سایکس ـ پیکو، موافقت نامه: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل
 
جز (۱ نسخه واردشده)
 
(بدون تفاوت)

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۲۱:۲۱


به محض شروع جنگ جهانی اول کشورهای هم پیمان در صدد برآمدند بعد از سرنگونی امپراتوری عثمانی به اهداف دیرینه خودشان از طریق تصاحب سرزمین های تحت اختیار عثمانی که چشم طمع به آن دوخته بودند، جامه عمل بپوشانند. به همینمنظور یک سلسله مذاکرات سری بین روسیه، فرانسه و انگلستان در لندن، پتروگراد (لنینگراد) و پاریس انجام گرفت. و در اوایل سال 1916 موافقت نامه انگلیس ـ فرانسه و روسیه که بعدا به نام طرفین مذاکره یعنی: مارک سایکس نماینده انگلستان و جورج بیکو نماینده فرانسه مشهور گردید، به امضا رسید.

موافقت نامه به صورت یادداشت هایی که در تاریخ های مختلف طی ماه های آوریل و مه 1916 امضا و بین سه کشور رد و بدل گردید، انعقاد یافت و تزار براساس بند مربوط به روسیه استانبول، زمین های هم مرز با تنگه بسفر و چهار استان هم مرز با روسیه را در شرق آناتولی ضمیمه دولت خود ساخت.

طی روزهای 9 و 16 مه 1916 دو یادداشت در لندن بین ادوارد گری وزیر خارجه بریتانیا و پل گامبون سفیر فرانسه رد و بدل گردید. و دو دولت براساس این یادداشت ها در مورد تقسیم هلال خصیب و غرب آناتولی به پنج منطقه زیر به توافق رسیدند.

1) منطقه آبی رنگ شامل لبنان از صور آغاز شده به سمت شمال در ترکیه امتداد یافته و از سمت شرق به رود دجله منتهی شده و مرسین را از سمت غرب و سیواس را از سمت شمال پشت سر می گذارد. این منطقه تحت حکومت فرانسه اداره می شود.

2) منطقه سرخونگ شامل کویت، عسیر، جنوب عراق تا جلولا از سمت شمال و مشتمل بر بصره، بغداد، کربلا و نجف که تحت حاکمیت مستقیم بریتانیا اداره می شود.

3) منطقه (الف) شامل منطقه ای است که از شرق به راوندوز کردستان، از غرب به جبل لبنان، از شمال به ماردین و از جنوب به طبریه محدود می باشد. این منطقه موصل، حلب و دمشق را در برگرفته و شامل یک دولت عربی تحت نفوذ فرانسهمی باشد. و این دولت امتیازی برای فرانسه در امر تجارت، سرمایه گذاری و امور مالی تأمل می شود.

4) منطقه (ب) از شرق به سلیمانیه کردستان و از غرب به مرزهای مصر و از جنوب به عقبه و ساحل شرقی خلیج فارس محدود می باشد. و تحت سلطه بریتانیا همانند نفوذ فرانسه بر منطقه (الف) اداره می شود.

5) منطقه فلسطین به استثنای عکا و حیفا که به صورت دو بندر بریتانیایی درآمدند تحت نفوذ یک حکومت بین المللی قرار گرفته روسیه و شریف حسین در مورد آن به مکاتبه و تبادل نظر می پردازند. فرانسه از بندر حیفا به عنوان یک بندر آزاد و انگلستان از بندر اسکندریه به همین عنوان استفاده می نماید.

موافقت نامه مذکور به انگلستان این حق را داد که خط آهنی بین حیفا و بغداد احداث نماید و از این خط آهن به طور دایم به منظور انتقال نیروهای نظامی خود استفاده نماید.

سه کشور مذکور بر آن شدند این موافقت نامه را پنهان نگه دارند تا اینکه بلشویک ها حکومت پتروگراد را به دست گرفتند و تروتسکی بلافاصله مفاد آن را به عنوان نمونه ای از شیوه های استعماری که جنگ جهانی اول براساس آن شعله ور گردید، منتشر ساخت. و جمال پاشا والی عثمانی سوریه، براساس توصیه ای از جانب آلمان نظر اعراب را به این موافقت نامه جلب نمود و از آنها برای پیوستن مجدد به صفوف اسلامی و اجتناب از انگلیسی های فریبکار دعوتی به عمل آورد.

