راجرز، طرح: تفاوت بین نسخهها
جز (۱ نسخه واردشده) |
|
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۱۹
در نیمه سال 1969 جنگ فرسایشی در جبهه کانال سوئز میان مصر و (اسرائیل) با شدت در جریان بود (نک: [[مصر ـ اسرائیل، جنگ فرسایشی]]). هم جنبش مقاومت فلسطین نیز رو به رشد بود و نیرومندتر می شد چه از نظر عملکرد آن علیه دشمن اسرائیلی و چه از نظر گسترش آن در میان مردم کشورهای عربی. ایالات متحده به دنبال هراس برای منافع خود دیپلماسی خود را به حرکت درآورد. اینحرکت، به خصوص پس از آنکه جنگ فرسایشی بعدی تازه یافت و (اسرائیل) حمله های هوایی خود را به اعماق خاک مصر رساند و طرف عربی نتوانست به همان شیوه مقابله به مثل کند، شدت یافت.
فعال شدن دیپلماسی آمریکا پس از سخنرانی بود که عبدالناصر رئیس جمهور مصر به مناسبت روز کارگران در 1/5/1970 ایراد کرد و در آن گفت: "می خواهم بگویم اگر ایالات متحده واقعا خواستار صلح است، پس می باید اسرائیل را به عقب نشینی از سرزمینهای عربی اشغال شده مجبور سازد." احتمالاً مهم ترین عواملی که دولت ایالات متحده را بر فعالیت واداشت عوامل زیر هستند.
1) تحکیم روابط نظامی و اقتصادی مصر با اتحاد جماهیر شوروی که به خصوص پس از بازدید محرمانه پرزیدنت عبدالناصر از مسکو در اوایل سال 1970 بیشتر شد. ایالات متحده نگران شده بود چون فکر می کرد عقب افتادن یک راه حل صلح آمیز برای مشکل خاورمیانه ممکن است به استحکام هر چه بیشتر این روابط بیانجامد.
2) درگیری آمریکا در جنگ ویتنام و گسترش ابعاد آن و عدم تمایل ایالات متحده به گشودن یک جبهه دیگر یا گرفتار شدن در مسائل یک جنگ منطقه ای در خاورمیانه که ایالات متحده ناگزیر از دخالت در آن به نحوی از طرق مختلف بود تا موجودیت دولت صهیونیستی را تضمین کند.
دولت آمریکا، پیشنهاد خود را در مورد به اجراء گذاشتن قطعنامه شماره 242 شورای امنیت در نامه ای که ویلیام راجرز به وزرای خارجه هر یک از کشورهای مصر و اردن و (اسرائیل) فرستاد، مطرح کرد. وزیر آمریکایی، که نام او ذکر شد و به ابتکار راجرز شناخته شد در تاریخ 25/6/1970 اعلام کرد که دولت او یک اقدام سیاسی تازه ای را در خاورمیانه آغاز کرده است. هدف این اقدام تشویق کشورهای عربی و (اسرائیل) است به آتش بس و شروع مذاکرات زیر نظر دکتر گونار یارینگ نماینده شخصی دبیرکل سازمان ملل متحد تا قطعنامه شماره 242 شورای امنیت به اجراء درآید.
ابتکار راجرز موارد اساسی زیر را در بر می گرفت:
1) دعوت از طرفها (مصر، اردن و اسرائیل) برای همکاری با نظارت یارینگ در ایجاد راه حل اساسی و گام به گام بر اساس قطعنامه شماره 242
2) بازگشت به آتش بس به مدتی محدود که حداقل از 1/7 تا 1/10/1970 ادامه داشته باشد.
3) طرفها آمادگی خود را برای اجرای کامل قطعنامه شماره 242 اعلام کنند، و همچنین موافقت کنند تا نمایندگان را برای اجرای مذاکرات که زیر نظر دکتر یارینگ در محل و زمانی که تعیین می کند معرفی کنند.
4) هدف از این مذاکرات رسیدن به یک توافق برای برقراری صلح عادلانه و همیشگی بین طرفها بر پایه اصول زیر باشد:
(1) اقرار متقابل میان هر یک از مصر و اردن از یک سو و (اسرائیل) از سوی دیگر به حق حاکمیت و امنیت مرزی و استقلال سیاسی هر یک از سه طرف.
