لبنان در فرایند صلح با اسرائیل ـ 1991

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


الف ـ پایه های موضع گیری لبنان در برابر فرایند صلح با اسرائیل و طرح صلح آمریکا:

سابقه موضع گیری حکومت لبنان در خصوص فرایند صلح با اسرائیل به زمان ریاست امین جمیل برمی گردد. در این زمان رشید کرامی رئیس دولت لبنان پیامی را از دبیرکل سازمان ملل دریافت کرده بود و طی آن سازمان ملل خواستار مشخص شدن موضع لبنان پیرامون برگزاری کنفرانس بین المللی برای صلح شده بود.

در پاسخ به این پیام بین مقامات حاکم در لبنان در مورد چگونگی پاسخ و شروط مورد نظر این کشور جهت مشارکت در چنین کنفرانسی اختلاف نظر به وجود آمد. علی رغم تفاوتهای زمانی بین دوران حاکمیت امین جمیل و حاکمیت کنونی "الیاس هراوی" که با تغییرات بین المللی و منطقه ای بسیار مهمی همراه بوده است. برخی از خواستها و نظرات اعلام شده از سوی حکومت کنونی در رابطه با مشارکت در کنفرانس صلح با نظرات گذشته این کشور منطبق می باشد.

به طور کلی برخی مسائل را می توان به عنوان اصول و ثوابت تعیین کننده نقطه نظرات و شرایط این کشور در برابر طرحهای صلح دانست، از جمله:

1) استمرار وجود نیروهای اسرائیلی و سوری در خاک لبنان.

2) استمرار وجود فلسطینی ها در خاک لبنان و ادامه مشکل فلسطینی ها.

3) استمرار تلاش برای جدایی قضیه لبنان از قضیه خاورمیانه.

4) اصرار لبنان در درخواست اجرای توافقنامه آتش بس امضاء شده با اسرائیل در سال 1949.

5) اصرار لبنان بر درخواست اجرای قطعنامه 425.

6) استمرار وجود نیروهای سازمان ملل در خاک لبنان.

7) استمرار خصومت و تهاجمات اسرائیل علیه لبنان.

بدون شک تحولات پی درپی در جهان و منطقه که منجر به سرسختی بیشتر صهیونیستها در برابر اعراب گردید بر وضعیت لبنان به خصوص در جنبه خارجی این کشور تأثیر گذاشت. به ویژه آنکه خبری از وجود فشار آمریکا بر علیه اسرائیل وجود نداشت.

قبل از پرداختن به موضع لبنان می بایست به نظر موضع گیری سوریه در مورد شرکت لبنان در کنفرانس اشاره شود. بسیاری از ناظران چنین معتقد بودند که موضع حکومت لبنان در مورد کنفرانس ناشی از تمایل آمریکا بود در حالی که اعلان مشارکت لبنان نارضایتی و ناراحتی سوریها را برانگیخت. اما برخی محافل دیگر سیاسی تأکید می کردند که از پیش مشورتهایی در این زمینه بین سوریها و لبنانیها صورت گرفت. لیکن نگرانی سوریه به دو دلیل زیر بود:

1) اصرار بر اجرای قطعنامه 425 و ترس از اینکه مشارکت لبنان اجرای آن را به یک سلسله از شروط که با مصالح لبنان و سوریه تقارن می یافت متصل سازند.

2) ترس سوریه از اینکه آمریکا در کنفرانسصلح لبنان را به سمت یک تکخوانی خارج از گروه بکشاند یا آنکه برخی از طرفهای لبنان یا منافع لبنان به چنین سمتی کشیده شود.

مقامات نزدیک به حکومت لبنان تأکید می کردند که هراوی و دیگر مقامات لبنانی موافقت سوریه را در مورد مشارکت لبنان در کنفرانس به دست آوردند.

ب ـ مواضع اولیه لبنان در مورد کنفرانس صلح خاورمیانه:

به طور کلی موضع اولیه لبنان در مورد کنفرانس بین المللی صلح با اسرائیل نکات زیر را شامل می شد:

1) لبنان موافق اصل تشکیل کنفرانس بین المللی صلح برای ایجاد حل عادلانه و فراگیر و همیشگی برای قضیه خاورمیانه براساس آنچه که قطعنامه های سازمان ملل در این زمینه دعوت می کنند، می باشد.

2) این بدان معنا نیست که لبنان موافق ربط دادن مسئله اش به قضیه خاورمیانه باشد چراکه معتقد است که این مسئله نیاز به معالجه ای جداگانه و سریع دارد.

