آتش بس دائم بین سوریه و اسرائیل، موافقتنامه
شورای امنیت در تاریخ 16/11/1948 قطعنامه ای به شماره 62 صادر کرد که در آن به اجرای آتش بس در تمامی مناطق فلسطین حکم شده بود.
(نک: آتش بس دائم بین اردن و اسرائیل، موافقتنامه ـ)
کمی پس از صدور این قطعنامه، دکتر رالف پانش نماینده میانجی بین المللی، کوششهای خود را برای اجرای مفاد آن آغاز کرد. او موفق شد موافقتنامه را در تاریخ 24/2/1949 میان مصر و اسرائیل، و در تاریخ 23/3/1949 میان لبنان و اسرائیل، و در تاریخ 3/4/1949 میان اردن و اسرائیل منعقد سازد.
دولتهای عراق و عربستان سعودی نیز موافقت خود را با هر گونه توافق که طرفهای درگیر درباره آتش بس دائم به آن برسند، اعلام کردند.
با توجه به این اوضاع دولت سوریه نیز خود را ناگزیر یافت که وضع موجود را بپذیرد و مذاکراتی برای انعقاد موافقتنامه آتش بس دائم با رژیم اسرائیل انجام دهد.
امضاء این موافقتنامه آتش بس دائم که در آن زمان آخرین موافقتنامه از نوع خود بود، در تاریخ 20/7/1949 بر روی تپه شماره 232 نزدیک ماهانایم با حضور نماینده میانجی بین المللی و رئیس ستاد نظارت بر توقف جنگ وابسته به سازمان ملل انجام گرفت.
موافقتنامه سوریه ـ اسرائیل مشتمل بر یک مقدمه، هشت ماده و چهار پیوست است و در خطوط کلی اش تقریبا نسخه ای است از موافقتنامه مصر ـ اسرائیل که در تاریخ 24/2/1949 امضاء شد. البته تعجبی ندارد، چون موافقتنامه مزبور نمونه ای برای موافقتنامه های بعدی را تشکیل می داد. متن این موافقتنامه تقریبا با متنهایی برابر در موافقتنامه های اردن ـ اسرائیل و لبنان ـ اسرائیل مطابقت دارد. این متنها به روشنی نشان می دهد که در تپه شماره 232 نزدیک ماهانایم میان سوریه و اسرائیل تنها یک موافقتنامه آتش بس امضاء شد و نه یک موافقتنامه صلح (مقدمه، ماده 2 بند 2 و ماده 5 بند 1) بند 2 از ماده 2 احتمالاً از تمامی متنهای دیگر در بیان ماهیت موافقتنامه صریح تر است.
در این بند آمده: "هیچ یک از مقررات اینموافقتنامه نمی تواند به هیچ وجه اثری در حقوق و ادعاها و موضع گیریهای هریک از دو طرف در رابطه با راه حل مسالمت آمیز نهایی برای مشکل فلسطین داشته باشد. مقررات این موافقتنامه صرفا براساس شرایط نظامی تدوین شده است و از نظر سیاسی اثری نخواهد داشت." در این متن نسبت به متن مشابه در موافقتنامه مصر ـ اسرائیل که طی آن تنها درباره مسأله آوارگان سخن گفته شده پیشرفتی حاصل شده است.
در این موافقتنامه متن دیگری هست که مقرر می دارد "در زمان آتش بس به دست آوردن هیچ گونه امتیاز نظامی و سیاسی مجاز نیست." (م 2 ب 1).
تعریف آتش بس در ماده اول و دوم (بندهای 1، 2، 3) و سوم (بندهای 2، 3) آمده است. در این مواد همان متنهای مشابه در موافقتنامه های پیشین اعراب و اسرائیل به کار گرفته شده است.
