آشیله لائورو، ماجرای کشتی
کمتر از یک هفته پس از حمله هوایی اسرائیل به تونس، در هفتم اکتبر 1985 م. مصادف با (15/7/64 ه.ش) چهارتن از افراد جبهه آزادیبخش فلسطین، یعنی گروه کوچکی به ریاست محمدعباس (ابوالعباس) که وابسته به ساف بود، یک کشتی ایتالیایی به نام آشیله لائورو با 500 مسافر از ملیتهایمختلف و خدمه آن پس از آن که از بندر اسکندریه در مصر به مقصد بندر اسرائیلی اشدود به حرکت درآمد ربودند.
این جالب ترین کشتی ربایی دریایی بود که جهانیان ظرف 25سال گذشته شاهد آن بودند که طی آن 500 (به روایتی دیگر 454) مسافر کشتی نیز در این میان گرفتار شدند. ظاهرا چهار رباینده نقشه کشیده بودند که با کشتی مزبور به سوی بندر اشدود بروند. ولی هنگامی که پیش از موعد از سوی خدمه کشتی مورد شناسایی قرار گرفتند، وادار شد که به سوی سوریه حرکت کنند ولی به آنها اجازه داده نشد که وارد بندر ترتوس شوند. ربایندگان، لئون کلینگهافر (Leon Klinghoffer) مرد مسن یهودی آمریکایی را که فلج بود و از صندلی چرخدار استفاده می کرد، کشتند و سپس جسد او را به دریا انداختند. سپس به ناخدای کشتی دستور دادند که در بندر بورت سعید واقع در دهانه شمالی آبراه سوئز توقف کند.
این کشتی ربایی موجب پریشانی شدید یاسرعرفات گردید خاصه این که گروه ابوالعباس جایگاه استواری در ساف داشت: این گروه در کمیته اجرایی ساف که جمعا دارای 10 عضو بود، شرکت داشت، همچنین گروه مزبور در آخرین جلسه در شورای ملی فلسطین "پارلمان" ساف که در نوامبر 1984 در شهر امان تشکیل جلسه داده و دیگر گروههای طرفدار سوریه از شرکت در آن خودداری کرده بودند، حضور یافته بود. با این همه محمدعباس از روند "دیپلماسی و اقدامات سیاسی" یاسرعرفات و به ویژه توافق ماه فوریه وی با شاه حسین اردن درباره استراتژی تشکیل یک هیأت مشترک برای گفت وگوهای صلح، ناخشنود بود.
از زمانی که این کشتی ربایی به اجرا درآمد، اسرائیل با توجه شدید به منابع اطلاعاتی خود و توان آن برای نظارت بر رویدادهای انجام شده، هر کاری را که می توانست انجام داد تا در این باره به طور کلی ساف را مسؤول قلمداد کند.
یاسرعرفات رهبر ساف طی تماسهایی با بتینو کراکسی نخست وزیر ایتالیا ضمن محکوم کردن شدیداین عمل، هرگونه دخالت این سازمان را در این جریان تکذیب کرد و اظهار داشت این دزدی دریایی هیچ ارتباطی با سازمان ندارد. سخنگوی ساف در تونس اعلام کرد که جبهه آزادیبخش فلسطین وفادار به عرفات، مسؤول ربودن کشتی ایتالیایی در آبهای مدیترانه نمی باشد. حمایل عبدالحمید معروف به ابوالهول رئیس بخش امنیتی ساف و عضو کمیته مرکزی فتح این عمل را یک عمل خرابکارانه و از قبل طرح ریزی شده علیه ساف تلقی کرد و گفت به ویژه که این کشتی به ایتالیا که یک دوست واقعی مردم فلسطین و آرمان آنان است، تعلق دارد.
شاه حسین اردنی ضمن محکوم کردن این عمل اظهار داشت این اقدام در تلاش برای ضربه زدن به روابط خوب اعراب و اروپا صورت گرفته و دولت اردن این عمل را به این دلیل محکوم می کند که دولتهای اروپایی مسائل عربی و خصوصا مسأله فلسطین و راه حلهای صلح در منطقه را درک کرده و واکنشهای مثبتی در این رابطه از خود نشان داده اند.
