راتناو، والتر (1922ـ1867)

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


والتر راتناو (Walther Rathenau)دولتمرد صنعتگر و اندیشمند آلمانی و پسر امیل راتناو (1915ـ1838) است که پس از مرگ پدر، اداره ابر شرکت A.E.G را برعهده گرفت.

وارد سیاست شد و در جنگ جهانی اول به وزارت جنگ آلمان پیوست، در آنجا بخش مواد خام را تأسیس نمود و از این راه توانست نظریه های خویش پیرامون اقتصاد برنامه ریزی شده مرکزی را اجرا کند. می توان گفت که مقاومت چهارساله آلمان در جنگ به رغم همه مشکلات اقتصادی، به لطف برنامه هایی بود که او برای تأمین منابع مالی کشور طراحی می کرد.

پس از جنگ نیز در مذاکرات مربوط به پرداخت غرامت، نقش داشت و در سال 1922 وزیر خارجه آلمان (جمهوری وایمار) شد و در همین دوره، توافقنامه راپالو را با روسیه امضاء کرد. او در معرض انتقادهای شدید سازمانها و جریانهای راست گرا بود و بیشتر این انتقادها به سیاستهایش در قضیه پرداخت غرامت و صلح با روسیه بلشویکی بازمی گشت.عناصر یهودی ستیز نیز به گسترش این انتقادها دامن زدند تا اینکه راتناو به سال 1922 توسط یکی از افراطیون راست گرا ترور شد.

اینکه راتناو نسبت به عقیده و هویت یهودی اش چه موضعی داشته است، در پرده ای از ابهام است. زیرا در نخستین مقاله منتشر شده خویش، یهودیان را "ملت ترس" و یا به آلمانی Furchtvolk می نامد؛ ملتی که همه امکاناتش را برای دفاع از خویش بسیج می کند. وی با ویلهلم شواز (1941ـ1863) که از پیشقراولان ناسیونالیسم آلمانی و از یهودستیزان سرسخت بود، مکاتبه داشت و او را از بهترین دوستان خویش می دانست.

راتناو به سال 1909 مقاله ای در مجله نیوفری پرس نوشت و در آن اعلام کرد: "سیصد نفر هستند که یکدیگر را می شناسند و سرنوشت اقتصادی اروپا در دست آنهاست و هم پیمانان خویش را فقط از میان خود برمی گزینند". این جمله، همچون دلیلی بر میزان درستی پروتکلهای حکمای صهیون تفسیر می شد.

راتناو از یهودیان آمیخته شده ای بود که شدیدا به آلمانی بودن خویش می بالید. به همین جهت با صهیونیسم مخالفت می کرد و یهودیان را نه به همانند شدن بلکه به ذوب شدن در جوامع غربی فرا می خواند. از زمانی که وی مقوله "شخصیت یهودی" را مورد هجوم قرار داد، بسیاری وی را "یهودی بی زار از خویش" وصف کردند. با این همه، شدیدا از مسیحی شدن یهودیان انتقاد می کرد و این حرکت را نوعی فرصت طلبی برای به دست آوردن امتیازهای اجتماعی و اقتصادی می دانست.

در واپسین مراحل زندگی خویش به تصوف گرایید و به ستایش نقش فکری اخلاقی و اقتصادی یهودیت در عرصه های انسانی پرداخت. این اندیشه ها در نوشته ها و فلسفه خاصش که میان تصوف و واقع گرایی را جمع می کرد، آشکار بود. راتناو، عقیده مطلق به تکنولوژی، خردگرایی و مادی گرایی را رد می کرد و خواستار بازگشت به ارزشهای معنوی بود. از سوی دیگر خواهان تشکیل جامعه ای تعاونی و اقتصادی بر پایه مکانیزاسیون و برنامه ریزی مرکزی بود که فرهیختگان نخبه، آن را اداره کنند. در عین حال، لیبرالیسم سیاسی و فردگرایی اخلاقی را تأیید می کرد.

مأخذ:

  1. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهشهای تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد سوم، زمستان 1382.