ماده پنجم خط آتش بس میان نیروهای سوریه و اسرائیل و نیز منطقه جداسازی نیروهای دو طرف را تعیین می کند تا از برخورد و رویارویی آنها جلوگیری کند. البته گفته شده است که همزمان با این کار می باید به تدریج بازگشت زندگی عادی و معمولی را به این منطقه تأمین کرد ولیکن این عمل نباید بر روی روند راه حل نهایی مسأله تأثیری بگذارد. بند سوم همان ماده درباره این خط آتش بس صراحت و تأکید دارد که: "خطی است که در کروکی پیوست شماره 1 این موافقتنامه ترسیم شده است و از وسط راه میان خطهای آتش بس فعلی که به تأکید هیأت نظارت بر آتش بس رسیده است، می گذرد.
در تمام جاهایی که خطهای آتش بس در امتداد مرزهای بین المللی سوریه و فلسطین قرار دارند، خط آتش بس نیز از همان مرزها پیروی می کند. ولی در جاهایی که خط آتش بس با مرزهای سیاسی سوریه و فلسطین مطابقت ندارد، منطقه ای که میان خط آتش بس و آن مرزها قرار دارد، تا زمانی که یک موافقتنامه محلی به صورت نهایی برقرار شود ـ منطقه ای متروکه را تشکیل می دهد که نیروهای دو طرف از ورود به آن مطلقا ممنوع خواهند بود و در آن اجازه هیچ گونه فعالیت نظامی یا شبه نظامی داده نمی شود. این مقررات درباره دو منطقه (عین جیف والدراره) که جزئی از منطقه متروکه هستند نیز اجراء خواهد شد. هر گونه پیشروی نیروهای مسلح دو طرف (نظامی یا شبه نظامی) در منطقه متروکه، چنانچه با گواهی نمایندگان سازمان ملل باشد، نقض صریح و آشکار این موافقتنامه به شمار می رود. "این متن که در بند 5 ب ماده پنجم موافقتنامه سوریه ـ اسرائیل آمده است از نظر صراحت و گویایی منحصر به فرد است.
شاید آوردن آن در نتیجه تجربیاتی باشد که از اجرای موافقتنامه های پیشین عربی ـ اسرائیلی پیشین حاصل شده باشد. زیرا در فاصله کوتاه چند ماهه میان امضاء آنها و امضاء موافقتنامه سوریه ـ اسرائیل ثابت شد که اسرائیل هرگز حرمت مناطق متروکه را رعایت نکرده بلکه همواره و تدریجا براساس سیاست توسعه طلبی معروف خود به اشغال آنها اقدام کرده است. بنابراین بند 5 ماده پنجم به تفصیل نحوه حمایت این منطقه را در برابر تجاوزگریهای آنان ذکر کرده است. از این رو متنهای دیگری از ماده پنجم چنین مقرر می دارد: "سرپرست کمیته آتش بس که در این موافقتنامه یاد شده است... و همچنین ناظرانسازمان ملل وابسته به کمیته مزبور مکلف هستند تمامی این ماده را به اجرا بگذارند."
"تخلیه نیروهایی که فعلاً در منطقه هستند طبق برنامه تخلیه پیوست این موافقتنامه انجام می گیرد." سرپرست کمیته مشترک آتش بس اختیار دارد تا به افراد غیرنظامی اجازه بازگشت به روستاها و شهرکهای منطقه متروکه را بدهد و برای محافظت از امنیت داخلی این منطقه نیروهای پلیس غیرنظامی محدودی را از افراد محلی تشکیل دهد. در این عملیات، برنامه تخلیه که در بند (د) این ماده یاد شده است راهنمای سرپرست کمیته خواهد بود. "در دو طرف منطقه متروکه مناطق دیگری به وجود خواهد آمد که در آنها نیروهای دفاعی، بنابه تعریف اصطلاح نیروهای دفاعی که مورد موافقت دوطرف است، مستقر خواهند شد.
همان گونه که قبلاً اشاره شد، خط آتش بس میان نیروهای سوریه و اسرائیل، به شکل مفصلی در موافقتنامه به شرح زیر تعیین شد:
1) از نقطه پیوست مرزهای لبنان ـ سوریه ـ فلسطین (7/308ـ2/294) در شرق تا نقطه (8/212ـ7/294).
2) از نقطه (8/212ـ17/294) در جهت جنوب در امتداد دره العسل تا مقبره شیخ مخفی.
