جزیره شدوان، حمله اسرائیل به ـ 1970

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


در 7 ژانویه 1970 اسرائیل عملیات تجاوزکارانه و بازدارنده خود را به منظور مقابله با جنگ فرسایشی مصر افزایش داد. این عمل از راه بمباران هوایی به وسیله هواپیماهای آمریکایی "فانتوم" در عمق خاک مصر به اجرا درآمد. نخستین محموله های این هواپیماها از ماه سپتامبر 1969 به اسرائیل رسید و در جهت اجرای پیمان فروش 50 فروند هواپیمای فانتوم بود که آمریکا روز 28 دسامبر 1968 رسما اعلام نموده بود. این هواپیماها روز هفتم ژانویه، پادگانهای "دهشور"، "انشاص" و "تل کبیر" و در روز 13 ژانویه انبارهای ذخیره قطعات یدکی نیروی هوایی مصر در "خالکه" را بمباران کردند و در 18 ژانویه به پادگانهای "وادی حوف" و "هاکستیب" حمله بردند و در همان هنگام بر شدت تراکم بمباران هوایی کانال افزودند.

فرماندهی اسرائیل می دید که با عملیات بمباران دوربرد، امکان دارد که بدون مخاطره به بسیاری از اهداف حتی بیش از حد لزوم، دست یابد. عملیات مذکور نیازی به جنگ فراگیر و احتیاجی به عبور از کانال سوئز نداشت. این عملیات گسترده و عمیق نمودن عملیات موجود، بدون تصرف مناطق و بدون نابود شدن چشمگیر نیروها، میسر بود. به علاوه این امر امکان می داد که مواضع نظامی، هدف بمباران قرار گیرد و با دقت از بمباران شهرهای مصر امتناع شود.

هدف سیاسی از آن بمباران در عمق خاک مصر "متزلزل کردن حکومت ناصر" بود. ملت مصر معروف به خونسردی و آرامش اعصاب است، اما چیزی که در آن تردیدی وجود ندارد این است که تحمل ملت و ارتش، حد و اندازه ای دارد. لذا باید ضربه هایی وارد شود که اولاً و پیش از هر چیز، نظام حکومت مورد اصابت قرار گیرد و دستگاهی توخالی معرفی گردد. سپس با نابودی اراده و نیروی سیاسی مصر و متوقف شدن آن در ادامه جنگ فرسایشی، اراده اش درهم شکسته شود.

اسرائیل، پیش از توسعه دامنه عملیات انتقامجویانه، بیش از پیش آزادی عمل به دست آورد و با مانورهای خارجی و اقداماتی که در خارج انجام داد، افکار عمومی را به سوی خود جلب کرد. این مطلب در گفته های نویسندگان کتاب "ایجاد و گسترش نیروی هوایی اسرائیل" نمایان است:

"ایالات متحده آمریکا می دید که ناصر فرمانگذار مصر از نو بیدار شده و بار دیگر برای تثبیت انقلابی، علی رغم ضربه هایی که اسرائیل به او وارد کرده است، قدرت و نیروی فوق العاده نشان می دهد ... و می خواست ببیند که آیا عبدالناصر مجددا ضربه پذیر می گردد؟ ناظران اسرائیلی گفتند، اشارات آمریکا و بیانات شان در این خصوص تا حد زیادی صریح و بی پرده است. یکی از رؤای وزارت امور خارجه آمریکا در یک شب نشینی کوکتل در واشنگتن به یکی از دوستانش گفت که ایالات متحده با فعالیتهای اسرائیل بر ضد لبنانیها و اردنیها مخالفت می کند اما درباره بمبارانهای مواضع مصر مطلقا چیزی نگفته است."

