طرحهای صلح آمریکا ـ 1985
به دنبال تلاشهای مصر، اردن و ساف در سال 1985 به منظور وادار ساختن آمریکا در انجام مذاکره با هیأت مشترک اردنی ـ فلسطینی، آمریکا به خاطر جلب رضایت رهبران این کشورها در 13 آوریل 1985 م (24/1/64) ریچارد مورفی فرستاده ویژه خود را برای یافتن راهی برای پیشرفت روند صلحخاورمیانه و ارزیابی دورنمای برگزاری مذاکرات صلح بین کشورهای عربی و رژیم اشغالگر قدس به منطقه خاورمیانه فرستاد. اما سفر مورفی دست آورد تازه نداشت و با شکست مواجه شد. زیرا ساف پیشنهادات مورفی را که آمریکا براساس نکات ذیل با هیأت مشترک اردنی ـ فلسطینی مذاکره به عمل می آورد، نپذیرفت.
1 ـ موافقت آشکار با قرارداد 242 سازمان ملل و تأکید براینکه این قرارداد تنها راه حل اختلافات اعراب و اسرائیل می باشد.
2 ـ موافقت بر مشارکت فلسطینیان در قرارداد صلح از طریق یک هیأت غیررسمی از طرف ساف.
3 ـ فلسطینیان به طور آشکار اسرائیل را به رسمیت بشناسند.
4 ـ پس از آن و براساس توافق اردنی ـ فلسطینی و نیز طرح ریگان یک حکومت فلسطینی و موقت وابسته به اردن به وجود خواهد آمد.
5 ـ عدم شناسایی ساف مگر اینکه این سازمان حق موجودیت اسرائیل را به رسمیت بشناسند.
آمریکا در دو مرحله کار را دنبال کرد. مرحله اول سیاست انتظار و نظاره تشکیل محور راستگرای اعراب بود که مورفی از یکایک مواضع آنها آگاه شد و محور دوم مذاکره بود که مأموریت مورفی در اینجا خاتمه یافت و بقیه کار به عهده جورج شولتز گذاشته شد.
درپی شکست سفر مورفی، آمریکا هیأت دیگری را به ریاست شولتز به منطقه خاورمیانه فرستاد. سفر شولتز در خاورمیانه به دنبال توافق فوق الذکر صورت گرفت. مسأله ترکیب اعضای هیأت مشترک اردنی ـ فلسطینی یکی از محورهای علنی مذاکرات شولتز بود که درباره چگونگی آن اخبار متناقضی منتشر شد.
شولتز در مورد گفت وگوهایش با حسین شاه اردنی افزود اگرچه وی و شاه اردن فهرست اسامی فلسطینیانی را که ممکن است در مذاکرات صلح شرکت کنند مورد بحث قرار نداد اما به گفته وی روشن است که مذاکرات مستقیم با اسرائیل باید دربرگیرنده فلسطینیان نیز باشد. آمریکا اعلام کرد کهفلسطینیانی که تروریست نامیده نشده و یا عضو ساف نباشند می توانند در مذاکرات شرکت کنند ولیکن اسرائیل شرایط سخت تری برای مذاکره با هیأت فلسطین وضع کرده و شرکت هر کدام که متعهد به منشور ملی فلسطین باشد را نیز رد کرد.
انگیزه های جدیدی سبب شد تا آمریکا مجددا هیأت دیگری را به ریاست شولتز به دنبال سفر قبلی مورفی به منطقه ارسال کند تمامی طرفهای موردنظر گفت وگوهای صلح به جز سوریه از واشنگتن خواستند تا مجددا به اقدام خود برای حل مشکل فلسطین اقدام کند. این انگیزه ها عبارتند از:
توافق اردن ـ فلسطین که از پشتیبانی مصر برخوردار بود، آمادگی شاه حسین برای برقراری صلح براساس قرارداد 242 سازمان ملل (زمین در مقابل صلح) اظهارات پرز که چندبار آمادگی خود برای ملاقات با شاه حسین اعلام داشت، نزدیکی مصر ـ فلسطین و گفت وگوهای ریگان با شاه حسین و مبارک در واشنگتن.
آنچه را که آمریکا از طرفهای عربی به عنوان زیربنای مذاکرات می خواست عبارت بودند از:
1 ـ گفت وگوهای مستقیم اعراب با اسرائیل و سپس گفتگوی مستقیم هر کشور به تنهایی با اسرائیل.