3) خطی که از مقبره شیخ مخفی تا مقبره هود پیامبر امتداد دارد.
4) خطی که از مقبره هود پیامبر تا نقطه (4/290ـ7/212) امتداد دارد.
5) از نقطه (4/290ـ7/212) تا نقطه (8/276ـ00/211)
6) از نقطه (8/276ـ00/211) تا نقطه (7/276ـ9/210) در دره العمادی از نقطه (7/276 ـ 9/210) در جهت جنوب در امتداد دره العمادی تا نقطه تقاطع با جاده (6/276ـ3/210).
8) در جنوب در امتداد جاده در نقطه (6/276ـ9/209) به موازات شرق الدرداره.
9) در غرب تا نقطه (6/272ـ7/2094) که بر کناره حوله قرار دارد.
10) در جنوب روی کناره تا نقطه (7/271ـ2/209) در مصب رود الشریعه.
11) در شمال غربی در امتداد طول کناره غربی دریاچه حوله تا نقطه (9/72ـ5/208).
12) خطی که از نقطه (9/272ـ5/208) تا نقطه (1/269ـ2/205) امتداد دارد.
13) خطی که از نقطه (1/269ـ2/205) تا نقطه (1/65ـ8/208) روی الشریعه امتداد دارد.
14) در جنوب در امتداد الشریعه تا نقطه (000/260ـ7/208).
15) خطی که از نقطه (00/260ـ7/208) تا نقطه (2/258ـ7/208) امتداد دارد.
16) خطی که از نقطه (2/258ـ5/208) تا نقطه (00/257ـ00/207) امتداد دارد.
17) خطی که ازنقطه (00/257ـ00/207) تا نقطه (00/256ـ4/207) امتداد دارد.
18) از نقطه (00/256ـ4/207) در جهت جنوب در امتداد جداسازی سوری فلسطینی تا نقطه مرزی شماره 61(3/246ـ6/210).
19) از نقطه مرزی شماره 61 در جهت شرق در امتداد جداسازی سوری تا نقطه مرزی شماره 62.
20) از نقطه مرزی شمال 62 در جهت جنوب در امتداد جداسازی سوری تا نقطه مرزی شماره 66(1/7240/11).
21) خطی که از نقطه مرزی شماره 66 با نقطه ای واقع بر کناره شرقی دریاچه طبریه (00/239 ـ 6/209) امتداد دارد.
22) از نقطه (00/239ـ6/209) در جهت جنوب در امتداد کناره دریاچه طبریه تا نقطه (8/234ـ4/206).
23) از نقطه (8/234ـ4/206) در جهت جنوب تا انشعاب جاده (5/234ـ3/206) و از این محل در جنوب شرقی در امتداد سمت غربی راه آهن و سمت غربی جاده تا برجی که در نقطه (4/233ـ7/207) قرار دارد.
24) از برج (4/233ـ7/207) در امتداد جاده تا رودخانه یرموک روی مرز در نقطه (3/232ـ5/209).
عقب نشینی نیروهای نظامی و شبه نظامی همراه با تجهیزات نظامی آنها از منطقه متروکه در ماده پنجم موافقتنامه قید شده است در مدت دوازده هفته از روزی که موافقتنامه به امضاء می رسد انجام خواهد گرفت.
پیوست شماره 2 برنامه این عقب نشینی را از نظر زمان و مکان تعیین کرده است. در ماده هفتم موافقتنامه اصول نظارت بر اجرای مقررات آن قید شده است. این ماده دقیقا با مواد مشابه خود در موافقتنامه های اردن ـ اسرائیل و لبنان ـ اسرائیل مطابقت دارد و با متن موافقتنامه مشابه مصر و اسرائیل از لحاظ ماهیت تفاوتی ندارد.
