دفتر عربی ـ انگلیسی: تفاوت بین نسخهها
جز (۱ نسخه واردشده) |
|
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۱۹
یکی از دستگاههای بانفوذ سیاسی بریتانیا در شرق عربی خلال جنگ جهانی اول بود. و حکومت بریتانیا در فوریه سال 1916 آن را بنا نهاد تا هنگامی که جنگ به مرحله مهم خود می رسد سازمانی مستقل، در خانه نمایندگان سامی بریتانیا در قاهره باشد. و ریاستش به البریگارید ژنرال ژالبرت کلایتون رئیس اداره (اطلاعات) شهری و نظامی رهبران کل بریتایی در مصر سپرده شد.
دفتر شامل مجموعه ای از آگاهان مسائل شرق عربی بود کسانی که در اداره آگاهی تحت فرماندهی کل بریتانی کار می کردند و کسانی که کارگزاران سیاسی مرکز حکومت نماینده سامی و از جهانگردان و آگاهان فن و مستشرقین و افسران بودند. و این گروه دارای آگاهی و مهارتی در فن دیپلوماسی شرق بودند که قبل از جنگ از نزدیک به منطقه آشنایی داشتند وانمود به صداقت عرب کرده و بعضی از مستشاران برای نیروهای انقلابی عرب کار می کردند.
و از بارزترینشان هوگارت و یونگ و لورنس و اورمسبرگور بودند.
دفتر عربی ارتباط مستقیمی با وزارت خارجه و وزارت جنگ بریتانیا داشت و افرادش منطبق با ادارات دیگر بریتانیا در مصر مثل (اداره اطلاعات) و فرماندهی کل و مرکز حکومت نماینده سامی کار می کردند. و دفتر از آغاز ایجادش عهده دار جمع آوری گزارشاتی از منطقه عربی بود. در مقابل نقشه های سیاسی بریتانیا در شرق طرحی مشخص قرار داد. و از ژوئن 1916 انتشار پرونده های سری برای بهبود حوادث سیاسی در سرزمینهای عربی را آغاز نمود. در ابتدای امر آن را "ملخصات المکتب العربی Arab Bureau Sammaries" و سپس بعد از شماره ششم، آن را "نشره العربیه Arab Bulletin" نامید.
و طبیعی بود که مسأله فلسطین مکان ویژه ای را در گزارشات دفتر و فراهم آوردن نشریات سریش، اشغال کند، به خاطر موضع و اماکن مقدسه اش و تداخل با مصالح بسیار، دولتهای شرکت کننده در جنگ با آن و بریتانیا تشویق کردند که به هیچ دولت قدرتمند دیگری اجازه وجود و حضور بر کرانه شرقی کانال سوئز داده نشود. اقامت یهودی در فلسطین به صورت جزئی از سیاست بریتانیا در شرق درآمده و فلسطین منطقه ای گردید که بریتانیا باید از طریق آن ضربه نهایی را بر دولت عثمانی وارد آورد.
گزارشات دفتر و موضوعات سری منتشر می سازد دربرگیرنده بعضی از قضایایی است که به مسأله فلسطین قبل از صدور وعده بالفور متعلق است و در مورد طرح واضحی در مقابل حکومت بریتانی بود که مورد مذاکره صهیونیستها قرار گرفت، و بعد از وعده عکس العملهای اعراب را نسبت به آن بررسی کردند.
