انتخابات آمریکا، نقش صهیونیسم در

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۶:۳۸ توسط Wikiadmin (بحث | مشارکت‌ها) (۱ نسخه واردشده)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


قدرتی که از نفوذ رأی دهندگان یهودی در آمریکا حاصل می شود در انتخابات ریاست جمهوری و کنگره این کشور متجلّی است. علی رغم جمعیت کم یهودیان (حدود 6/2 درصد جمعیت آمریکا) آنان کمک های فراوانی به دو حزب اصلی آمریکا اعطا می کنند، زیرا انتخابات کنگره و ریاست جمهوری آمریکا با حضور دو حزب جمهوری خواه و دموکرات انجام می گیرد.

صهیونیستها برای کنترل و هدایت سیاست این دو حزب، با اعطای کمکهای مالی ـ تبلیغاتی، آنها را به سیطره خود درآورده اند ؛ به طوری که حدود 90 درصد کمکهای مالی برای مبارزات انتخاباتی حزب دموکرات و 60 درصد کمکهای مالی جمهوری خواه از منابع یهودی تأمین می گردد و از طریق محافل صهیونیستی در اختیار این احزاب گذارده می شود." روزنامه واشنگتن پست، زمانی نوشت که دموکراتها عمیقا به کمکهای مالی یهودیان وابسته اند به طوری که نزدیک به 60 درصد پول مورد نیاز کاندیداهایشانرا از یهودیان تأمین می کنند.

به علاوه رأی دهندگان یهودی تأثیر زیادی بر انتخابات ایالاتی نظیر کالیفرنیا، فلوریدا، نیویورک و پنسیلوانیا دارند."

از جمله محافل سازمانهای صهیونیستی و گروههای فشاری که در زمینه کمک های مالی به نامزدهای انتخاباتی حضوری فعال دارند "آیپک" و "بنیاد راکفلر" می باشد. آیپک مجاز نیست که مستقیماً به نامزدهای انتخاباتی کمکهای مالی بکند، زیرا این اقدام اثرگذاری مستقیم بر اعضای دولت و نمایندگان کنگره تلقی می شود ؛ اما این سازمان با بیش از 60 اتحادیه دیگر همکاری تنگاتنگ دارد که به نفع رژیم صهیونیستی کار می کنند.

آیپک کمکهای مالی این اتحادیه یهودی را جهت می دهد. تاکنون مبالغ هنگفتی را به آن عده از نامزدهایی پرداخته اند که موفقیت آنان برای این اتحادیه ها بسیار مهم و با ارزش بوده است. سازمان دیگر بنیاد راکفلر است که یکی دیگر از تأمین کنندگان بودجه حزب جمهوری خواه در ایالات متحده می باشد.

اعطای کمکهای مالی و تبلیغاتی به نامزدهای انتخاباتی به ویژه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به قدری در این کشور عادی و طبیعی شده که حتی رؤسای جمهور منتخب به صراحت پیروزی خود را مدیون کمکهای مالی صهیونیستها می دانند. یکی از این رؤسای جمهوری "جان کندی" بود. وی در آگوست 1960 با سی نفر از تاجران یهودی در نیویورک دیدار کرد. وی در این دیدار خاطرنشان کرد که چنانچه به ریاست جمهوری برسد، خواسته های آنها را برآورده می کند.

در این دیدار، تاجران یهود مبلغ نیم میلیون دلاربرای کمک به تبلیغات انتخاباتی وی جمع آوری کردند. در همین ماه سازمان آمریکایی صهیونیسم، جان کندی و ریچارد نیکسون، نامزد جمهوری خواهان، را برای سخنرانی در کنگره سالانه این سازمان دعوت کرد. نیکسون این دعوت را رد کرد، اما کندی آن را پذیرفت و در سخنرانی خود، حمایتش را از اسرائیل اعلام کرد. وی زمانی که در انتخابات پیروز شد در صدد برآمد به قول خود عمل و الطاف یهودیان را جبران کند. لذا با دیوید بن گوریون که در آن زمان در نیویورک که به سر می برد، تماس گرفت و به طور محرمانه به وی گفت:

"می دانید که یهودیان نیویورک مرا به ریاست جمهوری انتخاب کرده اند. اکنون می خواهم برای یهودیان هر کاری که می توانم بکنم."