در این چارچوب کلی سیاسی، عملیات بمباران هوایی اسرائیل در عمق مصر از آغاز سال 1970 توسعه یافت و در همان چارچوب، نقشه عملیاتجزیره شدوان همچون گامی بود که مکمل عملیات نیروی هوایی اسرائیل باشد. اسرائیل این عملیات را برنامه ریزی کرد تا ثابت کند که نه تنها نیروهای هوایی، بلکه نیروهای زمینی اش نیز قدرت حمله به مصر را دارند. جزیره ای را برای اجرای عملیات برگزید که 13 کیلومتر طول و 5/2 کیلومتر عرض آن است و 325 کیلومتر با شهر سوئز و 35 کیلومتر به سوی شمال شرقی از "غردقه" و 30 کیلومتر به سوی جنوب غربی از شرم الشیخ فاصله دارد.

موقعیت دورافتاده جزیره و ناتوانی نیروی پشتیبانی و دفاعی، آن را هدفی نمونه برای استراتژی نظامی اسرائیل در جنگ فرسایشی قرار می داد، جنگی که ژنرال حاییم بارلیو در مصاحبه خود با رادیوی ارتش اسرائیل پس از پایان این عملیات، در پاسخ پرسشی مبنی بر اینکه آیا نسبت به عملیات گذشته در این عملیات مطلب جدیدی نیز وجود دارد یا نه، گفت:

"هدف جدید است، روش عملیات نیز جدید است، اما به صورت مبداء و مبنا هیچ چیز محسوب نمی شود. زیرا از نقاط ضعف استفاده می کنیم و با تمام روشها و وسایل آسانی که در دسترس داریم و مصریان نمی توانند پاسخ آن را بدهند، ضربه را وارد می آوریم".

در جزیره یک نیروی دفاعی کوچک متشکل از یک گروهان با یکصد سرباز و افسر از واحدهای "صاعقه" یک ایستگاه رادار دریایی را که در قسمت جنوبی جزیره مستقر شده بود، نگهبانی می کرد. در آن جا یک چراغ دریایی برای راهنمایی کشتیهای در حرکت به سوی سوئز وجود داشت. صبح روز 22 ژانویه 1970 حمله تهاجمی اسرائیل با بمباران شدید هوایی در منطقه جنوبی جزیره آغاز گردید. در همان وقت دیگر هواپیماهای اسرائیلی مشغول بمبارانهدفهای دیگر در عمق خاک مصر نزدیک "حلوان" و همچنین نزدیک پادگان "هاکستیب" بودند: این پادگان به "می" مصر جدید در شهر قاهره مشرف بود.

حدود ساعت 9 صبح در حالی که هواپیماها به بمباران مواضع مصر در جنوب جزیره و اطراف چراغ دریایی و ایستگاه رادار ادامه می دادند، هلیکوپترها بر روی یک منطقه سنگی بلند در وسط جزیره فرود آمده، به سرعت نیرویی از چتربازان اسرائیلی را تخلیه کردند. این نیروی مهاجم به دو مجموعه تقسیم گردید و هر یک در منطقه ای بلند در دو طرف دره بزرگ و عمیقی که وسط جزیره است پیاده شدند. هر دو نیرو بر بالای صخره های سختی که آنان را احاطه کرده بودرا به سوی جنوب ادامه دادند. در 700 متری محل فرود هلیکوپترها بر روی یک تپه کوچک، یک مرکز دیده بانی و مراقبت مصری و پشت آن در یک بلندی، موضعی دیگر برای دفاع از رادار وجود داشت همچنین مرکز دیگری در جنوب غربی جزیره مستقر بود.