محتویات
- ۱ الف ـ موضوعات قبل از وعده بالفور:
- ۲ ب ـ عناوین و موضوعات بعد از وعده بالفور:
- ۲.۱ 1 ـ اولین عکس العمل نسبت به وعده بالفور:
- ۲.۲ 2 ـ سیاست سازشکارانه بین عرب و صهیونیست:
- ۲.۳ 3 ـ تأثیر بر شریف حسین:
- ۲.۴ 4 ـ تبلیغات بین مردم فلسطین:
- ۲.۵ 5 ـ هیأت اعزامی صهیونیستی:
- ۲.۶ 6 ـ پیشنهادات دفتر عربی در مورد حکومت نظامی فلسطین:
- ۲.۷ 7 ـ دیدار وایزمن ـ فیصل:
- ۲.۸ 8 ـ شدت گرفتن مبارزات عربی ضد صهیونیستی:
- ۳ مآخذ:
الف ـ موضوعات قبل از وعده بالفور:
1 ـ عملیات تجسس و کاوش صهیونی:
اوراق دفتر عربی از شبکه تجسس به نام "مجموعه نیلی Nili" پرده برداشت. مدیر مرکز تجارب زراعی در عتلیت، ارون ارونسون آن را سازماندهی کرده بود که حکومت عثمانی مبارزه جراد سال 1915 را به او سپرد که مرکزش در آبادی زخرون یعقوب در فلسطین بود. و ارونسون از مدح او نسبت به آگاهان و دفتر عربی استفاده کرد تا حمایت آنها را نسبت به قضیه فلسطین به دست آورد. از بارزترین آنها کلایتون و اورمسی گور (کسی که در زمان قیمومیت وزیر مستعمرات بود) و آلن بی و وینگت بودند. و بعد از مرگ ارونسون دوستش سرپرستی شبکه را به عهده گرفت و مدیریتش ادامه پیدا کرد تا اینکه در زمستان 1917 کارش فاش شد و در تاریخ 5/2/1917 یادداشتی به دفتر عربی فرستاد مبنی بر این که دادن خدمات توسط صهیونیستها به نیروهای بریتانی در عملیات ضد ترکهای فلسطین به خاطر انجام خدمات اساسی برای اثبات حقشان در "وطن قومی" می باشد و دلیلی است بر این گفتار که آنها در عملیات آزادسازی سرزمینها شرکت می کنند.
2 ـ فعالیت صهیونیسم در فلسطین:
گزارشات دفتر عربی از فعالیت صهیونیسم قبل از جنگ، در زمینه اسکان و تملک اراضی و آموزش براساس روشهای زراعی و کمکهای خارجی به مستعمرات و غیر از آن صحبت می کند. و هنگامی که این گزارشات بر توصیف رنجها و سختیهای همه گروههای مردمی در سوریه توافق کردند، تأکید داشتند که وضعیت یهود بهتر از وضعیت هر گروه دیگری است و اشاره کرد به اینکه فعالیت صهیونیسم برای خرید اراضی و ایجاد آبادیهای یهودی نشین در طول جنگ متوقف نگشت.
گزارشات دفتر عربی این وضعیت مشخصه یهودیان را تفسیر نمود و به حمایتهای آمریکاییان از آنها (سه سفیر ایالات متحده آمریکا در پایتخت عثمانی، یهودی صهیونی بودند) و نیز به وجود دوستانی برای صهیونیستها از یهودیان سالونیک و دونمه در دربار عثمانی، نسبت داد. نشریه دفتر عربی از تمایلات این یهودیان با نفوذ آلمان و از نقششان در دگرگونی جنبش طورانی صحبت کرد. و ادارات صهیونی در حمایت از هم متحدین (چنانچه در یادداشت 125/2/1917 دفتر ذکر شد) هر گونه رابطه ای با صهیونیستهای آلمان را تکذیب نمودند و حتی حمایت آلمان نسبت به صهیونیستها را به خاطر نفوذ در حکومت بریتانی به دست آوردند تا به سرعت تأکیدشان را نسبت به همفکری با آرزوهای صهیونیستی برانگیزد.
3 ـ آینده فلسطین:
دفتر عربی در یادداشتهایش تأکید کرد که حمایت هم پیمانان از اسکان یهودیان در فلسطین، صهیونیست را در جنگ به نفع متحدین متمایل می سازد. و علی رغم ادعای صهیونیسم در مورد امکان زندگی با انسجام بین عرب و یهود، هدف حقیقی از آن، اشغال سرزمینهاست. نشریه دفتر در تاریخ 15/1/1917 می گوید: اکثریت قریب به اتفاق صهیونیستها همیشه خودمختاری را هدف آینده خود می دانند و اینکه آنچه که از آن صحبت می کنند همان سیاست دستیابی هرچه بیشتر به اراضی فلسطین و اسکان در آن است، سپس با روشهای زراعی پیشرفته و پشتیبانی و حمایت مالی و گرایشات ملیشان و کمک دولتهای حامی، در مورد دستیابی به هدف سیاست نهایی پیشرفت نمایند."
