بازار خاورمیانه در طرح های صهیونیستی

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


جناحی در نظام سیاسی کشور صهیونیستی ظهور کرده که معتقد است برتری نظامی به تنهایی نمی تواند خواسته های اسرائیل را مبنی بر تبدیل شدن به یک قدرت منطقه ای که درای نقش و حضور قانونی باشد، تحقق بخشد و لذا اسرائیل باید خود را برای تهیه توافق های "صلح" با کشورهای عربهمسایه آماده کند. این توافقهای صلح، باید قضیه فلسطین و حقوق ملت فلسطین را پشت سر گذارد، زیرا منافع کلان و جدید اقتصادی باعث ناپدید شدن این مشکلات می شود.

مقوله اصلی که نظم نوین جهانی بر آن استوار است این است که انسان یک موجود اقتصادی و دارای انگیزه ها و خواسته های اقتصادی است و اختلافات اقتصادی قابل حل است و ایجاد منافع مشترک میان کشورها باعث می شود که ملت ها افکار پوسیده، مثل حاکمیت و غرور ملی را فراموش کنند.

بدین ترتیب، نظم نوین جهانی می کوشد که جهان را به یک بازار بزرگ بدون مرز تبدیل کند که شرکت های بین قاره ای و چند ملیتی، بدون هیچ مانعی در آن حضور داشته باشند و بتوانند کالاهای خود را به مصرف کنندگانی که برای مرزهای ملی، حاکمیت، مرزها یا آرزوهای انسانی فرامادی، اهمیتی قایل نیستند بفروشند؛ یعنی مصرف کنندگان در سراسر جهان، باید انسان های طبیعی و یکدست باشند (که این اوج عقلانیت مادی و جهانی سازی واقعی است). بدین ترتیب نظم نوین جهانی کلیه اشکال مقاومت در جهان سوم را نابود می کند و ممکن است بدون آن که ناچار به برخورد شود، ملت ها را به فروپاشی بکشاند؛ زیرا برخورد با ملت ها، پرهزینه و حتی محال است.

این تحول به سوی اقتصاد، نشانگر دست برداشتن اسرائیل از اهداف راهبردی و سلطه سیاسی و نظامی و تحمیل صلح، براساس شروط نیست، بلکه اسرائیل با استفاده از دگرگونی ها و تحولات جدید در سطح جهان و منطقه، تاکتیک خود را برای دستیابی به این اهداف، تغییر داده است. بنابراین به علت برتری فن آورانه و علمی اسرائیل، ادغام آن درمنطقه باعث رشد اقتصادی اش خواهد شد و اسرائیل بزرگ، مفهوم اقتصادی پیدا می کند نه جغرافیایی و در این صورت، تأسیس یک رژیم فلسطینی با اختیارات محدود، خطری برای اسرائیل به شمار نمی رود؛ زیرا ادغام آن با اسرائیل، عملیات تسلط بر آن و هدایت آن را آسان می کند.

اصطلاح "خاورمیانه" به آن علت به کار گرفته شد تا امکان ورود رژیم صهیونیستی به منطقه عربی فراهم شود.

این طرح خاورمیانه ای مبتنی بر اصولی است که مهم ترین آن از این قرار است که: تحقق صلح، وابسته به همکاری اقتصادی است و ایجاد منافع اقتصادی مشترک میان طرفهای مربوط، دستیابی به راه حل سیاسی را تسهیل خواهد کرد و این طرح، کلید حل کلیه مشکلات جهان عرب خواهد بود؛ زیرا مقوله صلح را ترویج می کند و آزادی و توسعه را به دنبال می آورد؛ به طوری که انسان عرب و مسلمان، ویژگی های خود را از دست می دهد و به یک انسان اقتصادی عادی تبدیل می شود که جز به مادیات و به مصرف، به چیز دیگری نمی اندیشد. مرزهای او همان مرزهای بازار است. افق دید او محدود به کالاست. محیط و آسمان او محدود به لذایذ است. این طرح برای بخش خصوصی و بازرگانان، نقش مهمی قائل است و از "خصوصی سازی صلح" دم می زند؛ زیرا برقراری صلح در خاورمیانه، مهم تر و پیچیده تر از آن است که سیاستمداران و دیپلمات ها به تنهایی از عهده آن برآیند؛ لذا بخش خصوصی باید با روابط بازرگانی و اقتصادی، از صلح حمایت کند.

