قانا، کشتار ـ 1996

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۲۶ توسط Wikiadmin (بحث | مشارکت‌ها) (۱ نسخه واردشده)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


اقدامات تجاوزکارانه اسرائیل علیه جنوب لبنان پس از عملیات تسویه حساب ژوئیه 1993 همچنان ادامه یافت و اسرائیل به تعهد شفاهی خود مبنی بر عدم تعرض به افراد غیرنظامی در دو سوی مرز عمل نکرد؛ در حالی که حزب الله به تعهد مذکور موسوم به "تفاهم ژوئیه" وفادار ماند و به مدت بیش از یک سال نسبت به آن پایبند بود. پس از آن بر شدت فعالیت خود علیه نیروهای اشغالگر و مردورانشان یعنی ارتش جنوب لبنان افزود و دست به یک جنایت فرسایشی زد. اسرائیل نیز به واکنش خود به شکلهای انتقامجویانه از قبیل حمله زمینی و هوایی علیه روستاها و شهرکها با استفاده از گلوله های پیکان دار، فسفری و دوزبانه و ویران ساختن خانه ها، کشتن و مجروح ساختن دهها شهروند و به آتش کشیدن باغهای انگور و مزارع، بازداشت شهروندان و ربودن آنها و محاصره بنادر ادامه داد و در این میان، برای مراکز سازمان ملل و سربازانشان هیچ اهمیتی قائل نبود.

کشتار قانا در روز 18 آوریل 1996 رخ داد و بخشی از عملیات بزرگی به نام "عملیات خوشه های خشم" بود که در روز یازدهم همان ماه آغاز شد و تا 27 همان ماه ـ روز آتش بس ـ ادامه یافت. این عملیات، پس از تجاوز 1978 و 1982 و 1993، چهارمین عملیات ارتش اسرائیل، علیه لبنان بود و 159 شهر و روستا را در جنوب و در بقاع غربی هدف قرار داد.

این عملیات، به غیر از آن چه که رهبران و فرماندهان رسمی و رسانه ها در اسرائیل اعلام داشتند، سه هدف اصلی را در دنبال می کرد: اولجلوگیری از روند فرسایش عظمت و مهابت ارتش اسرائیل؛ دوم، تلاش برای خلع سلاح حزب الله یا دست کم تضعیف و محدود کردن فعالیت آن از راه وارد کردن بیشترین فشار بر رهبری لبنان و سوریه؛ و سوم، بالا بردن روحیه مزدوران اسرائیل در ارتش جنوب لبنان، که سرسپرده رژیم صهیونیستی است؛ زیرا سربازان و فرماندهان این ارتش نسبت به سرنوشت و آینده خود، پس از دستیابی به راه حل نهایی در مورد وضعیت لبنان، در حالت ترس، نگرانی، سردرگمی و هراس به سر می برند.

رهبران صهیونیست اسرائیل اعلام داشتند که هدف از این عملیات، تأمین امنیت شهرک های شمال و امنیت سربازان اسرائیلی در کمربند اشغالی جنوب لبنان بوده است؛ اما ناظران، تصریحات وزرای دفاع و امور خارجه و حتی خود شیمون پرز (نخست وزیر وقت اسرائیل) را ـ که به اهداف سه گانه یاد شده اشاره دارد ـ مورد توجه قرار داده اند.

نمی توان نزدیک شدن زمان انتخابات اسرائیل و تمایل نخست وزیر (شیمون پرز) را در آن زمان، برای نشان دادن قاطعیت و شوکت خود به رأی دهندگان اسرائیلی نادیده گرفت؛ زیرا پس از آن که وی، در راه تفاهم با اعراب گام های کوچکی برداشت، تندروهای اسرائیل انتقادهایی را متوجه وی کردند و او می خواست به این ترتیب با این انتقادات، مقابله کند.