4 ـ عرب فلسطین و انقلاب عربی:
گزارشات دفتر عربی، نقش اعراب در جنگضد عثمانی را مشخص نمود. و از فعالیتهای ساکنان حتی در مناطقی که آبادیهای یهودی نشین نبود سخن راند و آنچه که در نتیجه فروپاشی عثمانی در معرض دخالت بعضی از آنها(صهیونیستها) قرار گرفت را توصیف نمود. ارتش بریتانیا بر به دست آوردن آراء عمومی فلسطین مشتاق بود و منشوراتی را پخش کرد که مضمون و محتوایش را دفتر عربی به عهده گرفت و برای شریف حسین دعوت نمود و فاش ساخت که او با ارتش بریتانیا همکاری می کند. این مسأله به متهم شدن بعضی کارگزاران دفتر عربی توسط صهیونیستها، به پشتیبانی از مسأله قومی عرب و مقصر دانستن بریتانیا در سیاستهای مهمش در ایجاد انقلاب عربی منجر گردید زیرا این سیاست در فلسطین مشکلاتی را به وجود آورد که در اثر آن جزئی از مملکت عربی مستقل گردیدند.
5 ـ مقاومت عربی ضدصهیونیستی در فلسطین:
حکومت بریتانیا به مبارزات عربی ضد صهیونیستم ناآگاه نبود و سعی می کرد که بدون انجام بحثی پیرامون موضوع صهیونیسم در خلال سالهای جنگ، آن را تغییر دهد. سپس دستورات رئیس اطلاعات نظامی بریتانیا را به اطلاع کلایتون، رئیس دفتر عربی رساند (21/11/1916) و از او اجازه ورود دوستان عربش از جمله شریف حسین با اخطار مهم و شخصی برای خودداری از فرورفتن در این اوضاع خطرناک را خواست، زیرا در معرض دشمنی نیروهای بی طرف کنونی قرار خواهند گرفت."
کارگزاران دفتر عربی اطلاعات خود را از مبارزات عربی ضد فعالیتهای صهیونیسم قبل از جنگ و شرایط و مواضع آن جمع آوری کردند تا در مقابل حکومت بریتانیا که اواخر سال 1917 شب صدور وعده بالفور با کمیته صهیونیسم به مذاکره نشسته بود قرار دهند. یادداشتهای دفتر دلایلمبارزات عربی را نسبت به اهداف صهیونیستی در تأسیس دولت یهودی خودمختار و اخراج تدریجی ساکنان فلسطین قوت بخشید.
و روشن نمود که عرب در مقابل رشد آبادیهای یهودی نشین که تعداد و نفوذشان روبه افزایش است و در مقابل خرید زمینها و جدا کردن ساکنان از متملکاتشان، می ایستد. و این مسأله به ایجاد جمعیتهایی برای مقاومت ضد اسکان صهیونیسم منجر شد.
ب ـ عناوین و موضوعات بعد از وعده بالفور:
1 ـ اولین عکس العمل نسبت به وعده بالفور:
مأموریت دفتر عربی همردیف دیگر دوایر بریتانیایی در مصر بود و ـ پیمان عربی بی اثر بریتانیایی زمانی که بیت المقدس در آن بنا شد است بعدها بیت المقدس در دست نیروهای بریتانی قرار گرفت. و دفتر مجموعه ای از پیشنهادات را در مورد خطوط کلی بریتانیا در شرق که ایجاد تردید در عرب را به عهده داشت طرح نمود و نظر داد که هیچ گونه امتیاز دیگری به صهیونیست داده نشود زیرا خطر کنونی آن به خاطر موضع نظامی است که اجازه اسکان یهود در فلسطین را می دهد.