(2) عقب نشینی (اسرائیل) براساس قطعنامه شماره 242 شورای امنیت از زمینهایی که در سال 1967 اشغال کرد.
مصر در تاریخ 23/7/1970 اردن در تاریخ 26 همان ماه و (اسرائیل) در تاریخ 6/8/1970 با این پیشنهاد موافقت کردند. واشنگتن در تاریخ 7/8/1970 آگاهی خود را از موافقت سه طرف با ابتکار راجرز، اعلام کرد و مدت آتش بس 90 روز تعیین شد.
آتش بس میان مصر و (اسرائیل) مقررات زیر را در بر داشت:
1) اجرای آتش بس و توقف فعالیت های نفوذی از تاریخ 7/8/1970.
2) دست برداشتن از هرگونه تغییر در مواضع نظامی فصلی داخل مناطقی که 50 کیلومتر در دوطرف خط آتش بس امتداد دارد.
3) هیچ یک از دو طرف تأسیسات نظامی جدیدی را در این مناطق وارد یا برپا نمی کند.
4) هر یک از دو طرف حق دارد که از وسایل مخصوص به خود ـ و از جمله هواپیماهای جنگی به شرط آنکه از خط آتش حداقل 10 کیلومتر دور بمانند ـ استفاده کند تا مطمئن شود که مقررات موافقتنامه اجراء می شود.
5) پایبند بودن به پیمان ژنو 1949 در مورد رفتار با اسیران جنگی، پذیرش پیشنهاد راجرز توسط مصر و اردن به چند دستگی بین صف اعراب انجامید. علی رغم کوششهای مصر در جهت کاهش تأثیر شدیدی که پذیرش مصر به جای گذاشت،پرزیدنت عبدالناصر، موضع گیری خود را به یک هیأت سودانی که در ماه اوت 1970 از مصر دیدن می کرد، چنین تفسیر کرد: این ابتکار آمریکا چیزی نیست مگر درخواست برای اجرای قطعنامه شماره 242 شورای امنیت "که اسرائیل می خواهد آن را فراموش کند و آمریکا نیز تلاش کرد که آن را به فراموشی بسپارد.
آمریکا این اقدام را تحت فشار انجام داد، و ما می خواهیم او را در این وضع نگهداریم. و نمی خواهیم که خود را از آن رها کند. اسرائیل در برابر عقب نشینی از سرزمینهای اشغالی به هر شکل که باشد مقاومت خواهد کرد، و این تنها آمریکاست که می تواند در این راستا فشارهایی به آن وارد کند... من این پیشنهاد را پذیرفتم در حالی که از قبل می دانستم که امکان آنکه پیشنهادهای آمریکا به یک نتیجه قطعی برسد بسیار ناچیز است... امکان موفقیت این پیشنهادهای آمریکا نیم درصد است" او هم چنین گفت: هدف این است که: "آخرین برگ سیاست امپریالیسم آمریکا رو شود و در مقابل آرای عمومی جهان رسوا گردد".
سازمان آزادی بخش فلسطین در بیانیه ای که در تاریخ 25/7/1970 صادر کرد ابتکار آمریکا را رد کرد. در این بیانیه مراحلی که مسأله فلسطین گذرانده بود ذکر شد، و به خصوص اجتماع سران کشورهای عربی در خارطوم که پس از شکست 1967 مقرراتی را تصویب کردند که: در واقع هدف آزادسازی فلسطین را، تحت این شکار که آن را شیوه فعالیت سیاسی برای از بین بردن آثار تجاوز صهیونیستها در سال 1967 نامید به فراموشی می سپرد.