ماده هشتم موافقتنامه نیز با مواد مشابه در سایر موافقتنامه های اعراب ـ اسرائیل از جهت عدم نیاز به تصویب و نیز نحوه تغییر شرایط آن مطابقت دارد. ماده ششم درباره اسرای جنگی است. این ماده نیز با مواد مشابه در موافقتنامه های پیشین اعراب و اسرائیل مطابقت دارد. جز آن که در این یکی قید شده حل و فصل تمامی مسائلی که در موافقتنامه به صراحت ذکر نشده اند براساس اصول موافقتنامه های بین المللی مربوط به اسرای جنگی که در تاریخ 27/7/1929 در ژنو به امضاء رسیده است انجام خواهد گرفت. این عبارت نیز حاصل تجربیات سوریها در زمان مبادله اسرای جنگی با اسرائیلیها و نیز تجربه سایر کشورهای عربی با اسرائیل در این زمینه بوده است.
این موافقتنامه فورا پس از امضاء در تاریخ 20/7/1974 به مرحله اجرا گذاشته شد. ولی این تنها از لحاظ نظری بود. هنوز مرکب موافقتنامه خشک نشده بود که نقض مقررات آن توسط اسرائیل شروع شد. این مسأله همواره و در صدها مورد توسط کمیته مشترک نظارت بر آتش بس در محکومیت اسرائیل اعلام شده بود. نقض این موافقتنامه توسط اسرائیل حتی از نقض سایر موافقتنامه ها با سایر کشورهای عربی توسط اسرائیل بیشتر بود. در اینجا نیز، از شورای امنیت که از ابتدا مبلّغ انعقاد این گونه موافقتنامه ها بود چندین بار دعوت شد تا مسئولیتهای خود را در حفظ و نگهداری موافقتنامه ها از نقضهای آشکار اسرائیل به عمده گیرد. در زیر چند نمونه از این قبیل موارد نام برده می شود:
1) در ماه مه سال 1951 میان سوریه و اسرائیل در اطراف منطقه خلع سلاح شده نبردی درگرفت.درنتیجه شورای امنیت، قطعنامه شماره 92 را در تاریخ 8 همان ماه صادر کرد که در آن درخواست آتش بس و اقدام به موافقتنامه ترک مخاصمه شده بود.
2) ده روز پس از آن شورای امنیت قطعنامه شماره 93 را در تاریخ 18/5/1951 صادر کرد و در آن از اسرائیل درخواست نمود تا به اعرابی که از منطقه خلع سلاح شده، رانده شده بودند اجازه دهد به خانه های خود بازگردند.
3) اسرائیل به تجاوزات خود ادامه داد و از جمله قصد داشت تا دریاچه حوله را که در منطقه خلع سلاح شده واقع بود، با قصد نهایی اشغال و تصرف آن، بخشکاند. این عمل به درگیری بیشتر نیروهای آن با نیروهای سوریه انجامید. شورای امنیت این مرتبه نیز دخالت کرد و در تاریخ 27/10/1953 قطعنامه شماره 100 را صادر کرد که در آن از اسرائیل خواسته شده بود تا از تغییر مسیر آبها در منطقه خلع سلاح شده (حوله) دست بردارد ولی اسرائیل اعتنایی نکرد و همچنان به فعالیتهای خود ادامه داد. البته ظاهرا از شدت فعالیتها کاسته شده بود اما هرگز متوقف نشد. زیرپا گذاشتن مقررات موافقتنامه آتش بس و قطعنامه های شورای امنیت توسط اسرائیل تا پایان برنامه توسعه طلبی آن ادامه داشت و سازمان ملل متحد صرفا نظاره گر آن بود.
4) در تاریخ 11/12/1955 نیروهای اسرائیلی حمله غافلگیرانه شدیدی را به سرزمینهای سوریه در اطراف دریاچه طبریه آغاز کردند. شورای امنیت دوباره مداخله کرد و در قطعنامه شماره 111 مورخه 19/1/1959 حمله اسرائیل را محکوم نمود و با توجه به گزارشات ناظران آتش بس، دلایل توجیهی رژیم صهیونیستی را در این اقدام مردود دانست.
