ادومیان

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


آن چنان که از منابع قدیمی و متون توراتی بر می آید، ایدومیان یا ادومیان (Edomites)جزء ساکنان اصلی سرزمین فلسطین بودند ریشه و تباری عربی ـ عبرانی داشتند. این قوم در جنوب بحرالمیت در منطقه ای به نام "ایدوم" زندگی می کردند. در تورات از این منطقه به نام سرزمین "سعیر" نام برده شده است.

طبق روایتی که در تورات آمده است ادومیان منسوب به ادوم هستند که به معنای "سرخ" می باشد.ادوم همچنین نام عیسو فرزند کوچکتر اسحاق است. ادومیان از نسل ادوم به وجود آمدند. طبق منابع قدیمی، عبرانیها روابط بسیار خوبی با ادومیان داشتند. این روابط در سطوح مختلف از حسن همجواری گرفته تا وابستگی اقتصادی و نظامی بود.

به هنگام بروز بحرانهای اقتصادی، این روابط به شکل وابستگی نظامی بروز (تجلی) می کرد. عبرانیان به دلیل روابط خوبی که ادومیان با آنها داشتند، به آنها لقب "برادران" داده بودند.

با اینکه ادومیان تمدن چشمگیر و قابل ملاحظه ای از خود به جای نگذاشتند ولی، تاریخ سیاسی آنها جزء مهم ترین تواریخی است که اقوام ساکن در فلسطین از خود باقی گذاشتند.

ادومیان تنها در یک دوره نسبتاً کوتاه، شهر حبرون (الخلیل) را مرکز فرمانروایی خود قرار دادند. لهجه ای که با آن سخن می گفتند بیشتر شبیه لهجه عبری، موآبی و عمونی بود.

نخستین باری که این قوم در تاریخ مطرح شده است هنگامی است که موسی (ع) هنگام خروج از مصر و به قصد سفر به فلسطین پیکی را به منظور مذاکره با پادشاه ادومیان روانه آنجا کرده و از او خواست که اجازه دهد قومش از منطقه تحت نفوذ آنان عبور کند ولی پادشاه ادومیان موافقت نکرد و حضرت موسی (ع) را به جنگ تهدید کرد. به همین دلیل موسی (ع) برای رسیدن به مقصد راه طولانی تری را انتخاب کرد.

این امر سبب کینه توزی عبرانیان نسبت به ادومیان شد و به دنبال آن پس از به قدرت رسیدن عبرانیان در فلسطین (1004 ـ 1963 ق.م) آنها ادومیان را زیر سلطه خود در آوردند. این چیرگی و تسلط تا زمان پادشاهی سلیمان (963 ـ 923 ق.م)ادامه داشت و پس از آن از بند تسلط عبرانیان رها شدند.

با این حال روابط بین آنها و عبرانیان کمابیش ادامه داشت. به طوری که عبرانیان در هنگام حملات نظامی بر ضد اقوام دیگر مانند موآبیان، از کمک و یاری ادومیان بهره می گرفتند. این روابط در بعضی مقاطع دچار خدشه و تیرگی شد.

در بعضی منابع آمده است که بالاخره ادومیان از "یورام بن یهوشافاط" پادشاه یهودا انتقام گرفتند و جانشین او "ایضابن یوآش" در سال (795ـ786 ق.م) در حمله ای که علیه آنان به راه انداخت توانست آنها را شکست دهد. همچنین فرزند او "عزریا" (786ـ740 ق.م) به شهر "ایله" در خلیج عقبه دسترسی پیدا کرد و برپایی استحکامات دفاعی در آن شهر پرداخت.

این مسأله نقطه عطفی شد در تاریخ قوم ادوم که بتواند به مقابله با تجاوزات دشمن فکر کند. آنچه که از برخی از منابع استفاده می شود این است که "آحاز بن یوشام" پادشاه یهودا در مقابل حملات مکرر ادومیان از پادشاه آشور درخواست کمک کرده بود.

آنچه که مشخص است این است که ادومیان نتوانستند به اهداف نظامی خود تحقق کامل ببخشند و تنها برای مدتی توانستند بر فلسطین جنوبی مسلط شوند. همان منابع می گویند که پس از مدتی ادوم به پرداخت جزیه به دولت آشور مجبور شد.

پس از حمله "بخت نصر" پادشاه بابل به فلسطین و به اسارت درآوردن یهودیان شورشی و انتقال آنان به بابل در سال 586 ق.م (نک: اسارت بابلی) از ادومیان بر ضد آنان استفاده کرد. در این زمان بود که به دنبال فشار قبایل عرب، ادومیان دست به عملیات نظامی زده و به توسعه قلمرو خود درفلسطین جنوبی پرداختند و قسمتهایی از خاک یهود را تصرف کردند. ولی زمان زیادی نگذشت که مجددا زیر سلطه یهودیان درآمدند (آغاز قرن دوم پیش از میلاد) و این بار مجبور به پذیرش آیین یهود شدند.

هنگامی که رومیها در قرن اول پیش از میلاد، سوریه را به تصرّف خود درآوردند ادومیان جنوب فلسطین را نیز به تصرف خود درآوردند.

مآخذ:

  1. حمیدی، جعفر: تاریخ اورشلیم، امیرکبیر، 1364.
  2. الموسوعة الفلسطینیة، جلد اول تا چهارم، چاپ اول، 1984.