براساس تفاهم ژوئیه 1993 که در پی اشغال 1993 ـ معروف به عملیات "تصفیه حساب" صورت گرفت ـ دو طرف لبنانی و صهیونیستی متعهد شدند که به غیرنظامیان تعرض نکنند. طرف لبنانی، به این تفاهم پایبند بود و از حمله به شمال اسرائیل خودداری نمود و تلاش کرد تا جنوب لبنان را از نیروهایی که آن را در تجاوز 1982 ـ معروف به عملیات "حفظ امنیت الجلیل" اشغال کرده بودند پاکسازی کند.

با افزایش توان و جرأت حزب الله در ایستادگی در برابر نیروهای اشغالگر جنوب لبنان، اسرائیل بیمناک شد و شروع به نقض تفاهم کرد و در قالب عملیات محدود، توسط نظامیان و غیرنظامیان حمله کرد تا این که اختیار خود را از کف داد و بر اثر آن، شیمون پرز، دست به یک عملیات نظامی زد و به واسطه آن کوشید تا هیبت ارتش اسرائیل را ـ که در برخورد با صخره مقاومت لبنان و فلسطین خرد شده بود ـ بازگرداند و به واسطه آن وجهه نظامی حزب کارگر را ـ پس از ترور ژنرال رابین ـ بازسازی کند.

آن چه که در توصیف رفتار بی تابانه اسرائیلیان معنادار است، میزان گلوله ای است که با توجه به کوچکی منطقه مورد نظر، به کار رفته است؛ زیرا به رغم کوچکی وسعت هدف نظامی در جنوب لبنان و بقاع غربی، هواپیماهای ارتش اسرائیل حدود 1500 مأموریت هوایی را به انجام رساندند و بیش از 32 هزار گلوله توپ، افکنده شد.

مهاجران لبنانی به مواضع نیروهای سازمان ملل متحد و جنوب لبنان از جمله مقر گردان فیجیایی در روستای قانا سرازیر شدند. نیروهای اسرائیلی، مقری را که 800 لبنانی در آن بودند هدف قرار دادند (در همان حال، در روستاهای نبطیه، مجدل، زون، سحمر، جبل لبنان و عاث، به کشتار بی رحمانه غیرنظامیان بی دفاع برخاستند). ماجرای کشتار قانا بدین گونه بود که در ساعت 2 بعد از ظهر روز پنجشنبه 18 آوریل 1996، مرکز نیروهای فیجیایی وابسته به نیروهای سازمان ملل متحد در جنوب لبنان، در قانا شاهد حضور دهها خانواده که جهت در امان ماندن از بمباران و گلوله باران رژیم صهیونیستی به آنجا پناه آورده بودند. در ساعت دو و پنج دقیقه یک گلوله توپ نزدیک انبار افتاد... سپس گلوله دوم نیز سقوط کرد.

در این هنگام آوارگان قصد خروج از انبارها را داشتند که گلوله سوم به انبار اول اصابت کرد و ازآنجا کشتار و قتل عام آغاز شد. ساعت در این لحظه، دو و ده دقیقه بعد از ظهر بود و گلوله های توپ به سوی نیروهای فیجی و مشخصا بر روی انبارهایی که دهها آواره در آنجا پناه گرفته بودند سقوط کرد. منبع شلیک این گلوله ها مواضع نیروهای اشغالگر صهیونیستی در جبل حمیدورشاف بود. در این هنگام یک هواپیمای شناسایی رژیم صهیونیستی توپخانه را برای شلیک به سوی هدفهای غیر نظامی!! هدایت می کرد.

بعد از قطع گلوله باران، سطح کشتار و قتل عام مشخص شد: بیش از صد کشته که اعضا و جسدهای آنها با یکدیگر مخلوط شده بودند. همین تعداد نیز زخمی شده بودند. برای مدتی آتش از این انبار که قبلا یک رستوران برای نیروهای بین المللی بود، به هوا زبانه می کشید. برای کامل کردن قتل عام، نیروهای اسرائیل به شلیک موشکهای خود که نزدیک ویرانه ها، اجساد و در اطراف منطقه منفجر می شد ادامه دادند که این امر از فعالیت آمبولانسها، جلوگیری می کرد.

