خلیج فارس (بحرین و احساء)، طرح اسکان یهودیان در

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


این پروژه در سال 1917 در نامه یک پزشک یهودی روسی به نام "م.ل. روثشتاین" که مقیم پاریس بود مطرح شد. پیشنهاد وی آن بود که در بخش شمالی منطقه خلیج فارس (persian Gulf) ، شامل بحرین و احساء (Bahrain and Ahsaa) ، یک کشور یهودی تأسیس شود. این کار با تشکیل یک ارتش یهودی 30 هزار نفری انجام می شود. نفرات ارتش از جوانان یهودی اروپای شرقی انتخاب می شوند و در بحرین پایگاه خواهند داشت. انگلیس با همکاری هم پیمانان خود یعنی فرانسه و روسیه آموزش سربازان، تأمین سلاح و مشاوران نظامی و کمک رسانی مالی ارتش را برعهده می گیرد.

این کمک ها تا حدی است که ارتش بتواند به سرعت در منطقه احساء مستقر و بر آن مسلط شود و هسته مرکزی دولت یهودی در آن تشکیل گردد. روثشتاین بر این نکته تأکید داشت که آماده سازی ارتش باید کاملاً محرمانه و بدون آن که احدی از مأموریت آن مطلع شود انجام گیرد؛ حتی خود نفرات ارتش هم از واقعیت قضایا خبر نداشته باشند. اداره امور دولت پیشنهادی هم برعهده شورای حاخام ها باشد.

روثشتاین نمی توانست آشکارا نسبت به بریتانیا اظهار وفاداری کند. لذا اظهار داشت که ارتش پیشنهادی یهودیان حمایت از منطقه خلیج فارس را در برابر هر خطر احتمالی برعهده خواهد گرفت؛ خواه این خطر از جانب دولت عثمانی و احتمال حمله نظامی آن باشد، خواه از جانب اعراب منطقه و احتمال شورش و انقلاب آنها. وی آمادگی این ارتش را برای ورود به جنگ جهانی اول، نبرد در کنار بریتانیا و هم پیمانانش و انجام هر وظیفه دیگر را که برعهده اش گذارند، اعلام کرد. روثشتاین بر این نکتههم تأکید کرد که تأسیس این دولت وفاداری همه یهودیان جهان و به ویژه یهودیان آلمان و عثمانی را به امپراتوری بریتانیا تضمین خواهد کرد؛ به طوری که یهودیان این دو کشور کارگزاران مخلص امپراتوری خواهند بود و برای متلاشی کردن جبهه دشمنان از درون خواهند کوشید.

روثشتاین در پایان توضیح داد که هزینه های آماده سازی ارتش یهودی وامی به شمار می رود که دولت یهودی بلافاصله پس از تأسیس، آن را مسترد خواهد کرد و وی شخصا در این باره متعهد می شود.

با وجود این وسوسه های هیجان انگیز، این طرح با مخالفت کامل بریتانیا مواجه شد. "ادوین مونتاگو"، وزیر امور مستعمرات انگلیس، که مأمور بررسی موضوع بود نظریاتی را برشمرد که موجب شد بریتانیا این طرح را نپسندد.

از جمله این که اسکان یهودیان در منطقه جزیره العرب با استقبال ساکنان عرب مواجه نخواهد شد و نارضایی اعراب می تواند مشکلات پیچیده ای برای انگلیس ایجاد کند. علاوه بر این نقاطی که برای تأسیس دولت پیشنهاد شده بود مناسب این کار نبود. زیرا بحرین زیرسلطه بریتانیا بود و از سال 1820 با امپراتوری معاهده تحت الحمایگی داشت. احساء هم که از سال 1913 تحت سلطه "عبدالعزیزبن سعود"، "امیر نجد"، بود از سال 1915 با یک پیمان اتحاد با انگلیس در مقابل هرگونه تعرض و حمله خارجی تحت حمایت امپراتوری درآمده بود.

اما دلایلی که انگلیسی ها برای مخالفت خود ابراز داشتند برای پنهان کردن عوامل عمیق تری بود. تحولات جنگ جهانی اول درآن زمان باعث شد حکومت عثمانی متلاشی شود و خطر حمله آلمان از منطقه برطرف شود. به این ترتیب، پروژه "وطن گزینی" یهودی یکی از بهانه های اصلی خود را از دست داد و انگلیس که توانسته بود سلطه خود را بر منطقه تکمیل و تحکیم کند، دیگر نیازی به حافظمنافع خود در منطقه نداشت. علاوه بر این، انگلیسی ها از عواقب کمک گرفتن از فرانسه و روسیه در آموزش ارتش پیشنهادی یهودی بیمناک بودند. زیرا این کار می توانست بار دیگر منطقه را آماده رقابت های استعماری کند.

گذشته از این هر دو نکته، در آن زمان، در میان همه مناطق پیشنهاد شده برای تأسیس وطن ملی یهودیان و پایگاه استعماری انگلیس، تمام توجه و تمایل امپراتوری به منطقه حیاتی فلسطین معطوف بود. بروز و ظهور این ترجیح و توجه صدور اعلامیه بالفور در نوامبر 1917 بود. این اعلامیه سرنوشت ساز سرانجام طرح روثشتاین را کاملاً از اعتبار ساقط کرد.

مأخذ:

  1. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد ششم، چاپ اول، پاییز 1382.