مهم ترین ابزارهای تحقق خاورمیانه ای شدن، کنفرانس اقتصادی است که توسط نهادهایی از خارج از منطقه اداره می شوند که در کنفرانس جهانی اقتصاددر داووس (سوئیس) و شورای روابط خارجی آمریکا در نیویورک، نمایندگی دارند. در این کنفرانس ها فقط نمایندگان کشورها شرکت نمی کنند، بلکه سطوح مختلفی از مقامات دولت ها، بازرگانان و سازمان های بین المللی در آن حضور پیدا می کنند. تاکنون، سه کنفرانس در مورد خاورمیانه و شمال آفریقا در دارالبیضاء (1994) امان (1995) و قاهره (1996) برگزار شده است.

هدف این کنفرانس های اقتصادی، افزایش نفوذ بخش خصوصی و بازرگانان است؛ به طوری که بتوانند نقش گروههای فشار را در هر نظام سیاسی ایفا کنند. علاوه بر این، همکاری اعضاء این گروه با یکدیگر و با سرمایه گذاران خارجی و شرکت های چند ملیتی اروپا رو به افزایش است. این همکاری در چارچوب منافع اقتصادی و فارغ از ارزشهای اخلاقی و ملی صورت می گیرد. این روند همکاری تا آن جا ادامه پیدا می کند که به تدریج، سراسر خاورمیانه (مانند اتحادیه اروپا) به یک بازار مشترک تبدیل شود تا مجموعه ای از طرح های کلان بر آن حاکم گردد که نهادهای بین المللی، تأمین مالی آن را به عهده گیرد و سرانجام به بازار جهانی (یعنی بازار عرب) مرتبط شود.

اما سازوکار تحقق طرح خاورمیانه ای به این شرح است:

1. از یک سو انعقاد توافق های دو جانبه میان اسرائیل و هر یک از کشورهای عرب همسایه و از سوی دیگر، انعقاد توافق های چند جانبه، توافق های دو جانبه، روابط اقتصادی، بازرگانی، امنیتی، نظامی، دیپلماتیک و سیاسی اسرائیل با هر یک از کشورهای عربی را مشخص می کند. امور مشترک سازمانی، اداری، فنی و نظامی نیز براساس همین توافق هاتنظیم می شود.

2. در مرحله اول، تمرکز بر تأسیس یک محور سه جانبه که به طور تدریجی به صورت یک تشکل سیاسی اقتصادی امنیتی (که نوعی کنفدراسیون است) در می آید و اسرائیل، اردن و حکومت فلسطین را در برمی گیرد و در آینده به طور تدریجی گسترده تر خواهد شد و سوریه و لبنان را نیز در برخواهد گرفت. در همان حال، روابط اقتصادی با مصر، به ویژه در زمینه های انرژی و گردشگری و برخی از صنایع مانند صنعت نساجی، توسعه خواهد یافت.

3. عادی سازی روابط اقتصادی (و سیاسی و دیپلماتیک) با دیگر کشورهای جهان عرب، براساس ضوابط بازار سرمایه داری؛ یعنی بدون پیش شرط روابط ویژه اقتصادی مثل روابط اقتصادی فعلی با فلسطین و اردن، یا با سوریه و لبنان، اما بدون غفلت یا چشم پوشی از ملاحظات امنیتی.

به نظر می رسد که اسرائیل برقراری روابط خوب اقتصادی با کشورهای عرب همسایه را برای امنیت ملی خود با اهمیت می داند و برای آن که امکان جنگ یا درگیری ها و عملیات جدید مسلحانه را به حداقل برساند لازم می داند که با کشورهای عرب، "منافع مشترک" ایجاد کند. این منافع مشترک ممکن است ترتیبات مشترک در زمینه آب، امور زیربنایی، طرح های اقتصادی، مبادله بازرگانی آزاد و ایجاد هیأت های مشترک در زمینه های تخصصی باشد.

بنابراین مسأله فقط با بازار مربوط نمی شود و هدف اسرائیل این است که در مناطق وسیعی وضعیت اقتصادی جدیدی را به وجود آورد و آن را کم کم گسترش دهد به طور که کمربندهای جدید اقتصادی ایجاد شود که کشورهای عربی را در برگیرد و عبور از آن دشوار باشد و به هنگامی که تنش ایجادشود، گسیختن این کمربند، گران تمام شود. این امر به معنای تقویت امنیت رژیم اسرائیل است.