افشای راز موافقنامه از بزرگترین رسوایی های سیاسی و دیپلماسی ضریب و نقض عهد در تاریخ بود. به ویژه که این راز بعد از گذشت سه ماه از اعطای تعهدات مکماهون به شریف در مورد استقلال و حاکمیت بلاد عربی برملا گردید و تلاش های مذبوحانه و گمراه کننده ای که دفتر عربی بریتانیا درقاهره برای سرپوش نهادن به رسوایی و نادیده انگاشتن واقعیت آن انجام داد، خطای بریتانیا را دو چندان نمود. (نک: حسین ـ مکماهون، نامه نگاری های) علاوه بر عامل پیمان شکنی و نقض حقوق ملت ها عیب های فراوان ریشه داری در موافقنامه از نظر شرایط جغرافیایی و تعداد جمعیت وجود داشت. موافقنامه ماهیت سودجویانه خود را با قرار دادن مناطق متمدن تر تحت سلطه مستقیم دولت های استعماری و اعطای استقلال به مناطقی که از تمدن کمتری، برخوردار بودند، نشان داد.

بعد از جنگ جهانی اول و به هنگام حل نهایی مسائل مورد اختلاف هیچ کس به مفاد قرارداد سایکس ـ بیکو توجهی نکرد. فرانسه و انگلستان با فاش شدن راز این موافقنامه خود را با بن بستی مواجه دیدند، اولی به خاطر کناره گیری روسیه از قرارداد آن را ملغی تلقی نمود ولی فرانسه به پایبندی نسبت به آن اصرار ورزید و خواهان تشکیل اجلاس هایی بین لوید جورج و کلمانسو گردید. هدف فرانسه از تشکیل این اجلاس ها تضمین سلطه بر سوریه و لبنان بود.

با وجود مداخله پرزیدنت ویلسون و اعزام کمیسیون کینگ ـ کرین برای انجام تحقیقی در مورد مسئله درگیری بین دو طرف هم پیمان شدت یافت و به تدریج به خصومت طایفه ای و تبلیغاتی مبدل گردید. در سپتامبر 1919 لوید جورج پیشنهاداتی بر این اساس ارایه نمود که انگلستان حقوق فرانسه را در قیمومیت بر سوریه برپایه عرف و سنن قدیمی نه براساس موافقت نامه سایکس ـ بیکو و به شکل جزیی به رسمیت بشناسد.

در این پیشنهادات قید شده بود که نیروهای انگلیسی از سوریه خارج و جای آنها را نیروهای فرانسوی مستقر در غرب و نیروهای عربی مقیم شرق بگیرند و عقبه، عمان، دمشق، حمص، حماة و حلب تحت حاکمیت ارتش عربی و منطقه ساحلی درامتداد خط موافقنامه سایکس ـ بیکو تحت حاکمیت ارتش فرانسه قرار گیرد. و در این میان انگلستان حقی برای خود در احداث خط آهن و خط لوله هایی نفتی از عراق تا دریای مدیترانه قایل شد. هدف اصلی لوید جورج تأمین مخارج اشغال نظامی منطقه ای بود که انگلستان قصد حفاظت از آن را نداشت.

پیشنهاد مزبور در تاریخ 15/9/1919 برای شورای عالی هم پیمانان در پاریس ارایه گردید، کلیمانسو به یک شرط که آن هم به مرزهای نهایی منطقه قیمومیت و یا به عبارتی بهتر حق حاکمیت فرانسه بر بخش شرقی سوریه مربوط می شود که عملاً بر آن تسلط یافت، با پیشنهاد مذکور موافقت نمود، و فیصل ضمن مخالفت با این پیشنهاد تعهدات قبلی به ویژه بیانیه انگلستان و فرانسه را مورد اعتراض قرار داد و مجبور شد برای حل اختلافات با فرانسه وارد گفت و گو شود.

مآخذ:

  1. Antonius, G: The Arab Awkening, London 1955.
  2. John, R. and Hadawi, s: palestine Diary, Beirut 1970.
  3. Hurewitz, J. C: Dipolmacy in the Nearn Middle Easl, Princeton 1956.
  4. Zeine, Z: The struggle For Arab independence, Beirut 1960.