2 ـ سیاست سازشکارانه بین عرب و صهیونیست:
در پرتو دانسته های دفتر عربی، مارک سایکس مستشار مسائل شرق حکومت بریتانیا، خطوط سیاسی مناسبی را برای بهبود اوضاع طرح کرد. خلاصه این طرحها این است که منطقه برای هر دو ملت عرب و یهود توسعه یابد. و از کلایتون خواست اهمیت همکاری بین عرب و یهود مشخص نماید و کوشش کند تا بر اعراب و به ویژه رهبران سوریه درقاهره تأثیر گذارد. لیکن کلایتون و کارگزارانش به وجود اجرای این سیاست خوش بین و مطمئن به پیروزیش نبودند بلکه از اتفاقی که در روابط عرب هم پیمانان بعد از ترک وعده بالفور می افتد و اثر بسیاری در خبرگزاریها می گذارد، می ترسیدند و این چیزی بود که کلایتون را بر آن داشت تا در مقابل پیشنهاد وزارت خارجه، مبنی بر ارسال هیأت صهیونیستی (11/12/1917) بعد از اشغال بیت المقدس و عجله صهیونیستها برای اجرای وعده بالفور هوشیار باشد.
3 ـ تأثیر بر شریف حسین:
طرحهای بریتانیا با قبول شریف حسین و تأییدش وسعت یافت. هوگارتِ مستشرق شایسته ترین افراد دفتر عربی را برای راضی کردن، او و پیش بردنش به سوی جلب موافقتش با سیاست انگلیسی در مورد مسأله فلسطین، به سوی او (شریف حسین) فرستاد. لیکن موضع حسین در نظر کلایتون امیدوارکننده نبود. و با وجود اینکه ضرورت ماندن در صحنه دیده می شد تلاش خود را بر فیصل متمرکز ساختند و لورنس را به کوشش برای جلب توافقش (فیصل) با یهود، واداشت، به دلیل اینکه او تنها فرصت بهره برداری از جنبش عربی است.
4 ـ تبلیغات بین مردم فلسطین:
بریتانیا برای فلسطین حکومتی جدای از مصر ایجاد کرد. و مأموریت افسر سیاسی ژنرال آلن بی به کلایتون سپرده شد، مبنی براینکه در رابطه با مسائل سیاسی فلسطین به طور مستقیم، آموزشهایی از وزارت خارجه ببیند. و تأسیس شعبه دفتر و بر در فلسطین و سپردن از اداره دفتر قاهره به "کورنوالیس" در او خواسته شد. وکلایتون اولین گزارشاتش از بیت المقدس (4/2/1918) و دشواری دستیابی به همکاری بین یهود و فلسطین را بیان داشت.
5 ـ هیأت اعزامی صهیونیستی:
هیأت اعزامی در 2/3/1918 به ریاست وایزمن به اسکندریه رسیدند. و اورمسبی غور از دفتر عربی نماینده حکومت بریتانیا را همراهی کرد. و نشریه دفتر به ترس و وحشتی که کمیته در جان رهبران سوری و مصر برانگیخته بود و به دشواری مأموریت بریتانیا در ایجاد این ترس، اشاره کرد.
نشریه در زمان وجود هیأت نمایندگی در مصر و قبل از انتقالش به فلسطین نامه های هوگارت را از بیت المقدس نقل کرد، که طرح نگرانی اعراب و موضع دشمنی نسبت به صهیونیستها بود. امری که به تشکیل جمعیتهای اسلامی ـ مسیحی منجر شد. نشریه همچنین نشان منفی که هیأت اعزامی صهیونیستی بعد از وصولش به یافا در 4/4/1918 ایجاد کرده بود و ترس روبه فزونی عربها از صهیونیستها را به تصویر کشید.
6 ـ پیشنهادات دفتر عربی در مورد حکومت نظامی فلسطین:
وایزمن مکررا به وزیر خارجه بریتانیا بالفور، از مشکلاتی که هیأت اعزامی در مورد اداره نظامی محلی با آن روبه رو بود شکایت نمود. او هیچ رنجش خاطری از طرحهای صهیونیستی نداشت، و برای توضیح موضع کلایتون، از وضع موجود در فلسطین (16/6/1918) گزارش کاملی تقدیم بالفور کرد و در آن گفت: "وجود هیأت اعزامی صهیونیستی به خودی خود دلیل حمایتهای اولیه جنبش صهیونیستی است" و دشمنیهای عربی ضد صهیونیستی به عوامل اجتماعی و اقتصادی برمی گردد نه به شعور ملی، و برنامه کاری آینده برای مصالح صهیونیسم در فلسطین را عرضه داشت. و پیشنهاد کرد که عده زیادی را به قوانین و شناخت جنگ، محدود سازد که محافظت از اوضاع موجود در زمینهای اشغالی را ایجاب می کند،زیرا شکست آرزوهای صهیونیسم و به سفر هیأت اعزامی صهیونیسم منتهی می گردد. و در مقابل پیشنهاد کرد که نیروهای محلی اجازه مقدار محدودی از آزادی کار را برای ایجاد تغییرات گسترده دارند، تا افکار عمومی صهیونیسم را جلب کرده و طوایف دیگر را رنجیده خاطر نکند.
