کوهن، هرمان (1918-1842): تفاوت بین نسخهها
جز (۱ نسخه واردشده) |
|
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۲۷
هرمان کوهن (Hermann Cohen)فیلسوف آلمانی یهودی از پیروان کانت و بنیانگذار مکتب فلسفی موسوم به ماربورگ در فلسفه کانتی جدید است. وی وارد تحصیلات جدید دینی شد تا حاخام شود، ولی از این کار منصرف شد و مدرک دکترای خود را گرفت و به تدریس در دانشگاه های آلمان پرداخت.
کوهن متأثر از اندیشه عقلانی موسی بن میمون بود. طرفدار همانند شدن و نسبت به عقیده یهودیت کم توجه بود. وی اعتقاد داشت که نوعی ترادف میان یهودیت و مسیحیت هست (و یک بار به یکی از دوستانش گفته بود: "آنچه را تو با نام مسیحیت از آن یاد می کنی من یهودیت پیامبران می نامم"). از این رو، توجه و تلاش بسیاری را معطوف ارائه یک قرائت جدید از آثار کانت می کرد. کوهن معتقد بود که رابطه خالق و انسان متقابل است: خالق منشأ قانون است و انسان منشأ احساس تکلیف. او می گفت که خدا یک فرضیه منطقی و منتج از اعتقاد به وجود یک مثل اعلای شایان تحقق در جهان است.
کوهن پس از آنکه بر کرسی استادی دانشگاه نشست، مجبور شد درباره یهود و یهودیت موضع گیری کند. زیرا تریاچکه، مورخ، در سال 1879 کتابی با نام گفتاری درباره یهودیت ما نوشت و در آن به یهودیت حمله کرد. در این کتاب آمده است که یهودیت یک دین قومی و متعلق به مردمانی قبیله ای، قوم گرا و عجیب است و فیلسوفان یهودی که با استفاده از اصلاحات امروزی به ترویج تعالیم ظاهرا جدید می پردازند، در واقع تعالیم یهودیت ناب را رواج می دهند و از طریق وابستگی به فلسفه های بزرگ، مفاهیم دینی یهودیت ناب را آشکار می کنند و از طریق مسیحیت به مسیحیت می تازند. سال بعد، کوهن کتابی با عنوان یهودیت: اعتراف را در پاسخ به تریاچکه منتشر کرد.
وی در کتاب خود اعلام کرد که یهودیان آلمانکاملاً با جامعه آلمان همانند شده اند و هیچ وفاداری ملی دوگانه ای درباره آن وجود ندارد و حتی یک تعامل اختیاری هم میان عقیده یهودیت و تمدن و فرهنگ آلمانی هست که عبارت است از گرایش به جهانی شدن و حذف ابعاد شخصی. کوهن حتی معتقد بود که دولت، ابزار این جهان گرایی و روی آوردن به انسان گرایی همگانی است (کوهن، به این ترتیب، نشان می دهد که تا چه حد اندیشه جهان وطنی و طبیعی روشنگری را جذب و هضم کرده است.
این همان رویکردی است که با هگل به اوج نظری و با هیتلر در حکومت نازی به اوج اجرایی خود رسید). در سال 1888، یکی از مدرسان آلمانی گفت که تلمود قوانین توراتی را فقط بر روابط داخلی یهودیان، حاکم کرده است. بنابراین، تلمود به صراحت اجازه دزدی از غیریهودیان و فریفتن آنان را به یهودیان می دهد. این جا بود که کوهن کوشید نظریه انزواگرایانه ملت برگزیده را با نظریه عصر مشیحانی در قالب جهانی اش که بر وحدت انسان ها و تمایل انسان به کمال تأکید می کند، هماهنگ نماید. بدین منظور، کتاب عشق برادرانه در تلمود را تألیف کرد.
کوهن به این نتیجه رسید که حلقه رابط مفهوم اول (ملت برگزیده) با مفهوم دوم (عصر مشیحانی) همان مفهوم مربوط به حمایت خالق از غریبان است. بنابراین، رسالت یا مأموریت معنوی یسرائیل برخاسته از واقعی بودن برگزیدگی اش است. از آنجا که خدا از آغاز دوستدار غریبان است، هدف از برگزیدن یسرائیل منزوی کردن آن نیست، بلکه هدف، چیزی است که روبه سوی وحدت نوع بشر و ایجاد پادشاهی خداوند در زمین دارد. هدف اصلی از وجود ملت یهود، ترویج الگوهای اخلاقی اندیشه توحیدی در سراسر جهان است.
این الگوها همان است که پیامبران یهودی با تلاش در راه آزادسازی دین از اسطوره و جادو آن را تکامل بخشیده اند. بدیهی است که کوهن با بینش حلولی مخالف بود و عملاً می بینیم که درنوشته هایش تأکید می کند که خالق وجودی یگانه است و با همه مخلوقات تفاوت مطلق دارد (و با این حال، کوهن اصرار دارد که یهودیت، انسان را شریک خدا در فرایند آفرینش می داند).
پراکندگی یهودیان هم (از نظر کوهن) بعد مثبت تقدیر ایشان است. زیرا آنان با همین پراکندگی است که تبدیل به ابزاری الهی برای تحقق غایت نهایی تاریخ می شوند. این غایت نهایی همان متحد کردن همه بشریت است. ماشیح (موعود) نماد پیروزی خیر و تحقق کمال طلبی انسان است و بنابراین، برخلاف آنچه یهودیت حلول گرا می پندارد، مفهوم قومی ندارد. بنابر همه این دلایل، کوهن در مقاله دین و صهیونیسم (سال 1924) با اندیشه صهیونیسم به عنوان پس روی و مخالفت با گرایش آرمانی جهانی مخالفت کرد.
اندیشه کوهن نماینده تلاش خالصانه ای است برای پاکسازی یهودیت از تفکر حلول گرایانه؛ هر چند که رسوبات این تفکر در نوشته های او به چشم می خورد. نمونه چنین رسوباتی سخنان او درباره رسالت ویژه جماعت یسرائیل و نیز درآمیختن مطلق و نسبی است که در آثار او وجود دارد. از مهم ترین آثار او دین، عقل و برخی منابع یهودیت است. نوشته های او بر فرانتس روزن وایگ، مارتین پوپر، ژوزف دوف و سولوویتچیک اثر گذاشت.
مأخذ:
- المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد ششم، چاپ اول، پاییز 1382.