"بنا به گزارش روزنامه بریتانیایی ایندیپندنت، در 19 آوریل، 5 گلوله از گلوله هایی که به سوی پایگاه قانا شلیک شده بود از توپ "هاوتزرام ـ 109" بوده است که این توپ خود کششی و ساخت آمریکا است.

در این گزارش آمده است: "این گلوله ها که تقریبا 50 کیلوگرم وزن دارند. هنگامی که منفجر می شوند می توانند از 100 متری افرادی را به قتل برسانند.

این عملیات، به قتل 250 لبنانی از جمله 110 لبنانی فقط در قانا و به قتل نظامیان لبنانی و سوری انجامید و شماری از حزب الله نیز به شهادت رسیدند. شمار مجموع زخمی ها به 368 زخمی ـ از جمله 359 غیرنظامی ـ رسید و بیش از 60 کودک خردسال، در این کشتار یتیم شدند.

بمباران قانا، بی درنگ به رسوایی بزرگی برای اسرائیل در برابر جهان، تبدیل شد.

در کتاب "سیاست زمین سوخته و راه حل غیرقابل قبول" آمده است: عبدالحسن اسماعیل در گفتگویی با روزنامه "السفیر" شماره 23/4/1996 خاطرنشان ساخت: ما در مرکز نیروهای فیجی ویژه سازمان ملل بودیم. من ناهار خوردم و پس از آن در پناهگاه که بعدها مورد حمله قرار گرفت، نماز خواندم. دختری پنج دقیقه پیش آمد و مرا به پناهگاه دیگری دعوت کرد و من با وی رفتم. پس از گذشت چند لحظه، همان محلی که تقریبا ربع ساعت پیش آنجا بودم، به شدت گلوله باران شد. در آنجا بیش از 250 تن پناه گرفته بودند.

من تصور چنین حادثه ای را نمی کردم. گلوله باران تقریبا به مدت ربع ساعت طول کشید. برادرزاده ام ابراهیم بر ما وارد شد در حالی که به شدت مجروح شده بود. او فریاد زد: همگی کشته شدند و آتش گرفتند. در پناهگاه صدای ناله و فریاد بلند بود، در حالی که آتش شعله می کشید (گریه می کند و سرش را میان دو دست خود قرار می دهد)؛ انگار روز قیامت بود؛ پاره های اجساد و آتش. اولین چیزی که مشاهده کردم، جسد برادرم حسین بود که از وسط دو نیم شده بود و من فقط بالاتنه او را می دیدم، ولی پایین تنه او را نیافتم. جسد برادرم مصطفی در کنار همسرش قرار داشت. پدرم که 75 سال داشت نیز کشته شده بود. من فریاد می کشیدم ولی کسی را نمی دیدم که به فریادم برسد. با صدای بلند فریاد می زدم، ولی کسی جوابم را نمی داد (به آهستگی گریه می کند). مادرم بدون دست افتاده بود. بدن رحمد بلحص که از ساکنان صدیقین (روستایی در نزدیک قانا) بود سرد و بی روح بود. آتش اجساد را فرو می بلعید. مریم دختر برادرم حسین فریاد می زد: عموجان! مریم صورتش آتش گرفته بود. من برادرزاده ام را که هشت سال داشت، به بیرون انتقالدادم. من برادرش، ابراهیم را دیدم که خون از سرش می رفت و آتش در حال نزدیک شدن به او بود. من او را نیز به بیرون منتقل کردم. پس از آن دیگر کسی را نمی شناختم. فقط به کمک یک شخص الجزایری که در روستا کار می کرد، اجساد را هم متلاشی شده را به بیرون منتقل می کردم. من سعی می کردم به همراه مأموران سازمان ملل آتش را خاموش کنیم و اجساد سوخته شده بیشتری را از زیر آوار خارج نماییم. سپس نفهمیدم که چه شد وقتی بیدار شدم، متوجه گشتم که 21 تن از افراد خانواده ام، یعنی برادرانم و فرزندانشان، فرزندان خواهرانم، پسرعموهایم و دایی ام و از خانواده ام، تنها خودم باقی ماندم و برادر مسافرم!

