اسمولنسکین پریتز: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل
 
جز (۱ نسخه واردشده)
 
(بدون تفاوت)

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۶:۳۸


پریتز اسمولنسکین (Peretz Somolenskin) نویسنده روس و مبلغ صهیونیسم و از مؤسسان سازمان قدیما که در روسیه متولد شد و در مدرسه تلمودی درس خواند؛ همچنین زبان روسی را فراگرفت و در سال 1862 در شهر ادسا، مرکز فرهنگ روسی یهودی، مستقر شد. مدت 5 سال در آن جا ماند و سپس به وین رفت و در آن جا اقامت گزید. در سال1868 مجله هاشاحار (فجر) را منتشر کرد. این مجله مهم ترین مجله عبری زبان ناشر اندیشه های جنبش روشنگری بود که اسمولنسکین از ابتدای حیات فکری اش طرفدار آن بود؛ با این حال مجله در مرحله ای انتقالی پدید آمد که در آن مرحله افکار و اندیشه های روشنگری [یهودی] رو به فروپاشی گذاشته و در حال تحول و تبدیل به اندیشه صهیونیستی بود.

اسمولنسکین در مقالات خود از شخصیت عقب مانده یهودی تابعِ سنت انتقاد می کرد. با این همه به موسی مندلسون حمله می کرد و روشنگری او را دعوت به همانند شدن و ذوب شدن می دانست. اسمولنسکین در سلسله مقالاتی به نام زمان کشت فرارسیده است (1877-1875) تصورات خود را از قومیت معنوی یهودی مطرح ساخت؛ قومیتی که به زمین ارتباطی ندارد و فقط با تورات مربوط است (تأثیر افکار گرایتز و کروکمال در او آشکار است). بر مبنای این تصور، یهودیان می توانستند. برای کشورهای خود شهروندانی مخلص باشند و همبستگی معنوی خود را نیز حفظ کنند. یهودیان امتی جهانی هستند و همبستگی آنان معنوی، و نه مادی است.

اسمولنسکین در سال 1881، داستان انتقام میثاق را نوشت که در آن به وصف تغییر و تحولاتی پرداخته است که در نتیجه خشونت و سرکوب در روسیه در جوانان یهودی پدید آمده است. او در نوشته های خود تمایل تردیدآمیزش را به انتقال به اندیشه های دوران مدرن بیان می کند؛ تمایلی که آمیخته با ترسی عمیق از ذوب شدن در جهان بیگانگان بود؛ ذوب شدنی که ضرورتاً به نیکبختی نمی انجامید و لذا یکی از داستان های او به نامسرگردان در راه زندگی به بازگشت ملت [یهود] منتهی می شود.

او در داستان دیگرش به نام سزای امانت داری (1875) وضع ناگوار یهودیانی را وصف می کند که قربانی درگیری های سال 1863 میان روسیه و لهستان شده اند. در داستان قبر الاغ (1873) از سازمان های یهودی انتقاد می کند. آخرین رمان او مرده ریگ (1880-1876) نام دارد. ترجمه اسمولنسکین از نمایش نامه فاوست نوشته گوته در سال 1867 منتشر شد.

بینش صهیونیستی اسمولنسکین پس از شکست و ناکامی مدرنیزاسیون در روسیه، عمیق شد. او با لورنس الیفانت، صهیونیست غیریهودی تماس گرفت و از او برای شروع یک فعالیت وطن گزین در فلسطین کمک خواست. ظاهراً اسمولنسکین با ادبیات و تلاش های صهیونیست های غیریهودی به خوبی آشنا بود. او در مقاله باید راهمان را جستجو کنیم در سال 1881 می گوید:

"کارشناسان غیریهودی و محققان سرشناس انگلیسی می گویند که خاک فلسطین بسیار خوب و مناسب است و اگر با تلاش و کاردانی از آن بهره برداری شود، قدرت جذب چهار میلیون یهودی را دارد".