این حرف شگفتی بن گوریون را برانگیخت. او در گفت و گو با سیروس سلز برگر، تحلیلگر معروف یهودی، از این حرف ابراز شگفتی کرد و گفت:

"چرا کندی چنین چیزهایی را به یک نفر خارجی می گوید؟".

افزون بر کمکهای مالی گروههای فشار صهیونیستی با نامزدهای انتخاباتی آمریکا، گاهی از این ابراز مالی، گروههای یهودی برای تقلب در انتخابات نیز استفاده کرده اند. به گونه ای که "پول و دارایی به یکی از عوامل هرج و مرج و تقلب در انتخابات آمریکا تبدیل شده است. به عنوان مثال می توان از رسوایی یک عضو لابی صهیونیست به نام "جک ابراموف" و تعاملات پیچیده اش نام برد."

قبل از برگزاری انتخابات، ارتباطات سیاسی سازمانهای یهودی با رهبران دو حزب اصلی، با هدف جلب این افراد به سمت قضایای مورد نظر یهود آغاز می شود. این سازمانها افراد را با وعده حمایت مالی وتبلیغاتی تحریک کرده و به آنها وعده می دهند که آراء یهودیان آمریکا را (که بالغ بر 6 میلیون است) برای آنها جمع می کنند. آیپک نیز سعی می کند تا دوستی خودش را با حمایت مالی قوی از کمیته های کاری سیاسی بسیاری از طرفداران اسرائیل ثابت کند.

در صورتی که یکی از رهبران به این محرکها که شرط آن "توجه کردن به مسائل یهودیان است" پاسخ مثبت بدهد سازمانهای یهودی از طریق شبکه های گسترده تبلیغاتی و به صورت تبلیغات منظم و پی در پی به ستایش و تأیید وی پرداخته و او را در هاله ای از مجد و شرف و افتخار قرار می دهند. آنها شخص مورد نظر را به عنوان شخصی معرفی می کنند که آماده است مسئولیتهای دولتی را برای حمایت از اصول و ارزشهای انسانی و فرهنگی ملت آمریکا تحمل کند و بر عهده بگیرد. اما در عوض اگر کسی به اسرائیل به چشم یک مخالف نگاه کند ممکن است آیپک تصمیم بگیرد علیه وی دست به حمله ای مستقیم بزند و حتی برای حمایت از انتخاب شدن دشمنانش و یا دشمنان سیاسی اش بسیج شود.

در پر فایده بودن این شیوه های لابی صهیونیست هیچ شک و تردیدی نیست چرا که مثالی در این باره هست که می گوید: یکی از اعضای مهم لابی صهیونیست اذعان کرد آیپک در انتخابات 1984 برای شکست دادن سناتور "چارلز پرسی" (Charles Precy) از ایالت ایلینوی همکاری کرد.

"توماس داین" رئیس وقت آیپک در این رابطه گفت:

"من تمام یهودیان در سراسر خاک آمریکا را برای شکست دادن "چارلز پرسی" بسیج کردم."

این فشار یهودیان، حتی بر کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا نیز اعمال می شده است. به عنواننمونه در سال 2004.

در سال 2004، "هوارد دین" (Howard dean)کاندیدای ریاست جمهوری گفت که آمریکا باید نقش فعال تری را در منازعه اعراب و اسرائیل ایفا کند، که با موضع گیری سناتور "ژوزف لیبرمن (joseph liebrman)مواجه شد. وی "دین" را متهم کرد که در صدد معامله بر سر اسرائیل است.

وی همچنین اظهارات "دین" را غیرمسئولانه ارزیابی کرد. متعاقبا همه شخصیتهای برجسته دموکرات در مجلس نمایندگان از "دین" انتقاد کرده و "شیکاگو جویش استار" (chicogo jewish star)هم گزارش داد که ایمیلهایی از سوی افراد ناشناس برای رهبران یهودی در سراسر کشور فرستاده شد. مبنی بر اینکه اگر "دین" رئیس جمهور شود، برای یهودیان بسیار بد خواهد شد.

