت اسرائیل را اعلام کردند هنوز خود تبعه فلسطین نشده بودند. گرچه دولت قیم تسهیلاتی جهت سهولت تابعیت فلسطین برای مهاجران یهود فراهم کرده بود ـ که به عنوان مثالسابقه دو سال اقامت در فلسطین برای دریافت کارت تابعیت کافی بود.

با وجود این تعداد کارت تابعیتی که به وسیله دولت فلسطین بین سالهای 1925 تا 1945 به انواع مهاجران یهود و غیریهود داده شده بود، جمعا از 91350 فقره تجاوز نمی کرد و شمار مهاجرانی که تا سال 1945 تابعیت فلسطین را پذیرفته بودند 132616 نفر بود. بنابراین مجموع یهودیانی که در سال 1948 تابعیت فلسطین را داشتند، اعم از یهودیان بومی فلسطین و یا تازه واردان، به سختی به یک سوم جمعیت یهود و یا یک نهم کل جمعیت فلسطین می رسید.

آمار حکومت فلسطین تابعیت پیشین مهاجران یهودی فلسطین را نیز تعیین کرده است. مطابق این آمار، تعداد زیادی از این مهاجران از لهستان، آلمان، رومانی، چکسلواکی آمده بودند. بدین لحاظ، دولت اسرائیل به وسیله یهودیانی که از لهستان، آلمان، رومانی و چکسلواکی و سایر کشورها به فلسطین مهاجرت کردند و حتی تابعیت فلسطین را هم نداشتند و قانونا نیز از حقوق و موقعیت سیاسی مردم فلسطین برخوردار نبودند، به وجود آمد. با این مقتضیات، تشکیل دولت اسرائیل به وسیله اقلیتی بیگانه، که هم در اصل و نسب و هم در ملیت بیگانه بودند، بدون داشتن قدرت قانونی و یا حقی برای این کار، ابدا پایه حقوقی ندارد. حتی این اقدام را نمی توان به عنوان تجزیه بخشی از کشور مادر به وسیله عده ای از مردم بومی آن به حساب آورد.

اما نسبت به ادعای دیگر این اعلامیه یعنی "جنبش صهیونیسم جهانی" واضح است که این جنبش کوچکترین قدرت و یا شایستگی اعلام تشکیل حکومت اسرائیل در فلسطین را نداشت.بنابراین از نظر محافل حقوقی بین المللی احزابی که در سال 1948 تأسیس حکومت اسرائیل را اعلام کردند ازنظر حقوق خصوصی فلسطین و حقوق بین المللی هیچ گونه قدرتی نداشتند و اقدام آنها کان لم یکن تلقی شد.

ب ـ اعتبار زمینه هایی که این اعلامیه برآنها پایه گذاری شد.

مأخذ:

  1. کتان، هنری: فلسطین و حقوق بین الملل، انتشارات امیرکبیر، 1364.