یکی از اهداف بازار خاورمیانه ای، طرح جدید تقسیم کار در منطقه است که براساس آن کشورهای عربی، فقط به تولید مواد اولیه (نفت)، و صنایع سنتی مثل نساجی و لباس می پردازند، در حالی که اسرائیل تنها به صنایع دارای فن آوری و تکنیک بالا می پردازد. شرکت جهانی موتورولا و شرکت اینتل قراردادهایی به ارزش 6/2 میلیارد دلار برای سرمایه گذاری در اسرائیل به امضا رسانده اند. امضای نخستین توافق همکاری عملی و فن آوری میان اسرائیل و اتحادیه اروپا، مسأله تقسیم کار را تأیید می کند.

براساس این توافق، اسرائیل، نخستین کشور غیراروپایی خواهد بود که در پژوهش های علمی و فن آوری پیشرفته اروپا مشارکت می کند و از آن بهره مند می شود و لذا دانشمندان اسرائیلی، به راحتی می توانند از مزایای پژوهش های علمی کلیه کشورهای اتحادیه اروپا ـ به غیر از آن چه که به انرژی هسته ای مربوط می شود ـ برخوردار شوند.

اهداف دیگر این طرح، آن است که تحریم اقتصادی اعراب علیه اسرائیل را ـ که براساس برآوردهای اسرائیل، 40 میلیارد دلار به اقتصاد اسرائیل ضرر می زند ـ لغو سازد و عادی سازی روابط اقتصادی میان اسرائیل و کشورهای عربی را تقویت کند. این در حالی است که عادی سازی رابطه مصر و اسرائیل باعث شد که اسرائیل از این رابطه برای نفوذ به مصر و انجام اقداماتی نظیر جاسوسی و قاچاق اقتصادی، چاپ پول تقلبی و حتی آن طور که گفته می شود، برای اشاعه ایدز استفاده کند.

طرح خاورمیانه ای فقط یک بازار خاورمیانه ای به معنای اقتصادی نیست، بلکه طرحی برای ایجادنظام جدید در منطقه، یعنی یک طرح راهبردی است که دارای ابعاد سیاسی، امنیتی و اقتصادی است. این طرح، به دنبال برقراری یک نظام جدید منطقه ای و تغییر ترکیب ساختار منطقه عربی است و در نظر دارد که به جای آن نظامی را برقرار سازد که در آن اسرائیل ـ هرچند به طور تدریجی و مرحله ای ـ جایگاه محوری داشته باشد. با آن که این طرح، اشکالات بزرگی دارد و هنوز در مرحله آزمایش است، اما به علت مزایایی که دارد از حمایت بین المللی و منطقه ای برخوردار خواهد شد؛ زیرا از برنامه ای با ایدئولوژی اقتصادی آزاد پیروی می کند که مراکز و نهادهای جهانی اقتصاد از آن استقبال می کنند و به علاوه دارای راهبرد درازمدت است و در مقابل، کشورهای عربی، طرحی برای جایگزینی آن ندارند.

اما تعارض ها و اشکالاتی اساسی وجود دارد که به ماهیت کشور صهیونیستی مربوط می شود. این تعارض ها مشخصا در این موارد است: میان کسانی که بر ملاحظات امنیتی تأکید می کنند و کسانی که به ملاحظات ادغام اقتصادی اسرائیل در منطقه اهمیت می دهند؛ میان علاقه به هویت صهیونیستی که اغیار عرب را به خدمت خود درمی آورد و خواسته های صلح جویانه در جهت همکاری مثبت با این اغیار؛ میان تمایل به حفظ ویژگی و فرهنگ اروپایی و روابط (اقتصادی، سیاسی و فرهنگی) ممتاز اسرائیل با اروپا و ایالات متحده و موقعیت جغرافیایی آن در خاورمیانه و ادعایش مبنی بر تعلق داشتن به بخش متمدن منطقه.

در مورد برخی از گرایش های اصلی این طرح در جناح های چپ صهیونیستی و به ویژه در حزب کارگر اختلاف نظر وجود دارد. طبیعی است که تحول مذاکرات اعراب و اسرائیل و توافق هایی که صورتمی گیرد و شیوه ها، مشکلات و تناقضات اجرایی آن، این تعارضات را بیشتر و یا کمتر می کند.

مأخذ:

  1. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد هفتم، چاپ اول، 1383.