روبرت فیسک خبرنگار روزنامه انگلیسی "ایندیپندنت" در 19/4/1996 ابراز داشت: هیچ چیز غیرواقعی در کار نیست، زیرا "نایله برجی" تنها در فاصله چند متری محل حادثه قرار داشت. نایله می گوید: من مردی را در هوا مشاهده کردم که موج انفجار او را به بیرون پرتاب کرده بود. سرش بریده شد و در میان شاخه های درخت معلق باقی ماند و باقی مانده بدنش به زمین افتاد. برادر بزرگترم به من می گفت که همسرش منال و دخترش فاطمه را بیابم. هر دوی آنها جان خود را از دست داده بودند و تنها از آنها دو، جسد زغال سوخته باقی مانده بود. من برادرزاده ام مریم را یافتم، ولی او را نشناختم. من فریاد زدم: آیا تو مریم هستی؟ من وقتی پدرم را یافتم، می خواستم او را بلند کنم، ولی روده های او روی من ریخت. وقتی برادرم را یافتم سعی کردم او را بلند کنم، ولی فقط نیم تنه پایین او بالا آمد. او سر و دست در بدن نداشت. برادرم در برابرم روی زمین افتاده بود، در حالی که روده هایش از شکمش بیرون زده بود.

فیسک می افزاید: خبرگزاریها گزارش دادند که دست کم صد تن در قانا کشته شده اند و سازمان ملل 75 کیسه پر از جسد را از قانا خارج کرده است، درحالی که بسیاری از آنها از اجساد 3 یا 4 کودک پر شده بودند.

هنگامی که صحنه های وحشتناکی از این طریق تلویزیون در تمام جهان پخش شد، رژیم صهیونیستی سعی کرد این گلوله باران را توجیه کند. لذا شتابان اعلام داشت که این مقر، اشتباها بمباران شده است.

در این میان، اسرائیلیها حزب الله را مقصر دانستند. آنها ادعا کردند که توپخانه شان موضع پرتاب موشکهای کاتیوشا را هدف گرفته بود، ولی در اثر نقص فنی گلوله های توپ به پناهگاه اصابت کردند. اسرائیلیها همواره به دنبال هر کشتاری، نقص فنی را به عنوان عامل ذکر می کنند، انگار که اشتباه فنی می تواند خونها را بشوید و جان تازه ای به کشته ها ببخشد.

بنابه گزارش روزنامه نیویورک تایمز در 19 آوریل "اسرائیل گفته است که حمله علیه پایگاه مذکور یک اشتباه بزرگی بوده است". در حالی که روایت روزنامه از این قتل عام در برگیرنده هیچ گونه، اظهار نظری از سوی مسئولان نظامی یا غیر نظامی اسرائیل در این زمینه نیست.

در واقع ژنرال شاحاک در 18 آوریل هیچ گونه اشاره ای مبنی براینکه اشتباهی رخ داده است، نکرده است، بلکه وی از این گلوله باران دفاع کرده است به طوری که وی حتی به صورت شرم آوری به قوانین بین المللی جنگ نیز توهین کرده بود. شیمون پرز نخست وزیر رژیم صهیونیستی برای از بین بردن اتهاماتی که می گوید سطح، حجم و گستردگی حمله با نتایج احتمالی آن تناسب ندارد، ادعا کرد که "نیروهای اسرائیلی از وجود غیر نظامیان در پایگاه آگاه نبوده است." وی گفت: "ما از وجود صدها تن از غیر نظامیان در پایگاه آگاه نبودیم. این مسأله برای ما یک غافلگیری تلخی بود".

