آموریان

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


آموریان (Amorites) در لغت به معنای کسانی است که کوه نشین هستند. آنها قبیله ای از سوریان بودند که نسبشان به کنعان بن نوح می رسید. درباره آنها میان مورخان اختلاف نظر شدیدی وجود دارد. ولی آنچه که اغلب مورخان به آن اعتقاد دارند این است که آنها از اقوام سامی بودند که در روزگار قدیم به احتمال زیاد از شبه جزیره عربستان به سرزمینشام مهاجرت کردند ولی تعیین تاریخ دقیق مهاجرت آنها مشکل است.

آموریان از سرزمین شام به مراکز پیشرفته تمدن آن زمان یعنی عراق و سوریه و فلسطین رفته اند. تاریخ دقیق ورود آنها به فلسطین معلوم نیست. احتمالاً از هزاره سوم پیش از میلاد در فلسطین ساکن بوده اند و دلیل آن مبتنی بر نتایج حفریات باستان شناسی موجود در فلسطین در دوره میانه عصر مفرغ است.

باستان شناسانی که بر حفریات نظارت داشته اند معتقدند که خرابیهایی که به بعضی از شهرهای هزاره سوم پیش از میلاد وارد شده است در نتیجه حمله آموریان و ورود آنان به این سرزمینها بوده است. افزون بر آن نام چند شهر آموری از اوایل هزاره دوم قبل از میلاد معروف بوده است.

برخی از مورخان معتقدند که برای اولین بار نام آموریان توسط ساکنان اولیه عراق یعنی سومریها وآکدیها بر آنان گذاشته شده است. بدین لحاظ که در زبان آکدی سامی "آمورو" و در زبان سومری "مار ـ تو" اشاره به جانب غرب است.

سپس این دو کلمه مفهومی جغرافیایی که دلالت بر مناطق غرب عراق دارد به خود گرفته است. این مناطق از غرب رود فرات تا سواحل دریای مدیترانه امتداد داشته است. این دو کلمه به تدریج بر ساکنان مناطق غربی به طور عام و ساکنان سرزمین شام به طور خاص اطلاق شد.

آموریان در تمدن سومری به نام "مار ـ تو" و در متون آکدی به نام "آمورو" معروف بودند. نخستین بار از آموریان در نوشته های قدیم عراق در هزاره سوم پیش از میلاد نام برده شده است. این مطلب به روشنی ثابت می کند که مهاجرت آنها بسیار زود صورت گرفته است و عده ای از آنان از هزاره سوم پیش از میلاد در عراق ساکن بوده اند.

دلایلی نیز مبنی بر افزایش تعداد آنها و خطرآفرین شدن آنان برای شهرهای بابل در اواخر هزاره پیش از قبل از میلاد در دست است. از جمله اینکه ژوسین پادشاه "اور" در چهارمین سال پادشاهی خود برای محافظت از قلمرو خویش در برابر هجوم آنها بارویی ساخت.

به عقیده ساکنان عراق آموریان مردمی بودند بدوی و خانه به دوش که از تمدن بهره ای نداشتند و در عین حال به مردمی خشن نیز معروف بودند.

آموریان ساکن در عراق نسبت به آموریانی که در سوریه و فلسطین زندگی می کردند تاریخ مهم تر و روشن تری از خود به جای گذاشتند. زیرا آنها پس از ورود به خاک عراق شیوه های عالی تمدن پیشرفته را از سومریها و آکدیها فرا گرفتند.

تاریخ روشن آموریان در عراق از اواخر هزاره سوم پیش از میلاد پس از سقوط سومین سلسله سلاطین "اور" در 2006 پیش از میلاد شروع شد. آموریها با استفاده از این سقوط، چند "دولت شهر" در شمال و جنوب عراق به وجود آوردند. و دوره جدیدی به نام دوره قدیم بابل را به ظهور رساندند.

شهر "ماری" (تل الجریری بر رود فرات) از مراکز اصلی تمدن آموریها بود و شهرهای لارسا، بابل، سیپار، اشنونه و آشور از پایتختهای دولت شهرهای آموری بودند.

دوره حکومت "حمورابی" پادشاه بابل، اوج افتخارات فرهنگی و سیاسی آموریان بوده است.حمورابی بر تمام دولت شهرهای آموری در شمال و جنوب عراق نفوذ پیدا کرد و سپس بر شهر ماری تسلط یافت. و قلمرو او حتی به بعضی از مناطق غربی سوریه رسید به طوری که می توان نام امپراطوری بابل را بر آن نهاد.