ربایندگان آشیله لائورو درخواست آزادی زندانیان فلسطینی دربند اسرائیل را مطرح کردند. آنها لیستی را ارائه دادند شامل پنجاه نام که بیشتر آنها فلسطینیانی بودند که از ماه آوریل 1979، در سه قایقتوسط نیروهای دریایی اسرائیل بازداشت شده بودند و در رأس آنها، سمیرالقنیطری رهبر گروه چهار نفری جبهه آزادیبخش فلسطین در عملیات آوریل 1979 در ساحل ناهاریه، که طی آن یک مرد و دختر پنج ساله اش و به روایتی دیگر چهار اسرائیلی از جمله یک مأمور پلیس به قتل رسیدند، قرار داشت.
در جریان این یورش که از دریا به ناهاریه انجام گرفت دو فلسطینی کشته شدند و دو تن دیگر ازجمله سمیرالقنیطری به اسارت نیروهای اسرائیلی درآمدند. اما بنابه گزارشهای دیگر، در میان 50 زندانی فلسطینی افرادی از گروه، "نیروی 17" ساف که یک نیروی ویژه برای حفاظت از جان یاسرعرفات است، وجود داشتند. این گروه متهم به قتل سه اسرائیلی در بندر لارناکای قبرس بودند.
اسرائیل هرگز حاضر نشد درباره این درخواست به گفت وگو و مذاکره با فلسطینیان بپردازد، به ویژه آن که در ماه مه 1984 نسبت به آزادی 1150 اسیر فلسطینی و لبنانی (این تعداد اسیر فلسطینی و لبنانی، عموما مردم عادی را شامل می شوند که اسرائیلیها برای تلافی جویی بازداشت و زندانی می کنند) در برابر آزادی سه سرباز اسرائیلی اعتراضات شدیدی صورت گرفته و این دادوستد گسترده و نامتناسب با احمد جبرئیل، رئیس جبهه خلق برای آزادی فلسطین ـ فرماندهی کل، مورد انتقاد فراوانی قرار گرفته بود، و بسیاری از اسرائیلیها احساس می کردند که این کار به دلیل فشار خانواده های سربازان اسیر شده صورت گرفت. حدود پانصد فلسطینی آزاد شده اجازه یافتند که به خانه های خود در کرانه باختری و نوار غزّه باز گردند، و این موضوعی بود که شین بت (سازمان امنیت اسرائیل) به شدت با آن مخالف بود.
با توجه به این که هیچ یک از شهروندان اسرائیلی در کشتی آشیله لائورو نبودند، موضوع بسیار ساده تر می نمود. اسرائیل بی درنگ با آمریکا که نیروهایش در شرق مدیترانه از زمان دریافت خبر ربودن کشتی مزبور به حال آماده باش درآمده بودند، تماس گرفت. امیرام مشاور پرز نخست وزیر وقت اسرائیل در امور تروریسم نیز با سرهنگ الیو نورث از شورای امنیت ملی که اقدامات آمریکا در این بحران را هماهنگ می کرد، ارتباط نزدیکی برقرار ساخت. ژنرال اوری سیمهونی (Uri Simhoni) وابسته نظامی سفارت اسرائیل در واشنگتن، یکی دیگر از افراد رابط بود.
کشتی در شامگاه نهم اکتبر 1985 به بندر پورت سعید رسید و ربایندگان و نیز خود ابوالعباس با یک یدک کش کوچک از کشتی پیاده و وارد خشکی شدند. پس از آن که مقامهای مصری و ساف به آنها قول دادند که زمینه خروجشان را از کشور مصر فراهم می آورند، خود را تسلیم کردند. در ابتدا، پایان این ماجرا پیروزی برای "میانجیگری" ساف به شمار آمد و یک مقام تونسی گفت که این "موفقیتی برای دیپلماسی ساف است"، ولی بعضی تحلیل گران سیاسی غرب اعتقاد داشتند که برداشتی این چنین، فقط پیش از تأیید مرگ کلینگهافر، و پیش از آن که اسرائیل گستره کامل دخالت ساف را آشکار کند، و نیز پیش از افشای دامنه دو رویی مصر در جریان این واقعه، وجود داشت.
ردیابی مخابرات مصر از سوی اسرائیل و شورای امنیت ملی آمریکا شدید و موفقیت آمیز بود،البته گزارشهای اسرائیل پانزده دقیقه پیش از گزارشهای آمریکا به واشنگتن رسید و ژنرال اوری سیمهونی مستقیما آنها را به پنتاگون ارائه داد. هنگامی که ربایندگان در اختیار مقامات مصری قرار گرفتند آمریکا اعلام داشت که باید محاکمه شوند. نیکولاس ولیوتس (Nicholas Veliotes) ، سفیر آمریکا در مصر در دهم اکتبر وارد کشتی مزبور شد، و گفت وگوی وی با سفارت آمریکا در قاهره که با خط آزاد و آشکار صورت می گرفت، شنیده شد که طی آن می گوید: "شما به وزارت خارجه بگویید که ما می خواهیم این مادر... ها مجازات شوند."