سپس اسمولنسکین شکل و مضمون اصلی صهیونیسم را پذیرفت و با رد نظریه مهاجرت به ایالات متحده، به بازگشت عملی به صهیون فرا خواند. وی به گروه دوستداران صهیون پیوست. در واقع همه خطوط اصلی مضمون صهیونیسم، پس از یهودی کردن آن، در نوشته های اسمولنسکین یافت می شود؛ از رد دین یهود و "هویت عقب مانده یهود" گرفته تا درک این معنا که یهودستیزی بخشی ازساختار جامعه غرب است و روشنگری از شدت آن نمی کاهد؛ "زیرا یهودی تحصیل کرده رقیبی خطرناک برای مسیحیان است".

وی عقیده داشت که یهودیان ملتی اندام وار، منفور و مطرود ملیت های اندام وار غربی هستند و بنابراین مهاجرت فردی یهودیان امکان پذیر نیست؛ چرا که دولت های پیشرفته (غربی) با مهاجرت یهودیان به کشورهایشان مخالفت خواهند کرد.

به این ترتیب راه حل همان تبدیل مهاجرت به استعمار است؛ یعنی ملت مطرود مشکلات خود را به نمایندگی از سوی اروپا و از طریق اروپا حل می کند.

این امر از راه طبیعی سازی یهودیان و مطیع ساختن آنها و تبدیلشان به ماده مهاجرتی و اسکانی و سپس انتقالشان به فلسطین امکان پذیر می شود. اسمولنسکین به وجود دو نوع صهیونیسم پی برد: یکی صهیونیسم وطن گزین، یعنی صهیونیسم یهودیان یدیشی اروپای شرقی؛ و دیگری وطنی. یعنی صهیونیسم یهودیان همانند شده اروپای غربی.

از مهم ترین دستاوردهای اسمولنسکین، سکولار کردن مفهوم دینی ارتس یسرائیل بود که آن را به یک زمین صرف تبدیل نمود. او [اگرچه ]از ضرورت بازگشت به زمین به دلایل عرفانی و صوفیانه ای چون ارتباط ازلی میان یهودیان و سرزمین مقدس، سخن گفت، [اما ]مزایای عملی و عینی دیگری را نیز به این دلایل اضافه کرد؛ مزایایی چون نزدیک بودن این سرزمین [به محل زندگی یهودیان] و مرغوب بودن خاک و شن آن که این امر از طریق تأسیس کارخانجات شیشه گری به شکوفایی و رونق وطن گزینی کمک می کند.

اسمولنسکین همچنین می افزاید که تجارت وصنعت و کشاورزی در فلسطین رونق خواهد گرفت (آغاز استفاده از پوشش های سوسیالیستی). همچنین موقعیت این سرزمین آن را به مرکزی تجاری تبدیل می کند که اروپا را به آسیا و آفریقا مرتبط می سازد؛ همان گونه که از گذشته دور چنین بوده است (آغاز ارائه دولت یهود به عنوان دولت کارکردی و مأمور دفاع از منافع استعمار غرب).

این گفتمان فریبکارانه و چندوجهی، خود یکی از ویژگی های گفتمان صهیونیستی است که کلمه "زمین" در این گفتمان برای متدینین وجهی دینی دارد و برای آنان که به دنبال کار و کاسبی هستند وجهی اقتصادی و بهره ورانه دارد. اما وقتی کار به سطح اجرا و عمل می رسد، اسمولنسکین دیگر در همین حد از مدرنیسم نمی ماند و به ثروتمندان روس رو می آورد و به رغم این که با صهیونیست های غیریهودی آشنایی دارد به جهان استعماری غرب توجه نمی کند. شاید تاریخ صهیونیسم بعد از این ماجرا، همان معطوف شدن گرایش نفوذی دوستداران صهیون از تکیه بر پشتیبانی ثروتمندان غربی به تکیه بر استعمار غرب برای عملی کردن طرح صهیونیستی باشد.

مأخذ:

  1. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد ششم، چاپ اول، پاییز 1382.