اما این ادعا از اساس باطل است و دلایل دروغگویی نیروهای اسرائیلی، آشکار بود. دلیل اول،فیلم ویدئویی بود که به هنگام بمباران، از موضع و محیط پیرامون آن برداشته شده بود و در آن صحنه ای بود که نشان می داد، یک هواپیمای اطلاعاتی بدون سرنشین اسرائیل که از آن برای هدایت توپخانه استفاده می شد به هنگام گلوله باران توپخانه بر بالای موضع پرواز می کرد. اما آنها پرواز هواپیمای شناسایی بدون سرنشین بر فراز قانا در طول روز را تکذیب کردند اما نوار ویدئویی گرفته شده توسط یکی از سربازان سازمان ملل کاملاً نشان می دهد که اسرائیلیها بر فراز قانا در روز 18 آوریل از هواپیمای بدون سرنشین استفاده کرده بودند. اسرائیلیها پس از آگاهی از نوار یادشده، سخن خود را عوض کردند. بازرسان سازمان ملل اعلام کردند که 13 گلوله اسرائیلی به مجتمع قانا اصابت کرده بود که 8 گلوله از آنها حامل مواد منفجره بسیار ویرانگر و خطرناکی بودند. بازرسان در پایان گزارش خود نتیجه گرفتند که بعید است کشتار مذکور صرفا یک اشتباه باشد.

به علاوه، شاهدان عینی مأمور سازمان ملل، اعلام داشتند که دو چرخبال را در نزدیکی موضع بمباران شده دیده اند. از سوی دیگر، نخست وزیر اسرائیل (شیمون پرز) گفت: "این یک رسوایی است که 800 غیرنظامی زیر سقفی فلزی به سر ببرند، و سازمان ملل، ما را از آن آگاه نسازند". واکنش نسبت به این سخن وی، سریع و روشن بود؛ زیرا مسئولان سازمان ملل متحد اعلام داشتند که بارها به اطلاع اسرائیل رسانده اند که 9 هزار پناهجوی غیرنظامی در مواضع تابع سازمان ملل متحد به سر می برند. آنها همچنین به همه جهان اعلام داشتند که اسرائیل در آن مدت، 242 بار به سوی نیروهای بین المللی و تأسیسات سازمان ملل آتش گشود و آنها در طی بمباران، به نیروهای اسرائیلی ـ نسبت به تجاوز به مواضع نیروهای بین المللی ـ هشدار داده بودند.

افزون بر همه این دلایل ارتش اسرائیل همواره تاکید می کند که تجهیزات آن قادر است تمام حرکاتیکایک رزمندگان را بعد از شلیک موشکهای کاتیوشا رهگیری کند. اگر به این مورد، موارد شناسایی شدید و دائمی هوایی اسرائیل را در جنوب لبنان در جریان عملیات خوشه های خشم، اضافه کنیم، مشکل است تصور کنیم که اسرائیل از وجود بیش از 800 تن غیر نظامی در پایگاه سازمان ملل متحد بی خبر بوده است".

در این میان اظهارات سربازان توپخانه اسرائیل که به سوی مجتمع قانا گلوله ها را شلیک کرده بودند، بسیار عجیب است. آنها با ابراز مطالبی بسیار کینه توزانه و نژادپرستانه، از اعراب به عنوان موجوداتی بسیار رذل و پست و بی ارزش نام برده بودند.

کتاب "سیاست زمین سوخته و راه حل قبولی" به نقل از مجله اسرائیلی "کول معیر" در 10/5/1996 آورده است:

خبرنگار: اگر نظرت را در این باره بپرسند، چه خواهی گفت؟

گروهبان ط: اگر ما گلوله های بیشتری شلیک می کردیم و اعراب بیشتری را می کشتیم، این موضوع به هیچ وجه نمی تواند اشکالی داشته باشد.