2 ـ عدم برپایی کنفرانس بین المللی برای دستیابی به صلح که اغلب کشورهای عربی خواهان آن می باشند.
3 ـ عقب نشینی نیروهای اسرائیلی از بعضی سرزمینهای اشغالی اعراب (با درنظر گرفتن وضعیت استراتژیکی نظامی اسرائیل)
4 ـ عدم اعتراف به ساف مگر اینکه این سازمان به حق وجود اسرائیل اعتراف کند و اساس مذاکرات خود را بر مبنای قطعنامه های 242 و 338 سازمان ملل قرار دهد.
5 ـ تشکیل یک هیأت مشترک اردنی ـ فلسطینی برای انجام مذاکرات مستقیم با اسرائیل.
ولی شورای مرکزی (فتح) به رهبری عرفات در آخرین نشست خود در بغداد در پیش پای خود راهی را نمی دید مگر اینکه پیشنهادات آمریکا را رد کند زیرا قرارداد 242 سازمان ملل فلسطینیان را به عنوانپناهنده می شناسد و قرارداد 338 نیز نقشی را برای ساف به عنوان نماینده فلسطینیان قائل نیست.
ساف از طریق اردن رد پیشنهادات آمریکا را به اطلاع مورفی رساند و گفت زیر بار این پیشنهادات نخواهد رفت، هیأت آمریکایی در مصر از فرصت استفاده کرده و فشار بیشتری را بر مصریها وادار کرد تا فلسطینیان را در برابر پیشنهادات صلح متقاعد سازند. بعضی از طرفهای مصری که با ساف رابطه خوبی داشتند ضمن تماس با فلسطینیان کوششهای فراوانی در این مورد انجام دادند تا شاید بتوانند راه حلی برای این مشکل به وجود آوردند و بر افقهای جدیدی که ممکن است این گفت وگوها به وجود آورند دست یابند.
در مقابل این پیشنهادات و فشارها دو دستگی در جنبش فتح به وجود آمد. گروهی براین عقیده بودند تا سازمان از فرصت و مانور استفاده کند و از دادن پاسخ آشکار طفره ورزد. درحالی که دیگران براین عقیده بودند که ساف نمی بایست زیربار این پیشنهادات و فشارها برود. در واقع عدم موافقت فلسطینیان با پیشنهادات آمریکا وضعیت شاه حسین را در این میان بسیار بغرنج کرد زیرا اردن ساف را به عنوان نماینده قانونی فلسطینیان می داند و احتیاج به پوشش فلسطینی دارد. لذا با این وجود نخواهد توانست به تنهایی و بدون فلسطینیان مذاکرات صلح را ادامه دهد. بدین ترتیب مأموریت مورفی با شکست مواجه شد. آمریکاییها این موضوع را درک کردند و شولتز در ملاقات خود با کمیته رسیدگی به امور اسرائیل ـ آمریکا کوشش کرد تا به مأموریت مورفی در خاورمیانه روح جدیدی بخشد. بدین جهت علاوه بر اظهارات قبلی خود مطالب ذیل را مطرح ساخت:
در گفت وگوهای صلح خاورمیانه می بایست فلسطینیان را شرکت داد. و آمریکا از هر کشور عربی که مذاکرات مستقیم را با اسرائیل برقرار کند حمایت خواهد کرد. وی بی آنکه نامی از مخالفان طرح صلح آمریکا ببرد (مقصود سوریها) آنها را در مورد حمله قرار داد و گفت اینان که به دنبال اوهام رویارویی مسلحانه رفته و دل به آن بسته اند. آنانی که به ترورآلوده شده اند و می پندارند که پشتیبانی شوروی از آنان خواهد توانست آمریکا را خوار کند مرگ را برای بی گناهان به ارمغان می آورند و به شکنجه و کشتار فلسطین ادامه می دهند. اما باز هم سفر شولتز به خاورمیانه به نتیجه ای نرسید و این مذاکرات انجام نگرفت و علی رغم تماسهای بی شمار برخی از رهبران عرب، تغییری در موضع آمریکا حاصل نشد.
مأخذ:
- نشریه مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه، شماره 38، تهران ـ 13 شهریور 1372.