با نزدیک شدن به زمان انتخابات، فعالیت های وسیعی از سوی سازمانهای یهودی و گروههای فشار صهیونیستی برای خرید آراء انتخاب کنندگان هرچند به قیمت زیاد صورت می گیرد. این کارها برای این است که پیروزی شخص مورد نظر در انتخابات داخلی (ایالتها) و عمومی ریاست جمهوری تضمین شود.

در نهایت نیز صهیونیستهای آمریکا آراء خود را در این راه خرج می کنند. به عنوان نمونه ریچارد نیکسون مورد حمایت محافل صهیونیستی و حتی مقامات اسرائیلی قرار گرفت و در سال 1972 م اسحاق رابین که سفیر اسرائیل در واشنگتن بود برای حمایت علنی از انتخاب مجدد نیکسون تردید نکرد. وی در مصاحبه ای با رادیو ملی اسرائیل اظهار داشت:

"در عین حال که ما از حمایتی که به صورت کلمات از سوی یک جبهه نصیب ما می شود تقدیرمی کنیم اما باید حمایت عملی را که از جبهه دیگر به دست می آوریم ترجیح دهیم."

این موضع گیری و دخالت آشکار رابین در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا آنچنان برخی محافل آمریکایی را برآشفته کرد که روزنامه "وال استریت ژورنال" آن را مداخله رابین در سیاستهای داخلی آمریکا می نامید و با چاپ سرمقاله ای تحت عنوان "دیپلمات آداب ندان" به شدت رابین را به باد انتقاد گرفت. در دهه 80 نیز حدود 80 درصد از آراء رونالد ریگان رئیس جمهور آمریکا توسط همین صهیونیستها و لابی یهود خریداری و جمع آوری گردید.

معمولاً نامزدهایی که به حمایت مالی و تبلیغاتی نیاز دارند، به سراغ مشاوران یهودی می روند تا از راهنمایی های آنها برخوردار شوند یا به عبارت بهتر، در جهت منافع اسرائیل و یهودیان آمریکا سوق داده شوند تا از این طریق پول و تبلیغات مورد نیاز برای پیروزی در انتخابات را نیز به دست آورند. یک نامزد تنها زمانی مورد اعتماد سازمان های یهودی آمریکا قرار می گیرد که تمام باورها و خواست های خود را کنار بگذارد و بازیچه دست سازمان های مذکور شود. برای مثال، از نامزدها می خواهند که برای آزادسازی جاناتان بولارد، جاسوس یهودی، تلاش کنند. این امتحان برای این است که بفهمند نامزد مورد نظر تا چه اندازه حاضر است منافع ملی آمریکا را فدای منافع یهودیان و اسرائیل کند.

به همین دلیل مشاهده می کنیم که بیشتر رؤسای جمهور آمریکا در جهت خدمت به مسائل یهودیان گام بر می دارند و مطیع اوامر لابی صهیونیسم می گردند که "براساس جهت دهی های سازمانهای فراماسونری صهیونیستی، خواسته خود رابر قدرت اجرایی آمریکا تحمیل می کنند."

مآخذ:

  1. روماس، لوسیان: العار الصهیونی، ترجمه عربی، احمد رضا، قاهره، 1972.
  2. بولتن رویداد و گزارش صهیونیسم، مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی ـ علمی ندا، 6/2/1385، شماره 115.
  3. مجله نداء القدس، سال هفتم، شماره 93، 1/5/1385.
  4. عنایه، محمدجلال: قدرت یهودیان در آمریکا، محمدرضا بلوردی، مؤسسه مطالعات اندیشه سازان نور، تهران 1386.
  5. علیزاده، علی: گروههای فشار (لابی) یهود در آمریکا، نشریه پژوهش یار، ویژه نامه اسرائیل، مؤسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی، پاییز 1388.
  6. http://ksgnotes-harvard.edu/Research/paperonsf/rwp/Rwpo6-0/$$file/rwp-06- 011altpdf.
  7. Rabin, The Rabin Memoirs, 232; Slater, Robin of Israel, 186.
  8. Washington Post, 11 Juen 1972.