مدارک زیادی در شهر "ماری" به دست آمده است که دلالت بر وجود مراکز سیاسی و اجتماعی آموریان در سده هجدهم پیش از میلاد در مناطق وسیعی از سوریه به ویژه حلب و قطنه دارد. در این اسناد و مدارک نام مملکت "آمورو" آمده است. اسناد و مدارکی که در نامه های "تل العمارنه" در مصر کشف شده است از این مطلب خبر می دهد که آموریها برای حفظ منافع و استقلال خود از اختلاف میان دولت مصر و حتیها استفاده می کردند. به همین دلیل چند دولت شهر در سوریه در سده چهاردهم پیش از میلاد تشکیل داده بودند. (نک: عمارنه، تپه)

نام آموریان در تورات نیز آمده است. بیشتر مورخان معتقدند قومی که در تورات به این نام آمده همان قومی است که در اسناد کهن عراق به نام "امورو ـ عمورو" به آن اشاره شده است. در منابع توراتی چنین آمده است که آموریان پیش از تصرف فلسطین به دست اسرائیلیان در آنجا ساکن بوده اند. محل اقامت آنان در مناطق مرتفع و در شرق اردن بوده است. از آثار به جا مانده از آموریان روشن می شود که با ساکنان قبلی تفاوت داشته اند. سفال سازی آنان با شیوه گذشتگان تفاوت داشت. از اسلحه جدیدی که غالباً تیر و چوب دستی بوده است استفاده می کردند. وسایل و ابزار زینتی آنها نیز با سایر اقوام متفاوت بود.

منابع توراتی آموریان را از بقایای جباران ذکر می کند و ویژگیهای ظاهری آنان را قامتی بلند و بدنی نیرومند توصیف می کند.

تورات نیز آنها را از اقوامی می داند که با بنی اسرائیل سخت دشمن بوده اند. و در برابر حمله اسرائیلیان به مقابله برخاستند و از ورود آنها به سرزمینشان جلوگیری کردند. به همین دلیل میان آنها جنگ سختی در گرفت و به پیروزی بنی اسرائیل منجر شد. بنی اسرائیل "سیحون" شاه آموریان را شکست داده و مملکت آموریان به دست "سبط جادو" (رائوبین) افتاد.

از پادشاهان مشهور آموریان که در تورات از آن نام برده شده "عوج شاه پاشان" است. سرانجام آموریان تحت سلطه داود پادشاه بنی اسرائیل در آمدند و به علت کمی جمعیت همانند قبایل چادرنشین به طور پراکنده زندگی می کردند.

آموریان دارای تمدن یک دست و واحدی نبودند. زیرا در مناطقی دور از هم و پراکنده بودند و تحت تأثیر تمدنهای گوناگون قرار گرفتند.

آنها زمانی در صحرا و زمانی در شهر زندگی می کردند. هنگامی که در صحرا زندگی می کردند (در واقع پیش از زندگی شهری) اقتصادشان از طریق دامپروری تأمین می شد و برای حمل و نقل وسایل خود از الاغ استفاده می کردند. آنها به شکار نیز پرداخته و خوی غارت گری آنان موجب حمله آنها به مناطق دیگر می شد.

اما پس از اینکه در مرزها ساکن شدند استعداد عجیبی در یادگیری مدل (شیوه های) زندگی شهری و ایجاد تحول در آن از خود نشان دادند و تحت تأثیر تمدن سومری ـ آکدی و نهادهای سیاسی و اجتماعیآنان قرار گرفتند.

آموریها در وضع قوانین تجربه زیادی داشتند. برای نمونه می توان به قوانین حمورابی اشاره کرد. وضع این قوانین، درک و فهم عمیق آنان را از مسائل اجتماعی و اقتصادی نشان می دهد. آموریان با تمدن عراق پیوندی عمیق و ناگسستنی داشتند و از زبان خود دست کشیده و به زبان آکدی صحبت می کردند.

خط آنها خط میخی بود.

عقاید آنها تحت تأثیر عقاید سومری ـ اکدی قرار داشت. و علاوه بر رب النوع آمورو، خدایان باستانی عراق را نیز می پرستیدند. در مراسم تدفین، هر قبیله ای روشهای ویژه خود داشته که کیفیت سازمان اجتماعی آنان را نشان می دهد.

آموریانی که در سوریه و فلسطین زندگی می کردند با حتیها در شمال و مصریها در جنوب تماس داشتند و عوامل دیگری نیز بود که تمدن آنها را تحت تأثیر قرار می داد.

آموریانی که در سوریه و فلسطین بودند به خلاف آموریان عراق زبان خود را حفظ کرده و بر زبانهای عبری و آرامی تأثیر آشکار گذاشتند.

از کتیبه هایی که در بنی حسن مصر کشف شده معلوم شده است که مردان و زنان آنها لباسهای زربفت و رنگارنگ می پوشیدند. مردان از کفش و صندل استفاده می کردند و زنان پای افزار داشتند. (ن. ر:آموریان)

مآخذ:

  1. حمیدی، جعفر: تاریخ اورشلیم، امیرکبیر، 1364.
  2. الموسوعة الفلسطینیة، جلد اول تا چهارم، چاپ اول، 1984.