کاتوویچ، کنفرانس ـ 1884

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۲۷ توسط Wikiadmin (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


کنفرانس کاتوویچ (Kattowiz Conference) از طرف گروه های دوستداران صهیون در سال 1884 در شهر کاتوویچ (که اکنون در لهستان است) برگزار شد. [قبلاً ]پیشنهاد شده بود که کنفرانس در استانبول برگزار شود تا دولت عثمانی قانع شود که صهیونیسم تابع قدرت های غربی نیست، اما این پیشنهاد رد شد؛ زیرا بر همگان روشن بود که دولت عثمانی با این امر موافقت نخواهد کرد. بنابراین شهر کاتوویچ انتخاب شد؛ با این استدلال که در میان شرق و غرب واقع است؛ یعنی در بخشی از لهستان تحت سلطه آلمان.

انگیزه برگزاری کنفرانس، احساس ضرورتوجود یک هیأت مرکزی برای تنظیم و هماهنگی کارهای گروه های مختلف دوستداران صهیون بود. پینسکر، اولین کسی بود که به تشکیل این کنفرانس فراخواند و مقدمات آن برگزاری آن را نیز فراهم آورد؛ او قبلاً نیز در کتابش به نام خودآزادسازی به ضرورت تشکیل چنین کنفرانسی اشاره کرده بود.

پیش از برگزاری کنفرانس، تلاش هایی برای تشکیل هیأت مرکزی آن انجام شد. در سال 1883 موهیلیفر برای انتخاب کمیته مرکزی فعالیت هایی کرد و کنفرانس محدودی به همین منظور در بیالستوک تشکیل شد، اما کمیته مرکزی منتخب به کلی ناتوان و گیج بود و همین باعث شد که جمعیت بنای بریت، کنفرانس دیگری در همان سال تشکیل دهد که این کنفرانس نیز چندان موفق نبود.

سرانجام برگزاری کنفرانس، به عنوان کنفرانسی تأسیسی برای ایجاد یک جمعیت خیریه به منظور تشویق و حمایت از مهاجرنشین های یهودی اعلام شد؛ و به نام موسی مونتفیوری "مزکیرایت موشه" یعنی "یادبود موسی" یا "دوستداران موسی" نامیده شد. موسی مونتفیوری چند ماه پس از برگزاری کنفرانس درگذشت و هیچ کمک مالی یا معنوی برای دوستداران صهیون از خود باقی نگذاشت و به همین خاطر از این نام دست برداشتند.

کنفرانس در فضایی از احساس ضعف و ترس از شکست و ترس از مخالفت و دشمنی ثروتمندان غربی تشکیل شد و لذا شرکت کنندگان در کنفرانس به کلی هیچ پوشش قومی و ملی به کار خود ندادند و از شکل و مضمونی نجات بخش استفاده کردند و از ضرورت بازگشت یهودیان به کارهای زراعی در فلسطین سخن گفتند. آنها هیچ یادی از تجدید حیات ملی یا استقلال سیاسی به میان نیاوردند. با این حال گرایتس، مورخ یهودی، به بعد قومی پنهان و پوشیده این کنفرانس پی برد؛ همچنین او فهمید که کنگره، فقط برای حل مشکلات یهودیان روسیه نیست و بنابراین از آن کناره گرفت.

در این کنفرانس برلن (غرب اروپا) به عنوانمرکز و مقر جمعیت انتخاب شد، با این شرط که ادسا مرکز موقت آن باشد. همچنین مقرر شد که دو کمیته تشکیل شود: یکی برای جمع آوری اطلاعات درباره فلسطین و دیگری برای مذاکره با دولت عثمانی درباره باز کردن درهای فلسطین به روی مهاجران. همچنین تصمیم گرفته شد که برای تأسیس جمعیت خیریه به دولت روسیه درخواست رسمی داده شود. در این کنگره یک کمیته مرکزی برای گروه های دوستداران صهیون متشکل از نوزده عضو و به ریاست پینسکر انتخاب شد. کنفرانس مقرر کرد که هیچ مهاجرنشین تازه ای تأسیس نشود و از مهاجرنشین های موجود حمایت شود.

درباره یک مسئله بسیار مهم در کنفرانس هیچ بحث و گفتگویی نشد؛ یعنی در این باره که آیا بالاخره وطن گزینی (از طریق نفوذ) مسأله یهود را حل می کند یا خیر؟ در این کنفرانس 32 نماینده (22 نفر از روسیه، 6 نفر از آلمان دو نفر از انگلستان و یک نفر از فرانسه) شرکت کردند و موهیلیفر به ریاست افتخاری انتخاب شد. در این کنفرانس درباره چند مسأله از جمله مسأله دین بحث و گفتگو شد؛ آیا در دولت یهود کار در روزهای شنبه متوقف خواهد شد؟ و اگر چنین است، تکلیف اموری از قبیل پست و ارتباطات که باید 24 ساعته کار کنند، چه می شود؟

در این کنفرانس پیشنهاد شد که قطعنامه های کنفرانس به دو زبان صادر شود: عبری و آلمانی؛ و هر یک از اینها در لحن و رویکرد با دیگری متفاوت باشد (یعنی نسخه عبری رویکردی وطن گزین و نسخه آلمانی رویکردی وطنی داشته باشد)، اما پینسکر با این نظر مخالفت کرد. همچنین نظریه گرایش به سوی غرب، به سبب نبودن شور و شوق کافی در میان ثروتمندان [یهودی] غرب، کنار گذاشته شد. کنفرانس های دیگری در سال 1867 در دروسکینکی و در سال 1889 در ویلنا تشکیل شد.

می توان گفت که کنفرانس نشان دهنده پی بردن صهیونیست های اروپای شرقی به این واقعیت بود که راه حل نفوذ و حتی ارتباط با یهودیان ثروتمندانغربی بی اثر و بی فایده است و این صهیونیست ها در انتظار ظهور یک رهایی بخش غربی باقی ماندند، بی آنکه از هویت و ویژگی های او چیزی بدانند. سپس هرتزل آمد و راه حل را نیز با خود آورد: تکیه بر یک قدرت امپریالیستی که یهودیان را به فلسطین انتقال می دهد و برای آنان دولتی کارکردی و مأمور بنیان می نهد که این دولت در خدمت امپریالیسم خواهد بود و بقا و استمرار آن نیز از سوی امپریالیسم تضمین می شود.

مأخذ:

  1. المسیری، عبدالوهاب: دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، ترجمه مؤسسه مطالعات و پژوهش های تاریخ خاورمیانه، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، جلد ششم، چاپ اول، پاییز 1382.