در حقیقت با این کار آثار تعدی و تجاوز صهیونیستها را در سال 1948 نادیده می گرفت.... تا پس از آن با قطعنامه شماره 242 شورای امنیت که مسأله فلسطینی را با اعتراف به موجودیت اسرائیل حل می کند، موافقت شود. سپس نوبت عقب نشینی های بیشتری می رسد که با موافقت با آنچه ابتکار آمریکا نامیده شده حاصل می شود. این ابتکار آمریکایی همان است که در سخنان راجرز وزیر خارجه آمریکا به وزرای خارجه جمهوری عربی متحد (مصر) و مملکت اردن هاشمی و اسرائیل آمده است"
سازمان آزادی بخش پذیرش ابتکار آمریکا را اعتراف به (اسرائیل) و عقب گرد از تعهدات داده شده در اجلاس خارطوم می دانست که در آن کشورهای عربی تعهد کردند با (اسرائیل) وارد مذاکره نشوند. همچنین آن را از دست دادن نهایی حق ملت عرب فلسطین در سرزمین خود می دانست. عقب نشینی از سرزمینهای اشغال شده در جنگ 1967 به معنای آن است که (اسرائیل) یک عقب نشینی کامل نکند و از سرزمینهای دیگر عربی به خصوص جولان و بیت المقدس بیرون نرود. برقراری مجدد آتش بس نیز به معنای جلوگیری از فعالیت چریکها و سرانجام برخورد با جنبش مقاومت فلسطین است سازمان در پایان اعلامیه خود چنین گفت: "ملت فلسطین قطعنامه شورای امنیت و تمامی شیوه های اجرای آن از جمله طرح راجرز را رد می کند"
در سوریه و عراق نیز اظهار نظرها و تفسیرهایی بیان شد که در حقیقت با اعلامیه سازمان آزادی بخش فلسطین تفاوتی نداشت. همه اینها قطعنامه شماره 242 شورای امنیت و ابتکار راجرز که از آن سرچشمه می گرفت رد کردند. مسئولان امر در مملکت مغرب و جمهوری عربی یمن اعلام کردند که راه حلهای صلح آمیز که عقب نشینی از سرزمینهای اشغالی را تحقق می بخشد و حقوق میهنی ملت فلسطین را تأمین می کند مورد تأیید قرار می دهند. شورای انقلابو کابینه الجزایر، بیانیه ای صادر کردند و در آن تأکید کردند "پیگیری مبارزه مسلحانه هنوز هم تنها روشی است که می تواند راه حلی را که با آرزوهای توده های عرب مطابقت دارد، تأمین کند.... الجزایر همواره در کنار جنبش مقاومت فلسطین خواهد ایستاد"
زمانی که وزیر آمریکایی پیشنهاد خود را مطرح می کرد، ایالات متحده از (اسرائیل) خواست تا اولین کشوری نباشد که آن را مردود اعلام می کند. اما حکومت اسرائیل پس از آنکه طرح آمریکایی را بررسی کرد ـ از همان ابتدا برای گرفتن امتیاز بیشتر ـ آن را رد کرد و نامه ای به این مضمون به واشنگتن فرستاد. این نامه به دو دلیل منتشر شد: نخست آنکه (اسرائیل) نمی خواست برای رئیس جمهور آمریکا گرفتاری ایجاد کند، و دوم آنکه واشنگتن در انتظار پاسخ منفی مصر بود.
پس از آنکه واشنگتن پاسخ منفی (اسرائیل) را دریافت کرد، بلافاصله به دولت آن اطمینان داد که امریکا بازهم (اسرائیل) را به انواع سلاحهای دفاعی مجهز خواهد کرد و کمکهای مالی را ادامه خواهد داد. همچنین به موضوع مشارکت نیروهایی آمریکایی در نیروی محافظت از صلح که به منطقه های خالی از سلاح پس از موافقت بر تعیین مرزهای آنها، فرستاده خواهد شد، اشاره کرد. این مطالب در نامه ای که رئیس جمهور آمریکایی نیکسون برای گلدامایر نخست وزیر اسرائیل فرستاده آمده است.
در مقابل این تعهدات که ایالات متحده پس از آنکه مصر و اردن ابتکار آمریکا را رد کردند به اسرائیل تقدیم کرد حکومت آن بار دیگر به بررسی ابتکار پرداخت و تصمیم گرفت به پیشنهاد طرح راجرز پاسخ مثبت دهد. پاسخ منفی اسرائیل نکات مهمی را در برداشت که اینک بعضی از آنها: را مطرح می کنیم:
1) اشاره به نامه رئیس جمهور نیکسون و استناد به محتویات آن
2) موافقت درباره تعیین نماینده ای که در مذاکره با مصر و اردن تحت نظر دکتر یارینگ شرکت کند.