حسنی مبارک آشکارا گفت که چهار فلسطینی مزبور مصر را ترک کرده اند. ولی اطلاعات و ردیابی هایی که درست در همان زمان به دست آمده بود، نشان می داد که فلسطینیان مزبور هنوز هم در مصر بسر می بردند و مبارک براین باور بود که جرج شولتز، وزیرخارجه آمریکا باید "دیوانه" باشد که فکر کند مصر یعنی یک کشور عربی، جرأت آن را دارد که آنان را تسلیم کند. مبارک در 11 اکتبر به طور پنهانی خروج فلسطینیان مزبور از مصر را توسط یک جت مصری ترتیب داد. این هواپیمای مصری مورد ردیابی چهار جنگنده از ناو هواپیمابر ساراتوگا (Saratoga) قرار گرفت و آن را ناچار کردند که در پایگاه هوایی ناتو در سیگونلا (Sigonella) در سیسیل فرود آید. ربایندگان را مقامهای ایتالیایی دستگیر کردند. البته خود ابوالعباس و یکی از دستیارانش آزاد شدند. در رم، دولت بتینو کراکسی (Bettino Craxi) در اثر مشاجره ای که بر سر رهایی آنان صورت گرفت، برکنار شد.
آنچه که سازمان جاسوسی اسرائیل در این باره می دانست، چند روز بعد با ظاهر شدن غیرعادی ژنرال "یهودباراک" بر روی صفحه تلویزیون، به آگاهی همگان رسید. باراک یک نوار ضبط صدا را پخش کرد که از مکالمه کشتی به ساحل میان ابوالعباس و ربایندگان دریابی ضبط شده بود. باراک توضیح داد که این مکالمه در 9 اکتبر یعنی زمانی که این عملیات با شکست روبه رو شده بود، صورت گرفته است، البته این گفت وگو پیش از آن بوده که ساف مسؤولیت حمله را به عهده بگیرد و هنوز هم کوشش داشت که آن را به یک گروه کوچک که از شاخه جبهه آزادیبخش فلسطین جدا شده و از سوی سوریه پشتیبانی می شد، نسبت دهد. وقفه هایی در این گفت وگو که به صورت رمز انجام شده بود، وجود داشت، ولی برپایه گفته اسرائیلیان، از نوار چنینبرمی آید که ابوالعباس که خود را ابوخالد قلمداد می کرد، همه ربایندگان را با نام کوچکشان می شناسد و از طرح اصلی آنان آگاه می باشد. نامبرده (البته پس از آن که برای ربایندگان مشخص و تأیید شد که خود وی از پورت سعید تماس گرفته) دستورهای لازم را به آنها داد.
آنچه را که باراک آشکار ساخت، چندان هم سری نبود، روزنامه نگارانی که این کشتی ربایی را از پورت سعید گزارش کرده بودند، درست همین مکالمه میان کشتی و ساحل را با کمک نمایندگی لویدر محل ـ شنیده و متوجه اهمیت درخواست یکی از ربایندگان درباره ابوخالد شده بودند: "من نشانه ای می خواهم که او از ماست". معنی این گفته که کمابیش بعدا روشن شد، آن بود که ربایندگان می خواهند بدانند و مطمئن شوند که با یک دوستخود، طرف هستند.
اهمیت واقعی، و نوآوری مهم ردیابی اسرائیل آن بود که دریافت که ابوخالد کسی جز خود ابوالعباس نیست. و این حقیقتی بود که ادعای میانجیگری را بی معنی می ساخت. این نوار ضبط شده ارزش سیاسی فراوانی برای اسرائیل داشت. باراک گفت: "ابوالعباس تا خرخره در طرح ریزی، اجرا و فرماندهی عملیات آن دست داشته است. وی فرد حاشیه ای نیست، بلکه یکی از نزدیکان عرفات می باشد. مقر ابوالعباس نیز در حمام الشط در تونس قرار داشته و بیش از چند صد متر از مقر عرفات که در حمله هوایی ویران شد، فاصله نداشت. ابوالعباس یکی از اعضای بالاترین نهاد عملیاتی ساف ـ یعنی کمیته اجرایی ده نفری ـ می باشد."