موضع اصلی دفاع، پیرامون چراغ دریایی متمرکز بود. به محض فرود چتربازان از هلیکوپتر، درگیری و جنگ بین آنان و افراد موضع دیده بانی درگرفت و آتش مسلسل بین طرفین مبادله شد. فرمانده نیروی مهاجم، پس از شروع درگیری، به شیوه روشهای جنگ روانی دست زد تا بر روحیه سربازان مواضع مصری تأثیر گذارد. یکی از افراد نیرو با استفاده از بلندگوی دستی که بر دوش حمل می شود، سربازان مصری را به زبان عربی مخاطب قرار داد و گفت: "گوش فرا دهید، گوش فرا دهید ای سربازان کماندوی مصری! امروز ارتش اسرائیل به اینجا نیامده است تا شما را به قتل برساند. شما را از راه هوا و دریا و زمین محاصره کرده ایم، هرکس زندگی را دوست می دارد و آن را ارزش می نهد، بیرون آید و سلاح خودرا بر زمین انداخته، دستهایش را بالا برد. شما را بدون هیچ وسیله نظامی اینجا رها کرده اند. نیروی هوایی بدون هیچ زحمت و مانع در مدّت یک ساعت به شما حمله کرد ... نیروی هوایی مصر کجاست؟ هر اندازه در این کار تردید داشته باشید، به همان نسبت برای شما گران تمام خواهد شد."

نویسنده نظامی اسرائیل در روزنامه بمحانی نوشت که پاسخ این ندا، شلیک سریع یک گلوله از موضع دیده بانی به سوی آنان بود. و پاسخ اسرائیلی در بلندگو چنین بود:

"خوب است، خوب است، در اینجا بعضی از مردان هم وجود دارند ... آشنایی با آنان باعث افتخار است."

پس از یک جنگ شدید بالاخره چتربازان توانستند وارد موضع دیده بانی شوند. یک سرباز زخمی اسیر گردید و یک کشته برجای ماند. باقی نیرو به طرف موضع اصلی و تپه های نزدیک عقب نشینی کردند و از پشت صخره ها به گلوله باران گیج کننده به سوی نیروی مهاجم اسرائیلی پرداختند. سپس گروهی از چتربازان در جزیره به طرف موضع غربی رفتند و با یک میدان مین برخورد کردند که تعدادی از افراد کشته و زخمی شدند. لذا فرمانده گروه دستور عقب نشینی و تغییر مسیر در پیشروی را صادر کرد. در همان هنگام، گروهی از چتربازان به موضع ایستگاه رادار حمله کردند که جنگی شدید درگرفت و نیرو، مورد حمله افراد یک کمینگاه کوچک واقع شد. یک سرباز مصری کمین کرده بود که نیروی مهاجم از برابرش بگذرد تا به رویشان آتش بگشاید. وی تعدادی از افراد اسرائیلی را کشت (اسرائیلیان گفتند یک سرباز کشته شد).

در اینجا نیز پاسخ، چندین گلوله مسلسل بود. پس از جنگی شدید، موضع سقوط کرد، و بعضی اززخمیان که آنجا بودند اسیر شدند. سپس نیرو به مواضع اصلی در پیرامون چراغ دریایی رسید. سرباز اسیر مصری را به آنجا فرستادند تا نیروی مستقر در آن جا را قانع و راضی به تسلیم کند، اما افسر مزبور پس از اندک مدتی بازگشت و گفت کسی در آن جا نیست. فرمانده نیرو به گفته های او شک کرد و با احتیاط کامل همراه افراد خود ضمن تیراندازی، به سوی ساختمان پیشروی کرد. در یکی از اتاقها دو افسر مصری خوابیده بودند و سومی که زخمی بود به روی نخستین چترباز که وارد اتاق شد آتش گشود و او را کشت.

