ورفل، فرانتز (1945ـ1890)

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


فرانتز ورفل (Franz Werfel) رمان نویس،نمایشنامه نویس و شاعر یهودی اتریشی است. در پراگ از خانواده ای ثروتمند به دنیا آمد. در دانشگاههای پراگ و لایپزیک درس خواند. در یک مرکز انتشاراتی به کار مشغول شد و با ماکس براد و فرانتز کافکا دوستی داشت. ورفل زندگی ادبی خود را با سرودن شعر آغاز کرد و مجموعه اشعار وی به نام دوست جهان منتشر گشت (1911). این مجموعه جایگاه وی را تثبیت نمود و او را در شمار مهمترین شاعران اکسپرسیونیست دورانش قرار داد. این کار، ویژگی دینی مشیحانی داشت و تز عشق، دوستی و برادری عمیق جهانی محور آن بود.

ورفل در جریان جنگ جهانی اول در صفوف ارتش اتریش خدمت کرد و پس از جنگ مجموعه اشعاری از او با نام روز قیامت منتشر گشت (1919). برداشتهای وی و موضوعاتی همچون مرگ، نشور و رهایی در این مجموعه منعکس شده است.

ورفل در این کتاب تأکید می کند که عشق و برادری تنها راه حل برای زنده کردن جهانی است که چهره اش به خون آغشته شده است. در 1923 مجموعه شعر دیگری با نام چرم جادویی منتشر کرد که در آن به برادری دیونیسی نوین فرا می خواند (منسوب به دیونیسوس، خدای شراب نزد یونانیان باستان). این برادری همه موجودات را در کنار هم قرار می دهد؛ از انسان گرفته تا حیوان و جماد و به همین دلیل نوعی وحدت حلول گرایانه اندامی است که گرایش نیچه ای آشکاری دارد.

ورفل پس از جنگ به نمایشنامه نویسی روی آورد و چند نمایشنامه موفق نوشت: انسان آیته (1921) که در آن به تز سقوط انسان و رهایی اش پرداخته است، همان موضوعی که در نمایشنامه دینی پولس در میان یهود (1926) به چشم می خورد. در نمایشنامه سکوت (1922) از خطر نازیسم سخن می گوید و آن را شورش انسان بدوی در برابر انسانمتمدن معرفی می کند. پس از به قدرت رسیدن هیتلر در آلمان، نمایشنامه تاریخی دینی راه ابدی (1936) را منتشر کرد.

این نمایش که با موفقیتی چشمگیر در سالنهای نیویورک اجرا شد به زندگی یهودیان سده های میانه می پرداخت که به دلیل عقاید دینی خویش ناچار بودند پیوسته در تبعید باشند. ورفل در این نمایشنامه، سرگردانی روانی و نامشخص بودن وابستگی دینی اش را بیان می کند.

با عقب نشینی اکسپرسیونیسم و خیزش رئالیسم، ورفل به دنیای داستان و رمان وارد شد و شهرتی جهانی به دست آورد. رمانهای وی جنبه صوفیانه و تبشیری داشت و به محرومان و شکست خوردگان و نبرد میان خوبی و بدی می پرداخت.

از مهمترین رمانهای او چهل روز برای موسی داگ (1933) است که در آن ستمی را که اکثریت بر اقلیت روا می دارد - با بیان درگیری ارامنه با ترکها - به نمایش می گذارد. در رمان دل پاک (1931) بر اهمیت اعتلای معنوی و دینی و اخلاقی که بسیار مهمتر از واقعیتهای تلخ و فعالیتهای کثیف سیاسی است تأکید می کند.

ورفل در 1938 پس از اشغال اتریش توسط نازیها از این کشور به فرانسه گریخت. پس از 1940 از آنجا نیز فرار کرد. در مدتی که در فرانسه بود، دیدارش از یک مزار دینی در لودز، الهام بخش وی در نگارش رمان آهنگ برنادت شد که به سال 1941 در ایالات متحده منتشر گردید و موفقیت چشمگیری کسب کرد. بعدها فیلمی از این رمان ساخته شد.

این رمان، تجسم نبرد میان تاریکی و روشنایی است و مسیحیت کاتولیک را - که ورفل در همه عمرش مجذوب آن بود - می ستاید. ورفل در 1917 مقاله ای با عنوان رسالت مسیحیت نوشت که نشانمی دهد او در حال پذیرش مذهب کاتولیک بوده است؛ گرچه هرگز چنین کاری نکرد. در 1943 تأکید نمود که شالوده فکری و فرهنگی وی در سایه تأثیر معنوی مسیحیت و کلیسای کاتولیک ریخته شده است. این از آثار ادبی اش نیز آشکار می شود. در 1929 با بیوه موزیسین یهودی، گوستاو ماهلر ازدواج کرد. او نیز با یهودیت مخالف بود و پیش از ازدواج پیشنهاد کرد که ورفل مسیحی شود. اما سرانجام به توافق رسیدند که تعمید ورفل پس از مرگش صورت پذیرد.

در واپسین سالهای عمرش خود را وقف نوشتن اثر حماسی عظیمی با نام ستاره آنها که هنوز به دنیا نیامده اند کرد. در این کتاب به قضایا و پرسشهایی مربوط به جاودانگی می پردازد که پاسخی قطعی ندارند.

این کتاب پس از مرگش در سال 1947 منتشر شد و اگرچه در آمریکا درگذشت، اما در وین دفن شد. نام ورفل در بسیاری از فرهنگهای یهودی به عنوان مؤلفی یهودی ذکر شده و این مسئله با توجه به جوهر مسیحی اندیشه وی بسیار شگفت انگیز است.

مأخذ:

  1. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهشهای تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد سوم، زمستان 1382.