خبرنگار: آیا عذاب وجدان وجود ندارد؟

گروهبان ط: این ارتش است و آنها عرب هستند. من نسبت به این مسئله به هیچ وجه احساس عذاب وجدان نمی کنم و هیچ یک از دوستان من در اینجا احساس عذاب وجدان نمی کنند. ما به عنوان سرباز به دستور مافوق خود عمل می کنیم.

گروهبان أ: دستوراتی وجود دارد و ما آنها را اجرا می کنیم؛ در همین حد. اشتباهی در هدف گیری صورت گرفت و گلوله ای در جایی که گمان نمی رفت به زمین اصابت کرد، ولی خوشبختانه این اتفاق افتاد!

سرباز أ: فرمانده یگان توپخانه ما را جمع کرد و به ما گفت که این جنگ است و ما باید به سان رزمندگان قهرمان جنگ را ادامه دهیم. حزب الله درروستایی وارد شده است که در آن اعراب ساکن هستند و این مشکل آنان است. یک عرب کمتر یا بیشتر فرقی نمی کند. شما می دانید منظورم چیست و فرمانده یگان نیز به ما این مطلب را یادآور شد.

خبرنگار: منظورت سروان س... می باشد. دقیقا او چه چیزی به تو گفت؟

سرباز أ: او به ما گفت: این جنگ است. شما را به خدا قسم، به من بگویید که اگر جنایتکاران به سوی شما تیراندازی کنند، شما چه خواهید کرد؟ ما به دقت شلیک خواهیم کرد و به این کار خود ادامه خواهیم داد و شما همان طور که می دانید، در آن سو میلیونها عرب سکونت دارند.

سرباز ط که در هنگام سخن گفتن نیروهای توپخانه در محل حضور داشت می گوید: هیچ کس از این موضوع به عنوان "اشتباه" نام نبرد. ما به وظیفه خود عمل کردیم و از این بابت خشنودیم. سروان س به ما گفت که شما افراد لایقی هستید و اینها چیزی جز عرب بیش نبودند.

خبرنگار: آیا کسی به این گفته اعتراض نکرد؟

سرباز ط: تعداد اعراب و یهود چند تاست؛ پس چه اشکالی که تعدادی از اعراب بمیرند؟!

"گزارش سازمان ملل متحد" تفاهم نامه آتش بس جنگ آوریل بر منطق حزب ا... برای دور کردن غیر نظامیان از زیانهای نبرد تأکید کرده و در عین حال به مقاومت اسلامی اجازه داده که فعالیتها و عملیات خود را در داخل نوار اشغالی و مناطق آزاد شده ادامه دهد. زیانهای مستقیم تجاوز صهیونیستها به لبنان نزدیک 500 میلیون دلار تخمین زده شد و این تجاوز در عین حال منجر به کاهش شدید میانگین رشد اقتصادی لبنان گردید.

بعد از کشتار قانا، پطروس غالی دبیرکل وقت سازمان ملل متحد مشاور نظامی خود ژنرال فرانکلین فان کابن را مأمور کرد که در مورد این کشتار تحقیق کند و گزارشی در این زمینه برای ارائه به شورایامنیت تهیه کند. فان کابن بعد از دیدار از لبنان و اسرائیل و بررسی محل وقوع کشتار قانا و شنیدن سخنان شهود، گزارشی تهیه کرد و به دبیرکل ارائه داد و وی نیز به نوبه خود این گزارش را به شورای امنیت تقدیم کرد.