اسرائیلیها گفته اند که افسر زخمی را اسیر کرده و با هلیکوپتر منتقل کردند تا تحت درمان قرار گیرد. سپس نیرو فرصت یافت تا موضع را در قسمت جنوب غربی از مینهای کار گذاشته شده پاکسازی کند. با توجه به ترس از خسارتهای سنگین حاصل از تحصن نیروهای مدافع در پشت میدانهای مین و مخالفت آنان با تسلیم شدن، فرمانده نیروی اسرائیلی از نیروی هوایی خواست که موضع را بار دیگر بمباران کنند که چنین کردند. هواپیماهای اسرائیلی چندین بار با شدت هرچه تمام تر، به وسیله بمب و موشک منطقه را بمباران کردند. سپس عمل را متوقف نمودند و فرمانده نیروی مهاجم با بلندگو از مدافعان خواست تا تسلیم شوند اما آنان تقاضای او را قبول نکردند. لذا چتربازان به موضع حمله بردند و با مسلسلها و خمپاره انداز و بازوکا به طور پیوسته و یکنواخت آتش گشودند، در همان حال نیروی دیگری با حمایت آتش، دست به محاصره محل زد. خبرنگار نظامی اسرائیل این جنگ را چنین توصیف کرده است:

جنگ، مدتی طولانی ادامه داشت چرا که مصریان با سرسختی دفاع می کردند. ناگهان در یکی ازسنگرها یک سرباز مصری ایستاد و چندین گلوله سربی به طرف نیروی مهاجم شلیک کرد و سرباز دیگر مصری دو نارنجک دستی پرتاب نمود. سربازان مصری کشته و زخمی شدند و موضع به تصرف درآمد."

پس از آن عملیات، پاکسازی غارهای جزیره شروع شد و با سربازان دیگر مصری درگیریهای تن به تن متفاوتی به وجود آمد. در ساعت سه بعدازظهر، پس از جنگها و درگیریهایی که حدود 6 ساعت به طول انجامید، آرامش بر جزیره مستولی گردید. سرنشینان دو قایق توربید مصری درحین درگیری و جنگ کوشیدند تا خود را از پایگاهشان در غردقه به جزیره برسانند، اما هواپیماهای اسرائیلی یکی از آنها را غرق کرد و دیگری را نیز مورد اصابت قرار داد. منابع اسرائیلی گفتند که به سوی یک قایق معمولی که شبانه به جزیره نزدیک شده بود، آتش گشودند و آن را غرق کردند و یک جنگنده بمب افکن مصری از نوع "یوشین 28" شبانه حمله ور گردید و چندین بمب پرتاب کرد که در نتیجه آن، فقط یک سرباز اسرائیلی زخم سطحی برداشت.

نیروی مهاجم اسرائیلی عصر روز بعد از شروع حمله تقریبا پس از گذشت 32 ساعت با 62 اسیر همراه کشته ها و زخمیان سوار بر هلیکوپتر جزیره را ترک کرد. بنا به ادعای منابع اسرائیلی فقط سه سرباز کشته (که روزنامه های اسرائیلی روز 23 کانون الثانی (ژانویه) عکسهای آنان را چاپ کرده بودند) و شش تن زخمی شدند! این نیروها پس از آنکه همه سازمانهای نظامی موجود در جزیره به استثنای چراغ دریایی را نابود کردند، همه سلاحهای موجود در جزیره را همراه رادار دریایی با خود بردند. در مورد خسارتهای مصریان با تخمین اسرائیلیها اختلافهایی وجود دارد. روزنامه جروزالم پست روز بعد ازعملیات، شمار کشتگان را 19 تن و مجله نظامی "بمحانی" در شماره روز 27 ژانویه این تعداد را حدود 70اعلام کرد، در حالی که حاییم بارلیو رئیس ستاد ارتش اسرائیل در یک سخنرانی رادیویی گفت که 32 سرباز در جزیره و در حدود 40 دریانورد در قایقهای توربید کشته شدند.

روزنامه مصری الاهرام روز پس از جنگ، اعلامیه نظامی مصر مبنی بر کشته و زخمی شدن حدود 30 سرباز اسرائیلی و سرنگونی یک جنگنده میراژ دشمن، همچنین یک جنگنده "اسکای هوک" و غرق یک قایق توربید مصری را منتشر کرد.