کلایتون در گزارشاتش پیشنهادات هیأت اعزامی صهیونیسم را بررسی کرد و مانعی در راه ایجاد دانشگاه عبری ندید. و به مسائل مربوط به طرح صهیونیسم برای کشت 250 هزار هکتار از زمینهای دولتی توجه کرد، زیرا صهیونیستها کاری را به عهده گرفته اند که در آینده ترس ساکنان را برمی انگیزد. و پیشنهاد کرد که اعطا قانون را به وسیله مسائل نظامی بپوشانند. کلایتون منتظر مشکلات مربوط به مالکیت دیوار مبکی و زمینهای مجاور آن بود (نک: انقلاب 1929) و اخیرا به عدم گسترش معاملات مشخص کننده یهود و به پیروی از روش ادراک حکیمانه و بین مصالح همه گروهها توصیه کرده است.
هدف رئیس دفتر عربی روشن نمودن مدت زمانی است که وزارت خارجه در آن زمان باید به دگرگونیهای سیاسی صهیونیستی در فلسطین برسد تا فرمانش را در مورد خطوط این سیاست که برای حکومت محلی فلسطین پیروی از آن ضروری است صادر نماید. و وزیر خارجه بالفور به این نظرات پاسخ داد و نامه اش در (26/7/1918) در پاسخ به مطالب محافظه کارانه وایزمن آمد. و با وجود احتیاط و رضایت و همراهیش با صهیونیستها، دو مسأله زمینها و دیوار مبکی دو مشکلی شد که شروع با آنها ممکن نیست.
7 ـ دیدار وایزمن ـ فیصل:
گزارشات دفتر عربی به لزوم متوجه ساختن افکار به منطقه شرق اشاره دارد. جایی که نیروهایانقلاب عربی جناح راست نیروهای بریتانی به شمار می آمدند و از ضرورت سیاست برخورد بین جنبش صهیونیستی و انقلابیون صحبت می کردند. کلایتون تأکید کرد که موضع پادشاه حجاز و امیرفیصل برابر است و در هماهنگی سیاست صهیونیستی و عربی و ممانعت از انتقال احساس دلتنگی و رنجش فلسطین نسبت به نیروهای مبارز بسیار موفق خواهند بود. و آن چیزی است که در مصالح آینده بریتانیا اثر می گذارد.
و کار مشخص کردن سیاست گروههای اعزامی صهیونیستی در مقابل حرکت عربی در کنفرانسی که کلایتون رئیس دفتر عربی و معاونش ولورنس و اورمسبی غور و وایزمن در آن حضور داشتند پایان یافت. این سیاست از سه فرضیه به دست ـ آمده بود: اول اینکه مرکز ثقل در جنبش عربی مثلث مکه ـ دمشق بغداد است (بعد از اینکه نشانه های آن بر فیصل متمرکز گشت) و دوم اینکه ممانعت از مسأله فلسطین هنگام ایجاد پیمان سیاسی با رهبران جنبش عربی در شرق میسر می گردد. و سوم اینکه مسأله رابطه اقتصادی صرف با مردم فلسطین را می توان به جای زمان بهبود اوضاع اقتصادی جایگزین کرد.
کلایتون و هوگارت و لورنس قبل از این نزد حسین و فیصل زمینه این سیاست را فراهم آورده بودند و رهبران دفتر عربی متوجه شدند که بهترین راه روابط با فیصل و فراهم آوردن ارتباط بین او و بین وایزمن برای به دست آوردن موافقت و تأیید همه جانبه اش می باشد تا در پدرش اثر گذارد. (نک: فیصل ـ وایزمن دیدارهای)
اورمسبر غور با دیدار فیصل با وایزمن در عقبه موافقت کرد و کلایتون در نامه ای به فیصل وایزمن را معرفی نمود به این مضمون که او یکی از رهبران جنبش صهیونیستی است و برای گسترش همکاری بین عرب و یهود آمده است.