هر سازمان اطلاعاتی معمولاً کوشش فراوان دارد که نه تنها منابع و روشهای خود، بلکه درجه توان خودش را در نظارت بر دشمن پنهان دارد. از این روی باید گفت که این تصمیم از سوی شخص رابین مورد تأیید قرار گرفته و بر پایه همین تصمیم، نوار ضبط شده از آشیله لائورو پخش شد. باراک همچنین ابراز داشت که طی این بحران، اسرائیل و آمریکا همکاری نزدیکی با یکدیگر داشته اند. نسخه هایی از این نوار به آمریکا و به ایتالیاییها داده شد. سازمان اطلاعات اسرائیل آتش را دامن زد. یک روز پس از آن که باراک بر صفحه تلویزیون ظاهر شد شیمون پرز با هواپیما به واشنگتن رفت و نتیجه خوبی از این رهگذر به دست آورد.
یکی از نخستین دیدارهای وی با مقامات آمریکایی، دیدار او با ویلیام کیسی، رئیس سازمان سیا (سی. آی. ای) بود.
برای شناخت بهتر جوانب مختلف ربودن کشتی آشیله لائورو، مسائل زیر قابل توجه است: حمله اسرائیل به مقر ساف در تونس به عنوان موجی قدرتمند در تشدید تنفر از صهیونیسم و حامیان آن توانست حرکتهای فردی و یا گروهی را به دنبال داشته باشد به گونه ای که موازی و مستقل از مکانی مشخص به وقوع پیوست. حمله یک سرباز مصری به یهودیان صحرای سینا و حادثه مشابهی در تونس به عنوان بارزترین حرکتهای فردی و یا به عبارتی مستقل مطرح شد. اما در کنار این حرکتها اقدامات گروهی نیز صورت گرفت. ربودن یک کشتی ایتالیایی با بیش از 500 سرنشین، هرچند که از سوی ساف به عنوان حرکتی با سازمان آزادیبخش فلسطین بی ارتباط، مطرح گشت لیکن این حرکت نمی توانست محدود به ربایندگان آن باشد و ربایندگان فلسطینی کشتی در بیان تقاضای خود آزادی زندانیان فلسطینی در چند کشور مختلف را خواستار شده بودند که همین مسألهنمایانگر وابستگی سیاسی و ارتباطات ربایندگان با تشکیلات سیاسی فلسطینی بوده است. اما مسأله ربودن کشتی، نمی توانست ابعاد فوق العاده ای به مسأله تروریسم و خطرات ناشی از آن بدهد زیرا در این دوران بیش از دهها هواپیما و اتومبیل حامل شخصیتها و غیره ربوده شده بودند که اهمیت برخی از آنها نیز بسیار بیشتر از مسأله ربودن کشتی ایتالیایی بود.
پس از تسلیم شدن ربایندگان کشتی و راه افتادن هیاهوی تبلیغاتی در خصوص به قتل رسیدن یک سرنشین آمریکایی این کشتی، برطبق یک طرح از پیش تنظیم شده ربایندگان کشتی سوار بر هواپیماینظامی مصری شده و خاک مصر را به مقصد تونس ترک کردند تا در آنجا توسط ساف محاکمه شوند. اما با هماهنگی رژیمهای مصر و تونس هواپیماهای اف ـ 14 ارتش آمریکا راه را بر هواپیمای نظامی مصری بسته و پس از اجرای یک سناریوی از پیش طراحی شده آن را وادار به فرود در فرودگاه نظامی ناتو در سیسیل ایتالیا کردند و ربایندگان کشتی را تحت مراقبتهای ویژه به نقطه نامعلومی منتقل ساختند.
آمریکاییها که طی این سالها و همواره هدف تمام عملیات به اصطلاح تروریستی بوده اند این بار در یک تلاش جمعی و فوق العاده در پی آن بودند که نشان دهند عملیات تروریستی را با شدت تمام پاسخ خواهند داد. یکی از حربه های آمریکاییها که برآن سرمایه گذاری زیادی کرده اند ایجاد رعب و وحشت در بین کسانی بود که دست به چنین اعمالی می زنند.
مآخذ:
- بلک، یان و موریس، بنی: جنگهای نهانی اسرائیل، جمشید زنگنه، دفتر نشر فرهنگ اسلامی 1372.
- روزنامه های لبنانی السفیر و النهار، اکتبر 1985.
- روزنامه های اسرائیلی هاآرتس (Ha Aretz) و داور (Davar) اکتبر 1985.