5) در تاریخ 16/3/1962 درگیریهای سوریه و اسرائیل در منطقه طبریه تکرار شد. و بار دیگر شورای امنیت دخالت کرد و در قطعنامه شماره 171 مورخ 9/4/1962 اسرائیل را به خاطر حملات نظامی اش محکوم کرد. تمام آنچه گفته شد اندکی از نقضهای بی شمار موافقتنامه آتش بس توسط اسرائیل بود و در نتیجه این موافقتنامه عملاً در صبح روز پنجم ژوئن 1967 منتفی گشت. (نک: جنگ 1967)
در این روز نیروهای اسرائیلی طی یک تجاوز گسترده و پیش بینی شده به قصد توسعه طلبی روشن و آشکار، حمله ای را در تمامی جبهه سوریه آغاز کرد و بخشهای زیادی از ارتفاعات جولان را با وجود درخواستهای مکرر سازمان ملل برای آتش بس به اشغال نیروی نظامی خود درآورد. (قطعنامه های شماره 233، 235، 236 ژوئن 1967) و نیروهای آن تجاوزات خود را تا روز دهم ژوئن متوقف نکردند.
نکته ای که لازم است بدان اشاره شود این است که شورای امنیت در تمام مدت حمله تجاوزکارانه سال 1967 اسرائیل برخلاف تمام موازین بین المللی، از متجاوزین اسرائیل درخواست بازگشت به خطوط آتش بس مورد توافق در قطعنامه آتش بس سوریه و اسرائیل مورخ 1949 را نکرد. این امر به نیروهای اسرائیلی اجازه داد تا با نادیده گرفتن افکار عمومی جهانیان عملاً زمینهایی را که به سوریه تعلق داشت اشغال کند. اسرائیل همچنین قطعنامه شماره 242 مورخ 22/11/1967 شورای امنیت را که از آن خواسته بود تا از کلیه سرزمینهای اشغالی خارج شودرا نادیده گرفت.
سپس جنگ 1973 آغاز شد و نیروهای سوریه توانستند در بعضی مواقع نیروهای اسرائیلی را تا پشت مرزهای موافقتنامه آتش بس 1949 به عقب برانند. هرچند عملیات نظامی سوریه نتوانست کلیه اهداف آن را تأمین کند و این به دلایلی بود که از توان رهبری سوریه خارج بود اما جنگ 1973 و به دنبال آن جنگ فرسایشی که سوریه به تنهایی بار آن را در چهار ماه اول سال 1974 به دوش کشید، اسرائیل و پشتیبانش ایالات متحده امریکا قانع کرد که صلاح شان در خروج از این بحران است. لذا موافقتنامه جداسازی نیروها میان سوریه و اسرائیل در ژنو به تاریخ 31/5/1974 امضاء شد.
براساس این موافقتنامه خطوط جدید آتش بس به صورت مرحله ای از حل و فصل نهایی درگیری اعراب و اسرائیل ترسیم شد. البته حل و فصل نهایی مسأله فلسطین تنها با درنظر گرفتن حقوق ملی و خدشه ناپذیر ملت فلسطین امکان پذیر خواهد بود. (نک: جداسازی نیروها در جبهه سوریه، موافقتنامه)
بنابراین می توان گفت، موافقتنامه آتش بس که میان سوریه و اسرائیل در تاریخ 2/7/1949 امضاء شد عملاً و قانونا به پایان رسیده است و آنچه امروزه بر روابط دوطرف متخاصم حاکم است موافقتنامه جداسازی نیروها می باشد که به آن اشاره شد و از طرف شورای امنیت در قطعنامه شماره 350 مورخ 31/5/1974 مورد تأیید قرار گرفت: براساس این قطعنامه نیروی جدیدی تأسیس شد که زیرنظر سازمان ملل فعالیت می کند و همواره بر جداسازی نیروها نظارت دارد (VNDOF)مأموریت این نیروها هر شش ماه یکبار قابل تمدید است.
مآخذ:
- غنیمی، محمد طلعت: قضیة فلسطین أمام القانون الدولی، اسکندریه، 1967.
- مجله السیاسیة الدولیة، قاهره، شماره 37، ژوئیه 1974.
- Moore .J. N. (ed).: The Arab-Israeli Conflict, Prince-ton 1977.