نشریه دفتر آنچه را که در نشست فیصل ووایزمن در 4/6/1918 جریان داشت به طور خلاصه بیان کرد. رئیس دفتر در نامه اش به وزارت خارجه از خوش بینی اش در رابطه با نتایج ملاقات سخن گفت و آنچه که به دیدار دو جنبش عربی و صهیونیستی منجر می شود، کاری که مشکل حکومت بریتانیا را در اجرای قولهایش به طرفین حل می کند و پیشنهاد فراهم کردن دیدار مشابه با حسین را داد تا علی رغم کراهتش محدوده تأثیر برنامه های مثبت صهیونیستی بر امیدهای عربی در سوریه را به او بفهماند و تأثیر او را نسبت به خواستهای صهیونیستی در فلسطین، در مقابل شناخت او به عنوان رهبر جنبش عربی به دست آورند.
8 ـ شدت گرفتن مبارزات عربی ضد صهیونیستی:
با وجود همه وسایل تبلیغاتی که نیروهای انگلیسی برای صحبت از فوائد اشغال فلسطین توسط بریتانیا به خدمت گرفته بودند، مبارزات عربی ضد صهیونیستی وسعت و شدت یافت. و گزارشات دفتر عربی با پایان رسیدن عملیات نظامی بر وخامت اوضاع تأکید می کردند و از مشکلات بغرنجی که سیاست هم پیمانان صهیونیسم به اوضاع شرق افزوده بودند سخن می گفت. هوگارت طی یادداشتی در (2/8/1918) گفت: "می توان از اکثریت غیرصهیونیستی توقع داشت تا رخنه صهیونیسم یا رفتار برتری جویانه صهیونیسم را بپذیرند." و به همین خاطر می بینید که "تعهدات بریتانیا نسبت به صهیونیستها با قدرت و قوت انجام شود "کلایتون محقق ساخت که هیچ تحریکی موضع مسلمین در مورد مسأله ملکیت دیوار مبکی را تعدیل نمی بخشد. و نظر این است که آنجا خطر بزرگی در راه پیشرفت دیگر طرحهایی که متعلق به این مسأله است، می باشد و اینکه مسأله گفت وگوها و مذاکرات سازش بین مصالح عربی و فرانسوی در سوریه را بیشتربه ستوه می آورد. و توصیه کرد به اینکه صهیونیستها از برانگیختن وحشت بین عرب، با انتشار اعلامیه های بی پروا و مطالب افراطی بپرهیزند که دشمنی را بر می انگیزد و در پیروزیشان مؤثر است.
ترس کلایتون به خاطر تمایلش بر مصلحت عرب نبود، بلکه تعداد یهودیان در فلسطین در آن زمان بیشتر از 66 هزار نفر در مقابل 573 هزار نفر غیر یهود نبود و صهیونیستها اگر با قدرت پیشروی می کردند طرحشان را بر بنیانی سست و غیرراسخ بنا می کردند.
در آغاز اکتبر 1918 آلن بی برای دیدار فیصل و ابلاغ دستورات نظامی به او برای حکومت موقت وارد دمشق شد، که فرماندهی کل حکومتهای محلی سوریه به عهده او گذاشته شد. کلایتون رئیس افسران سیاسی در مقر فرماندهی کل و ناظر بر دفتر عربی بیت المقدس بود و کورنوالیس مدیر دفتر عربی در قاهره و از همراهان وی بود.
بعد از جنگ، اوّلی در مقر فرماندهی در منصبش ماند و دومی افسر رابط بریتانیا در شرق شد. و مأموریت دفتر نیز با توقف عملیات جنگی در نوامبر 1918 به پایان رسید.
مآخذ:
ـ اسناد دفتر عربی 1918ـ1916 Arab Bureau Papersدر مرکز اسناد انگلیسی Public Record office به شماره F.O. 882.
ـ نشریه عربی Arab Bulletion 1918ـ1916.
ـ روزنامه الکوکب: القاهره 1918ـ1916.
- قاسمیه، خیریة: النشاط الصهیونی فی الشرق العربی و صداه 1918ـ1908، بیروت 1973.
- Kedourie, E: london 1956.