3)مذاکراتی که براساس قطعنامه شماره 242 شورای امنیت برگزار می شود شامل مسائل زیر خواهد بود:
(1) تعهد متقابل به پایان دادن به همه مطالبات و اوضاع جنگی و اعتراف متقابل به حاکمیت و استقلال سیاسی.
(2) عقب نشینی نیروهای مسلح (اسرائیل) از سرزمینهایی که آنها را در جنگ 1967 اشغال کرد.
(4) مشارکت (اسرائیل) در این مذاکرات باید بدون شرطهای قبلی باشد که طرف دیگر در نظر می گیرد.
پس از آنکه واشنگتن پاسخ منفی (اسرائیل) را دریافت کرد دستگاههای تبلیغاتی صهیونیستی شروع به سخن پراکنی درباره نقض آتش بس توسط مصر کردند و مدعی شدند که فرماندهی مصری پایگاههای موشکهای زمین به هوا را در فاصله 20 تا 30 کیلومتری کانال سوئز در جهت آن پیش آورده و آنها را در منطقه ای میان جاده سوئز ـ قاهره در جنوب و اسماعیلیه ـ دلتا در شمال نصب کرده است. پس از آن جریانی پیش آمد که "مسأله موشکها" نام گرفت و تبلیغات زیادی درباره آن از طرف اسرائیل و یاران وهم پیمانانش صورت گرفت. (اسرائیل) از ایالات متحده خواست تا برای بازگشت پایگاههای موشکی به محلهایی که قبل از آتش بس در آنها مستقر بودند تلاش کند. اسرائیل موضع گیری خود را در نیمه اوت شدیدتر کرد و مدعی شد که فرماندهی مصری پایگاههای موشکی دیگری را به کناره کانال منتقل کرده است.
این موضع گیری های پی درپی اسرائیل برای آنبود که راه بر یارینگ بسته شود. از این رو حکومت اسرائیل در تاریخ 6/9/1970 تصمیم گرفت تا: "در مذاکرات با دکتر یارینگ شرکت نکند مگر آنکه موافقتنامه آتش بس به طور کامل اجراء شود. و از جمله متوقف کردن هرگونه تغییر در وضع نظامی". (اسرائیل) برای از سرگیری مذاکرات یا رینگ شرط کرد که وضع در جبهه های جنگ به صورتی که قبلاً بوده برگردانده شود. و از این رو راه پیگیری مأموریت بریارینگ بسته شد.
موضوع موشکها چیزی نبود جز بهانه اینکه تبلیغات اسرائیلی و صهیونیستی آن را به وجود آوردند تا از آن برای فرار (اسرائیل) از تعهدات خود در مورد عقب نشینی از "سرزمینهایی که در جنگ 1967 اشغال کرده بود" استفاده کنند اسرائیل می خواست این زمینهای اشغال شده را به هر قیمتی که شده برای خود نگه دارد و آن را از ساکنین عرب اصلی خالی کند و به یهودیها واگذار نماید. از این رو نمی خواست که به چیزی متعهد شود که سد راه تحقق نقشه هایش در اشغال و توسعه و تسلط باشد.
زمانی که اسرائیل این موضع گیری ها را اتخاذ می کرد شرق عربی تغییرات بزرگی را شاهد بود. در ماه سپتامبر 1970 رویدادهای بزرگی در اردن اتفاق افتاد که در پی آنها بیشتر دسته های نیروهای مقاومت فلسطین اردن را ترک کردند، و پرزیدیت عبدالناصر در گذشت. این دو واقعه اثرات را بر اوضاع سیاسی در تمام مناطق عربی گذاشت. یارینگ از پیگیری مسئولیت های خود دست کشید و شرایط جدید راهی برای ادامه کوششها در جهت اجرای پیشنهاد راجرز نگذاشته بود. از این ابتکار تنها چیزی که مانده بود آتش بس 90 روزه بود که یکبار دیگر تمدید شد، و پس از آن بدون تعیین مهلت پایان همچنان ادامه یافت.
مآخذ:
- عبدالهادی، المسألة الفلسطینیة و مشاریع الحلول السیاسیة، 1934 ـ 1947، بیروت 1975.
- حمیه، حسن: الحل السلمی من کارادون الی روجرز، بیروت.
- مجله شؤون فلسطینیة: شماره 2، ایار 1971 و شماره 22، حزیران 1973، بیروت.