کریستول، ایروینگ

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


ایروینگ کریستول (Irving Kristol) اندیشمند سیاسی آمریکایی است. وی از پایه گذاران مجله کامنتری است که کتاب های گوناگونی نیز داشت. از جمله مهم ترین کتاب هایش درباره دموکراسی در آمریکا (1972)، دو خوش آمد برای سرمایه داری (1978) و تأملات محافظه کار جدید (1983) است. کتاب هایش موضوعات گوناگونی همچون جنبش انقلابی دانشجویان و بی ثباتی جهان سوم دارد. او مشاور و کارشناس چندین مؤسسه نزدیک به نهادهای تصمیم گیرنده آمریکا بود.

کریستول از مهم ترین اندیشمندان جریان محافظه کاران جدید به شمار می رود که در دورهریاست جمهوری کارتر پدید آمد. اهمیت این جریان نه تنها برای یهودیان، بلکه برای همه جامعه آمریکایی بود.

محافظه کاران جدید با وفاق و کاهش تسلیحات، مخالف بودند و همچنین با بسیاری از سیاست های خارجی کارتر مخالفت می کردند. آنها می خواستند آمریکا در عرصه خارجی فعال تر شود و انزواجویی را کنار گذارد؛ این بدان معناست که برای حفظ منافعش مداخله نظامی کند. در عرصه داخلی نیز محافظه کاران جدید خواهان کنار گذاشتن سیاست های اجتماعی دموکرات ها بودند؛ سیاست هایی که هدفش آرام ساختن درگیری های اجتماعی آمریکا و کاستن از آثار منفی سیاست های اقتصاد آزاد بود.

یهودیان آمریکا و رهبرانشان همواره از حزب دموکرات و سیاست هایش پشتیبانی می کردند و در این موضوع مانند بیشتر اقلیت های آمریکا بودند. اما از نیمه های دهه هفتاد در میان یهودیان، جریان محافظه کاری پدید آمد که آرام آرام از حزب جمهوری خواه حمایت می کرد و در دهه هشتاد هنگامی که ریگان به ریاست جمهوری رسید، آنان نیز به اوج رسیدند و شرایط به گونه ای شد که رهبران صهیونیست و یهودیان محافظه کار از او پشتیبانی کردند. آن چه در این موضوع، بسیار پرمعنا می نماید این است که اکثریت یهودیان، بدون توجه به تبلیغات صهیونیستی همچنان به نامزد حزب دموکرات رأی دادند.

با این حال اگرچه ریگان در انتخاب شدنش وامدار آرای یهودیان نبود، اما در جانب داری از اسرائیل، یکی از پابرجاترین رؤسای جمهور آمریکا به شمار می رفت. این موضوع نشان می دهد که قضیه تأثیر "رأی یهودی" چیزی جز یاوه بافی نیست.

محافظه کاران جدید (از یهودی گرفته تا غیریهودی) بسیاری از اندیشه های راهبردی دولت ریگان را ساختند و پرداختند؛ شعله ور نمودن مسابقه تسلیحاتی، دوری جستن از وفاق و پشتیبانی ازهم پیمانان آمریکا به ویژه اسرائیل از جمله سیاست های ایشان بود.

به همین دلیل محافظه کاران جدید یهودی با فشار آوردن بر اسرائیل برای عقب نشینی از کرانه باختری و غزه مخالفت می کردند و به آرام کردن افکار عمومی مردم جهان توجهی نداشتند. به طور کلی می توان گفت که سیاست خاورمیانه ای ریگان، ساخت این مجموعه بود. به آنها لقب "بازهای یهودی ریگان" را داده بودند و می توان گفت که این نامگذاری دقیقی است.

اما پس از انتفاضه، اوضاع دگرگون شد. برای همین کریستول به اسرائیلی ها سفارش کرد که ابتدا مقدار سرزمینی را که می خواهند حفظ کنند، مشخص نمایند و پس از تعیین مرز، عقب نشینی کنند "... نمی دانم چرا اسرائیل از برپایی حکومت سازمان آزادی بخش فلسطین در کرانه باختری می ترسد". این بیان، عقب نشینی از مواضع پیشین اوست.

کریستول اخیرا مقاله ای با نام آینده یهودیان آمریکا نوشته است که به وضعیت یهودیان در سایه افزایش میانگین های سکولاریزاسیون می پردازد. این مقاله، یک رویداد نادر فکری است؛ زیرا کریستول یک عقب گرد کامل کرده است و با تأکید می گوید که سکولاریزاسیون، بخشی اندام وار از عملیات مدرنیزاسیون است.

به اعتقاد او سکولاریزاسیون "نگرشی دینی است که بر یهودیت و مسیحیت چیره گشته است". او برخلاف سکولارها اصرار دارد که سکولاریزاسیون را "نگرشی دینی" بنامد؛ چه درباره وضعیت انسان در هستی و آینده او بحث می کند و اینها مباحثی متافیزیکی و الهیاتی است و نه علمی. در این دین سکولار، انسان خود را می سازد یا می آفریند (خدای گون شدن انسان). انسان همچنین می تواند پدیده های طبیعی را بشناسد، بر آنها مسلط شود و آنها را برای بهبود وضع خویش به خدمت بگیرد. بدین ترتیب، توانایی آفرینش که ویژگی خدا بود در نظام دینی سکولاریسم، به انسان عطا می شود و تز پیشرفت درهمین جا پدیدار می گردد.