بارلیو در سخنرانی رادیویی خود که قبلاً به آن اشاره شد، چنین گفت:

"در این جزیره کوشیدیم آنان را قانع کرده و به تسلیم واداریم، اما مصریان حتی تا مرحله آخر جنگ حاضر به تسلیم نشدند و به این علت زندگی 30 سرباز کماندو و دریانورد را که آنجا بودند فدا کردند ... در چارچوب پیشگیری و واهمه از جنگ، این عملیات در واقع ضربه ای جدی به شمار می آید. اما گمان نمی کنم در وضع کانال هیچ گونه تأثیری داشته باشد. این ضربه و ضرباتی همچون آن در چارچوب جنگ ما با مصریان در تصرفات مصری دارای مکان و ابعاد مؤر خود می باشد، خواه در زمینه تاکتیک روزانه، یا در زمینه استراتژی قرار گیرد."

با عملیات شدوان، عملیات نیروهای هوایی و هوانیروز اسرائیل در جنگ فرسایشی در جبهه مصر، جبهه ای که برای جنگها و کشمکشهای مسلحانه با دشمن اسرائیلی (از سال 1948) شکل جبهه اصلی و دائمی را یافته بود به پایان رسید. با پیروزی و موفقیت عملیات شدوان، تسلط کامل نیروی هوایی بر آسمان ایجاد شد، امری که نیروی پایداری مدافعان را در نتیجه بمباران شدید و سنگین هوایی تضعیف کرد وعدم وجود وسایل و تجهیزات لازم برای دفاع هوایی محلی، موجب آزادی عمل هلیکوپترها جهت فرود در جزیره و پیاده کردن نیروی مهاجم گردید، همچنین پشتیبانی مستقیم هوایی از نیروی مهاجم را به ویژه پس از شکست آن در پیشروی به سوی موضع جنوب غربی، بر آنها آسان گرداند.

مجموع این عوامل در رد حمله اسرائیلیان اثر منفی گذاشت زیرا نیروی هوایی تنها وسیله فعال و توانایی بود که می توانست این حمله را درهم بشکند به ویژه که نیروی مدافع در جزیره بی اندازه کوچک بود، استحکامات در آنجا وجود نداشت و به طور مناسب و کافی به تجهیزات ضدهوایی و توپهای سنگین مجهز نبوده است. وجه تمایز نیروهای هوانیروز اسرائیل در مراحل جنگ فرسایشی که در سالهای (1968ـ1970) روی داد در این بود که همه از نوع حمله های کماندویی محدود و سریع شبانه بود که در بیشتر عملیات از یک نیروی کوچک استفاده شده است به استثنای عملیات شدوان، که در موقعیت تسلط کامل نیروی هوایی اسرائیل، دورافتادگی جزیره و محدود بودن نیروی محافظ آن، به پایان رسید. هدفهایی که برای اجرای عملیات برگزیده می شد، همیشه در اطراف جبهه اصلی، یا در بیشتر اوقات بسیار از آن دور بوده است.

پشتیبانی فعالانه نیروی هوایی، شرط اصلی برای عملیات بود که در آن واحدهای هوانیروز آغازگر حمله می شد (همان طور در عملیات شدوان اتفاق افتاد). این عملیات، قدرت تهدیدکننده نیروهای اسرائیلی را در نفوذ به اعماق نسبتا دور (حدود 350 یا 400 کیلومتر) و دست زدن به اعمال ایذایی که در نهایت تأثیر بسیار بد روانی به جای می گذارد، ظاهر ساخت. این چنین بود چارچوب کلی اداره این عملیات لیکن در هر حال در متوقف ساختن جنگفرسایشی، چه از لحاظ نظامی و چه از نظر معنوی اثر تعیین کننده ای نداشت.

مأخذ:

  1. عزمی، محمود: "القوات الاسرائیلیة المحمولة جوّا"، مجله دراسات الفلسطینیة، شماره 96، منظمة التحریر الفلسطینیة، مرکز الابحاث بیروت 1973.