گزارش سازمان ملل متحد بر مسئولیت دولت شیمون پرز و ارتش او در این کشتار عمدی، تأکید کرد. به رغم فشارهای آمریکا و اسرائیل، بر دکتر پطرس غالی، دبیرکل وقت سازمان ملل برای پنهان نگاه داشتن مضمون این گزارش، دکتر غالی، از برخی ابعاد آن پرده برداشت. گفته می شود که این مسأله، یکی از عواملی بود که باعث شد واشنگتن به محرومیت او از انتخاب مجدد به دبیر کلی، اصرار داشته باشد.

متن اصلی گزارش به شرح زیر است: "نامه مورخه 7 ماه مه 1996 از دبیرکل به رئیس شورای امنیت"

مفتخرم که به اعضای شورای امنیت، گزارشی که مشاور نظامی من ژنرال فرانکلین فان کابن بعد از مأموریت وی به لبنان و اسرائیل برای من تهیه و ارسال کرده است، ارائه دهم. تصمیم برای ارسال هیأت بعد از حوادث دردناک قانا در 18 آوریل 1996 که در جریان آن بیش از 100 تن از غیر نظامیان لبنانی در مقر گردان فیجی وابسته به نیروهای سازمان ملل متحد در لبنان کشته شدند گرفته شد.

اعضای شورای امنیت ملاحظه خواهند کرد که این هیأت تلاش کرده است تا حتی الامکان از وقایع و حقایق این حوادث آگاهی پیدا کند. ژنرال فان کابن گفتگوهای طولانی با فرماندهان نیروی موقت سازمان ملل متحد در لبنان، مسئولان لبنانی و اسرائیلی و شاهدان عینی انجام داده است. همانگونه که از گزارش برمی آید، روش سقوط گلوله ها در منطقه قانا احتمال اینکه گلوله باران مجتمع سازمان ملل متحد بر اثر اشتباه تکنیکی یا اجرایی باشد را ردمی کند هر چند که نمی توان این احتمال را به طور کامل بعید دانست. (ارتش اسرائیل) می گوید که این حادثه ناشی از یک سلسله اشتباهات عملیاتی و قصور تکنیکی که با تصادف همراه بوده است، می باشد. این جانب با نگرانی شدیدی به گلوله باران موضع نیروهای فیجی نگاه می کنم همانگونه که به هر گونه اعمال خصمانه علیه هر موضعی از مواضع سازمان ملل متحد حافظ صلح، نگاه می کنم اما این حادثه از هر حادثه دیگری خطرناک تر است زیرا غیر نظامیان از جمله زنان و کودکان به مجتمع سازمان ملل متحد در قانا، پناه برده بودند...

در سال 1997، مجمع عمومی سازمان ملل متحد، طی قطعنامه ای از اسرائیل خواست تا غرامت های قربانیان کشتار را بپردازد که تل آویو، با آن مخالفت کرد.

این کشتار از آن جهت اهمیت ویژه ای دارد که مسئولیت آن بر عهده دولت ائتلافی حزب کارگر اسرائیل است و این در حالی است که این دولت چنین تبلیغ می کرد که برای صلح با اعراب، صادقانه تلاش می کند و شیمون پرز نیز طرح بازار خاورمیانه ای را مطرح کرده است. از امور شگفت انگیزی که جا دارد به ثبت برسد این است که اگرچه شیمون پرز، عملیات خوشه های خشم (و کشتار قانا) را به اجرا درآورد، اما هیچ یک از اهداف مستقیم یا غیرمستقیم او تأمین نشد؛ زیرا مقاومت همچنان در جنوب لبنان ادامه یافت.

مآخذ:

  1. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد هفتم، چاپ اول، 1383.

ـ اسداللهی، مسعود: از مقاومت تا پیروزی، مؤسسهمطالعات و تحقیقات اندیشه سازان نور، 1379.

  1. عقل، عبدالسلام: کتاب سیاه؛ جنایت اسرائیل در قرن بیستم، سازمان چاپ و نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1381.
  2. گزارشهای منتشر شده از جنگ 16 روزه در مطبوعات لبنانی السفیر، النهار و الدیار، آوریل 1996.