3) موافقت لبنان با مشارکت در کنفرانس بین المللی صلح در این مسئله ریشه دارد که لبنان کشوری است ذیربط در نزاع عربی ـ اسرائیلی و به دلیل حضور بیش از نیم میلیون پناهنده فلسطینی در سرزمینش که سرنوشتشان در این کنفرانس رقم زده خواهد شد.

4) لبنان از جانب خوداندیشه وطن گزینی برای فلسطینی ها را در سرزمینش رد می کند و به حق تعیین سرنوشت و اعتراف به حق مردم فلسطین که مورد تأیید لبنان است، دعوت می کند.

5) لبنان معتقد است که مشکل مرزی منطقه ای که قابل بحث و جدی باشد، وجود نداشته و مرزهای آن ثابت و از نظر مجامع بین المللی شناخته شدهاست و این کشور به حق خود در تسلط کامل و استقلال معتقد می باشد.

هیئت دولت لبنان این موضع را در تاریخ 23/7/1991 اتخاذ نمود و همچنین اعلام کرد:

1) تأکید لبنان بر اجرای توافقنامه آتش بس امضاء شده در سال 1949 با اسرائیل.

2) تأکید بر اینکه حل مشکل اشغال سرزمین لبنان توسط اسرائیل در اجرای قطعنامه 425 (صادر شده از سوی شورای امنیت در سال 1978 مبنی بر عقب نشینی اشغالگران اسرائیل از خاک لبنان تا مرزهای شناخته شده بین المللی بدون هر گونه قید و شرط) نهفته است.

جیمز بیکر در طول دیدارهای منطقه ای خود از لبنان دیدار نکرد، بلکه پس از اصرارهای دولت لبنان اولین دیدار بین بیکر و همتای لبنانی او فارس بویز در دمشق صورت گرفت.

دولت لبنان با توجه به نزدیکی بسیار زیاد به سیاست سوریه در منطقه موافقت خود را با شرکت در کنفرانس مذکور با شرایطی پیوند داد که می توانست رضایت سوریها را جلب نماید.

در این رابطه در خصوص مشارکت خود بر موارد زیر تأکید نمود:

1) دعوت به تشکیل کنفرانس براساس قطعنامه های 242 و 338 و بدون اشاره و ذکری از قعطنامه 425 می باشد، بدین ترتیب گفتگو در چارچوب این کنفرانس تنها قطعنامه های مذکور را شامل می شود.

2) هیئت دولت لبنان بر جدایی بین اجرای قطعنامه 425 و کنفرانس بین المللی برای حل قضیه خاورمیانه مُصر می باشد.

3) تأکید بر اینکه مکانیزم اجرایی قطعنامه 425 برطبق متن قطعنامه 426 که خواستار تشکیل نیروهای فوق العاده بین المللی و مشخص شدن اختیارات آنهاست، صورت می گیرد.

در پی اعلان موضع رسمی و آشکار حکومت لبنان در مورد مشارکت این کشور در کنفرانس صلح خاورمیانه اختلاف نظرها در این زمینه در میان محافل سیاسی بروز نمود که مهمترین آنها عبارت بود از:

1) برخی از این مسئله می ترسیدند که چنانچه لبنان در کنفرانس غایب باشد، سوریه به اسم لبنان صحبت خواهد کرد و راه حل و صلح به حساب حاکمیت او گذاشته می شود. البته برخی در پاسخ به این نظریه چنین استدلال کردند که تا زمانی که مواضع گیری لبنان با هماهنگی سوریه صورت می گیرد حضور و عدم حضورش در کنفرانس فرقی نمی کند.

2) برخی از این نگران بودند که بحران لبنان در دو ناحیه خارجی و داخلی مجددا احیا شود و بازنگری در اصول و اساس و قضایایی که اتفاقیه طائف به آن پایان بخشیده است، تکرار گردد.

4) برخی معتقد بودند که از آنجایی که امکان دارد مدت کنفرانس طولانی گردد، لذا اجرای قطعنامه مربوط به لبنان به تأخیر خواهد افتاد و این خطری را برای وضعیت منطقه بوده و بنابراین کنفرانس پرونده های بسته را می گشاید. از جمله اعاده ترسیم مرزها در حالی که لبنان به مرزهای شناخته شده بین المللی و توافقنامه آتش بس سال 1949 پایبندی اش را نشان داده است.

تنها نقطه برای اقناع مخالفان امید به اجرای قطعنامه 425 بود که می توانست به اشغال جنوب توسط اسرائیل پایان دهد.

مآخذ:

  1. مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه، بولتن هفتگی، ژوئیه 1991.
  2. روزنامه السفیر، 24/7/1991.