سامی

از دانشنامه صهیونیسم و اسرائیل


با توجه به آنچه که در تورات ذکر شده به مردمانی که از نوادگان سام بن نوح هستند سامی اطلاق شده است. اول کسی که این نام را به این معنی به کار برد یک محقق اتریشی در سال 1781 میلادی به نام "شلوتزر" بود. از آن زمان استعمال این کلمه شایع شد و نزد محققین نیز به نام آن گروه از مردم معروف گشت. سپس از طریق اقتباس و تقلید به مورخین عرب و محققان آنها منتقل شد.

محققان فرهنگ و زبان شرق دور به آنجا رفته بودند وجه تشابهی بین بابل ها، آشوری ها، اکدی ها، کنعانی ها، فنیقی ها و عربی، عبری و آرامی و لهجه های عربی جنوبی، حبشی و نبطی و امثال آن دیدند که نقطه وحدت مشترکی را برای همه این اقوام تشکیل می دهد. این قوم پراکنده از این بخش را "حبش سامی" و بر زبان و لغاتی که این مردم به آن تکلم می کرده و می کنند زبان سامیه نام نهادند.

مشخصه زبان سامی از اصول سه گانه حروف ثابت پیروی می کند و مشخصه دیگر آن استفاده فراوان از اعراب یا حرکت در حروف است. طبق اینحرکات است که انسان می تواند آن را بشناسد. کارشناسان توسط همین لغات است که روابط بین اقوام را می یابد و برخی از کارشناسان اقوام سامی زبان سامی را به سه مجموعه اکدی، بابلی و آشوری تقسیم کرده اند. گروه شمالی شامل عموری ها و آرامی هاست و بخش غربی شامل کنعانی ها، فنیقی ها و مآبی ها و عبرانی هاست و گروه جنوبی آن شامل کشور معین، سباء، حبشه، جزیره العرب و الامهریه می باشد.

برخی از کارشناسان به این گونه نام گذاری ها اعتراض کردند زیرا دارای سندهای تاریخی و علمی و دارای پایه صحیحی یا قانون لغوی مخصوصی نیست، چرا که این وجه تسمیه براساس مرز جغرافیایی و و رابط سیاسی استوار است و لذا به همین خاطر بحث پیرامون زبان این اقوام از جهت ریشه ای و نژادی و نسبی قابل قبول نبود و به سمت دیگر گرایش پیدا کرد و پر واضح است که این نامگذاری (سامی) دلیلی به جز روایت توراتی و اصطلاحی که شایع است، ندارد.

مأخذ:

  1. الموسوعة الفلسطینیة، جلد دوم، سامیه و السامیون، 1984.