این عقاید سکولاریستی، چارچوب اصلی لیبرالیسم و سوسیالیسم است و حتی در میان یهودیان و مسیحیان هم رخنه کرده است (البته بنیادگرایان و ارتدوکس ها را باید استثنا کرد).

کریستول یادآور می شود که میانگین های رشد سکولاریزاسیون میان یهودیان آمریکا در بالاترین حد است و حتی خود یهودیت نیز سکولار شده است. هم اکنون یهودیت، دیگر نه یک دین، بلکه یک آرام بخش روانی است که به یهودیان کمک می کند تا دشواری های دوره مدرنیسم را تاب بیاورند.

به اعتقاد کریستول، این مسأله، امری طبیعی است؛ زیرا همین جامعه سکولار بوده که یهودیان را به حقوقشان رسانده است و به آنان فرصت همگونی داده است؛ درست برخلاف جوامع مسیحی که همواره یهودستیز بوده اند. اما خطری که اینک یهودیان را تهدید می کند، نه یهودستیزی که ازدواج با غیر یهودیان است؛ پدیده ای که رهبران یهودی هنوز نتوانسته اند راه حلی برای آن بیابند.

کریستول با تکیه بر مقدمات فلسفی و تاریخی، راه حل جدیدی برای این مشکل پیشنهاد می کند. نتیجه این مقدمات، آن است که خردگرایی انسان محور و سکولار، رفته رفته موضوعیت خود را از دست می دهد و این به دو دلیل زیر است:

1 ـ فلسفه عقلانیت سکولار می تواند مسلمات ضروری برای پایه گذاری یک نظام اخلاقی را به دقت برای ما وصف کند، اما نمی تواند خود این نظام را در اختیار ما بگذارد؛ زیرا عقل قادر است نظام های اخلاقی را از هم بازشناسد، اما قادر نیست آنها را بیافریند.

این بدان سبب است که انسان، نظام های اخلاقی را با تکیه بر پایگاه ایمانی می پذیرد و نه پایگاه عقلی. عقل محض نمی تواند به این نتیجه برسد که نزدیکی با محارم نادرست است یا هم بستر شدن با حیوانات خوب نیست؛ چرا که ما نمی دانیم آیا حیوانات از این رابطه جنسی لذت می برند یا خیر.به دلیل همین هرج و مرج اخلاقی، پرورش کودکان برای ما کاری ناممکن شده است و نسل های مضطربی پیدا شده اند که راه برون رفت از این وضعیت را نمی شناسند.

2 ـ جامعه ای که اعضایش معتقد باشند در جهانی بی معنا زندگی می کنند، نمی تواند پایدار بماند. واقعیت این است که ما از سده نوزدهم (جنبش رمانتیسم) تاریخ اندیشه غربی را واکنش در برابر این احساس می بینیم که سکولاریسم به پیدایش جهانی بی معنا انجامیده است و می کوشد با تأکید بر این که انسان از راه استقلال و نوآوری بر سرنوشت خود و طبیعت، مسلط است این مشکل را حل کند.

به اعتقاد کریستول این چیزی جز خودفریبی نیست. برای همین، سه فیلسوف مهم غرب در دوران معاصر هیچ یک به اومانیسم اعتقاد نداشته اند؛ زیرا نیچه هیچ انگار، هایدگر بت پرست جدید و سارتر اگزیستانسیالیستی است که احساس می کند در حال بالا آوردن است. جریان های فکری حاکم (ساختارشکنی و پست مدرنیسم) نیز در برابر اومانیسم چنین احساسی دارند.

اینها همه نشان از عقب نشینی سکولاریسم و رشد گرایش های دینی دارد. این گرایش در پیدایش آیین های جدید بت پرستی نمایان گشته است. یعنی انتظار می رود مسیحیت نوینی در جامعه آمریکایی پا بگیرد.

کریستول امیدوار است که یهودیان در برابر این گرایش بایستند. اما ترجیح می دهد که آنان موضع خود را عوض نموده با وضعیت جدید سازگار گردند. او همچنین اعتقاد دارد که آن چه جایگزین بازگشت نمادهای مسیحی و عقیده مسیحیت می شود، چیزی است که نامش را "بربریت در برابر کتاب مقدس" گذاشته است و نه تنها با مسیحیت و یهودیت، بلکه با کل تمدن غربی در خواهد افتاد.

کریستول، مقاله اش را با این عبارت مهم به پایان می رساند: "یهودیان آمریکا بیش از اندازه نسبت به یهودی ستیزی مسیحیان حساسیت نشان می دهد وبرای همین، این خطر وجود دارد که از یاد ببرند کسانی که دو بار معبد را ویران و قوم یهود را سرگردان کردند، نه مسیحیان که بت پرستان، بابلیان و رومیان بودند".

مأخذ:

  1. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد سوم، زمستان 1382.